۲۷۶۱۵۴
۲ نظر
۵۰۵۸
۲ نظر
۵۰۵۸
پ

پاراگراف کتاب (۵۰)

ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم.

برترین ها: وقتي خواستم به دنبال معنی کلمه کتاب باشم فکر کردم که کار ساده ­اي را به عهده گرفته ام! اما وقتي دو روز تمام در گوگل کلمه کتاب و کتاب خواني را جستجو کردم آنهم به اميد يافتن چند تعريف مناسب نه تنها هيچ نيافتم، تازه فهمیدم که چقدر مطلب در مورد کتاب و کتابداری کم است. البته من عقيده ندارم که جستجوگر گوگل بدون نقص عمل مي کند، اما به هر حال يک جستجو­گر قوي و مهم است و مي بايست مرا در يافتن 2 يا 3 تعريف در مورد كتاب کمک مي کرد؛ اما اين که بعد از مدتي جستجو راه به جايي نبردم، به اين معني است که تا چه اندازه کتاب مهجور و تنها مانده است.

راستي چرا؟ چرا در لابه لاي حوادث ، رخدادها و مناسبت هاي ايام مختلف سال، «کتاب و کتاب خواني» به اندازه يک ستون از کل روزنامه هاي يک سال ارزش ندارد؟ شايد يکي از دلايلي که آمار کتاب خواني مردم ما در مقايسه با ميانگين جهاني بسيار پايين است، کوتاهي و کم کاري رسانه­ هاي ماست. رسانه هايي که در امر آموزش همگاني نقش مهم و مسئوليت بزرگي را بر عهده دارند. کتاب، همان که از کودکي برايمان هديه اي دوست داشتني بود و يادمان داده اند که بهترين دوست است! اما اين کلام تنها در حد يک شعار در ذهن هايمان باقي مانده تا اگر روزي کسي از ما درباره کتاب پرسيد جمله اي هرچند کوتاه براي گفتن داشته باشيم. و واقعيت اين است که همه ما در حق اين «دوست» کوتاهي کرده ايم، و هرچه مي گذرد به جاي آنکه کوتاهي هاي گذشته ي خود را جبران کنيم، بيشتر و بيشتر او را مي رنجانيم.

ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم. مثل همیشه ما را با نظراتتان یاری کنید.

*****
به خاطر بسپار: هرگاه ما چیزی را نفهمیم، آن را تصادفی یا اتفاقی می‌نامیم، در حالی که هیچ جز تصادفی در دنیا وجود ندارد
به خاطر بسپار: ما، تار و پود بدبختی را خود می‌بافیم و نام آن را می‌گذاریم: سرنوشت
به خاطر بسپار: هرجا که ژرف‌ترین درد است، عظیم‌ترین آموزش را به همراه دارد
به خاطر بسپار: کسی که راه غلطی را می‌رود، بیشتر شانس آن را دارد که به راه درست آید. تا کسی که راه درست را غلط می‌رود
سؤال از مایکل جردن ستاره بسکتبال سیاهپوست آمریکا علت موفقیت شما چیست؟ جواب: من حاضر نیستم در هیچ کاری به مقام دوم قناعت کنم
به خاطر بسپار: هولناک‌ترین ناباوری، ناباوری نسبت به خودتان است.
به خاطر بسپار: کسانی که نمی‌توانند گذشته را به یاد آورند، محکوم‌اند که آن را تکرار کنند.

لطفاً گوسفند نباشید | محمود نامنی

پاراگراف کتاب (50)

دو شبحی که هر روز صبح با شما دست به یقه می‌شوند!!!
کهن‌الگوی قهرمان هر روز ظاهر می‌شود؛ وقتی صبح از خواب بیدار می‌شویم حضور دارد.
صبح وقتی از خواب بیدار می‌شویم، دو شبحِ خرابکار نیز در کنار تخت ما هستند، و هر یک می‌خواهند ما را در آن روز به عنوان غذا بخورند. اولی، "ترس" است که به ما می‌گوید: "من بیش از حد بزرگ هستم. من بیش از حد ترسناک هستم. و تو بیش از حد کوچکی. تو نمی‌توانی کاری انجام دهی." دومی، خستگی و رخوت (یا لِتارژی) است. در ذهن داشته باشید که "لِتار"، یکی از چهار رودخانه جهان زیرین است و وقتی از آب آن بنوشید، سفر را فراموش می‌کنید. شبحِ "خستگی و رخوت" می‌گوید: "راحت باش. فردا هم روز خداست. فعلاً چیزی بخور و خوش باش. فردا دوباره می‌بینمت."
هر یک از این دو شبح می‌خواهند زندگی شما را ببلعند. بی‌توجه به این که امروز چه کاری انجام دهید، آن‌ها دوباره فردا حضور خواهند داشت، دوباره فردا سر و کله‌شان پیدا خواهد شد. ترس و خستگی «دشمن» هستند. آن‌ها در دنیای بیرون نیستند، بلکه درون ما هستند، درون اتاق خواب ما هستند، درون زندگی ما هستند.

مرداب روح | جیمز هالیس | مترجم: فریبا مقدم

پاراگراف کتاب (50)

آلفرد آدلر (روان شناس مشهور اتریشی) به بیماران اندوهگین خود می‌گفت:
اگر از این نسخه پیروی کنید ظرف ۱۴ روز معالجه خواهید شد. هر روز فکر کنید چطور می‌توانید یک نفر دیگر را خوشحال کنید. زیرا اندیشه خوشحال کردن دیگران ما را از تفکر درباره خودمون باز می‌دارد و بزرگ‌ترین عامل نگرانی ترس و اندوه اندیشیدن درباره خود است. شادمانی انسان و شادمانی دیگران به یکدیگر بستگی داردارسطو به این نوع برخورد "خودخواهی روشنگرانه" می‌گوید. تنها چیزی که می‌شود از یک إنسان توقع داشت و بهترین تحسینی که می‌شود از یک انسان کرد این است که او همنوعی خیرخواه باشد، بتواند با دیگران دوستی برقرار کند ودر عشق و ازدواج شریکی حقیقی باشد. لازم نیست مصلح اجتماعی باشید که بتوانید دنیای بهتری بسازید، بلکه همینکه دنیای خصوصی خودتان را بهتر کنید خدمت بزرگی کرده‌اید......
طبیعت انسان | آلفرد آدلر | مترجم: طاهره جواهر ساز

پاراگراف کتاب (50)

ما را مثل عقرب بار آورده‌اند؛ مثل عقرب!
ما مردم صبح که سر از بالین ورمی داریم تا شب که سر مرگمان را می‌گذاریم، مدام همدیگر را می‌گزیم. بخیلیم؛ بخیل! خوشمان می‌آید که سر راه دیگران سنگ بیندازیم؛ خوشمان می‌آید که دیگران را خوار و فلج ببینیم.
اگر دیگری یک لقمه نان داشته باشد که سق بزند، مثل این است که گوشت تن ما را می‌جود. تنگ نظریم ما مردم. تنگ نظر و بخیل. بخیل و بدخواه. وقتی می‌بینیم دیگری سر گرسنه زمین می‌گذارد، انگار خیال ما راحت تر است. وقتی می‌بینیم کسی محتاج است، اگر هم به او کمک کنیم، باز هم مایه خاطر جمعی ما هست. انگار که از سرپا بودن همدیگر بیم داریم!

کلیدر | محمود دولت آبادی

پاراگراف کتاب (50)

آدم می‌تواند در هر زنی چیزی فوق‌العاده جالب پیدا کند. لعنت به من، اگر به آن‌چه هر زنی دارد و دیگر زن‌ها ندارند پی نبرم. فقط باید آدم بداند چه طوری آن را پیدا کند، رازش در همین است! این یک استعدادِ ذاتی است!
برای من هیچ‌وقت زنِ زشت وجود نداشته!. فقط همین موضوع زن بودن خودش نیمی از همه چیز است. ولی چگونه می‌توانید به آن پی ببرید؟ حتی در پیردخترها هم آدم گاهی چیزهایی می‌یابد که انگشت به دهان می‌ماند! مخصوصاً از این بابت که مردهای احمق متوجه آن‌ها نشده و گذاشته‌اند دخترهای بیچاره پیر شوند.


برادران کارامازوف | داستایوفسکی | مترجم: پرویز شهدی

پاراگراف کتاب (50)

امروز صد سالم است. کوشیدم به پدر و مادرم حالی کنم که زندگی هدیهٔ عجیبی است.
اول آدم بیش از اندازه قدر این هدیه را می‌داند. خیال می‌کند زندگی جاوید نصیبش شده. بعد این هدیه دلش را می زند. خیال می‌کند خراب است. کوتاه است. هزار عیب رویش می‌گذارد. به طوری که می‌شود گفت حاضر است دورش اندازد. ولی عاقبت می‌فهمد که زندگی هدیه ای نبوده، گنج بزرگی بوده که به آدم وام داده‌اند. آن وقت سعی می‌کند کاری بکند که سزاوار آن باشد.
من که صد سال از عمرم گذشته می دانم چه می گویم. آدم هرچه پیرتر می‌شود باید ذوق بیشتری برای شناختن قدر زندگی نشان دهد. آدم باید قریحهٔ ظریفی پیدا کند، باید هنرمند بشود. در ده سالگی یا بیست سالگی هر احمقی از زندگی لذت می‌برد. اما در صد سالگی، وقتی آدم دیگر رمق جنبیدن ندارد باید مغزش را به کار بیندازد تا از زندگی کیف کند….!

گل‌های معرفت | اریک امانوئل اشمیت | مترجم: سروش حبیبی

پاراگراف کتاب (50)

اگر انسان ماجراجویی پیشه کند، بی تردید تجربه‌هایی کسب
می‌کند که دیگران از آن محروم‌اند.
ما برای در پیش گرفتن این سفر، شیر یا خط انداختیم. شیر آمد؛ یعنی باید رفت.
و ما رفتیم. اگر خط هم می‌آمد و حتی اگر ده بار پشت سر هم خط می‌آمد،
ما آن را شیر می‌دیدیم و به راه می‌افتادیم.
انسان میزان همه چیز است. نگاه من است که به همه چیز معنا می‌دهد.
ما می‌خواستیم اینگونه باشد و شد. مهم نبود که آیا شتابزده تصمیم گرفتیم یا نه. مهم آن بود که گام در راهی می‌گذاشتیم که دوست داشتیم. ما به راه افتادیم و رفتیم و رفتیم. هنگامی که باز گشتیم دیگر آن آدم پیشین نبودیم.
عوض شده بودیم. سفر نگاه ما را به اوج‌ها برده بود.
بزرگ تر شده بودیم...!

خاطرات سفر با موتورسیکلت | ارنستو چه‌گوارا | مترجم: رضا برزگر

پاراگراف کتاب (50)

تفاوت میان درمان و شفا:

اگرچه فقط ۲ درصد ازوجود انسان جسم و ۹۸ درصد ازوجودش ذهن و جان است، شخص عادی ۹۸ درصدازوقتش راصرف اندیشیدن به این ۲ درصد می‌کند که جسم اوست!
به همین دلیل اغلب از بیماری رنج می‌کشد. زیرا می‌خواهد از برون به درون برسد،
حال آنکه می‌باید از درون به بیرون می‌رسید.
افلاطون به طبیبان یونانی گفت: «جزء هیچگاه نمی‌تواند سالم باشد، مگر اینکه کل سالم باشد.».

قانون شفا | کاترین پاندر | مترجم: گیتی خوشدل

پاراگراف کتاب (50)

امید آفتابی من!
جز این آرزوندارم که حالت خوب و فکرت راحت و اعصابت آرام باشد. در کارت توفیق حاصل کنی و پشتیبان روحی پدرت باشی که امیدش هستی و می دانی که درباره‌ات چه عقیده و چه قضاوتی دارد. در عین حال دلم می‌خواهد واقعاً دنیا را بشناسی و با چشم باز و عقل سلیم در مسائل نگاه کنی و در حالی که جسماً و روحا جوانی خود را حفظ می‌کنی و از زندگی کوتاهی که آدمی زاد در این چهار صباح عمر دارد لذت می‌بری و هر ساعت زندگیت را غنیمتی بازیافته تلقی می‌کنی. از لحاظ فکر و معرفت هر ساعت پیرتر و جهاندیده تر بشوی. دلم می‌تپد و آرزو دارم که به این خواسن من لبیک بگویی و بکوشی که این جور باشد.

امید آفتابی من | نامه‌های احمد شاملو به پسرش، سامان

پاراگراف کتاب (50)

- یک حرکت درست از صدها حرکت غلط جلوگیری می‌کند
- انسان تنها حیوانی است که بیش از حد می‌خواهد و بیش از حد به دست می‌آورد
- پرسش آغاز آگاهی است و آگاهی آغاز آزادی
- در جهان در حال تغییر تنها قطب نما عقل سلیم است
- اندیشه فرسوده همچون دندان‌های پوسیده موجب درد و رنج و عذاب است
ذهن زمستانی | رامین جهانبگلو

پاراگراف کتاب (50)

دیشب به خودم گفتم: شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمی أید، از بهاری می أید که فرا می‌رسد. گیاه به روزهای که رفته، نمی أندیشد، به روزهای می أندیشد که می أید، اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد أمد، چرا ما إنسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توأنست به هر ان چه می‌خواهیم، دست یابیم؟

نامه‌های عاشقانه ًی یک پیامبر | جبران خلیل جبران | مترجم: آرش حجازی

پاراگراف کتاب (50)

اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چنددقیقه فراموش می‌کنند اما یک اهانت را سال‌ها به‌خاطر می‌سپارند. آن‌ها مانند آشغال‌جمع‌کن‌هایی هستند که هنوز توهینی را که مثلاً بیست‌سال پیش به آن‌ها شده با خود حمل می‌کنند و بوی ناخوشایند این زباله‌ها همواره آنان را می‌آزارد.
برای شادبودن باید بر «افکار شاد» تمرکز کنید
و باید ذهن خود را از زباله‌هایِ تنفر، خشم، نگرانی و ترس رها کنید.

راز شاد زیستن | اندرو متیوس | مترجم: وحید افضلی راد

پاراگراف کتاب (50)

با شما هستم! با شما عوضی‌ها که عینهو کرم دارید توهم می‌لولید. چی خیال کردید؟ همه تون، از وزیر و وکیل گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش می‌شید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگتون به خودتون برسید فاصلهٔ دو عددتون می‌شه صد. می‌شید یه پیرمرد آب زیپوی بوگند و... از یه طرف تا چشاتون به هم افتاد اولین کاری که می‌کنید، یعنی آسون‌ترین کاری که می‌کنید، آینه که عاشق هم می‌شید... عاشق می‌شید و بعد عروسی می‌کنید و بعد هم بچه‌دار می‌شید و بعد حال‌تون از هم به هم می‌خوره و طلاق می‌گیرید. گاهی هم طلاق نگرفته باز عاشق یکی دیگه می‌شید. لعنت به همه تون. لعنت به همه تون که مثِ مرغابی‌ها هم نمی‌تونین فقط با یکی باشید... دنبال چی می‌گردید؟ آهای عوضی‌ها! آهای با شما هستم! صِدام رو می‌شنفید؟»


استخوان خوک و دست‌های جذامی | مصطفی مستور

پاراگراف کتاب (50)

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      مرسی این بخش خیلی خوبه
      با قدرت ادامه بدین
      خودم 4 تا از کتاب ها رو تصمیم گرفتم بخونم
      بازم ممنون. به امید روزی که کتاب خوندن هم توی این مملکت جا بیوفته.

    • سید محمد

      باسلام وخداقوت باتشکر فراون عالی بود بیدارکننده بود تنبیه کننده بود تشویق کننده بود .یاعلی مدد.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج