گفتگو با سارق اعدامی که با توبه نجات یافت
پذیرفته‌شدن توبه‌نامه یک اعدامی در شب اجرای حکم و در یک قدمی چوبه‌دار، اتفاق کم‌نظیری است که در دستگاه قضایی ایران رخ داد.
روزنامه ایران: پذیرفته‌شدن توبه‌نامه یک اعدامی در شب اجرای حکم و در یک قدمی چوبه‌دار، اتفاق کم‌نظیری است که در دستگاه قضایی ایران رخ داد.
مهدی که قرار بود دوم دی‌ماه سال جاری در ملاء عام اعدام شود، با قبول توبه‌اش از سوی قاضی و مقام‌های قضایی هنوز آزادی‌اش را باور ندارد و می‌خواهد زندگی‌اش را از نو شروع کند.
این مرد که سه سال پیش با دو همدستش و با تهدید تفنگ و تیراندازی‌های بی‌هدف، دو طلافروشی در میدان شوش و منیریه را غارت کرده و در بلوار کشاورز نیز از یک زن ۱۱۶ سکه زورگیری کرده بود با حکم دادگاه انقلاب به عنوان عامل اصلی تیراندازی‌ها به اعدام در ملاء عام محکوم شده بود.
این حکم در آخرین ساعات شب پیش از اجرای حکم با توبه‌نامه این اعدامی متوقف شد و حالا این مرد پشیمان تا آزادی فاصله‌ای ندارد. او هنوز صدایش هیجان دارد و مدام می‌گوید ای کاش هیچ‌کس جرمی مرتکب نشود.
* چند ساله‌ای؟
۴۰ ساله.
* چقدر درس خوانده‌ای؟
دیپلم دارم.
* ازدواج کردی؟
بله.
* پدر شدی؟
بله، دختری ۸ ساله دارم.
* چند خواهر و برادر داری؟
خودم بچه اول هستم و یک خواهر و یک برادر دارم.
* کدام منطقه زندگی می‌کنی؟
شهرری.
* خانواده‌ات به ملاقاتت می‌آیند؟
بله، همیشه به ملاقاتم می‌آیند. بدون دیدار آنها من زود می‌میرم.
* انگار سابقه کیفری زیاد داشتی؟
بله، ۳ بار تا حالا به جرم کیف‌قاپی و زورگیری و سرقت‌های خشن به زندان افتاده‌ام.
* از چند سالگی دزد شدی؟
نخستین بار ۲۰ ساله بودم.
* وکیل داشتی؟
بله.
* او گفت توبه‌نامه بنویسی؟
خیر، فقط زحمت رساندن توبه‌نامه‌ام به دست مقام‌های قضایی را کشید. آدم خوبی است و خیلی تلاش کرد.
* چه زمانی توبه‌نامه نوشتی؟
تقریبا ۴ ماه پیش برای قاضی صلواتی در دادگاه انقلاب و اجرای احکام توبه‌نامه نوشتم که شکر خدا مرا مورد عفو قرار دادند.
* چه کسی به تو گفت که توبه‌نامه بنویسی؟
مددکار زندان و رئیس زندان گفت که یک توبه‌نامه برای دستگاه قضایی بنویسم که به امید خدا قبول کنند چون فهمیده بودند که پشیمانم. بعد با خواندن کتاب قانون، خودم توبه‌نامه را نوشتم و وکیلم به دادگاه ارائه داد.
* چه حسی داری؟
حس خیلی خوبی دارم. احساس میکنم دوباره متولد شده‌ام. به لطف خدا و مسئولان قضایی مسئول پرونده دوباره فرصت زندگی پیدا کردم.
* آزاد شوی چه می‌کنی؟
هیچ، حتی از چراغ قرمز هم رد نمی‌شوم. سرم را می‌اندازم پایین تا سایه‌ام بالای سر زن و بچه‌ام باشد. به سر زمین‌های کشاورزی که اطراف تهران (ورامین) دارم می‌روم و کشاورزی میکنم.
* بعد از آزادی نیاز به حمایت داری؟
نه، نیاز به حمایت ندارم. فقط از مسئولان تقاضا دارم که مرا به آغوش خانواده‌ام بازگردانند که بالای سر دخترم باشم که وقتی در مدرسه همکلاسی‌هایش می‌پرسند پدرت کجاست، خجالت نکشد و مجبور نشود دروغ بگوید که سر کار رفته و زود برمی‌گردد.
* آخرین ملاقاتت با خانواده‌ات کی بود؟
عصر یک روز پیش از اعدام با همه اعضای خانواده‌ام ملاقات کردم که وصیتنامه‌ام را هم نوشتم. سپس با دختر و همسرم که بی‌تابی می‌کردند ملاقات حضوری داشتم.
* چه کسی به تو خبر داد توبه‌ات پذیرفته شده است؟
مسئولان آمدند و گفتند خدا کمکت کرده و توبه‌ات پذیرفته شده است.
* عکس‌العمل خانواده‌ات بعد از شنیدن آن چه بود؟
همه اعضای خانواده‌ام از خوشحالی زیاد از هوش رفتند و سپس از همه تشکر کردند.
* بعد از اینکه به زندان بازگشتی برخوردها با تو چگونه بود؟
همه زندانیان خوشحال بودند، مرتب صلوات می‌فرستادند.
* تأثیر این اتفاق چه بود؟
احساس میکنم به خدا نزدیک‌تر شده‌ام و به فکر جبران همه اشتباهاتم هستم.
* از ترس اعدام توبه کردی؟
نه، از ترس اعدام توبه نکردم. خواستم خدا من را ببخشد و اگر امکان دارد فرصت دیگری به من بدهد که برگردم و زن و بچه‌ام را شاد کنم.
* از روزی که دستگیر شدی صورتت را جلوی همه دوربین‌ها می‌پوشاندی. دلیلش چه بود؟
از ترس آبرو، از ترس شناخته‌شدن. چون کسی نمی‌دانست من خلافکارم. به خاطر دختر و همسرم که کسی نفهمد من بودم.
* موتورسوار ماهری هستی؟
با وجود چاقی‌ام که ارثی است، موتورسوار خوبی هستم تا جایی که در شهربازی هم موتورسواری می‌کردم.
* توصیه‌ای برای جوانان داری؟
خلاف نکنند. من آخر خلاف‌ها بودم و دیدید که چه شد. باز هم خدا به زن و بچه‌ام رحم کرد و اجازه داد که برگردم به آغوش خانواده‌ام.
* حرف آخر؟
از همه مسئولان که به من کمک کردند که این حکم اجرا نشود و من فرصت دوباره داشته باشم، تشکر میکنم. به هر کسی که مرا می‌شناسد می‌گویم که خلاف نکند چون آخر و عاقبت ندارد. فقط بدنامی و زندان است. کارگری کنند اما روزی حلال در بیاورند.
مهدی که قرار بود دوم دی‌ماه سال جاری در ملاء عام اعدام شود، با قبول توبه‌اش از سوی قاضی و مقام‌های قضایی هنوز آزادی‌اش را باور ندارد و می‌خواهد زندگی‌اش را از نو شروع کند.
این مرد که سه سال پیش با دو همدستش و با تهدید تفنگ و تیراندازی‌های بی‌هدف، دو طلافروشی در میدان شوش و منیریه را غارت کرده و در بلوار کشاورز نیز از یک زن ۱۱۶ سکه زورگیری کرده بود با حکم دادگاه انقلاب به عنوان عامل اصلی تیراندازی‌ها به اعدام در ملاء عام محکوم شده بود.
این حکم در آخرین ساعات شب پیش از اجرای حکم با توبه‌نامه این اعدامی متوقف شد و حالا این مرد پشیمان تا آزادی فاصله‌ای ندارد. او هنوز صدایش هیجان دارد و مدام می‌گوید ای کاش هیچ‌کس جرمی مرتکب نشود.
* چند ساله‌ای؟
۴۰ ساله.
* چقدر درس خوانده‌ای؟
دیپلم دارم.
* ازدواج کردی؟
بله.
* پدر شدی؟
بله، دختری ۸ ساله دارم.
* چند خواهر و برادر داری؟
خودم بچه اول هستم و یک خواهر و یک برادر دارم.
* کدام منطقه زندگی می‌کنی؟
شهرری.
* خانواده‌ات به ملاقاتت می‌آیند؟
بله، همیشه به ملاقاتم می‌آیند. بدون دیدار آنها من زود می‌میرم.
* انگار سابقه کیفری زیاد داشتی؟
بله، ۳ بار تا حالا به جرم کیف‌قاپی و زورگیری و سرقت‌های خشن به زندان افتاده‌ام.
* از چند سالگی دزد شدی؟
نخستین بار ۲۰ ساله بودم.
* وکیل داشتی؟
بله.
* او گفت توبه‌نامه بنویسی؟
خیر، فقط زحمت رساندن توبه‌نامه‌ام به دست مقام‌های قضایی را کشید. آدم خوبی است و خیلی تلاش کرد.
* چه زمانی توبه‌نامه نوشتی؟
تقریبا ۴ ماه پیش برای قاضی صلواتی در دادگاه انقلاب و اجرای احکام توبه‌نامه نوشتم که شکر خدا مرا مورد عفو قرار دادند.
* چه کسی به تو گفت که توبه‌نامه بنویسی؟
مددکار زندان و رئیس زندان گفت که یک توبه‌نامه برای دستگاه قضایی بنویسم که به امید خدا قبول کنند چون فهمیده بودند که پشیمانم. بعد با خواندن کتاب قانون، خودم توبه‌نامه را نوشتم و وکیلم به دادگاه ارائه داد.
* چه حسی داری؟
حس خیلی خوبی دارم. احساس میکنم دوباره متولد شده‌ام. به لطف خدا و مسئولان قضایی مسئول پرونده دوباره فرصت زندگی پیدا کردم.
* آزاد شوی چه می‌کنی؟
هیچ، حتی از چراغ قرمز هم رد نمی‌شوم. سرم را می‌اندازم پایین تا سایه‌ام بالای سر زن و بچه‌ام باشد. به سر زمین‌های کشاورزی که اطراف تهران (ورامین) دارم می‌روم و کشاورزی میکنم.
* بعد از آزادی نیاز به حمایت داری؟
نه، نیاز به حمایت ندارم. فقط از مسئولان تقاضا دارم که مرا به آغوش خانواده‌ام بازگردانند که بالای سر دخترم باشم که وقتی در مدرسه همکلاسی‌هایش می‌پرسند پدرت کجاست، خجالت نکشد و مجبور نشود دروغ بگوید که سر کار رفته و زود برمی‌گردد.
* آخرین ملاقاتت با خانواده‌ات کی بود؟
عصر یک روز پیش از اعدام با همه اعضای خانواده‌ام ملاقات کردم که وصیتنامه‌ام را هم نوشتم. سپس با دختر و همسرم که بی‌تابی می‌کردند ملاقات حضوری داشتم.
* چه کسی به تو خبر داد توبه‌ات پذیرفته شده است؟
مسئولان آمدند و گفتند خدا کمکت کرده و توبه‌ات پذیرفته شده است.
* عکس‌العمل خانواده‌ات بعد از شنیدن آن چه بود؟
همه اعضای خانواده‌ام از خوشحالی زیاد از هوش رفتند و سپس از همه تشکر کردند.
* بعد از اینکه به زندان بازگشتی برخوردها با تو چگونه بود؟
همه زندانیان خوشحال بودند، مرتب صلوات می‌فرستادند.
* تأثیر این اتفاق چه بود؟
احساس میکنم به خدا نزدیک‌تر شده‌ام و به فکر جبران همه اشتباهاتم هستم.
* از ترس اعدام توبه کردی؟
نه، از ترس اعدام توبه نکردم. خواستم خدا من را ببخشد و اگر امکان دارد فرصت دیگری به من بدهد که برگردم و زن و بچه‌ام را شاد کنم.
* از روزی که دستگیر شدی صورتت را جلوی همه دوربین‌ها می‌پوشاندی. دلیلش چه بود؟
از ترس آبرو، از ترس شناخته‌شدن. چون کسی نمی‌دانست من خلافکارم. به خاطر دختر و همسرم که کسی نفهمد من بودم.
* موتورسوار ماهری هستی؟
با وجود چاقی‌ام که ارثی است، موتورسوار خوبی هستم تا جایی که در شهربازی هم موتورسواری می‌کردم.
* توصیه‌ای برای جوانان داری؟
خلاف نکنند. من آخر خلاف‌ها بودم و دیدید که چه شد. باز هم خدا به زن و بچه‌ام رحم کرد و اجازه داد که برگردم به آغوش خانواده‌ام.
* حرف آخر؟
از همه مسئولان که به من کمک کردند که این حکم اجرا نشود و من فرصت دوباره داشته باشم، تشکر میکنم. به هر کسی که مرا می‌شناسد می‌گویم که خلاف نکند چون آخر و عاقبت ندارد. فقط بدنامی و زندان است. کارگری کنند اما روزی حلال در بیاورند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
قربون خدا برم که بزرگیش رو به این مرد اسباط کرد و کاری کرد که اعدام نشه تا اون هم از کارهای گذشته اش خجالت بکشه وبه زندگی برگرده وبالای سر زن وبچه اش باشه
پاسخ ها
اثبات درسته ناهید جون
قربون خدا برم. گریم گرفت
توبه گرگ مرگ است این هم کلک جدید سارقین که مال مردم را بالا می کشند و همه را عذاب میدهند . حالا با بازی با احساسات مردم میشن آدم خوبه
پاسخ ها
حرف نزن
کاش خبرنگار از این فرد جنایتکار میپرسید توبه نامه با چه مقدار پول یا ملک ضمیمه بوده!!!!!
برگ درختان سبز در نظر هوشیار/هرورقش دفتریست معرفت کردگار،/لعنت به کسی که خدا رانشناسه،حضرت علی میفرماید:ای مالک وقتی شبی کسی رامرتکب گناهی دیدی فردا به آن چشم به ایشان نگاه نکن شاید تاصبح توبه کرده توخبر نداری
پاسخ ها
توبه کلی شرط و شروط داره این آقا زمین کشاورزی ذاره بعد میرفته دزدی میکرده و حالا میخواد برگرده سر زمین های کشاورزیش پس ضرر و زیان و مردم چی میشه
یه وقت بابی جون توبه نکنه بیاد بیرون .
پس این همه سارقی که اعدام میشن چی؟ اونا توبه شون توسط مسئولیییین!! مورد قبول واقع نشده؟؟
نتیجه میگیریم برای اینکه اعدام نشوید باید نویسنده خوبی باشید و توبه نامه ی تمیزی بنویسید که مسئولین تحت تاثیر قرار بگیرند.
.
اینکه این آقا توسط "خدا" بخشیده شده و فرصت دوباره بهش داده شده شکی نیست و امیدوارم از زندگی آینده ش برای جبران اشتباهات گذشته استفاده کند. اما توبه نامه ای که پذیرفته شود یا نشود خیلی تبعیض امیز و به قول خودمون "یِرخی" هستش.
یعنی این ته مجازات بود طرف مسلحانه ...سرقت کرده سابقه شرارت داره اموال مردم رو هپلی هپو کرده بعدتوبه کرده کارش هم ردیف شده خداییش نمیدونم تعجب کنم بخندم اگه راه داره منم خیلی لنگ پولم یه بانکی طلافروشی بزنم تهش توبه کنم قول میدن منم ببخشن بخشیدن ازخصایل بزرگانه دراین شکی نیست ولی نه بخشیدن یه سارق دزد هفت تیرکش که اگه کسی جلوش وامیستاد شک نکنین طرف روابکش میکردن
لازمه مسئولین قضایی در این مورد توضیح بدهند وگرنه بازتاب این عملکرد در آینده جامعه تأثیر منفی میگذارد
خدا را شکر که پدری هر چند گناهکار ولی توبه کرده سایه اش بر سر فرزندش باقی ماند ولی وقتی یکی بخاطر هشت عدد نارنج به ژان والژان تبدیل میشه آدم به دقت ترازوی عدالت مشکوک میشه,
سلام علیکم من این آقا رومیشناسم چپن بچه محل هستیم ایشون از بچگیش راه خلاف وبدکرداری وبد مرامی روپیش رو گرفت ونه از خدا میترسید ونه از قانون وخلافها وجنایات زیادی مرتکب شود وهمیشه فکر میکرد آدم گردن کلفتیه امیدوارم به راه راست برگرده وخدا وبندگانی که از ایشون خسارت دیده اند ایشون راببخشند وحلالش کنند وبقیه عمرش را در راه درست ورضای خدا وخلق خدا قدم بردارد وثابت قدم باشد همین که خدا به اوفرصت داده به ما این پیام داده شوده که خدا مهربان است وبخشنده یا علی مدد
باید رسیدگی بشه که چرا اعدامش نکردن!!!
این فاجعه است
سلام .دوستان عزیزی که در مورد ازادی این بنده خدا زیاد خوشحال نبودن یعنی به عدالت خدا هم شک دارن؟خداوند توبه گناهکارو قبول میکنه پس چرا دستگاه قضا قبول نکنه ؟مگه حر فرمانده لشکر یزید نبود؟مگه به جنگ با پسر پیغمبر نیومده بود؟گناه بالاتر از این که با اولیای خدا بجنگی؟اما خدا توبه اش را قبول کرد . و وارد لشکر امام حسین شد و اولین نفر بود که شهید شد و تا قیامت نامش به نیکی بر زبان مسلمانها باقیست .پس بیاید زیاد بی انصاف نباشیم خداوند ارحم الراحمین هست .چرا ما انسانها توبه پذیر نباشیم این بنده ی خدا شاید به خاطر دخترش و همسرش و خانوادش توبه کرده نه به خاطر ترس از خدا ولی مهم اینه به درگاه خدا توبه کرده و تصمیم گرفته زندگی بدون خلاف و تازه ای شروع کنه. انشالله همه گناهکاران به صراط مستقیم برگردند .امین و در پایان تشکر میکنم از مسعولین قضایی که با توبه این بنده ی خدا موافقت کردن انشالله خداوند انها رابا پیغمبر و امامان محشور کنه .
پاسخ ها
برادر من حر اگه رفت به جنگ فکر میکرد کار درستی میکنه و بعد که با واقعیت روبرو شد توبه کرد . اما این آقا از اول نمیدونست که کارش اشتباست و بهش ادامه داد و دم اعدام یاد خدا افتاد ؟
آخه چرا هر چیزی رو با هم قاطی میکنید ؟ الان ربط حر با دزد داستان ما چیه ؟ توبه ؟
خوب داداش من از فردا همه ازاذل یه توبه نامه دست میگیرن و توبه میکنن ...
اگه قانون درست اجرا بشه و محکم باشه و در اولین خطای محرز دست متهم قطع بشه دیگه خطای خودشو تکرار نمیکنه و یا اگه بخواد بکنه دستی نداره که باهاش تکرار خطا بکنه
تا حرف میشه میگن مالک اینکار رو کرد و حر اونکار رو کرد و حضرت علی(ع) فلان کار کرد .
نفس کار با هم فرق داره و موقعیت اجتماع و افکار مردم فرق کرده .