با رفقای جدید جیمز باند در «اسپکتر» آشنا شوید

روزنامه سینما: MI۶، در کتاب ها و فیلم های باند (همچنین شناخته شده با نام سرویس مخفی یا ۶) سازمانی نظارتگر بر فعالیت های جاسوسی و متشکل از چند دپارتمان مختلف است که با نام های مستعار و ساختگی در این مجموعه ظاهر می شوند. اولین رییس این سازمان، کاپیتان سر جرج منسفیلد اسمیت - کامینگ است که خود را با نام سری «سی» به دیگران معرفی می کند. اعضای اصلی این سازمان، جیمز باند، ام و کیو هستند.

این سازمان اولین بار در کتاب «کازینو رویال» و فیلم «دکتر نو» ظاهر شد و در تمام فیلم های باند تا به امروز نقشی پررنگ در فعالیت های جاسوسی مامور ارشد خود، ۰۰۷ دارد.

بخش های مختلف در این سازمان با حروف الفبا شناخته می شوند. این حروف معمولا حرف اول نام یک کشور یا شهر را معرفی می کنند. برای مثال حرف «نماینده ایالات متحده آمریکا» اولین بار در کتاب «زندگی کن و بگذار بمیرد» به کار برده شد. ساختمان اصلی M۱۶ نیز در بسیاری از فیلم های باند با بازی پیرس برازنان حضور دارد. این ساختمان در فیلم «اسپکتر» تماما توسط ارنست استاور و بلوفلد نابود می شود.

ام / در رأس MI۶

رالف فاینس


فانس از مسئولیت سختی که در ادامه مسیر بازیگر قبلی این نقش بر عهده گرفته، آگاه است: «جودی (دنچ) معنایی تازه به ام بخشیده بود. شما قدرت او را احساس می کنید. این رقابتی صمیمانه است.»

به هر حال ما از او چه می دانیم؟ ورود دراماتیک او در اسکای فال اتفاق افتاد. ام در خلاصه نقش خود (پس از برنارد لی، رابرت براون و دنچ) می گوید: «فکر می کنم مردم از لغت قدیمی استفاده کنند. سم مشتاق بود که دفتر کار را به داستان بازگرداند. با نقاشی هایی که از جنگ های نیروی دریایی به دیوار آویخته شده، چیزهایی از این دست. او سبک خاصی را در پرورندان کاراکتر باند در پیش می گیرد اما چیزی که تغییر نکرده، خوی سرکش باند است و ام عاصی شده اما از ارزش باند آگاه و قدردان آن است.»

همانطور که دنچ اولین بار در فیلم «گلدن آی» معرفی شد، اسپکتر هم مامور ۰۰۷ را در تقلا با رییس تازه اش نمایش می دهد. باند هنوز مطمئن نیست که بتواند به ام فاینس اعتماد کند. درباره مانی پنی، تنر و کیو هم همینطور است. ام باید اعتماد همه آنها را به خود جلب کند.

«خط داستانی خوبی برای ام در این فیلم وجود دارد. او برای یک لحظه از کار بیکار شده و دوباره مسیرش را به سوی جایگاه قبلی خود پیدا می کند. او باید با باند متحد شود.»

تمام فیلم های باند با بازی کرگ سعی داشتند المان های فانتزی ۰۰۷ را با طراحی سوالاتی معمول تر کمرنگ جلوه دهند. این چیزی است که فیلم های مندس در طول زمان به وسیله آن شناخته می شود. فاینس می گوید: «MI۶ مردی را معرفی می کند که باید با گروه های مخالف ارتباط برقرار کند. او باید خودش را در معرض خطر قرار دهد تا بتواند وظیفه اش را به خوبی انجام دهد. در برابر پهپادها، چشمان مراقب و ماهواره ها.»

ام با ماموری از MI۵ به نام سی با بازی اندرو اسکات در هم می آمیزد. سی مردی است که به شدت جذب برتری نظارت دیجیتال شده و نه فقط باند که ام و تمام کارکنان MI۶ را یک مشت دایناسور می داند. فاینس اصرار می کند: «اما هنوز هم جایی برای ۰۰۷ باقی مانده که وارد شود و کار کثیفش را انجام دهد.»

فاینس برای اثبات گفته خود از پشت میز کنار می آید و وارد عمل می شود: «من کار زیادی نمی توانم انجام دهم اما فقط یک صحنه در دفتر کار وجود دارد.» فاینس از توانایی مندس در برپا کردن سطحی به این وسعت متحیر مانده است: «او عاشق جزییات است و حریص برای این که به جزییات برسد. این از ترس تنم را به لرزه می اندازد.»


کیو / افسر ارشد MI6

بن ویشاو


تنها یک لباس رسمی با عرضه اولین تریلر اسپکتر در فضای اینترنت سر و صدا کردن و آن نه کت و شلوار کلاسیک دنیل کرگ بود و نه پیراهن لی سید و نه حتی ژاکت کریستوف والتز، پلیور راه راه و کهنه بن ویشا در نقش کیو توجه همه را به خود جلب کرد. ویشا می پذیرد: «واقعا فکر نمی کنم این لباسی باشد که خودم بخواهم آن را بپوشم اما قطعا برازنده کیو است! هم خاص او است و هم نوعی خاصیت ترد بودن به او می دهد.» او ادامه می دهد: «خط داستانی کیو در فیلم همان رابطه ناخوشایندش با باند است. چیزی که بعدتر به رابطه ای تحسین آمیز تبدیل می شود و وفاداری همه به باند در مرحله اول آزمایش می شود اما بعدتر برای بار دوم اثبات می شود. کیو متوجه خواهد شد که باند در سطحی کاملا متفاوت عملیاتش را پیش می برد.»

کیو بعدتر برای نجات باند بدون اجازه ترخیص از ام به اتریش می رود. «بله او یاغی شده. او از سر ناامیدی برای بازگرداندن باند به این سفر می رود. همه نگران سلامت روانی باند هستند. فکر می کنیم او در حال از دست دادنش است! اما البته در واقعیت اینطور نیست.»

به لطف فیلمنامه نویسی هوشمندانه و بازی درخشان ویشا، کیو به کاراکتری پیچیده تر تکامل یافته است. «او کسی است که در خلوتش فکر می کند و از بقیه باهوش تر است و احتمالا این حقیقت دارد. کیو بیشتر شبیه به یک راز است.»


مانی پنی / دستیار شخصی ام

نائومی هریس


به نظر می رسد نائومی هریس فقط مشغول کارهای جاسوسی باشد. «در اسکای فال توانستیم با یک جاسوس صحبت کنیم. من مردمی را در توب داشته ام که داستان زندگی هایشان را برایم بازگو کردند. در واقتع در اطلاعات گرفتن از بقیه خوب عمل می کنم.» هریس ادامه می دهد: «این بیشتر یک ماموریت فردی است. باند آن بیرون کار خودش را انجام می دهد و حتی باید برای پشتیبانی ما درخواست کمک بفرستد.»

خود او چه می کند؟ «او حالا عضوی از گروه شده.» اسپکتر اگرچه دومین فیلم باند برای هریس است اما این به نظر اولین نقش آفرینی او می آید. هر چه باشد در اسکای فال او را به نام ایو می شناختیم. هریس ۳۹ ساله درباره کاراکترش می گوید: «او گذشته پنهانی دارد اما نسخه مدرن ایو را به نمایش می گذارد. او گذشته بسیار متفاوتی دارد و همین رابطه اش با باند را از بقیه متفاوت تر می کند. نوعی احترام متقابل میان آنها وجود دارد.»

«سم از من پرسید که آیا مایلم در کلاس های تایپ شرکت کنم، به او گفتم نه و ممنون. این کاراکتر زمان زیادی را در دفتر کار می گذراند اما این صرفا به معنای این نیست که از او در کارهای میدانی کمک نمی خواهند.»


تنر / رییس ستاد

روری کینار


او شاید مسئولیت مهمی در MI۶ نداشته باشد اما تنر وفادار ناگهان خودش را به عنوان قدیمی ترین عضو سرویس مخفی به جا می آورد. ازت زمان اولین حضور کینا در «ذره ای آرامش» او یک کاراکتر ام را از دست داده و با این حال یک جایگزین دیگر به همراه یک مانی پنی و یک کیو گیرش آمده است.

کینا درباره گذشته این کاراکتر می گوید: «او در کوانتوم چنین مسئولیتی نداشت. او واقعا چهره متمایزی بود اما فکر می کنم نویسندگان برای احترامی که نسبت به فرنچایز داشتند، او را تنر صدا می زدند. به نظر می رسید دستیار شخصی ام باشد، در اسکای فال کمی پیشرفت کرد. در اسپکتر به نظر می رسد این پیشرفت ادامه پیدا کرده، بنابراین اون حالا منتظر صاحب اختیار شده است.»

تنر به نظر کاراکتری فرعی در رمان های فلمینگ است اما به شکلی جالب به عنوان تنها دوست واقعی باند در سرویس مخفی معرفی شده استت و این دو از بازی گلف بسیار لذت می برند؛ «من گلف بازی نمی کنم و درباره کرگ هم مطمئن نیستم. او احتمالا ترجیح می دهد به تماشای یکی از بازی های لیورپول برود.

این دو در «ذره ای آرامش» به نوعی با احتیاط با یکدیگر رفتار می کردند. فکر می کنم در اسپکتر بزرگ شده و به یکدیگر احترام می گذارند. این احتیاط به دلیل شیوه کار متفاوت آنها از هم به وجود آمده. زمانی که پای مدیریت، منطق و سازماندهی در میان باشد، او همان مرد اصلی است. در رابطه با اسلحه و نبرد تن به تن شاید واقعا تکیه گاه خوبی نباشد!»