۲۹۸۶۱۱
۵۰۱۵
۵۰۱۵
پ

سیاهی لشکر ایرانی «جنگ ستارگان»!

مجتبی کمیلی متولد و بزرگ شده ایران است اما چند سالی است که در دوبی سکونت دارد. او عکاس، فیلمبردار و کارگردان فیلم های مستند یا کلیپ است.

کتاب هفته خبر - ترجمه امیر صدری: مجتبی کمیلی متولد و بزرگ شده ایران است اما چند سالی است که در دوبی سکونت دارد. او عکاس، فیلمبردار و کارگردان فیلم های مستند یا کلیپ است. کمیلی به عنوان یکی از سیاهی لشکرها در آخرین قسمت ساخته شده از «جنگ های ستاره ای» یعنی «بیداری نیرو» که هفتمین جنگ ستاره محسوب می شود، حضور داشته است و حرف های جالبی در مورد این فیلم دارد: «زمانی که شنیدم عوامل یک فیلم بزرگ و عظیم هالیوودی به ابوظبی آمده اند تا مقدمات فیلمبرداری فیلم در این منطقه را انجام دهند، حس کردم که این فیلم فیلمی نیست جز «بیداری نیرو»، برای همین خیلی ذوق کردم و سعی کردم تا با این گروه همکار شوم.»

البته شاید حضور در نقش سیاهی لشکر اتفاق مهمی به نظر نیاید اما حضور در زمان ساخت فیلمی که شاید پرهزینه ترین فیلم تاریخ سینما باشد و پیش بینی ها حاکی از این است که شاید پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما هم بشود، به خصوص همراه پدر- علی کمیلی، پدر او هم به عنوان سیاهی لشکر انتخاب شده بود- تجربه ای ناب و تکرار نشدنی است. این پدر و پسر نقش پناهندگانی در کمپ جاککو، سیاره ای دورافتاده و بیابانی در منطقه ای دورافتاده در امپراتوری رم است. با این عکاس و فیلمساز در مورد حضورش در این فیلم صحبت کردیم.

چطور درگیر پروژه «جنگ ستارگان» شدید؟

زمانی که متوجه شدم برای یک فیلم بزرگ به دنبال بازیگر نقش های فرعی می گردند، نام پدرم را برای بازی در این نقش ثبت کردم. پدرم بازیگر تئاتر است و سابقه زیادی در حیطه نمایش دارد. من برای ثبت نام حضوری او رفتم و آن جا به من گفتند: «این یک پروژه خیلی بزرگ است و به دنبال افراد خاص برای بازی در نقش های فرعی می گردند. دلت نمی خواهد خودت هم در این پروژه باشی؟»

شنیده بودم که قرار است قسمت هفتم «جنگ ستارگان» در این جا ساخته شود، برای همین حدس زدم که شاید این پروژه همان «جنگ ستارگان» باشد. من همیشه طرفدار پر و پا قرص فیلم های «جنگ ستارگان» و جرج لوکاس بودم و البته فیلم های جی جی آبراهامز را هم خیلی دوست داشتم. فکر کردم همکاری با آن ها می تواند خیلی جذاب باشد.

سیاهی لشکر ایرانی «جنگ ستارگان»!

کل حضورتان در فیلم چقدر بود و چقدر کار کردید؟

من و پدرم دو نوبت فیلمبرداری در ابوظبی داشتیم؛ نوبت اول پنج یا شش روز کاری طول کشید و بعد از یک وقفه چند روزه نوبت فیلمبرداری شروع شد که این بار هم چهار روز طول کشید. کلا حضور در این فیلم حتی در یک نقش فرعی خیلی لذتبخش بود. اول به این دلیل که با پدرم سر کار حاضر بودم و این تجربه خیلی خوبی بود. دومین موضوع هم این بود که برای حضور در این فیلم از افرادی خاص ثبت نام شده بود، مخصوصا افرادی که پیشینه هنری داشتند؛ یعنی افرادی که سر صحنه بودند، همگی یا بازیگر بودند یا خواننده یا دی جی یا رقصنده یا مثلا پزشک بودند یا وکیل دادگستری. برای همین با کلی افراد جالب آشنا شدیم.

اما در مجموع مهم ترین نکته این بود که من به عنوان کارگردان بسیار از دیدن نحوه کار کارگردانی مثل جی جی آبراهامز لذت بردم. کار کردن از نزدیک با این گروه حرفه ای و دیدن نحوه کار دقیق و حرفه ای و زمانبندی شده آن ها خیلی لذتبخش بود. این مثل بودن فشرده در بهترین کلاس سینما در جهان با بهترین استادان است.

با جی جی آبراهامز هم صحبت کردی؟

بله، در اولین روز کاری ام او را دیدم. به او گفتم «صبح به خیر» و او هم جواب داد. گفتم که تنها دلیلی که این جا هستم، شمایید. او هم خندید و گفتم «خوشحالم». او خیلی خاکی و فروتن است. با من دست داد و رفت اما دفعه دوم که مرا دید ایستاد و چند کلمه با من حرف زد. از من پرسید که این جا چه می کنم و کارم چیست و من هم گفتم که کی هستم و چه کارهایی انجام داده ام.

سیاهی لشکر ایرانی «جنگ ستارگان»!

چه نقشی در این فیلم بازی کردی؟

ما نقش پناهنده هایی در یک اردوگاه دورافتاده را بازی می کردیم که در داستان بارها به آن ها اشاره می شود. صحنه های متعددی هم از این اردوگاه فیلمبرداری شد. در کل ابوظبی محل فیلمبرداری دو لوکیشن بود. لوکیشن اول همین اردوگاه بود و لوکیشن بعدی هم یک سیاره متفاوت بود. در لوکیشن دوم کلا ۱۰ نفر به عنوان سیاهی لشکر و بازیگر نقش های فرعی حضور داشتند.
پدرم حضور بیشتری نسبت به من داشت و در یک صحنه فروشگاهی هم حضور داشت.

اما اکثر صحنه های ما با هم بود، چون لباس پوشیدنمان هم جوری بود که انگار در فیلم هم پدر و پسر هستیم. شاید شانسی هم که آوردیم این بود که در بین همه سیاهی لشکرها فقط ما و یکی دو نفر دیگر بودیم که چهره هایمان همان چهره های خودمان بود. بقیه یا ماسک به صورت داشتند یا گریم های خیلی سنگین داشتند. لباس من هم تقریبا لباس معمولی و شبیه لباس های همین امروز ما بود.

یکی از خوش شانسی های من در این فیلم آشنایی با مایکل کاپلان بود که رد این فیلم طراح لباس بود. روزی که ما برای تست لباس رفتیم، کاپلان تصمیم گرفت که من و پدرم نیازی به ماسک نداریم و بهتر است با چهره های خودمان باشیم. من هم به او گفتم: «چه خوب، خوشحالم...» چون همه ماسک یا گریم داشتند و کلا هیچ کس خودش نبود اما ما خودمان بودیم. او هم خندید و متوجه شد که چرا من راضی هستم. اما در کل این به ضرر من شد. در سکانس اولی که ما بازی داشتیم، قرار شد من اولین نفر باشم. رو به دوربین در فاصله یک متری دوربین، اما بعد دستیار فیلمبردار آمد و به من گفت لطفا جایت را با یکی از افراد ردیف عقب عوض کن. آن ها می خواستند کل صحنه طبیعی به نظر برسد و برای همین افراد دارای ماسک و با لباس های ویژه را جلو آوردند. این بدشانسی من بود، چون امکان حضور مشخص برای لحظاتی طولانی را از دست دادم.

در طی فیلمبرداری چه کارهایی می کردید؟

خب ما صحنه های معمول داشتیم که در آن ها می ایستادیم یا راه می رفتیم. در بعضی صحنه ها هم مشغول کارهای روزمره زندگی بودیم اما در یکی از صحنه ها ما در فروشگاهی بودیم که به آن حمله شد. در این صحنه یک انفجار بزرگ طراحی شده بود و به همه ما می گفتند که با آخرین سرعتی که می توانیم بدویم.

جدا از صحنه های فیلمبرداری ما برخی کارهای پشت صحنه را هم انجام می دادیم. مثلا باید برخی اسباب صحنه را می ساختیم. ما با مقوا و رنگ چیزهایی می ساختیم که شبیه چیزهای فلزی و آهنی بود و جالب بود که خیلی اوقات افراد فکر می کردند که این ها واقعی هستند و می شود رویشان نشست و بعد به زمین می خوردند و این باعث خنده بود. آخر سر مجبور شدند تابلو بزنند که روی هیچ چیزی ننشینید.

سیاهی لشکر ایرانی «جنگ ستارگان»!

با چه سختی هایی رو به رو بودید؟

خب گرمای هوا واقعا آزاردهنده بود. حشرات مختلف و عجیب و غریب هم خیلی همه را اذیت می کردند. اکثر این حشرات و خزندگانی که در صحرا می دیدم را هیچ کداممان ندیده بودیم و باورمان نمی شد که چنین موجوداتی هم وجود دارند! همه دچار مشکل شده بودند، از گزش ها و حساسیت ها. باورتان نمی شود که یک بار یکی از عوامل تولید بلندگویی برداشت پشت آن داد زد: «کسی نمی تواند کاری در مورد این موجودات لعنتی بکند؟...»

گرما هم خیلی خیلی سخت بود. دمای هوا بسیار بالا بود و فکر کنید که با یک لباس بسیار سنگین یا گریم خیلی زیاد در این هوای بسیار گرم ساعت ها مجبور به کار شوید. گروه تولید چند دستگاه هواساز و دستگاه های خنک کننده تعبیه کرده بود که در پشت صحنه بود و هوای تازه و نسبتا خنک را به داخل صحنه پمپ می کرد، اما این دستگاه ها نمی توانستند همه صحنه را پوشش دهند و در ضمن بسیاری از افراد در پشت صحنه یا خارج از محل تولید بودند و گرمازده می شدند. خیلی از مواقع افراد برای فرار از گرما سطل آب روی خودشان خالی می کردند.

بهترین جنبه حضورتان در این فیلم از نگاه خودتان چیست؟

خب برای من بودن سر صحنه فیلمی که یک کار فوق حرفه ای از لحاظ ساخت محسوب می شود، واقعا یک کلاس درس بود. ساخت جلوه های ویژه این فیلم فوق العاده بود. من کارهایی در زمینه تولیدات ویدیویی داشتم و برخی جلوه های ویژه را خودم انجام داده بودم، اما کاری که آن ها با پرده های سبز انجام می دادند و شکل کارشان و نحوه اجرای هر جلوه ویژه واقعا متفاوت و حتی عجیب بود. کار آن ها در صحنه انفجار به هیچ کدام از چیزهایی که من انجام داده بودم شبیه نبود.

از نظر شما جو سر صحنه چطور بود؟

این فیلم برای کمپانی دیزنی و برای خود جی جی آبرامز خیلی خیلی مهم بود. «جنگ ستارگان» گروهی از طرفداران سفت و سخت دارد که برای خودشان گروه و تشکیلات جدی دارند و در سرتاسر جهان با هم ارتباط دارند. آن ها به شدت در مورد ساخته شدن فیلم توسط فردی غیر از جرج کارلوس حساس بودند، اما جالب بود که جی جی و گروه سازنده هیچ استرسی نداشتند و خیلی خونسرد کار می کردند.

برایم جالب بود که جی جی در زمان کار سوت می زد و آواز می خواند. او خودش به جای روبوت ۸-BB حرف می زد و جالب بود که با مهارت این کار را انجام می داد. او کاملا مشخص بود که به کاری که می کند اعتقاد دارد و از کاری که انجام می داد ترسی ندارد. او از بچگی از عاشقان «جنگ ستارگان» بوده و خودش می گوید هر قسمت فیلم را حداقل ۲۰ بار تماشا کرده است. از نظر من کاری که او انجام داده است اصلا از دیگر قسمت های «جنگ ستارگان» کمتر نیست. حتی شاید بتوانم بگویم که از برخی جهات جنگ ستارگانی که او ساخته بهترین جنگ ستارگان است؛ دقیقا مثل اتفاقی که در مورد سفرهای ستاره ای (Star Trek) افتاد و بهترین سفر ستاره ای را او ساخت.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج