۲۹۹۹۵۰
۲ نظر
۵۰۱۳
۲ نظر
۵۰۱۳
پ

شاید وقتی دیگر

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (۲)

تحلیل پیش رو تلاش دارد تا بخشی از این بازیگران قدرنادیده و نقش های مهم کارنامه شان را در پیشگاه قضاوت مردم قرار دهد. البته در این فهرست نقش هایی هستند که برای بازیگرشان دیپلم افتخار یا جایزه ویژه هیات داوران را به ارمغان آوردند.

روزنامه سینما - نیما بهدادی مهر: برای هر بازیگری نقشی وجود دارد که مسیر زندگی حرفه ای او را تغییر می دهد. برخی از این نقش ها با این که نقش مهمی در کارنامه بازیگران دارد اما هرگز مورد توجه قرار نگرفته اند. با این تعبیر به فهرستی از بازیگران نقش های شاخص می رسیم که سیمرغ بلورین را دریافت نکردند و بعدها برای نقشی که توانستند به این افتخار هنری دست یابند که به نسبت میانگین کارنامه هنری آنها ارزش های حرفه ای کمتری داشته است. تحلیل پیش رو تلاش دارد تا بخشی از این بازیگران قدرنادیده و نقش های مهم کارنامه شان را در پیشگاه قضاوت مردم قرار دهد. البته در این فهرست نقش هایی هستند که برای بازیگرشان دیپلم افتخار یا جایزه ویژه هیات داوران را به ارمغان آوردند.


حاج صفدر - واکنش پنجم

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

در سینمای تهمینه میلانی که محوریت درام با ترسیم تصویری همدل برانگیز از زن است، کمتر پیش آمده تا بازیگر مردی بتواند حضوری محق در پیشبرد روایت داشته باشد و شیوه نگاه کارگردان، مردان را همواره در ترازوی نقد اجتماعی به عنوان عامل اصلی بسیاری از مصایب اجتماعی جلوه گر کرده است؛ به واقع از دیگه چه خبر؟ تا تسویه حساب اگرچه بازی های درخشانی را از گروه بازیگران مرد دیده ایم اما نقش آفرینی ممتاز جمشید هاشم پور در واکنش پنجم بی شک درخشنده ترین تصویر حضور یک مرد در قاب هنری میلانی را در اذهان زنده می کند.

قامت مردانه، ری اکشن های حسی درست برای بازتاب اقتدار درونی کاراکتر و افه های گویشی و اندامی منطبق بر ماهیت اجتماعی نقش، در این محوریت بخشیدن بر کاراکتر حاج صفدر نقش موثری داشته و سکانس رد و بدل شدن دیالوگ میان هاشم پور و زارعی در جاده، هنر فنی ستاره دهه ۶۰ سینمای اکشن را در تفکر مخاطب جای می دهد.

هاشم پور برای جاانداختن نقش از تمامی دارایی های جسمی، حسی و تکنیکی از جمله شخصیت مردانه، صدای خش دار و همگام سازی تغییرات چهره با پیکره هویتی نقش برای بازتاب قدرت اجتماعی بهره گرفت تا آن وجه از اقتدار فردی که باعث ترسیم چهره ای خشن و بی احساس در زند مخاطب می شود تا حدودی شمایل این کاراکتر در صحنه های رویارویی با نیکی کریمی را به عنوان فردی دارای حق در برخی مواضع جلوه گر سازد و در اینجاست که هاشم پور از پرتره ستاره وار خود در سینمای اکشن رها شده و تصویری جدید از خود بر پرده سینما بازنمایی می کند.

اما یکی از استانداردترین بازی های جمشید هاشم پور به گونه ای عجیب از نظر داوران دور ماند. شمایل مردانه حاج صفدر در نماهای تعقیب و گریز جاده، کل کل های او با «لشکر زنان» (دیالوگی از حاج صفدر) و غیرت و تعصبش نسبت به عروسش از تماشایی ترین لحظات فیلم تهمینه میلانی بود و جذابیت این فیلم مرهون بازی درخشان هاشم پور است.


افرندی - سگ کشی

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

بعضی بازیگران هستند که نقش خوب زیاد به تورشان می خورد، اما برای کاظم افرندنیا همین یک بار نقشی در خور در فیلمی مهم در نظر گرفته شده بود. افرندنیا بهترین بازی عمر خودش را در زمان اندکی که در اختیار داشت ارائه داد، اما بازیش در سایه بازی داریوش ارجمند در همان فیلم رنگ باخت و جایزه به ارجمند رسید. افرندنیا ایفاگر نقش یک بدمن کلاسیک بود که به شیوه ای مشابه گانگسترهای فیلم پدرخوانده از هیچ خشونتی فروگذار نمی کند. اما سویه دیگر این شخصیت وقتی پدیدار می شود که می فهمد منشی شرکت اطلاعات خصوصی و کاری را در اختیار دیگران قرار داده است. آن دیالوگ گویی یک بند و آن میمیک درخشان و حرکات کنترل شده را از خاطر نمی توان برد.

افرندنیا به معنای واقعی کلمه در فیلم درخشیده و توانسته به درستی نقش مردی را بازی کند که از درون فروریخته اما با اعمال زور و فشار و رجزخوانی می خواهد ضعف های خود را پنهان کند. مردی که پشت آن ظاهر جنتلمن، ماهیت لمپن خود را زمانی آشکار می کند که با بشکن فرمان آوردن آب و حوله می دهد. او همان چیزی است که در فیلم از یبان مژده شمسایی می شنویم: افرندی و شرکا در حال توسعه نیست. در حال ورشکستگی است.


آقای شاپوری - بوتیک

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

رضا رویگری نقش یک مرد هرزه را با همه ویژگی های منفی چنین شخصیت هایی به قدری ماهرانه بازی کرد که اگر فیلم در بخش مسابقه سینمای ایران حاضر بود بی شک سیمرغ نقش مکمل مرد را صید می کرد.


زینال حمیداوی - دوئل

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

بهترین نقش آفرینی سینمایی پژمان بازغی واجد همه ویژگی های مطلوب برای صید سیمرغ بود اما در دوره ای که نقش مکمل مرد فیلم دوئل (کامبز دیرباز) دست پر به خانه بازگشت و سیمرغ را در حضور رقبای قدری چون پیروزفر و پورشیرازی در مهمان مامان تصاحب کرد، نقش اصلی فیلم دوئل که بار روایت را بر دوش کشید بی سیمرغ ماند.


رضا مثقالی - مارمولک

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

تجربه غریب ایفای کاراکتر رضا مثقالی، چنان تصویر تابناکی از بازیگر شاخص سینمای ایران بر پرده نقره ای بازنمایی کرد که مخاطب آن وجه قدرتمندانه در اجرای نقش های درام در آثاری چون رعنا، آپارتمان، آژانس شیشه ای، روبان قرمز، موج مرده و خاک سرخ را به کناری نهاد و با دیالوگ های روان ادا شده توسط پرستویی یکی از ماندگارترین کاراکترهای دهه ۸۰ را در حافظه دیداری خود به ثبت رساند.

پرستویی در این نقش آفرینی ممتاز به خوبی فاصله گذاری حسی در ایفای دو کاراکتر رضا مثقالی به عنوان یک دزد سابقه دار و حاج آقا احمدی را رعایت می کند؛ به واقع رضا مثقالی فرورفته در لباس روحانیت اگرچه از این پوشش برای فرار از قانون بهره می برد اما تقدس و وجهه بالای معنوی چنین جایگاهی، چنان برای رضا تکان دهنده است که به مرور با شرایط جدید مانوس شده و آداب اصلی چنین کاری را که در ابتدا با آن قرابتی نداشت در تمامی وجوه رفتاری و گفتاری اش مسلط می سازد.

البته آنچه هنر فنی پرستویی را در این نقش به اثبات می رساند سبکی رفتاری و گفتاری است که برای مخاطب جاذبه بالایی دارد.

پرستویی از تنظیم نت آوایی بیان به عنوان یک شناسه در اجرای نقش حاجی احمدی بهره می برد و گاه قرار گرفتن رضا مثالی در برخی موقعیت ها چنان حساب شده صورت می گیرد که گاه در ادای لفظ برمبنای شمایل یک روحانی تناقضی چندحسی را بر قالب آوایی نقش مسلط می کند و به واقع با نمایش خود حقیقی اش و تناقضاتی که میان رفتارهای قاعده مند و اخلاقی یک روحانی وارسته با آداب رفتاری و گویشی رضا مثالی وجود دارد صحنه های کمدی نابی را می پروراند.

این نقش تنها موفق به دریافت جایزه ویژه هیات داوران در این بخش شد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره به بهرام رادان برای بازی در فیلم شمعی در باد اهدا شد.


محسن - چهارشنبه سوری

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

در حالی که بسیاری از حاضران در مراسم اختتامیه جشنواره آماده تشویق حمید فرخ نژاد بودند اما داوران باز هم از آن انتخاب های عجیب شان انجام دادند و سیمرغ را به پرویز پرستویی برای به نام پدر اهدا کردند و بدین گونه حمید فرخ نژاد قربانی ماهیت نقش ایفایی اش در چهارشنبه سوری (مرد خائن) شد.


رویا رویایی - کاغذ بی خط

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

شمایل زن سرد و سنگی و صریح و توداری را که آرزوهایش را به خاطر سعادت خانوادگی و جبر همسر سرکوب کرده، فقط و فقط هدیه تهرانی می توانست برای ناصر تقوایی بسازد. در یک زندگی نه چندان آرام که تمام روابط در پرده کنایه پیش می رود، رویاست که رویای فیلم نامه نویس شدن را در سر می پروراند و حاضر است به خاطرش تا آخر دنیا هم برود.

آن بازی درخشان شنگول و منگول، آن شتاب و پشتکار برای رتق و فتق امور خانه، آن دیالوگ های پرتنش و بانمک با همسر و استادش، آن «سام» گفتن به جای سلام در لحظه ورود به کلاس و البته آن دیالوگ گویی به یادماندنی و طعنه آمیز: «من روزی ده دفعه دارم می شورم و می پزم و می سابم. تو می تونی سه بار پشت هم بگی می شورم و می پزم و می سابم؟

من روز ده دفعه دارم می شورم و می پزم و می سابم.» همه و همه دست به دست هم داده اند تا یکی از درخشان ترین نقش های زن دو دهه اخیر و یکی از بهترین نقش آفرینی های دوران بازیگری هدیه تهران رقم بخورد. یک نقش متفاوت برای یک بازیگر متفاوت که البته این بار با همیشه خودش تفاوت هایی دارد.


سرایدار تئاتر پارس - ستاره ها جلد 3

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

زنده یاد خسرو شکیبایی در اواخر عمر خود نقشی را به یادگار گذاشت که به مظلومیت اهالی سینما و تئاتر اشاره می کرد. صدای گرفته، بغض فروخورده، نگاه اندوهبار و حسرت عمیقی که این بازیگر به یادماندنی و جاودانه از شخصیت سرایدار تئاتر پارس ارائه داد فصلی درخشان در اجراهای آن دوره جشنواره بود که به دلیل نبودن در سودای سیمرغ از جایزه محروم شد.


یوسف - مهمان مامان

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

این نخستین باری نبود که پارسا پیروزفر با داریوش مهرجویی کار می کرد. او در نقشی که کمتر به خاطر مانده حضوری کوتاه در فیلم پری داشت. نخستین باری هم نبود که نقش معتاد را ایفا می کرد. باز هم در نقشی که کمتر یاد کسی مانده در «اعتراض» مسعود کیمیایی هم بازی در این نقش را تجربه کرده بود. اما این معتاد آواره کله شق طرد شده بالای شهری برای او موقعیتی یگانه پدید آورد تا هر چه در چنته دارد رو کند. پیروزفر هرگز قبل و بعد از این نقش ،چنین گرم و جذاب و شیرین روی پرده ظاهر نشد. اما این درخشش او را خیلی ساده نادیده گرفتند.

زوج او نسرین مقانلو در مهمان مامان واقعا غوغا کرده اند. این دو در کنار هم یک رابطه رمانتیک عمیق ساخته اند که ظاهری سرد و خشن دارد. در پس این روابط اما طنز و مهربانی موج می زند. پیروزفر چه در لحظات رمانتیک- مثل جایی که برای مهمانی تیپ می زند- و چه در لحظات اکتیور و فانتزی- مثل جایی که در بیمارستان خودش را به دیوانگی زده- بسیار درست و حساب شده بازی می کند. چیزی که در این نقش آفرینی پیروزفر زیاد است و در سایر نقش های کارنامه اش کم «حس» است.


فواد - روز سوم

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

می بندد و این ستیزگی و طغیان ناشی از استقرار ری اکشن های برونگرا، پرتره ای عصیانگر و آنارشیستی را بر روح اجرایی و هنری اش مسلط کرده است؛ اما نقش فواد به عنوان یک افسر عراقی، فرصتی طلایی جهت فاصله گرفتن از آن شور و حرارت غلوگون و روح بخشیدن به یک کاراکتر دووجهی گیر کرده در دوراهی نمایانگرسازی شمایل یک عاشق وفادار در نمایه ای قهرمانانه و جان بخشی حالات یک افسر متجاوز عراقی در شمایی ضدقهرمانانه به شمار می آید و حامد بهداد نیز از این فرصت استنثایی بهترین بهره را برده و اگرچه داوران فجر نگاهی نامهربانانه به هنرنمایی اش داشتند اما جایزه تندیس حافظ جشن یازدهم دنیای تصویر، تاییدی بر شایستگی های او است.


حاج یوسف - رسوایی

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

بازی اقناع گرایانه عبدی در نقش روحانی فیلم رسوایی نشانه ای بر استادی تمام قد او در هنر بازیگری بود، اما سنت غلط جشنواره در دلجویی از بازیگران سینما به خاطر نقش هایی که در مقیاس دیگر نقش آفرینی های سالیان اخیرشان چندان بار ارزشی بالاتری به لحاظ اجرا نداشت سبب شد تا حمید فرخ نژاد سیمرغ را برای فیلم استرداد به کارگردانی علیرضا غفاری به خانه ببرد و بدین گونه اکبر عبدی قربانی تفکر غلط جشنواره شد و نقش آفرینی درخشانش در رسوایی تنها یک کاندیداتوری نقش اول مرد کسب کرد.


عمو رحیم - اتوبوس شب

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

تلخ و دردناک است که وقتی از میان آدم ها می روی، تازه همگان یادشان می افتد ک چه نازنینی بودی اما این حقیقت دنیای فانی است و مسیر هنر این چنین تقدیر هنری است را رقم می زند که با نقشی جاودانه شوی که در کالبدت فرو رفته و با کاراکتری به اوج روی که چون خودت در پی یافتن عشق گمشده اش است.

از تو می گویم که خاطرات هنری نسل ما با جاودانگی است در نقش هامون شکل گرفت و زیبایی های سینما را با عاشقانه ها و طنین گرم صدایت برای ما معنا کردی که چون تویی باید که در قاب هنر بگنجد، نه از جنس ماندن های مقطعی که در قالبی ماندگار و پایدار به مانند آنچه طی کردی تا عمو رحیم را برایمان به یادگار گذاری تا نوای مهرش در بستر خشن و رحم ناپذیر جنگ، تصویر زیبای ایرانی مسلمان را در دریچه نگاه هنری مهربانت جلوه گر سازد.


عادل - نرگس

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

درست پس از حمید پیچیده «عروس» که تحت هدایت بهروز افخمی به ثمر رسیده بود و در شرایطی که جریان غالب سینمای ایران این توان را دارد که بازیگران تازه به میدان آمده را در دل تولیدات جریان اصلی حل کند (اتفاقی که پورعرب البته بعدتر نتوانست از آن بگریزد و به سرنوشت محتوم ستاره ها تن داد) انتخاب پورعرب هم کاری با رخشان بنی اعتماد و ایفای نقش چندوجهی عادل است؛ انتخابی که اگر به دست داوران دهمین دوره فجر دیده می شد، شاید پورعرب سال های بعد همین گزیده کاری را انتخاب می کرد و با بازیگر اصلی سینمای تجاری جوانانه بدل نمی شد.

«نرگس» هنوز یکی از اوج های پورعرب است. بازی توامان جسارت و ترس در شخصیتی آمده از طبقات زیرین جامعه در آستانه تحول ایران پس از جنگ، شخصیتی که سهم تازه ای از زندگی و بدون می خواهد، در عادلی که روی پرده می بینیم، در شکل حرف زدن، فیزیک بدن و حالت چهره اش نمود کامل پیدا کرده. ابوالفضل پورعرب، عادلی می شود که شبیه اش را تا آن سال روی پرده ندیده بودیم و خودش هم در همه تلاش های بعدی به این مرز نمی رسد. در ازای این انتخاب و بازی ویژه، داوران دوره دهم جشنواره فجر ترجیح دادند سیمرغ را به فرامرز صدیقی فیلم «دادستان» بدهند.


خانم طالقانی - در خانه ای روی آب

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

بیتا فرهی کم کار و پروسواس در نقشی کوتاه و به یادماندنی در خانه ای روی آب ظاهر شد و باز هم خوش درخشید و نامزد دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل زن هم بود. او یکی از قربانیان پرشمار دکتر سپیدبخت است. زنی پرستار که زمانی گویا رابطه ای عاطفی با دکتر داشته و حالا افول کرده و سرطان زده، با چهره ای تخریب شده از شیمی درمانی گناهان دکتر را به رخش می کشد و هرچند نه نای انتقام جویی دارد و نه انگیزه ای برای احقاق حق و نه امیدی به از سر گرفتن رابطه عاشقانه. او مستاصل و درهم شکسته به سپیدبخت گوشزد می کند که در تارهای نامریی هوس ها و خطاهای خودش گرفتار شده و به همین دلیل رو به افول می رود.

فرهی با آن صدای گرم، لحن تکیده و شکسته و آن گریم متفاوت در سکانس هایی که حضور دارد برنده مطلق میدان است. او نشان می دهد که فرصتی اندک برای یک بازیگر خوب کافی است تا خودش را نشان بدهد و توانایی هایش را اثبات کند. رویارویی او و دکتر در لابی بیمارستان به یکی از ماندنی ترین سکانس های فیلم تبدیل شده و نگاه پرحسرت او در لحظه لحظه مکالمه، تلخی پنهان میان این دو شخصیت را به بهترین تحول ممکن آشکار می سازد.


پری - پری

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

شمایل رنجور دیگر سودای عرفان اقتباس شده از «فرانی و زویی» به راحتی می توانست برای نیکی کریمی یک سیمرغ به ارمغان بیاورد. اما بازی درخشان و زیرپوستی او نادیده گرفته شد. نیکی کریمی در پری نشان داد که تا چه حد حاضر است برای درست اجرا کردن یک نقش رنج ریاضت بکشد. ایفای نقش پری کار آسانی نبود. این دختر برامده از خانواده ای مذهبی و سنتی در میان مادیات و معنویات در نوسان است و درونیات پیچیده ای دارد. او سردرگم است و این سردرگمی میان عشق زمینی و آسمانی، بین موفقیت در تحصیل و حصول به مدارج بالای عرفانی، میان داداشی و اسد و صفا و میان خود کنونی و خود واقعی اش.

آن همه ذکر گفتن ها، روزه ها و ریاضت ها او را به جایی که می خواهد نرسانده و حالا از همه چیز و همه کس بیزار است و دیگر حتی نمی تواند زندگی را دوست داشته باشد و فریاد می زند که «من می خوام داداش اسد رو ببینم!» یعنی تلویحا در پی مرگ است. شاید گزاف نباشد اگر بگوییم نیکی کریمی بیش از هر فیلم دیگری در این فیلم انرژی گذاشت و زحمت کشید اما به چیزی که حقش بود نرسید.


هیوا - هیوا

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

بازیگر گزیده کار سینمای ایران، پس از سیمرغ بلورینی که باری بازی در «سرزمین خورشید» احمدرضا درویش گرفت، به «هیوا»ی رسول ملاقلی پور رسید. زنی عاشق که به هوای یافتن بقایای همسر شهیدش پا به منطقه جنگی می گذارد و گذشته و حال در هم ادغام می شوند تا او به وصال یار برسد. اجرای سجادیه از شخصیتی در ابعاد هیوا، پر از جزئیات است. شرم شرقی عاشقانه ای از این جنس بر دوش شخصیت زن داستان است و سجادیه تلاش می کند این شرم را در تضاد با میل خواستن، در کاراکتری که ساخته، اجرا کند. درواقع این دو اجرای متضاد را با هم عجین کرده و به نتیجه برساند. خروجی چنین اجرایی، مثل هر وقت دیگری که شخصیتی به سجادیه سپرده شده، درخشان است؛ و البته بی شباهت به همه نقش هایی که او را در حافظه تاریخی سینمای ایران ماندگار کرده.

دور از زنان خودساخته و سخت دنیای مسعود کیمیایی و دور از زن در هنگامه جنگ «سرزمین خورشید». هیوا سجادیه ای تازه درون خود دارد و می توانست او را در شمایلی تازه هم در سینمای ایران ماندگار کند، اگر داوران به دو دلیل سیمرغ را از او دریغ نمی کردند. یکی سیمرغ دو سال قبل خودش و دوم هدیه تهرانی فیلم قرمز، که سیمرغ را به خانه برد.


لیلا - سالاد فصل

سینمای ایران، قدر این نقش ها را ندانست (2)

پس از تجربه درخشان قبلی با فریدون جیرانی در «آب و آتش»، لیلا حاتمی در «سالاد فصل» شکل دیگری از همان شخصیت را بازی می کند. انگار مریمی جوان تر را که پا در ابتدای مسیر آینده گذاشته. دختری درگیر با خانواده و محله ای که نمی گذارد و نمی خواهد او آزاد باشد، زیاده خواه و جاه طلب، و در وسوسه پیشرفت.

همین اعتماد به خود هم است که داستان را به فاجعه نهایی می رساند. در چنین نقشی، در شمایل زنی که دو مرد را با دو ویژگی شخصیت کاملا متفاوت همراه خود می کند تا بتواند به هدفش برسد، لیلا حاتمی که شمایل معصومیت و آرامش در سینمای آن روز ایران است، چهره ای تازه از خود به نمایش می گذارد.

اگر انتقادها به بازی اش در «آب و آتش» از آن حکایت داشت که هنوز به عقیده برخی او نتوانسته آن شمایل را می شکند و یکی از بهترین بازی های کارنامه اش را به نمایش می گذارد. نتیجه؟ در سالی که به نظر می رسید جدی ترین رقیب حاتمی برای گرفتن سیمرغ بلورین رویا نونهالی در فیلم «ماهی ها عاشق می شوند» باشد. سیمرغ مقابل چشمان حاتمی و نونهالی به سمت فرشته صدر عرفایی پر کشید که داوران اجرایش را در «کافه ترانزیت» پسندیده بودند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • Aryan

      يوسف مهمان مامان خط تيره نداره

    • جواد

      همشون فیلم های بی نظیری بودن تو تاریخ سینمای ایران
      اکثرشون رو دیدم چندین و چند بار

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج