۳۰۲۶۳۹
۵۰۰۵
۵۰۰۵
پ

در فیلم عجیب «اتاق» چه می گذرد؟

«اتاق» فقط یک قصه هولناک اقتباسی از دل یک رمان نیست، تصویری از یک وضعیت رعب آور و شگرف بر پرده سینماست. از آن مدل فیلم هایی که روی صندلی یا کف زمین نشسته باشید، فرقی نمی کند؛ میخکوب تان می کند.

هفته نامه همشهری جوان - آیدا تدین: «اتاق» فقط یک قصه هولناک اقتباسی از دل یک رمان نیست، تصویری از یک وضعیت رعب آور و شگرف بر پرده سینماست. از آن مدل فیلم هایی که روی صندلی یا کف زمین نشسته باشید، فرقی نمی کند؛ میخکوب تان می کند. یک فیلم جمع و جور ۶ میلیون دلاری مستقل که یک تیم ایرلندی با اقتباس از یک رمان پرفروش ساخته و از زمان اولین اکرانش همین جوری افتخار پشت افتخار کسب کرده؛از انتخاب شدن به عنوان بهترین فیلم جشنواره تورنتو گرفته تا سه نامزدی گلدن گلوب و چهار نامزدی اسکار.

فیلم جریان ساز شده و قصه غریبی را روایت می کند: جک پنج ساله کسی است که مامان فداکار و بامحبتش خودش را وقف او کرده و مثل هر مادر خوبی برای جک از جان مایه می گذارد، برایش قصه های جورواجور تعریف می کند و کلی سرش را گرم می کند اما نکته اینجاست که آنها یک زندگی معمولی ندارند؛ چندین سال است که در فضایی سربسته و بی پنجره حبس شده اند؛ جایی که مامان اسمش را گذاشته «اتاق». شاید آن بیرون ترسناک تر باشد، کسی چه می داند اما جک کم کم کنجکاو می شود و می خواهد از این وضعیت سر در بیاورد و راهی برای بیرون زدن پیدا کند.

در فیلم عجیب «اتاق» چه می گذرد؟

تماشای فیلم مو به تن تان سیخ می کند همان طور که تحسین منتقدان دنیا را برانگیخته. اگر دل تان می خواهد از روند ساخت این تریلر ایرلندی- کانادایی سر در بیاورید و کشف کنید لین آبراهامسن و تیمش چطور موفق شدند چنین شاهکاری خلق کنند. روایت اِما داناهیو، خالق اصلی این قصه میخکوب کننده را دنبال کنید؛ از جایی که رضایت داد آبراهامسن رمانش را به فیلم تبدیل کند تا لحظه های عجیب و تجربه های غریبی که در روند ساخت فیلم به دست آمده.

به «کنج اِما» خوش آمدید!

سلام، سلام، من اِما داناهیو هستم. به نظرم روند تبدیل رمان «اتاق» به فیلم سینمایی خیلی جذاب از آب درآمده، برای همین هم دلم خواست شما را در بعضی از جذاب ترین قسمت های این سفر شریک کنم. از این بعد هر اتفاق جالب و بامزه ای را که در پیش تولید، تولید و پس تولید افتاده، برای تان تعریف می کنم. با من همراه باشید و کیفش را ببرید.

در فیلم عجیب «اتاق» چه می گذرد؟

سروکله این آقا از کجا پیدا شد؟

می خواهید بدانید چرا «اتاق» فیلم لین آبراهامسن است و نه هیچ کارگردان دیگری؟ قضیه بر می گردد به چهار سال و نیم پیش. تازه چند ماه از انتشار رمانم گذشته بود که نامه ای به دستم رسید از فیلمسازی به اسم «لنی آبراهامسن». نوشته بود: «رمان «اتاق» با سوژه خارق العاده ای که به تصویر می کشد روشنفکر حقایقی جهان شمول درباره رابطه والد- فرزند است و اگرچه کشفیات و گره گشایی هایش همیشه دلخواه آدم نیست اما این رمان در اصل هم تجلیل از عشق مادری است و هم انعطاف پذیری و مهارت های خلاقه نه دوران کودکی.»

همان جا بود که با خودم گفتم این مرد فیلمش را می سازد! برخلاف فیلمسازهای دیگری که قبلا با آنها حرف زده بودم، لنی از آنچه خودش «ساختار بی پروا»ی کتاب توصیف کرده، واهمه ای نداشت، خصوصا اینکه بخواهد کل نیمه اول فیلم را دی یک آلونک سه در سه فیلم برداری کند. برای درآوردن این فضای رعب آور و هراس انگیز، به هیچ وجه پیشنهاد نکرد از فلاش بک، سکانس های توهم آمیز یا ترفندهایی از این دست استفاده کنیم.

او این جور محدودیت ها را مشکل به حساب نمی آورد، اتفاقا برعکس به آن به چشم جهانی کوچک نگاه می کرد که فرصت واکاوی و اکتشافش را به دست آورده بود. برایم نوشته بود: «اتاق برای جک حکم جهان را دارد، همان طور که برای مامان قصه حکم زندان را دارد؛ فضایی مسحورکننده، غنی و لبریز از قصه.»

الوعده وفا به سبک آبراهامسن

لنی بلافاصله گرفته بود سوال نیمه اول کتاب چندان درباره این نیست که «آنها چطور موفق می شوند در بسته را کنند؟» بلکه درباره این است که «آیا جک شجاعت تجربه چنین اتفاقی را خواهد داشت و مامان شجاعت اینکه اجازه بدهد پسرش با چنین تجربه ای مواجه شود؟» چطور می شود به نسخه سینمای کتابی فکر کرد که توسط یک بچه پنج ساله و در قالب اول شخص روایت می شود؟

لنی به من گفت: «جک قطب اصلی فیلم است - ما همراهی اش می کنیم، صورتش را تماشا می کنیم، از روی واکنش هایش باقی کنش هایش را دنبال می کنیم، صحنه را از درون او تجربه می کنیم. بخش ترجمه ناپذیر فیلم همین جاست؛ این همراهی فیزیکی، حتی وقتی صدای راوی را نداریم، از این بُعد درگیرش هستیم.»

در فیلم عجیب «اتاق» چه می گذرد؟

لنی این نکته را هم خوب دیده بود که داستان با اینکه حاوی المان های هیجانی است اما در ژانر تریلر جنایی دسته بنید نمی شود، به همین خاطر هم گریزی که مخاطب انتظارش را می کشد نه در پایان قصه بلکه در نیمه راه اتفاق می افتد. او می خواست با لحنی سبک و طبیعی و بدون تکیه بر تکنیک های ژانری فضای تعلیق و استحاله را خلق کند. آخر آن نامه ده صفحه ای، لنی برایم نوشته بود: «فیلم های جدی می توانند مخاطبان گسترده پیدا کنند اما به شط آنکه جسورانه و متفاوت ساخته شوند.»

او در پایان قول داده بود «اتاق» را سالم و سلامت به سرانجام برساند. به خاطر همین نامه درخشان بود که رضایت دادم «اتاق» را به فیلم تبدیل کند؛ نامه ای که پیشاپیش چشمه ای از شاهکاری را که قرار بود بسازد، پیش چشمم به تصویر کشیده بود.

ساخت «اتاق» بخش اول: پیش تولید

در مدت پنج سالی که طول کشید «اتاق» را روی پرده بیاوریم، من از یادگرفتن بعضی از اصطلاحات عجیب و غریب دنیای فیلمسازی کلی کیف کردم اما می دانم اینها فقط رویه ماجراست. به ویژه در مراحل پیش تولید پروژه، این جور اصطلاحات بیشتر به گوشم می خورد اما نکته جالب قضیه برخورد راحت لنی بود، وقتی داشتم فیلمنامه را بازنویسی می کردم.

موقع کارکردن با او اصلا لازم نبود فرق بین «زوم» (Zoom) و «پن» (Pan) را بدانم و او خودش هم خیلی کم از اصطلاحات تخصصی که در برگرداندن یک کتاب به متن فیلمنامه به کار می رود، استفاده می رد. به من می گفت: «صحنه را طولانی بنویس، شبیه یک مستند حیات وحش، بعد من خودم سر تدوین کوتاهش می کنم.» یا اینکه اگر یک دفعه ایده ای به ذهنم می رسید که باورناپذیر یا آبکی بود، لنی می گفت: «خیلی تلویزیونیه!»

در فیلم عجیب «اتاق» چه می گذرد؟

ساخت «اتاق»، بخش دوم: تولید

نقش من در این مرحله تشویق کردن و دلگرمی دادن بود. تا اینجا پیش آمده ایم، بالاخره دارد واقعا اتفاق می افتد! و تلاش می کردم توی دست و پا نباشم. با اینکه سر صحنه به گرمی از من استقبال می کردند یا در مورد همه چیز از رنگ موی مامان گرفته تا زاویه سقف اتاق، محترمانه نظرم را می پرسیدند، خودم می دانستم که واقعا هیچ قدرت و تسلطی روی فیلمی که ساخته می شود، ندارم و مسخره است اگر این جوری فکر کنم. درواقع فقط چند بار حس کردم می توانم در بعضی موارد یک دستی برای کمک بدهم بدون این که بخواهم ایجاد مزاحمت کنم.

یک قسمت لذت بخش ماجرا که اصلا انتظارش را نداشتم این بود که فیلم برداری دیجیتال این امکان را فراهم می کند که بتوانید ارزش های روزانه را که روی وبسایتی مخفی و امن منتشر می شود، تماشا کنید. در نتیجه می توانستم از دور هم شاهد روند تولید باشم. هر شب نمی نشستم سه چهار ساعت راشی را که آپلود شده بود، تماشا کنم اما دست کم صحنه هایی را که بیش از همه برایم اهمیت داشت، حتما تماشا می کردم.

به علاوه، تدوینگرمان از همان شروع فیلم برداری در کنارمان بود و در نتیجه می توانست تدوین سکانس ها را هم زمان با شکل گیری فیلم شروع کند و حس و حال واقعی حاکم بر فیلم را عین خودش دربیاورد. درواقع، این تدوینگرمان بود که یادآور شد بدون اینکه به متن اصلی فیلمنامه ضربه ای بخورد، می شود یکی از سکانس ها و لوکیشن های فیلم را به کلی حذف کرد و با این کار در وقت و بودجه فیلم صرفه جویی کرد.

ساخت «اتاق»، بخش سوم: پس تولید

وقتی روند ساخت فیلم به این مرحله می رسد، وظیفه فیلمنامه نویس این است که حتی بیشتر از قبل فاصله بگیرد. صدالبته که من یکی از کسانی بودم که راف کات های فیلم را نشانم دادند و ازم مشورت گرفتند اما اساس مرحله تدوین یک کار، دونفره و مخصوص کارگردان و تدوینگر است و بقیه عوامل باید تا حد امکان از دخالت در این بخش خودداری کنند. همه چیزهایی که شاهد ضبطش بودی ممکن است در یک چشم به هم زدن دور ریخته شوند یا جوری کنار هم قرار بگیرند که اصلا نتوانی تشخیص شان بدهید.

بعد از اولین نمایش رافت کات «اتاق» که با حضور حدود ۲۰ نفر از کسانی که در تامین سرمایه و پخش فیلم نقش داشتند، برگزار شد، یکی از آدم های آن جمع از من پرسید چقدر فیلم را دوست داشتم؟ من یک دفعه زدم زیر گریه و بعد وحشت کردم که چون یک دفعه گریه ام گرفته، مبادا طرف با خودش فکر کند احتمالا عمیقا ناامید شده ام. تنها کاری که در آن لحظه می توانستم بکنم این بود که به صورت خیس از اشک اشاره کنم و هق هق کنان بگویم: «گریه ام از روی خوشحالیه! از روی خوشحالی!»

در فیلم عجیب «اتاق» چه می گذرد؟

غافلگیرکننده ترین لحظه های «اتاق»

با اینکه خود کار اقتباس از رمان خودم را انجام دادم و «اتاق» را با کلی انرژی تبدیل به فیلمنامه کردم اما پس ذهنم این فکر مدام با من بود «مراقب خنجری که از پشت می خوری باش.» دلم نمی خواست به سرنوشت خیلی از نویسنده هایی که به هالیوود رفتند، دچار شوم و مثل خیلی از آنها اغوا شوم و بعد صنعت حریص سینما نابودم کند. در عوض همه عمرم فرصت داشتم منتظر فرصت مناسب باشم. به جای فروختن حقوق کتابم به یک استودیوی بزرگ هالیوودی، چندین سال با یک کمپانی فیلمسازی ایرلندی همکاری کردم و کار را مشارکتی پیش بردیم.

با این حال، باز هم بعضی اتفاقات، عجیب و نامتعارف بود. برای اینکه به جیکوب، بازیگر هشت ساله فیلم کمک شود که بتواند خودش را در هر صحنه به جای جک پنج ساله تصور کند، صحنه های «اتاق» کاملا به ترتیب زمانی ضبط شد که اتفاق خیلی نادری است. بازیگران بزرگسال کار می گفتند با دانستن این نکته که کاراکترشان الان کجای داستان قرار دارد، کار آنها هم آسان تر شده و راحت تر از پس بازی در هر صحنه بر می آیند.

نیمه اول فیلم در استودیو و در یک اتاق سه در سه متر ضبط شد. فکر کنم وقتی زمانش رسید که آنجا را ترک کنیم و نوبت به فیلمبرداری دنیای آشفته تر و جنون آمیزتر آن بیرون رسید، همگی دلتنگش شدیم. سن بازیگر خردسال مان محدودیت های زمانی برای ساعات کاری ایجاد کرده بود و چون در تک تک صحنه های فیلم حضور داشت، بدون او نمی شد کار را پیش برد. در نتیجه زمانبندی کار اصلا جوری نبود که به شب کاری برسد و احتمالا همه از این موضوع خوشحال بودند. کل فیلم برداری دو ماه و نیم طول کشید و باعث شد همدیگر را خوب بشناسیم.

دیگر نکته متمایز کار هم این بود که لنی به جیکوب اجازه داد هم کلامی و هم فیزیکی بداهه نقشش را بازی کند تا از این طریق گرما و بازیگوشانه بودن پیوند جک و مامان در «اتاق» به حداعلی برسد. این موضوع باعث شد من هم به عنوان فیلمنامه نویس و مولف کتاب ببینم که تا چه حد مسحور این بداهه سازی ها و ابداعات در لحظه شده ام و از آن لذت برده ام، به جای اینکه بخواهم دندان قروچه کنم و به این فکر کنم که آنها باید بچسبند به فیلمنامه من!

• اتاق در اسکار امسال در رشته های بهترین فیلم، بهترین کارگردان (آبراهامسن)، بهترین بازیگر نقش اصلی زن (لارسن) و بهترین فیلمنامه اقتباسی (داناهیو) نامزده شده و در مراسم گلدن گلوب نیز جایزه بهترین بازیگر دارم از آن خود کرد. این فیلم همچنین موفق به کسب جایزه بهترین فیلم سال از بنیاد فیلم آمریکا (AFI) شده است. جایزه بهترین فیلم جشنواره تورنتو هم از دیگر افتخارات فیلم لنی آبراهامسن است.

در فیلم عجیب «اتاق» چه می گذرد؟

اطلاعات فوری

اتاق

کارگردان: لنی آبراهامسن

فیلمنامه: اما داناهیو، براساس رمان «اتاق»

ستاره ها: برای لارسن، جیکوب ترمبلی، شان بریجرز

بودجه: ۶ میلیون دلار

فروش داخلی تا ۱۸ ژانویه: ۲.۶ میلیون دلار

ژانر و مدت زمان: درام- ۱۸ دقیقه

درجه بندی IMDb:
8.3 از 10
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج