۳۰۴۲۵۶
۵۰۰۷
۵۰۰۷
پ

۲۰۰ سال دیگر چگونه عکاسی می‌کنیم؟

در کنفرانس MWC امسال گوشی‌هایی معرفی شد که هرکدام چیزی بر عکاسی موبایلی می‌افزودند. یکی دوربین دوقلو داشت و دیگری می‌توانست در محیط‌های تاریک عکس‌های خوبی بگیرد.

مجله دیجی کالا: در کنفرانس MWC امسال گوشی‌هایی معرفی شد که هرکدام چیزی بر عکاسی موبایلی می‌افزودند. یکی دوربین دوقلو داشت و دیگری می‌توانست در محیط‌های تاریک عکس‌های خوبی بگیرد.

اتفاقا در هفته‌های اخیر دوربین‌های دیجیتال مختلفی هم به بازار آمدند. دوربین‌هایی که نسبت به نسل قبل عکس‌های بهتری می‌گیرند و به اشتراک‌گذاری تصاویر با آن‌ّها ساده‌تر است. به طور کلی امروزه دوربین‌ها یا در راه کیفیت بهتر تصویر و یا در به اشتراک‌گذاری آسان‌تر آن‌ها پیش می‌روند.

در آینده‌ی نزدیک احتمالا دوربین‌های خیلی با کیفیتی خواهیم داشت که بر گجت‌های پوشیدنی سوار شده‌اند و خیلی سریع و آسان می‌شود تصویر آن‌ها را به اشتراک گذاشت. ولی شاید فکر کردن به آینده‌ی دورتر دوربین‌ها، مثل ۲۰۰ یا ۵۰۰ سال دیگر جذاب‌تر باشد. زمانی که همه‌ی این دوربین‌ها،‌ گوشی‌ها و حتی گجت‌های پوشیدنی، وسایلی مربوط به چند قرن پیش هستند. بیایید کمی با هم به این موضوع فکر کنیم.

200 سال دیگر چگونه عکاسی می‌کنیم؟

برای پیش‌بینی بهتر آینده‌ی دور، بهتر است به گذشته‌ی خیلی دور برویم و خیلی سریع آن را مرور کنیم. یکی از نقاط قوت بزرگ انسان هوشمند نسبت به دیگر موجودات زنده، توانایی برقراری ارتباط با هم نوعانش به شکل پیشرفته و پیچیده است. انسان هوشمند چند هزار سال پیش، ابزار زبان پیشرفته را داشت و می‌توانست آن‌چه که تجربه کرده بود را به دیگران منتقل کند. انسان با حسگرهایش (به خصوص چشمانش) دنیای پیرامونش را احساس می‌کرد و با بدنش (به خصوص سیستم صوتی) تجربه را منتقل می‌کرد. بدین ترتیب آن‌چه که شاهد بود را با هم نوعانش به اشتراک می‌گذاشت.

اما یک مشکل وجود داشت. مشکل این‌جا بود که انسان باستانی این اطلاعات را فقط می‌توانست با هم نوعانی که آن لحظه در کنارش حضور داشتند به اشتراک بگذارد. نهایتا باید ماجرایی را برای افرادی تعریف می‌کرد تا دیگران بتوانند آن را برای کسانی در آینده یا در مکانی دیگر تعریف کنند.

ولی انسان یک توانایی دیگر هم داشت. او می‌توانست از ابزار برای ثبت کردن تصویر یک رویداد استفاده کند. فرض کنید که ۴۰ هزار سال پیش یک نفر خرس بزرگ و خطرناکی دیده که دوستش را کشته است. او به هر دلیلی می‌خواهد به دیگر انسان‌هایی که ممکن است از آن‌جا گذر کنند خبر بدهد که در این منطقه از جنگل خرس بزرگی وجود دارد. انسان هوشمند ذهن خلاق و دستان توانایی دارد، او چند سنگ سخت را برداشت و روی دیواره‌ی یک غار در همان نزدیکی، نقش خرسی که در حال کشتن یک انسان است را کشید. به همین دلیل است که اکنون در بعضی از غارها تصاویر این‌چنینی وجود دارد.

اولین رسالت این حکاکی‌ها و نقاشی‌ها، ارتباط بوده است. این پدیده را می‌توانیم اولین قدم‌های «نورنگاری» (Photography- در لاتین Photo به معنی نور و Graphy به معنی نگاشتن) بدانیم. یعنی اینکه انسان با چشمانش پدیده‌ای را می‌دیده و با دستانش آن را می‌کشیده است. در دوربین‌های عکاسی امروزی هم دقیقا همین کار را می‌کنیم. در ضمن این حکاکی‌ها را به نوبه‌ی خود می‌توان مقدمه‌ای بر خط و نوشتن دانست.

200 سال دیگر چگونه عکاسی می‌کنیم؟
حکاکی و نقاشی بر دیواره‌ها اولین راه ارتباط با کسانی بود که در زمان و مکان نگارنده حضور نداشتند.

کم کم بعضی افراد پیدا شدند که بهتر از بقیه روی دیواره‌ی غارها نقش می‌زدند. به تدریج این کار به نوعی هنر هم تبدیل شد و کسانی که بهتر نقاشی می‌کردند، توسط اعضای گروه تشویق می‌شدند. می‌توان همین مسیر را گرفت و به نقاشی‌های مدرن هزاران سال بعد رسید. همان نقاشی‌هایی که کاربرد دوگانه‌ی هنر و ارتباط دارند. نقاشی‌ها را می‌شد کشید و به دوردست‌ها فرستاد یا برای آیندگان برجای گذاشت. با اختراع ماشین چاپ هم این به اشتراک‌گذاری آسان‌تر شد.

از یکی دو هزار سال پیش آدم‌ها متوجه پدیده‌ی جالبی شدند. اینکه وقتی نور از یک سوراخ خیلی ریز رد می‌شود، می‌تواند کانونی شده و تصویر منظره‌ای که از آن ساطع شده را روی یک سطح تشکیل دهد. این پدیده را در طبیعت به راحتی می‌توان دید. مثلا به هنگام خورشید گرفتگی، نور خورشید گرفته از لابلای شاخ و برگ درختان گذر می‌کند و تصویر آن روی زمین تشکیل می‌شود. به هر صورت انسان خلاق و راحت‌ طلب راه آسان‌تری را برای کشیدن نقاشی‌های منظره برگزید. اینکه جعبه‌ای بزرگ بسازد و یک روزنه‌ی کوچک روی یکی از صفحات آن ایجاد کند تا تصویر روی صفحه‌ی روبرو تشکیل شود. حالا نقاش می‌توانست روی تصویر ایجاد شده طراحی اولیه‌ای انجام بدهد و سپس جزییات را به آن بیفزاید. بعدها نام این دستگاه که مقدمه‌ای بر دوربین‌های عکاسی بود را کمرا آبسکیورا گذاشتند.

200 سال دیگر چگونه عکاسی می‌کنیم؟
وقتی نور یک چشم‌انداز از روزنه‌ای کوچک عبور می‌کند تصویر منظره را روی صفحه‌ی روبرو تشکیل می‌دهد.
از این روش برای نقاشی منظره استفاده می‌شد و این اولین گام برای بوجود آمدن دوربین‌های عکاسی بود.

کم کم کیمیاگران قدیمی موادی پیدا کردند که در برابر تابش نور حساس بودند. وقتی آن‌ها را روی صفحات فلزی قرار می‌دادند و در برابر روزنه‌ی کمرا آبسکیورا می‌گذاشتند، تصویر روی آن ثبت می‌شد و برای مدت زمانی محدود باقی می‌ماند. پرده‌ای هم جلوی روزنه قرار دادند تا اصطلاحا بتوانند نوردهی را قطع یا وصل کنند. با این حال روزنه‌ی کمرا آبسکیورا خیلی کوچک بود و درصورت کم بودن نور محیط، تصویر تشکیل نمی‌شد. به همین دلیل به جای استفاده از روزنه برای کانونی کردن نور، از عدسی که تازه اختراع شده بود، استفاده کردند.

عدسی‌ها قطر بیشتری داشتند و بنابراین به یکباره قطر روزنه‌ی ورود نور چند برابر شد. آن‌ها مي‌توانستند با استفاده از پدیده‌ی شکست نور، تصویر را روی صفحه‌ی آغشته به مواد شیمیایی حساس به نور کانونی کنند. با این حال همیشه این نور زیاد احتیاج نبود و گاهی اوقات لازم بود که بتوان به جز با زمان باز و بسته نگه داشتن پرده، نور ورودی را کنترل کرد. به پنجره‌ای نیاز بود که بتواند با کوچک و بزرگ شدن این کار را انجام دهد. بدین ترتیب دیافراگم دوربین اختراع شد. سه ابزار پرده (شاتر)، پنجره (دیافراگم) و حساسیت صفحه‌ی حساس به نور (ISO) در عکاسی امروزی هم سه پارامتر اصلی نوردهی هستند.

200 سال دیگر چگونه عکاسی می‌کنیم؟
عدسی، قابلیت تغییر کانون، دیافراگم، پرده‌ی شاتر و از همه مهم‌تر صفحه‌ی ثبت کننده‌ی نور، فناوری‌هایی بودند که باعث تبدیل کمرا آبسکیورا به دوربین‌های عکاسی شدند.

دوربین‌های عکاسی و سپس فیلم‌برداری در طول سال‌ها پیشرفت زیادی کردند و به کمک فناوری‌های پیشرفته‌ی انتقال تصویر، تبدیل به بهترین ابزارهای ارتباطی ما شدند. حالا ما انسان‌ها پس از تماشای یک رویداد به جای اینکه بخواهیم با صحبت کردن آن را برای دوستان خود تعریف کنیم یا نقش و نگارش را روی دیوار غار بکشیم، می‌توانیم عکس یا فیلم آن را بگیریم و به اشتراک بگذاریم. تا همین سه دهه‌ی پیش باید با پست این فیلم و عکس را ارسال می‌کردیم و حالا با استفاده از اینترنت این کار را انجام می‌دهیم. دوربین‌ها دیگر از آن دستگاه‌های مستقل تبدیل به وسایلی شده‌اند که در جیب یا ساعت ما جای می‌شوند. احتمالا تا چند وقت دیگر هم روی عینک یا لنز هوشمند ما قرار می‌گیرند. ولی آینده‌ی دوردست چگونه است؟ آیا دوربین‌ها همین‌طور کوچک می‌شوند و نهایتا به صورت چیپ‌هایی الکترونیکی زیر پوست ما قرار می‌گیرند؟

200 سال دیگر چگونه عکاسی می‌کنیم؟
گوشی‌های همراه تکامل یافته‌ی همان ابزارهای حکاکی بر دیواره‌ی غار هستند. ابزار نورنگاری به بدن ما نزدیک شده و در جیبمان قرار دارد. ولی آینده چگونه است؟
آیا آن‌ها صرفا به صورت یک چیپ الکترونیکی زیر پوست ما قرار می‌گیرند؟

بهتر است دوباره به اول داستان برگردیم. بدن ما هم لنز و عدسی و سنسور دارد، هم پردازشگر تصویر و قابلیت ذخیره‌سازی. این‌ها همان چشمان و مغز ما هستند. بنابراین می‌توان گفت که به هیچ‌کدام از این ابزارها احتیاج نداریم و خودمان بهترشان را داریم. شاید اگر از دیدگاه تکاملی هم بخواهیم نگاه کنیم، بتوانیم بگوییم که در انتقال پیام‌هایمان به همدیگر از دیگر موجودات زنده پیشرفته‌تریم، ولی نه خیلی پیشرفته‌تر. یعنی وقتی رویدادی را دیده‌ایم و می‌خواهیم آن را به بقیه نشان دهیم، یا باید صحبت کنیم و یا با استفاده از ابزارهایی مثل نقاشی و عکاسی آن را به دیگران منتقل کنیم.

حالا فرضا این دوربین‌ها می‌توانند خیلی کوچک شوند و درون لنز هوشمند چشم ما جای بگیرند. ولی به نظر می‌رسد حالت پیشرفته‌تر این است که کاری کنیم تا تصویر دقیق ذهنی ما در ذهن دیگران نقش ببندد. یعنی وقتی یک رویداد رخ می‌دهد، بتوانیم به آن نگاه کنیم، مغز ما آن را ببیند،‌ پردازش کند و انتخاب کنیم که دقیقا این تصویر به ذهن یک یا چند نفر از دوستانمان منتقل شود.

در این صورت واسطه‌ها را حذف کرده‌ایم. نمی‌دانم شاید باید به صورت بیولوژیک کاری کنیم که این قابلیت به مغز ما اضافه شود. به هر صورت در طول تکامل این انتقال وایرلس اطلاعات بین مغزهای ما بوجود نیامده است (اگر انتقال صوتی از طریق صحبت کردن یا زبان بدن را جزو آن حساب نکنیم). شاید باید کاری کرد که بچه‌هایی که به دنیا می‌آیند از ابتدا این قابلیت را داشته باشند. نوعی قابلیت در ارتباط بی‌سیم مغز با مغز بدون نیاز به انتقال اطلاعات از طریق صحبت کردن یا نقاشی کردن و عکس گرفتن.

200 سال دیگر چگونه عکاسی می‌کنیم؟
نقاشی و عکاسی ابزارهایی برای کمک به ارتباط بین انسان‌ها هستند. بدن ما عدسی، سنسور، پردازشگر تصویر و فضای ذخیره‌سازی را دارد.
بنابراین شاید بتوانیم روزی واسطه‌ها را حذف کنیم و از طریق انتقال دقیق تصویر ذهنی، هر آن‌چه می‌بینیم را با هم نوعانمان به اشتراک بگذاریم.

جالب است که اگر چنین ارتباط دقیقی در تصویر ذهنی برقرار شود، یکی از بزرگترین مشکل انسان‌ها، یعنی عدم توانایی در برقراری ارتباط دقیق و بهینه حل می‌شود. از جمله بزرگترین مشکلات ما این است که خیلی خوب نمی‌توانیم منظورمان را منتقل کنیم و دیگران دقیقا متوجه منظور ما نمی‌شوند. به نوعی ما نمی‌توانیم خود را جای همدیگر قرار دهیم تا تعامل بهینه‌ای داشته باشیم و در نتیجه همیشه سوء تفاهم و البته همین مشکلاتی که همیشه بین مردم دنیا وجود داشته پیش می‌آید.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج