یک هفته هفت چهره؛ از اعدام زنجانی تا روز زن
این که محدودیت های سیمای جمهوری اسلامی ایران زیاد است و برنامه سازی خصوصا در حوزه های ملتهبی مثل موسیقی دشوار است، قابل انکار نیست.
برترین ها - ایمان عبدلی:
باربد بابایی یا (ناکوک، هفته)
این که محدودیت های سیمای جمهوری اسلامی ایران زیاد است و برنامه سازی خصوصا در حوزه های ملتهبی مثل موسیقی دشوار است، قابل انکار نیست. برنامه «شب کوک» احتمالا قرار است مشابه های آن ور آبی را جایگزین باشد، البته در نبود گوشت، چغندر سالار است، اما در نبود گوشت! وقتی مخاطب ایرانی در هر صورت به برنامه هایی نظیر: استیج، دسترسی دارد، اگر قرار است مشابه وطنی آن را تولید کنیم، چه بهتر که از حداقل های کیفی یک مسابقه هنری و سرگرم کننده برخوردار باشد، منکر نمی شویم که به هر حال «شب کوک» طرفداران خودش را دارد و برخی هر شب پیگیر شبکه ی نسیم هستند، اما سطح کیفی این برنامه نه فقط به خاطر محدودیت ها بلکه به دلیل اشتباهات فاحشی که ناشی از سوتفاهم در درک سرگرمی سازی است نازل می باشد.
باربد بابایی نمیداند چه وقتی باید شوخی کند؟ کجا باید وسط حرف داوران برنامه بپرد! کجا به دوربین نگاه کند؟ چه وقتی تعلیق ایجاد کند! همه ی این ها مضاف بر اینکه مجری گرامی در اجرا، مشکلاتی اساسی چون نحوه ی بیان دارد و در ادای بسیاری از حروف دچار لکنت می شود، باربد به کنار، داوران عزیز برنامه هم گاه از فرط شوخی به شکل دیوانه واری روی روان تماشاچی برنامه رژه می روند و به کلی ریتم برنامه را دچار مشکل می کنند، شرکت کننده با استرس و هیجان منتظر در افشانی های آقایان است، دوستان در مورد رنگ لباس یکدیگر نظر می دهند؟ شوخی زیاد هیچوقت نمی تواند حسی از صمیمت القا کند؛ ظاهرا داوران «شب کوک» از درک این مساله عاجزند و سعی دارند با شوخی های کلامی و بعضا فیزیکی خارج از قاعده این حس را به مخاطب القا کنند که ما خیلی صمیمی هستیم !
در مورد سواد داوران «شب کوک» حرفی نیست، بی گمان هر کدام از آن ها در کار خود جزو بهترین ها هستند، اما نمایشی که از خود ارائه می کنند در کنار اجرای ضعیف باربد بابایی و فرم عجیب برنامه حاصلی را پیش رو می گذارد که از نظر تاثیر گذاری و ضریب نفوذ به گرد پای برنامه ای مثل استیج نمی رسد، گاه فکر می کنم سازندگان «شب کوک» روی بدیهیات برنامه سازی هم فکر نکرده اند و وقت نگذاشته اند که چه فاکتورهایی می تواند در مخاطب این قسم از برنامه ها جذابیت ایجاد کند، تقلید خیلی مواقع سازنده و خوب است، اگر با خلاقیت همراه باشد و پرداخت مناسبی داشته باشد، وگرنه تبدیل به کاریکاتوری از یک وضعیت می شود.
بابک زنجانی یا (حفره دان، هفته)
سه چیز را پایدار نماند؛ مال بی تجارت و علم بی بحث و ملک بی سیاست
وقتی به لطف کوی مدارا و مردمی / باشد که در کمند قبول آوری دلی / وقتی به قهر کوی که صد کوزه نبات / گه گه چنان به کار نیاید که ..
سعدی علیه الرحمه چه نیکو گفته: مال بی تجارت، بابک زنجانی که محصول حفره های نظام اقتصادی و سیاسی ساختار معیوب کشورداری ایرانی است، به نظر به نقطه ی پایان رسیده است، آن که تا چندی پیش سلطنتی داشت و ویولن می زد و بزم می گرفت، تیم داری می کرد و بازیکن جا به جا می کرد، آنکه تمام عناوین اش ذیل عنوان «بسیجی اقتصادی» هیچ بود، حالا به روزهایی رسیده که به نظر پایان کار است، زنجانی اگر اعدام شود، حکم برگشت نداشته باشد. با رفتنش هیچ یک از حفره ها و معایب نظام اقتصادی ایران را نمی برد، او آن ها ر ا برای ما می گذارد تا یک روز دیگر، چندی بعد یا شاید همین حالا، این حفره ها را بشناسد و داستان دوباره تکرار شود، بابک زنجانی به فرش رسیده است، اما مشکلات همچنان باقیست.
با زدن بابک زنجانی ساقه را زدیم، کاش حال که ریشه ها را می شناسیم، ریشه ی هر چه مفسده ی اقتصادی است را بزنیم و اولین شرطِ معدوم کردن ریشه ی مفسده ها؛ شفاف کردن فضای اقتصادی و سیاسی است. هر چقدر فضا را شفاف تر کنیم و مردم را محرم تر، کار برای ظهور بابک زنجانی ها سخت تر می شود و راه برای آن ها بسته می شود، مال بی تجارت نه اینکه مال بی تجارت باشد فقط، مالی است که مالی نیست، متوجه اید که، پول های این مملکت را زیر نور بگذارید، بابک ها روی زیر نور آمدن را ندارند، آن ها در تاریکی رشد می کنند...
نادر قاضی پور یا (فامیلای شعبون اینا، هفته)
حرف های عجیب نماینده ی ارومیه در هیچ قاموسی نمی گنجد، اینکه هر کسی می تواند هر نظری داشته باشد و البته می توان نظرش را ابراز کند، واضح است و قابل قبول، اما اینکه برای بیان نظراتش از چه لحن و واژه هایی استفاده کند، حدیث دیگریست، اصلا با محتوای حرف های نماینده ی عصبانی و البته با صداقت ارومیه کاری ندارم، او می تواند هر نظری که دوست دارد داشته باشد،اما مساله این است که او حق ندارد نه به عنوان نماینده، بلکه به عنوان یک انسان هرگونه که ترجیح می دهد ابراز عقیده کند.
متاسفانه باید بپذیرم، عقاید او نماینده ی عقاید دیگرانی است که تریبون ندارند، اما شمارشان کم هم نیست، مثل او فکر می کنند و مثل او حرف می زنند، نباید انکار کنیم که خیلی ها هستند که در مورد زنان مثل قاضی پور فکر می کنند و نگاهشان به سیاست همان گونه صفرو صدی است و با ادبیاتی جاهل مسلکانه اخت شده اند. قاضی پور یکی از آن هاست که اتفاقا در نهایت صداقت جملاتش را به زبان آورده و شهر را به هم ریخته است، این ادبیات رواج خواهد داشت و این گونه آدم ها در میان ما خواهند بود تا زمانی که کثرت دارند تا حدی که نماینده به مجلس می فرستند، قاضی پور یکی از هزارانی است که ما هر روز می بینیم و نمیبینیم.
فرهاد مشیری یا (سهامدار، هفته)
نزدیک به نیمی از سهام باشگاه اورتون انگلیس حالا در مالکیت یک ایرانی است و این اتفاق برای کلیت فوتبال ایران بی گمان اتفاق خوبی خواهد بود، فوتبال ایران سال هاست که نفس بریده و به سختی ادامه حیات می دهد، از جلوه های یک فوتبال سرحال آسیایی، لژیونرهای اروپایی است اما فوتبالی که سال های پیش نزدیک به 20 بازیکن شاغل در لیگ های درجه یک اروپایی داشت حالا در سطح اول اروپا تقریبا هیچ سهمی ندارد. ایرانی ها یا در لیگ های درجه دویی چون هلند توپ می زنند یا در سطح دوم لیگ های درجه یکی چون آلمان و البته در شرایط خوبی نیستند؛ عزت اللهی، حقیقی، حاج صفی، جهانبخش و آزمون و..
زمانی ایرانی ها در باشگاه شارلوای بلژیک نفوذ زیادی داشتند و همان اتفاق باعث حضور بازیکنانی چون امامی فر و مهدوی در فوتبال بلژیک شد، همان طور که حضور عرب ها در تیم داری در لیگ برتر می تواند یک بازیکن عرب را راهی لیگ جزیره کند، همین اتفاق بی گمان برای بازیکنان با استعداد ایرانی خواهد افتاد. نمی شود منکر تاثیر ارتباطات در نقل و انتقالات فوتبالی شد، همین روزهای ابتدایی حضور مشیری که به لطف یک میلیاردر جاه طلب روس در اورتون سهامدار شده، صحبت از حضور سردار آزمون در لیگ انگلیس نقل محافل شده، باید به اتفاقات و ستاره ها دل ببندیم، به یک مربی با کیفیت خارجی، به یک بازیکن دورگه ی تازه کشف شده، به یک سهامدار ایرانی...اتفاقات و چهره ها می توانند نفس این فوتبال را امتداد دهند.
سیمین دانشور(خانم آقا جلال، هفته)
آن خانه ای که در بن بستی در دزاشیب از جلال و سیمین به جا مانده، همان که یاد روزهای بی حافظه ی سیمین است، مطمئنا در تار و پود آجرهایش، در جای جای شاخ و برگ های حیاط با صفایش، رازهایی از جاودانگی یک خوشبختی دارد که می شود با آن رازها اکسیر وفاداری ساخت و به روح شهر بی وفای این روزهای ما تزریق کرد.
هجدهم اسفند پنجمین سالمرگ سیمین ادبیات ایران است، او غیر آنکه ستاره ی ادبیات داستانی معاصر بوده است، نشانی از وفا می دهد که به واقع فقط در کتاب ها یافت می شد، با خود می گویم کاش آن زندگی «وفادارانه عاشقانه ادیبانه» یادگاری داشت اما کدام یادگار می توانست نشانی از آن هم وفا باشد؟ آن میزان وفا انگار دردانه و یگانه بود. کاراکتر یک چهره ی فرهنگی هر چقدر هم که بگویی فقط در محصولاتش خلاصه نمی شود، کاراکتر مجموعه ای از رفتار و محصول است، مردم شرق این گونه می سنجند تا همیشه.
داستان ها واقعی اند؟ یا واقعی ها داستان؟
«پيرزن مي‌گويد: «امشب شب سوشون است». زري در خواب به گريه افتاده و اشكهايش جاري شده بود، اما دستي اشكهايش را پاك كرد، آن دسته عمه بود زري بلند شد و گفت: «براي سياوش گريه مي‌كردم... اوايل نمي‌شناختمش، از او بدم مي‌آمد، اما حالا خوب مي‌شناسمش و دلم برايش همچنين مي‌سوزد». زري باز توضيح داد كه: «اولين بار كه درخت گيسو را ديدم از دور خيال كردم درخت مراد است و لته كهنة سياه و زرد و قهوه‌اي به آن آويزان كرده‌اند. نزديك كه رفتم ديدم نه،گيس‌هاي بافته شده به درخت آويزان كرده‌اند، گيس زنهاي جواني كه شوهرهايشان جوانمرگ شده بود. يا پسرهايشان، يا برادرهايشان...».
زنان ایران و 8 مارس - روز جهانی زن (آبرویِ جهان هفته)
"لیلا آه کشید/ خم شد / زانوانش را گرفتم/ مثل وقتی که اتوبوس را از دست می‌دادیم خندیدم/ گفتم مهم نیست/ به جَنین کف حمام اشاره کرد/ "این هم مهم نیست؟"/ گفتم/ منظورم این نبود/ چای را گفتم که جوشیده/ باید / دوباره دمش کنیم - «سارا اردهالی»
خاله محبوب می گوید: « من فقط به عشق ماتیک زن جعفر شدم»، جعفر شوهر اولش بود. « گفتند تا عروسی نکنی نمی توانی ماتیک بزنی» - پرنده من، فریبا وفی
هنوز موی بسته را/ اگر به شانه وا کنم / بسا اسیر خسته را/ ز حلقه ها رها کنم/ مرا همین ز شعر بس / که مست باده ی هوس / زروی و مو به هر نفس / هزار ماجرا کنم - هنوز موی بسته را... سیمین بهبهانی"
- بر نسوان ایران امروز اطلاق انسان نتوان کرد، چه آنچه شئونات انسانیت است از ایشان سلب شده و مانند حیوانات جز خوردن و خفتن و زائیدن هنری از ایشان مشهود نیست - از میان نشریات مشروطه
روایت سارا اردهالی معاصرترین روایت از زن ایرانی، قبل از آن روایت فریبا وفی مربوط به دهه ۷۰ و قبل تر از آن روایت سیمین بهبهانی از زن ایرانی در دهه ۶۰ و صد و چند سال قبلتر زن ایرانی در نشریات مشروطه، روندی که طی شد تا زن ایرانی از کنج آشپزخانه دربیاید و با هیچ ترفندی به آن کنج بر نگردد.
دستفروش یا (شهر کورها، هفته)
دستفروش معلول یک علت است، علت را دریابیم، نیاز را نمی شود، سرکوب کرد باید پاسخش داد...نیازی به توضیح بیشتر نیست، هست؟ کتک و شکایت و گروکشی نه، هیچ کدام کارگر نمی افتد !
باربد بابایی یا (ناکوک، هفته)
این که محدودیت های سیمای جمهوری اسلامی ایران زیاد است و برنامه سازی خصوصا در حوزه های ملتهبی مثل موسیقی دشوار است، قابل انکار نیست. برنامه «شب کوک» احتمالا قرار است مشابه های آن ور آبی را جایگزین باشد، البته در نبود گوشت، چغندر سالار است، اما در نبود گوشت! وقتی مخاطب ایرانی در هر صورت به برنامه هایی نظیر: استیج، دسترسی دارد، اگر قرار است مشابه وطنی آن را تولید کنیم، چه بهتر که از حداقل های کیفی یک مسابقه هنری و سرگرم کننده برخوردار باشد، منکر نمی شویم که به هر حال «شب کوک» طرفداران خودش را دارد و برخی هر شب پیگیر شبکه ی نسیم هستند، اما سطح کیفی این برنامه نه فقط به خاطر محدودیت ها بلکه به دلیل اشتباهات فاحشی که ناشی از سوتفاهم در درک سرگرمی سازی است نازل می باشد.
باربد بابایی نمیداند چه وقتی باید شوخی کند؟ کجا باید وسط حرف داوران برنامه بپرد! کجا به دوربین نگاه کند؟ چه وقتی تعلیق ایجاد کند! همه ی این ها مضاف بر اینکه مجری گرامی در اجرا، مشکلاتی اساسی چون نحوه ی بیان دارد و در ادای بسیاری از حروف دچار لکنت می شود، باربد به کنار، داوران عزیز برنامه هم گاه از فرط شوخی به شکل دیوانه واری روی روان تماشاچی برنامه رژه می روند و به کلی ریتم برنامه را دچار مشکل می کنند، شرکت کننده با استرس و هیجان منتظر در افشانی های آقایان است، دوستان در مورد رنگ لباس یکدیگر نظر می دهند؟ شوخی زیاد هیچوقت نمی تواند حسی از صمیمت القا کند؛ ظاهرا داوران «شب کوک» از درک این مساله عاجزند و سعی دارند با شوخی های کلامی و بعضا فیزیکی خارج از قاعده این حس را به مخاطب القا کنند که ما خیلی صمیمی هستیم !
در مورد سواد داوران «شب کوک» حرفی نیست، بی گمان هر کدام از آن ها در کار خود جزو بهترین ها هستند، اما نمایشی که از خود ارائه می کنند در کنار اجرای ضعیف باربد بابایی و فرم عجیب برنامه حاصلی را پیش رو می گذارد که از نظر تاثیر گذاری و ضریب نفوذ به گرد پای برنامه ای مثل استیج نمی رسد، گاه فکر می کنم سازندگان «شب کوک» روی بدیهیات برنامه سازی هم فکر نکرده اند و وقت نگذاشته اند که چه فاکتورهایی می تواند در مخاطب این قسم از برنامه ها جذابیت ایجاد کند، تقلید خیلی مواقع سازنده و خوب است، اگر با خلاقیت همراه باشد و پرداخت مناسبی داشته باشد، وگرنه تبدیل به کاریکاتوری از یک وضعیت می شود.
بابک زنجانی یا (حفره دان، هفته)
سه چیز را پایدار نماند؛ مال بی تجارت و علم بی بحث و ملک بی سیاست
وقتی به لطف کوی مدارا و مردمی / باشد که در کمند قبول آوری دلی / وقتی به قهر کوی که صد کوزه نبات / گه گه چنان به کار نیاید که ..
سعدی علیه الرحمه چه نیکو گفته: مال بی تجارت، بابک زنجانی که محصول حفره های نظام اقتصادی و سیاسی ساختار معیوب کشورداری ایرانی است، به نظر به نقطه ی پایان رسیده است، آن که تا چندی پیش سلطنتی داشت و ویولن می زد و بزم می گرفت، تیم داری می کرد و بازیکن جا به جا می کرد، آنکه تمام عناوین اش ذیل عنوان «بسیجی اقتصادی» هیچ بود، حالا به روزهایی رسیده که به نظر پایان کار است، زنجانی اگر اعدام شود، حکم برگشت نداشته باشد. با رفتنش هیچ یک از حفره ها و معایب نظام اقتصادی ایران را نمی برد، او آن ها ر ا برای ما می گذارد تا یک روز دیگر، چندی بعد یا شاید همین حالا، این حفره ها را بشناسد و داستان دوباره تکرار شود، بابک زنجانی به فرش رسیده است، اما مشکلات همچنان باقیست.
با زدن بابک زنجانی ساقه را زدیم، کاش حال که ریشه ها را می شناسیم، ریشه ی هر چه مفسده ی اقتصادی است را بزنیم و اولین شرطِ معدوم کردن ریشه ی مفسده ها؛ شفاف کردن فضای اقتصادی و سیاسی است. هر چقدر فضا را شفاف تر کنیم و مردم را محرم تر، کار برای ظهور بابک زنجانی ها سخت تر می شود و راه برای آن ها بسته می شود، مال بی تجارت نه اینکه مال بی تجارت باشد فقط، مالی است که مالی نیست، متوجه اید که، پول های این مملکت را زیر نور بگذارید، بابک ها روی زیر نور آمدن را ندارند، آن ها در تاریکی رشد می کنند...
نادر قاضی پور یا (فامیلای شعبون اینا، هفته)
حرف های عجیب نماینده ی ارومیه در هیچ قاموسی نمی گنجد، اینکه هر کسی می تواند هر نظری داشته باشد و البته می توان نظرش را ابراز کند، واضح است و قابل قبول، اما اینکه برای بیان نظراتش از چه لحن و واژه هایی استفاده کند، حدیث دیگریست، اصلا با محتوای حرف های نماینده ی عصبانی و البته با صداقت ارومیه کاری ندارم، او می تواند هر نظری که دوست دارد داشته باشد،اما مساله این است که او حق ندارد نه به عنوان نماینده، بلکه به عنوان یک انسان هرگونه که ترجیح می دهد ابراز عقیده کند.
متاسفانه باید بپذیرم، عقاید او نماینده ی عقاید دیگرانی است که تریبون ندارند، اما شمارشان کم هم نیست، مثل او فکر می کنند و مثل او حرف می زنند، نباید انکار کنیم که خیلی ها هستند که در مورد زنان مثل قاضی پور فکر می کنند و نگاهشان به سیاست همان گونه صفرو صدی است و با ادبیاتی جاهل مسلکانه اخت شده اند. قاضی پور یکی از آن هاست که اتفاقا در نهایت صداقت جملاتش را به زبان آورده و شهر را به هم ریخته است، این ادبیات رواج خواهد داشت و این گونه آدم ها در میان ما خواهند بود تا زمانی که کثرت دارند تا حدی که نماینده به مجلس می فرستند، قاضی پور یکی از هزارانی است که ما هر روز می بینیم و نمیبینیم.
فرهاد مشیری یا (سهامدار، هفته)
نزدیک به نیمی از سهام باشگاه اورتون انگلیس حالا در مالکیت یک ایرانی است و این اتفاق برای کلیت فوتبال ایران بی گمان اتفاق خوبی خواهد بود، فوتبال ایران سال هاست که نفس بریده و به سختی ادامه حیات می دهد، از جلوه های یک فوتبال سرحال آسیایی، لژیونرهای اروپایی است اما فوتبالی که سال های پیش نزدیک به 20 بازیکن شاغل در لیگ های درجه یک اروپایی داشت حالا در سطح اول اروپا تقریبا هیچ سهمی ندارد. ایرانی ها یا در لیگ های درجه دویی چون هلند توپ می زنند یا در سطح دوم لیگ های درجه یکی چون آلمان و البته در شرایط خوبی نیستند؛ عزت اللهی، حقیقی، حاج صفی، جهانبخش و آزمون و..
زمانی ایرانی ها در باشگاه شارلوای بلژیک نفوذ زیادی داشتند و همان اتفاق باعث حضور بازیکنانی چون امامی فر و مهدوی در فوتبال بلژیک شد، همان طور که حضور عرب ها در تیم داری در لیگ برتر می تواند یک بازیکن عرب را راهی لیگ جزیره کند، همین اتفاق بی گمان برای بازیکنان با استعداد ایرانی خواهد افتاد. نمی شود منکر تاثیر ارتباطات در نقل و انتقالات فوتبالی شد، همین روزهای ابتدایی حضور مشیری که به لطف یک میلیاردر جاه طلب روس در اورتون سهامدار شده، صحبت از حضور سردار آزمون در لیگ انگلیس نقل محافل شده، باید به اتفاقات و ستاره ها دل ببندیم، به یک مربی با کیفیت خارجی، به یک بازیکن دورگه ی تازه کشف شده، به یک سهامدار ایرانی...اتفاقات و چهره ها می توانند نفس این فوتبال را امتداد دهند.
سیمین دانشور(خانم آقا جلال، هفته)
آن خانه ای که در بن بستی در دزاشیب از جلال و سیمین به جا مانده، همان که یاد روزهای بی حافظه ی سیمین است، مطمئنا در تار و پود آجرهایش، در جای جای شاخ و برگ های حیاط با صفایش، رازهایی از جاودانگی یک خوشبختی دارد که می شود با آن رازها اکسیر وفاداری ساخت و به روح شهر بی وفای این روزهای ما تزریق کرد.
هجدهم اسفند پنجمین سالمرگ سیمین ادبیات ایران است، او غیر آنکه ستاره ی ادبیات داستانی معاصر بوده است، نشانی از وفا می دهد که به واقع فقط در کتاب ها یافت می شد، با خود می گویم کاش آن زندگی «وفادارانه عاشقانه ادیبانه» یادگاری داشت اما کدام یادگار می توانست نشانی از آن هم وفا باشد؟ آن میزان وفا انگار دردانه و یگانه بود. کاراکتر یک چهره ی فرهنگی هر چقدر هم که بگویی فقط در محصولاتش خلاصه نمی شود، کاراکتر مجموعه ای از رفتار و محصول است، مردم شرق این گونه می سنجند تا همیشه.
داستان ها واقعی اند؟ یا واقعی ها داستان؟
«پيرزن مي‌گويد: «امشب شب سوشون است». زري در خواب به گريه افتاده و اشكهايش جاري شده بود، اما دستي اشكهايش را پاك كرد، آن دسته عمه بود زري بلند شد و گفت: «براي سياوش گريه مي‌كردم... اوايل نمي‌شناختمش، از او بدم مي‌آمد، اما حالا خوب مي‌شناسمش و دلم برايش همچنين مي‌سوزد». زري باز توضيح داد كه: «اولين بار كه درخت گيسو را ديدم از دور خيال كردم درخت مراد است و لته كهنة سياه و زرد و قهوه‌اي به آن آويزان كرده‌اند. نزديك كه رفتم ديدم نه،گيس‌هاي بافته شده به درخت آويزان كرده‌اند، گيس زنهاي جواني كه شوهرهايشان جوانمرگ شده بود. يا پسرهايشان، يا برادرهايشان...».
زنان ایران و 8 مارس - روز جهانی زن (آبرویِ جهان هفته)
"لیلا آه کشید/ خم شد / زانوانش را گرفتم/ مثل وقتی که اتوبوس را از دست می‌دادیم خندیدم/ گفتم مهم نیست/ به جَنین کف حمام اشاره کرد/ "این هم مهم نیست؟"/ گفتم/ منظورم این نبود/ چای را گفتم که جوشیده/ باید / دوباره دمش کنیم - «سارا اردهالی»
خاله محبوب می گوید: « من فقط به عشق ماتیک زن جعفر شدم»، جعفر شوهر اولش بود. « گفتند تا عروسی نکنی نمی توانی ماتیک بزنی» - پرنده من، فریبا وفی
هنوز موی بسته را/ اگر به شانه وا کنم / بسا اسیر خسته را/ ز حلقه ها رها کنم/ مرا همین ز شعر بس / که مست باده ی هوس / زروی و مو به هر نفس / هزار ماجرا کنم - هنوز موی بسته را... سیمین بهبهانی"
- بر نسوان ایران امروز اطلاق انسان نتوان کرد، چه آنچه شئونات انسانیت است از ایشان سلب شده و مانند حیوانات جز خوردن و خفتن و زائیدن هنری از ایشان مشهود نیست - از میان نشریات مشروطه
روایت سارا اردهالی معاصرترین روایت از زن ایرانی، قبل از آن روایت فریبا وفی مربوط به دهه ۷۰ و قبل تر از آن روایت سیمین بهبهانی از زن ایرانی در دهه ۶۰ و صد و چند سال قبلتر زن ایرانی در نشریات مشروطه، روندی که طی شد تا زن ایرانی از کنج آشپزخانه دربیاید و با هیچ ترفندی به آن کنج بر نگردد.
دستفروش یا (شهر کورها، هفته)
دستفروش معلول یک علت است، علت را دریابیم، نیاز را نمی شود، سرکوب کرد باید پاسخش داد...نیازی به توضیح بیشتر نیست، هست؟ کتک و شکایت و گروکشی نه، هیچ کدام کارگر نمی افتد !
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
اونا که کشتی نفت و دلار دادن دست زنجانی گفتن بفروش اون سرباز و راننده رئیس بانک بود کارآفرینی و اقتصاد رو ازش یاد بگیرن !
دستفروش ها رو هنوز شهرداری نتونسته بعد این همه سال ساماتدهی کنه اصلا کار سختی نیست
شهرداری یه بازارچه زیبا غرب شرق جنوب شمال طراحی کنه تو یه مکان خوب همه رو چند جا جمع کنه درست میشه داستان دستفروش ها هی دوست دارن ادامه بدن
ایمان عبدلی پا حساب من ي پپسی برا خودت باز کن ....
تو خودت کی هستی که همه رو اينقد راحت نقد میکنی ؟
ماشالا از ورزش و اجرا و بازیگری و سیاست و بیزینس و شعر و شاعری و موسیقی و .... همه چی هم سر در میاری
یه پا استادی واسه خودت ....
از فرزاد حسنی لوس تر همین مجریه شب کوکه
پاسخ ها
خواستم لایک بدم اشتباهی دیسلایک نمودیم!!مارا عفو بفرما!
جناب آقای عبدلی نگارنده خوب و درجه یک مجله
سلام و خسته نباشین خدمت تک تکتان.
من تقریبا از اول شروع این قسمت مجله بیننده بوده ام و هستم. گرچه در بعضی مواقع قسمت هایی بوده که با قلمی نسبتا تند نگارش شده و با ضعف و کاستی روبه رو بوده ولی آنگونه که میبینم قلمتان رفته رفته بهتر که چه عالی شده و به نظرم این قسمت بهترین قسمتی بود که نگارش شده است.
یک خسته نباشین حسابی خدمت شما و دوستانتان.
((عزیزانی که با ایده بنده موافق هستن اعلام کنن تا خستگی از انگشتان آقای عبدلی و همکاران در آید.))
پاسخ ها
100 درصد مخالفم!
به شدت مخالفم...
تحلیل خوبی از زنجانی و وضعیت اقتصادی داشتید. اما درباره نماینده ارومیه خیلی جالبه که گفتید نماینده با صداقت!!! این آدم (!) در چی صداقت داره حتما در نشان دادن ادب نداشته ش، درسته افرادی از این قبیل تو کشور زیاد داریم که واقعا باعث تاسفه...
باور نمیشد نویسنده مطالب همون نویسنده قبلی باشه دیدم از حرفهای قلمبه سلمبه همیشگی خبری نیست روان نوشتن وسط خوندن برگشتم اسم نویسنده رو دوباره چک کردم ممنون از نویسنده محترم
پاسخ ها
من هم همينطور فكر مي كنم . اين دفعه تونستم بيشتر مطالب رو بخونم
یکی از ویژگی های مطالب "یک هفته هفت چهره" اغراق بیش از حد هست...
با سلام و تشكر از سايت خوبتون.من واقعا احساس تاسف ميكنم كه با علايق شخصي و اشتباه خودمون روز به روز مشكل رو بيشتر ميكنيم.مردم ما برنامه هاي تلوزيوني همانند شبكوك را براي اوغات فراغت ميخواهند نه صرفا به خاطر جنبه ي موسيقيايي و كاملا هم فرم اين برنامه با ساير مسابقه هاي مشابه فرق دارد.پس تمام شوخي هايي كه مورد انتقاد قرار گرفته برنامه ريزي شده اند و براي تفريح مردم ساخته شده.و براي شما كه اين برنامه رو با استيج مقايسه كرديد لازم بذكر است كه استيج هم خارج از برنامه هايي براي تفريح مردم نيست و همه ي ما ميدانيم كه مردم فقط به خاطر جنبه موسيقيايي استيج را تماشا نميكنند.اما چطور اين برنامه ها براي تفريح مردم اماده ميشوند بسيار بسيار مبتذل و و و همانطور كه گفتم مشكل تهاجمات فرهنگي ما را روزبه روز بيشتر ميكنند.
این مشکل شما نیست مشکل تمام جامعه ی ایران هست.با هرکی خوبن و خوششون میاد انقد ازش تعریف و تمجید میکنن و از هرکی خوشتون نیاد انقد ایرادای الکی و غیر عقلانی و بی مورد به طرف میگیرید که کسی ندونه فک میکنه طرف کیه.این نوع برخرود و رفتار درست نیست.یه خورده احساساتو تعصبو کنار بزارید.ذهنیت مردمو با علایق خودتون تغییر ندید.
پاسخ ها
غرض ورزی توی این جامعه بیداد میکنه به خصوص از طرف افرادی که ادعای روشنفکری دارند
یه کم واضح تر بنویسید تا ما که بعضی اتفاقا رو نمیدونیم چی شده هم باخبر بشیم
اتفاقا من از اجرا و شوخیهای برنامه شب کوک خوشم میاد
استیج بهتره ولی شب کوکم قشنگه
بهتره حمایت کنیم
شب کوک که خوبه. شوخی های داورام اکثرا جالب و بامزه ان، باربدم مجری بدی نیست و همه اون چیزایم که شما به عنوان نکته منفی گفتین اتفاقا باعث پر هیجانتر شدن برنامه میشه.
این برنامه اولین تجربه تلویزیون تو تولید اینجور برنامه هاست و به عنوان اولین کار قابل قبوله و حتما در آینده بهتر هم خواهد شد.
مرسى روز به روز بهتر و روون تر و عاميانه تر مينويسيد :)
كم كم دارم به اين بخش علاقه مند ميشم مرسى
بهتره بشینی کمی با خانوما سبزی پاک کنی تا کمی از اتیش حسادتت به این و اون کم بشه...
اخه تو کی هستی که بخوای دهن وا کنی در خصوص برنامه ها از جمله شب کوک نظر بدی...
من از برنامه شب کوک و اجرای آقای باربد بابایی و داوران محترم؛ فریدون آسرایی، مهدی یغمایی، فرهاد برنجان و آقای پوریا حیدری راضی ام و به همه آنها خسته نباشید می گویم. مرسی
یکی از مهم ترین دلایل جذابیت برنامه شب کوک شخص باربد باباییه ... در اجرا مسلطه و شوخی هاش واقعا به دل می شینه و لحظاتی ما رو شاد می کنه کاری که عموم برنامه های طنز با اونهمه ادعا در اون نا موفق اند ...
چه جوریاست که شب کوک و با استیج مقایسه می کنید این نهایت بی انصافیه... شب کوک یه مسابقه خوانندگی مطابق فرهنگ اصیل خانواده های ایرانیه با وجود اینهمه محدودیت تلاش می کنن تا جوونای ما به جای اینکه برن کشورای دیگه تو کشور خودمون این شانس و داشته با شن تا خودشونو محک بزنن ...بعد شما مثلا نویسنده به جای حمایت اینقدر بی رحمانه در موردشون می نویسید و مقایسه می کنید و تلاش شونو نادیده می گیرید ؟؟!!!!!!
ما با شب کوک حال مون خیلی بهتره تا با استیج
خیلی خیلی برات متاسفم اقای نویسنده که اینقدر مغرضانه و دور از انصاف در مورد باربد بابایی و برنامه شب کوک نوشتی ...
باربد بابایی سال هاست که برنامه موسیقی میسازه اون فقط یه مجری نیست اون کارگردان هنری شب کوکه ...اون خودش مجری ماهواره بوده.....در ضمن همه ی ایران که استیج رو نمیبینند ما با همین شب کوک و شوخی های ریز و درشتش حال میکنیم .....چیه بده یه مجری شوخی کنه به مذاق شما خوش نیومده نویسنده چهره ها سایت شما که شوخی هاش از هم جهت جلف تر و بی مزه تر هست شما مگه فضول بازیگران هستید که درباره ی استایل عکس هاشون نظر میدهید ....اول عیب خویش را پیدا کن بعد از دیگران ایراد گیر
پاسخ ها
برادر عزیز از دست ایشون ناراحتی چرا پای شاهین نیا رو میکشی وسط؟
اگر ما مخاطبیم که اجرای بارید بابایی رو خیلی دلنشین می بینیم کجا داورا رو اعصاب تماشاچی رژه میرن ؟؟؟!! اصولا برترینها با مجریان موفق مشکل داره اول احسان علیخانی بود حالا هم باربد بابایی ..چرا چشم ندارید موفقیت یه نفر و ببینید زود قلم به دست می گیرید اینجوری ایرادهای الکی ازش می گیرید
شماها برید همون استیج تونو نگاه کنید که به گرد پای (!) شب کوک نمی رسه لازم نیست در مورد شب کوک نظر بدید
مرسى روز به روز بهتر و روون تر و عاميانه تر مينويسيد :)
كم كم دارم به اين بخش علاقه مند ميشم مرسى
باربد بابایی و شب کوک حال مونو کوک می کنن برنامه شون حس خییییلی خوبی داره و پر از انرژی مثبته اولین تجربه ما در زمینه مسابقه خوانندگیه و قابل تقدیره اصولا با استیج قابل مقایسه نیست چون شرایط یکسان نیست تمام اون مثلا جذابیت ها رو از استیج بگیرید بعد مقایسه کنید آقای نویسنده شب کوکی که محدودیت داره در نشون دادن ساز موسیقی در انتخاب آهنگ و خیلی چیزای دیگه خوب نیست آدم اینقدر بی انصاف باشه
به جرئت می گم بیش از نیمی از موفقیت شب کوک به خاطر اجرای مسلط و شوخ طبعی باربد باباییه که با ایجاد فضای صمیمی سعی می کنه غلبه کنه بر محدودیت ها
تصور کنید مجری و داورای استیج شب کوک و اجرا می کردن اونوقت ببینیم کسی واقعا این برنامه رو نگاه می کرد بعد مقایسه کنیم ضریب نفوذ و تاثیرگذاری کدوم بیشتره اقای نویسنده عادل ...
با لبخند :-)
یعنی برترین ها در هر قسمتی ک بشود یادی از شب کوک کرد... فقط تخریب می کند و دیگر هیچ. ما هم می توانیم به همین اندازه بدخط اخلاقی بشویم و کامنت هامون رو اینطور بولدزرانه راهی تارنمای شما کنیم...
سپاس از شما.
موفق باشید.
هر دو برنامه استیج و شب کوک جدا از موسیقی حنبه سرگرمی داره ولی سطح شرکت کننده های شب کوک از نظر موسیقی پایین تره که باربد و داور ها با شوخی و طنز برنامه را جذاب می کنند... اجرای باربد خیلی بهتر از رهاست...
واقعا رو چه حساب اينجوري به شب كوك پريدين....شرط ميبندم اصلا يه قسمتشو هم نديدين ولي خيلي راحت نظر ميدين....هي استيج استيج راه انداختين...استيج كجاش عاليه...يه شو كاملا حرفه ايه ....باربد بابايي خيلي حرفه ايه و هم چنين داوراي برنامه...در حد توانشون همه چيزش خوبه...خواهشا نظرات و علايق خودتو انقدر بمردم القا نكن...دليل نميشه از كسي يا چيزي خوشت نياد بياي اينجا بكوبيش...رقابت و جدل بين استيج و شب كوك ك نيس...انصاف هم خوب چيزيه ...ناكوك هفته بنظرم خودتي ك با استج ت خفه مون كردي
اصلا خوشم نیومد از نحوه قضاوتتون در مورد برنامه شب کوک
برنامه خوبیه در حد خودش و باید حمایت بشه یا نقد های سازنده تا بهتر بشه نه اینطور
و اجرای باربد بابایی هم بسیار عالی و دلنشین است
و اصلا نباید شب کوک رو با برنامه استيج مقایسه کنید شما
در کل خیلی بد نوشتید در مورد این برنامه خوشمان نیامد
باربد بابایی
آقای عبدلی واقعا شما شب کوک رو نگاه می کنید ؟؟؟ واقعا ؟؟ در این حد بیکارید ؟؟
بابک زنجانی یا ....
کشتن بابک زنجانی در آینده نزدیک امکان پذیر نیست. چه به لحاظ اقتصادی (که پول زیادی در اختیار دارد) چه به لحاظ سیاسی(پای خیلی ها در میان است) لطفا عجله نکنید
نادر قاضی پور
تفکر قاضی پور هم وجود دارد هم طرفدار دارد . وجود همچین افرادی در مجلس نماد و نماینده قدرت طرفدارانشان است که البته به جنبه های استفاده ی آن طرف آبی ها هم توجه کنید . این افراد خوراک تبلیغاتی چند هفته بی بی سی می شوند
فرهاد مشیری یا ...
نفس این فوتبال با یگ گل دوباره عمیق و جاندار نمی شود . سهامداری یک ایرانی یا حتی چند ایرانی کمکی به فوتبال نمی کند . فوتبال دیگر ورزش نیست سیاست است پس توقع بیجا نداشته باشید.
دست فروش یا ...
برای پیدا کردن ریشه مشکلات دستفروشان نه یک سال و یک مجله بلکه سازمان معظم صدا و سیما هم کم میاورد . ریشه این مشکل در فرهنگ و سیاست و اقتصاد و تغییرات آب و هوایی و ... است که جای خشکاندن آن کنا خیابان نیست . کنار خیابان جای کتک کاری است چه این وری چه آن وری!
این نوشته ها باعث نشده زنان از کنج اشپزخانه بیان بیرون زنان ما با دیدن زنان در گوشه گوشه جهان بیدار شدن وطلب حق انسانی خودشون رو دارن,سخت در اشتباهی که فکر کنی چهارتا رمان باعث این تحول شده,ولی خوبه که باورتون شده زنان به کنج اشپزخونه برنمیگردن.
پاسخ ها
وات د فاز؟؟؟؟
این همه کامنت طرفدار شب کوک به نظرم عادی نیست
نمیگم باربد مجری بدی هست ولی یه مجری درجه 3 بیشتر نیست
امیدوارم نظرم رو آقای عبدلی بخونن
به هیچ وجه با نظر شما درمورد برنامه شب کوک و باربدبابایی
موافق نیستم و صددرصد مخالفم...
جناب نویسنده بسیارمغرضانه نظرمیدی
1. کامنتها غیرعادی نیست، و نظر مردم است.
2. اقای باربد بابایی هم طرفداران خودش را دارد، و اصلا هم درجه سه نیست و کارش تا اینجا خوب بوده
3. نویسنده محترم هم نظر خودشان را داده اند، بنابراین شما هم نظر خودتان را بدهید، بدون توهین
4. با سپاس از سایت خوب برترین ها
پاسخ ها
بهت لایک دادم ولی با مورد سوم به شدت مخالفم نویسنده حق نداره اگه از کسی خوشش نمیاد که حالا یا از حسادتشه یا چیز دیگه بیاد اینجا اینجوری غیر منصفانه بکوبونش
همه چیز دان هفته هم با تشکراز زیبا کلام تقدیم میشه به نویسنده این مطلب ،این بخش یکی از بدترین بخش های برترین هاست.ضمن اینکه شب کوک و باربد عالین.
بنظر من اين برنامه شبكوك وپخش ان ازسيماي جمهوري اسلامي ايران نهايت استيصال برنامه ريزان ودست اندركاران اين دستگاه عريض وطويل است كه بعد ازاينهمه سال وهزينه كردن هزاران ميليار منابع تازه رسيد ند به پاي گوگش خانم تا يك نسخه تقلبي ناشيانه از اكادمي ايشان را كاريكاتو ورار داخل ادبيات موسيقي ايران وارد بكنند من ازاينكه موسيقي پاپ يا رپ خوب است يانه بحثي ندارم زيرا معتفقدم هيچ پديده اي بدون داشتن زمينه نياز قدم به عرصه وجود نميگزارد وبه اينهم معتقدم كه بايد نيازها وذائقه ها طوري كاناليزه نشود كه سر ازفاضلابها وبيغوله ها دربياورد بطور مثال وجود گياه خشخاش درطبيعت توسط خالق داناي ان براي تهيه داروهابراي درمان براي بشر افريده شده نه براي استفاده افيوني وخانمان برانداز حال كدام نياز مبرم ومطالعه وكارشناسي شده مسئولين را بران داشته موسيقي ملي وسنتي را پاي موسيقي ايكه طبيعت ان با رقص وپايكوبي همراه است انها موسيقي اي ساكت وارام به نشين برلب جوي وگذرعمر ببين را برنميتابند اما مستخد مانشان پيرايه اي هم بان ميافزايند اگر اقايان دغدغه موسيقي بعنوان نياز جامعه را دارند بايد هردو موسيقي سنتي ومقامي وپاپ را همطراز پيش ببرند تا هردورا ازدست نداده وازمزايا ومعايب هردو سهمي برده باشند اگرهم هدفشان توسعه يكي براي ازبين بردن ان يكي باشد سخت دراشتباهند موسيقي ايكه هزاران سال درروح وجسم و تك تك سلولهاي ملتي عجين شده وجزو دي ان اي ان قرارگرفته با اين شا مورتي بازيها ازبين رفتني نيست اگر رفتني بود امروز شمارا باين دردس آچمز مواجه نميكرد ضمنا بايد بدانيد ادبيات وهنر ازيك مقوله هستند علي الخصوص مقوله شهر وموسيقي شعر پديده ايستكه كه خميرمايه اصلي ان 32 حرف الفبا وتعداد علايم وحركه ميباشد كه با پس وپيش گذاشتن ان مضمون قافيه وزن كلام موزون وقانونمند ايجاد ميشود موسيقي هم پديده اي استكه با به كمك 7 الفبا يانت وتعدادي علايم با پسوپيش وبالا پائين كردن فانونمند ان نوا حاصل ميشود همچنانكه درشعر ژانرهاي متنوعي مانند غزل قصيده رباعي وغيره داريم ودرموسيقي هم همينطور موغام هاي متنوع دستگاه گوشه مايه ترانه وجود دارد ازانجائيكه ادبيات هم مانند خود بشر مانند بمثابه موجود زنده دركمال يا حضيض است و قانون تنازع براوهم حاكم است مسلما قطع عضوي ازاعضاي ان موجب اخلال در ادامه حيا ت بصورت طبيعي را ازان سلب ميكند قطع موسيقي ازاندام زندگي روحي ومعنوي انسان اورا به ناهنجاري خواهد كشيد
پاسخ ها
بهت + دادم ولی خیلی طولانی بود. نظر بگذار نه یادداشت برای ستون مجله!
شب کوک برنامه محترم و جذابیست ، داوران با سواد و با شخصیتی دارد. خیلی ها هستند که به این برنامه و باربد و داوران حسادت می کنند و می خواهند جای انها را بگیرند و فقط دنبال تخریب برنامه هستند. خانواده های ایرانی و مومن زیادی هستند که برنامه های وطنی را با همه کاستی ها ترجیح می دند
یه طرفدار شب کوک اومده عقده گشایی
من از شب کوک بیزارم تمام همکارانم هم بیزارند
در ضمن ممنون از نویسنده این بخش مجله بسیار هم عالیست
معترض جان اگر مشکل داری میتونی بری بخش اشپزی رو بخونی با سلیقه ات هم همخونی داره
پاسخ ها
تو هم يه بابونه دم كن بخور...حالت خيلي بده
یاد بگیر نقد سازنده کن نه تخریب ...
ایمان عبدلی؟!
اسم مستعاره؟
در هر صورت از قلمت خوشم میاد. موفق باش و هیچ وقت خدا رو از یاد نبر چون آخرش؛ ته بازداشتگاه کهریزک ؛ فقط اونه که صدایت رو میشنوه!
متاسفم که برنامه مزخرف استیج رو با شب کوک مقایسه میکنید...شما از موسیقی اصلا سر در میارید؟؟برنامه استیج که یک خواننده رپ و امیر حسین که تقلید صدا میکنه نفرات برترش هستن و سندی داورش از نظر شما بهتر از شب کوکه؟؟باربد خیلی هم عالیه...ضمنا شما واقعا نمیدونی همه برنامه های مسابقه خوانندگی از برنامه امریکن آیدل تقلید کردن....شما که در این حد اطلاعات نداری لطفا نظر نده
به قول باربد بابایی دهن باز نشانه ذهن بسته ست....متاسفم براتون که اینقدر عقده ای هستین...لایق همون استیج و آکادمی گوگوش هستین...