۳۴۰۳۶
۱ نظر
۵۰۰۷
۱ نظر
۵۰۰۷
پ

به مناسبت ساخت فیلم «گرگ وال‌استریت» آخرین اثر اسکورسیزی

گاو خشمگین به گرگ وال استریت رسید!

«گرگ وال‌استریت»، تازه‌ترین فیلم مارتین اسکورسیزی در حال فیلمبرداری است. این فیلم که داستان آن در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی می‌گذرد، بر اساس کتاب خاطرات جردن بلفورت ساخته می‌شود.

تهران امروز: «گرگ وال‌استریت»، تازه‌ترین فیلم مارتین اسکورسیزی در حال فیلمبرداری است. این فیلم که داستان آن در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی می‌گذرد، بر اساس کتاب خاطرات جردن بلفورت ساخته می‌شود.

گاو خشمگین به گرگ وال استریت رسید!

کسی که در سال ۱۹۹۸ به جرم جعل اوراق بهادار و پولشویی به ۲۲ ماه زندان محکوم شد. لئوناردو دی‌کاپریو در این فیلم نقش بلفورت را ایفا می‌کند و یک تیم قدر بازیگری هم در کنار او در این فیلم حضور دارند: متیو مک‌کانهی، ژان دوژاردن، جونا هیل، راب راینر و البته جین هکمن که از صدایش در نقش راوی فیلم استفاده می‌شود.

گاو خشمگین به گرگ وال استریت رسید!

ساخت این فیلم بعد از ماجراهای اخیر وال‌استریت بسیار کنجکاوی‌برانگیز است. این در حالی است که اسکورسیزی پیش از این چندین بار سراغ فیلم‌های زندگینامه‌ای رفته است و جالب است که چند تا از مهم‌ترین فیلم‌هایش را با برداشت از زندگی اشخاص واقعی ساخته است. البته همه اینها به جز مستندهای درخشانی است که اسکورسیزی درباره شخصیت‌های مختلف ساخته است.

گاو خشمگین به گرگ وال استریت رسید!
گاو خشمگین (1980)

اثر تکان‌دهنده اسکورسیزی،زندگی جیک لاموتا را به تصویر می‌کشد. بوکسوری که تا قهرمانی میان‌وزن دنیا پیش می‌رود. اما مشکلات روحی و تصمیمات عجیبش، او را به قهقرا می‌کشاند. اسکورسیزی بدون هیچ پرده‌پوشی داستان ظهور و سقوط لاموتا را روایت می‌کند. اما جادوی اسکورسیزی این است که با ظرافت یک بندباز روی خط راه می‌رود.

در تایید خرق‌عادت اسکورسیزی همین بس که او در «گاو خشمگین» بر خلاف تقریباً تمام فیلم‌های ورزشی که می‌شناسیم، به جای اینکه شخصیت اصلی فیلم را به شکل یک قهرمان فعال به تصویر بکشد، از جیک لاموتا شمایل یک ضد قهرمان (ANTIHERO) را می‌سازد. جیک لاموتا (اگر حضور بازیگر محبوبی چون رابرت دنیرو را در این نقش کنار بگذاریم) هرگز واجد خصوصیات یک کاراکتر دوست‌داشتنی نیست.

او همسرش را کتک می‌زند،‌ به همه اطرافیانش بدبین است، در یکی از مبارزاتش به خاطر حسادت، کینه و بدبینی بی‌پایه و اساسش، رقیبش را در رینگ بوکس از ریخت و قیافه می‌اندازد و جایی دیگر فقط به خاطر خشمی که از خودش دارد، اجازه می‌دهد تا حریفش او را ناکار کند. با این وجود جیک لاموتا یک شخصیت همدلی‌برانگیز است. در درجه اول به خاطر اینکه اسکورسیزی، لاموتا را به صورت یک خودویرانگر نشان می‌دهد.

ایده‌ای که به خیلی از فیلم‌های دهه هفتادی اصیل، عمق و غنایی تازه بخشید: از «سرپیکو» و «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» گرفته تا «لنی» و «... و عدالت برای همه» و البته سه تا از فیلم‌های دهه هفتادی خود اسکورسیزی: «خیابان‌های پایین شهر»، «راننده تاکسی» و «نیویورک نیویورک». وقتی که جیک لاموتا در انتهای فیلم، زمانی که همه چیزش را از دست داده و به زندان افتاده، با مشت به دیوار زندان می‌کوبد و فقط از خودش می‌پرسد:‌«چرا؟»، تماشاگر می‌داند که چرا این اتفاق افتاده است.

می‌داند که کدام اشتباهات از سوی جیک لاموتا منجر به فرا رسیدن این لحظه شده‌اند. اما در عین حال این را هم درک می‌کند که خود جیک لاموتا نمی‌داند چه اشتباهاتی انجام داده است. از دید لاموتا، همه اقدامات او در طول فیلم منطقی و قابل توجیه بوده‌اند و در طول فیلم که همه چیز را از دید جیک می‌بینیم. کسی که مشت‌زنی برایش فراتر از یک ورزش، چیزی در مایه‌های یک آیین بود. آیینی برای حفظ مردانگی و هویتش. همین، ماجرا را حسابی پیچیده می‌کند.

گاو خشمگین به گرگ وال استریت رسید!
رفقای خوب (1990)

فیلم بر اساس زندگی هنری هیل ساخته شده است. گنگستری که در‌ازای کسب مصونیت قضایی و حفاظت پلیس از جان او، علیه همکارانش شهادت داد و به سازمان جاسوسی آمریکا پیوست. مضمون کلیدی فیلم، داستان همیشگی فیلم‌های گنگستری است: ماجرای ظهور و سقوط یک مرد. اما اسکورسیزی در «رفقای خوب» روی دیگر زندگی گنگسترها را نشان می‌دهد.

اگر در خیلی از آثار معمول گنگستری، آنچه که تماشاگر را به سمت گنگسترها جذب می‌کند، از یک طرف بی‌قید و بندی آنها در دنیایی پر از محدودیت و از سوی دیگر زرق و برق ظاهری زندگی‌شان بود، این بار دنیای گنگسترها جهانی است پر از قید و بند و از نظر ظاهری بدون جذابیت‌های معمول یک اثر گنگستری. تمایز میان «رفقای خوب» و آثار دیگر گنگستری وارد ماجرای اصلی فیلم هم شده است.

اقدام هنری هیل در فروختن رفقایش، هر چقدر هم منطق قانع‌کننده‌ای داشته باشد، یکی از ناجوانمردانه‌ترین اقداماتی است که یک گنگستر روی پرده سینما انجام داده است! زمانی جیمی کانوی (رابرت دنیرو) که معقول‌ترین و موجه‌ترین شخصیت گروه است، به هنری هیل دو توصیه مهم کرده بود:‌ اینکه هیچ‌وقت به رفقایش خیانت نکند و همیشه دهانش را بسته نگه دارد. کار از این ناجوانمردانه‌تر که هنری هیل با تصمیم نهایی‌اش هر دو توصیه جیمی را زیر پا می‌گذارد؟

گاو خشمگین به گرگ وال استریت رسید!
هوانورد (2004)

هوارد هیوز یکی از مهم‌ترین افراد قرن بیستم بود که در هر زمینه‌ای دست داشت. از پرواز با هواپیما تا تولید فیلم‌های سینمایی. اما اسکورسیزی بخشی از داستان زندگی هیوز را برداشته و به یک پروژه شخصی تبدیل کرده است. فیلمی درباره مردی جاه‌طلب که وقتی نمی‌تواند به‌طور کامل آرزوهایش را برآورده کند، رو به خود ویرانگری می‌آورد. در طول تاریخ دلایل متعددی برای انزوا و وسواس عجیب و غریب هیوز مطرح شده است.

اما حسی که اسکورسیزی در «هوانورد» به تماشاگر منتقل می‌کند، همدلی با مردی است که تعدد ایده‌ها در ذهنش و ناتوانی او به جامه عمل پوشاندن به همه این ایده‌ها، باعث بروز مشکلات بعدی شدند. در حالی که «هوانورد» در کارنامه اسکورسیزی فیلمی متفاوت به نظر می‌رسد، هوارد هیوز را به یقین می‌توان یکی از شخصیت‌های نمونه‌ سینمای اسکورسیزی به شمار آورد.

مثل خیلی از شخصیت‌های مهم سینمای اسکورسیزی (از جیک لاموتای «گاو خشمگین» گرفته تا تدی دانیلز «جزیره شاتر»)، هوارد هیوزِ «هوانورد» هم کسی است که تنها می‌خواهد آنطور که در کنه وجودش است، زندگی کند و نمی‌داند چرا این کار اینقدر مشکل است.

گاو خشمگین به گرگ وال استریت رسید!
هوگو (2011)

«هوگو» البته بر اساس یک داستان تخیلی ساخته شده و قاعدتاً نباید در میان فیلم‌های زندگینامه‌ای اسکورسیزی قرار بگیرد. اما مسئله اینجاست که بخشی از این داستان، مبتنی بر واقعیت است. بخشی که به زندگی و مصائب ژرژ مه‌لیس به عنوان مهم‌ترین کارگردان دهه اول سینما می‌پردازد. کسی که نتوانست همگام با سینما حرکت کند و در نتیجه به حاشیه رانده شد تا اینکه در اواخر عمر این شانس را داشت که دوباره مورد توجه و تجلیل قرار گرفته و به جایگاهی که شایستگی‌اش را داشت، برسد.

در دل داستان سرخوشانه و کودکانه اسکورسیزی، مه‌لیس تنها شخصیتی است که رگه‌هایی از کاراکترهای همیشگی سینمای آشنای اسکورسیزی را با خود دارد. مه‌لیس هم فردی است که برای خود ایده‌های جاه‌طلبانه‌ای دارد که از فضای سینمای دوران خودش جلوتر است. اما زمانی که مه‌لیس از سینما عقب می‌افتد و اقبال عمومی را از دست می‌دهد، در حالتی دیوانه‌وار رو به خود ویرانگری آورده و استودیوی شخصی‌اش را نابود می‌کند.

اما «هوگو» یک فیلم فانتزی است و از این نظر شباهت چندانی به فیلم‌های نمونه‌ اسکورسیزی ندارد. بنابراین ژرژ مه‌لیس هم در این فیلم سرنوشتی شیرین‌تر از دیگر کاراکترهای خود‌ویرانگر سینمای اسکورسیزی پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد همه چیز ختم به خیر شده است. اما اسکورسیزی تنها با یک جمله در میانه‌های فیلم، کار خودش را می‌کند و به پایان فیلم، لحنی کنایی می‌بخشد. جایی که ژرژ مه‌لیس رو به هوگو کابره می‌گوید: «پایان خوش فقط در فیلم‌ها اتفاق می‌افتد.»

من فقط می‌خواستم آنطور که در کنه وجودم هستم زندگی کنم. چرا این کار آنقدر مشکل بود؟ (هرمان هسه - دمیان)
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • پوریا

      jaleb bood

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج