۳۴۴۲۱۴
۳۷ نظر
۵۰۳۶
۳۷ نظر
۵۰۳۶
پ

انگیزه تازه عروس از ازدواج با یک اعدامی

متاسفانه همه خيال مي‌كنند در زندان زندگي وجود ندارد اما اينطور نيست. آدم‌ها در زندان هم كه باشند احساسات دارند و اميد به زندگي در آنها وجود دارد. حتي كسي كه مي‌داند فردا قرار است اعدام شود.

روزنامه اعتماد نوشت: هنوز چند ساعت نشده كه پرستو از كنار سفره عقدش بلند شده. در كنار ميلاد پسري كه هشت سال است به اتهام قتل خواهرزاده‌اش در زندان است. خودش مي‌گويد كه اسمم پرستو نيست اما شما بنويسيد پرستو. پدر پرستو پيمانكار است و مادرش پرستار بيمارستان. خودش هم فوق ليسانس تربيت‌بدني دارد و در باشگاه ورزشي‌اش مشغول به كار. مي‌گويد بعد از آشنايي با ميلاد روزهاي زيادي به فكر فرو مي‌رفتم و درباره اينكه با او ازدواج كنم يا نه با خودم كلنجار مي‌رفتم. اما وقتي اميد به زندگي ميلاد را در هر يك از صحبت‌هاي تلفني مان مي‌ديدم انگيزه‌ام براي ازدواج با او بيشتر مي‌شد.

پرستو ديروز در مراسم عقدش براي دومين‌بار ميلاد را ديد و مثل تمام آن هشت ماه عزمش را براي نجات او از زندان و زندگي در كنار او جزم كرد. صداي پرستو از پشت تلفن هنوز مي‌لرزد و هيجان چند ساعت پيش را با خود دارد. گاهي با صداي بلند قهقهه مي‌زند و گاهي آرام و ساكت صحبت مي‌كند. پرستو خوشحال است و همين برايش بس كه ديگر ميلاد در روزهاي سه‌شنبه به اعدام فكر نمي‌كند و آرزوي بخشش دارد.

‌ حالا كه چندساعت از مراسم عقدت با ميلاد مي‌گذرد چه احساسي داري؟

با اينكه پدر و مادرم زياد به اين ازدواج راضي نبودند و حتي به مراسم هم نيامدند اما من از ته دلم خوشحالم. در تمام مدتي كه عاقد خطبه عقد را مي‌خواند ميلاد به من خيره شده بود و تماشايم مي‌كرد. قبل و بعد از آن هم به من خيره شده بود. مي‌گفت مي‌خواهم تو را ببينم، مي‌خواهم اين لحظه‌ها را تا جايي كه مي‌توانم در ذهنم ثبت كنم. من آنقدر استرس داشتم كه نفسم بيرون نمي‌آمد. وقتي بله را گفتم تمام بدنم مي‌لرزيد. روي پاهايم بند نبودم. با تپش‌هاي قلبم تمام بدنم تكان مي‌خورد. نگاه‌هاي پر از شك و ترديد آدم‌ها را مي‌ديدم و بعد ميلاد را تماشا مي‌كردم. چشم‌هايش آرامم مي‌كرد. من هيچ توقعي از ميلاد براي زندگي‌ام ندارم و به خاطر همين مي‌دانم كه خوشبخت مي‌شويم.

‌ گويا مراسم عقد شما در دومين ملاقات‌تان برگزار شد. آشنايي شما و ميلاد از كجا شروع شد؟
همه‌چيز از هفت ماه پيش شروع شد. دفعه قبل فقط يك ربع از پشت شيشه‌هاي زندان با هم صحبت كرديم و من در همان يك گفت‌وگوي كوتاه عاشقش شدم. برادرم با ميلاد هم‌سلولي بودند. او هم درباره ميلاد به من گفت جواني هست كه هيچ ملاقاتي در زندان ندارد و هميشه سه‌شنبه‌ها منتظر است تا اسمش را صدا بزنند و به او بگويند كه فردا قرار است اعدامش كنند. وقتي برادرم اينها را گفت تصميمم را گرفتم كه ميلاد را از اين وضعيت بيرون بياورم. بعد از آن روز صحبت‌هاي تلفني من و ميلاد شروع شد. ما روزي چند ساعت با هم صحبت مي‌كرديم. در اين ساعت‌ها من هر لحظه بيشتر به او علاقه‌مند مي‌شدم تا اينكه يك روز به او گفتم كه اين صحبت‌هاي تلفني نمي‌تواند جوابگوي محبت ما به هم باشد. به او پيشنهاد ازدواج دادم و او خيلي زود قبول كرد.

‌ مقدمات مراسم‌تان را خودت به تنهايي انجام دادي؟

از آنجايي كه خانواده‌ام زياد موافق ازدواجم با ميلاد نبودند كسي براي خريد همراهم نيامد. من و مادر ميلاد دو نفري با هم مقدمات مراسم را انجام داديم. از ديروز صبح كه از خواب بيدار شدم تا الان هنوز چشم‌هايم را روي هم نگذاشته‌ام. صبح زود به دادسراي جنايي رفتم و از قاضي شهرياري مجوز ورود به زندان را براي برگزاري مراسم عقدمان گرفتم و بعد از آن به خانه آمدم و همراه با مادر ميلاد براي خريد حلقه‌هايمان به بازار رفتيم. بعد هم براي خريد پارچه سفيد چادري رفتيم.

‌ برخورد مردم در مقابل شنيدن خبر ازدواجت با يك متهم محكوم به اعدام چه بود؟

متاسفانه همه خيال مي‌كنند در زندان زندگي وجود ندارد اما اينطور نيست. آدم‌ها در زندان هم كه باشند احساسات دارند و اميد به زندگي در آنها وجود دارد. حتي آن كسي كه مي‌داند فردا قرار است اعدام شود با اميد به بخشش شب را مي‌گذراند. پدر خودم هنوز كه هنوز است از اين ازدواج راضي نيست و نمي‌تواند آن را بپذيرد. روزهاي اول حتي حرف ميلاد را هم در خانه نمي‌توانستم بزنم اما آنقدر به او اصرار كردم تا بالاخره قبول كرد. اما حالا كه مراسم‌مان برگزار شده باز هم خوشحال نيست.

‌ ماجراي قتلي كه ميلاد مرتكب آن شد چه بود؟

ظهر يكي از روزهاي سال ٨٨ ميلاد با صداي داد و فرياد برادر و خواهرزاده‌اش كه به خاطر يك جفت كفش كتاني با هم درگير شده بودند از خواب بيدار شد. ميلاد به قصد جدا كردن آنها از هم وارد دعوا مي‌شود كه خواهرزاده‌اش با چاقو ضربه‌اي به او مي‌زند. ميلاد هم چاقو را از دستش مي‌گيرد و يك ضربه به او مي‌زند. همين ضربه باعث قتل خواهرزاده‌اش مي‌شود.

‌ آيا تا به حال با خواهر ميلاد تماس گرفته‌اي تا از او حلاليت بخواهي؟

من يك‌بار با خواهر ميلاد تماس گرفتم و به او گفتم مي‌دانم چه درد و رنجي مي‌كشد اما التماسش كردم كه ميلاد را حلال كند. يكي از برادرهاي ميلاد در اين هشت سال حتي يك‌بار هم براي ديدن برادرش نرفته بود. آنها چند ماه پيش ادعاي ديه ٥٠٠ ميليوني داشتند اما حالا كه ميلاد ازدواج كرده در مقابل ٢٠٠ ميليون حاضرند از قصاص ميلاد صرف نظر كنند.

‌ به جور كردن اين ٢٠٠ ميليون فكر كرده‌اي؟

كار سختي است. اما من همه تلاشم را مي‌كنم كه اين مبلغ را جور كنم و ميلاد را از زندان آزاد كنم.

‌ زندان بعد از مراسم اجازه ملاقات خصوصي را به شما داد يا نه؟

نه، زندان اين اجازه را به ما نداد. من هم نمي‌خواستم. حتي اگر بخواهند به ما براي ديدارهاي خصوصي اجازه بدهند من قبول نمي‌كنم. به همين تماس‌هاي تلفني راضي هستم.

‌ در مواقع دلتنگي چه مي‌كني؟

ماشين را برمي‌دارم و مي‌روم جلوي زندان. ساعت‌ها مي‌نشينم و تماشا مي‌كنم تا بالاخره يك روزي اين در باز و ميلاد آزاد شود.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • کاربر

      ماشين را برمي‌دارم و مي‌روم جلوي زندان. ساعت‌ها مي‌نشينم و تماشا مي‌كنم تا بالاخره يك روزي اين در باز و ميلاد آزاد شود.

    • BOX

      توفرشته ای دختراحسن برشرفت

    • BOX

      ای کاش من ۲۰۰میلیون داشتم وباعث خوشبختی دوجوان میشدم ای کاش

      پاسخ ها

      • بدون نام

        یارانه ها رو کی میریزن به حساب ؟

    • رضاپ

      انشاالله که مشکل میلاد حل شود و در کنار هم زندگی خوب وخوشی را برای هم رقم بزنند. خداوند ارحم الراحمین است . موفق باشید

    • همسایه

      رمانتیک: ماشين را برمي‌دارم و مي‌روم جلوي زندان. ساعت‌ها مي‌نشينم و تماشا مي‌كنم تا بالاخره يك روزي اين در باز و ميلاد آزاد شود.

    • سالار ایرانی

      ماه عسل اینجوری زندگی مردم رو نابود میکنه!جوگیری آنی به این میگن

    • سیدسجاد اسماعیلی پور

      واقعا دمت گرم درود بر شرافتت افرادی مثه تو باید الگوی جامعه باشن ما همه ممکنه یه روزی مثه میلاد ناخواسته گرفتار شیم اما قرار نیس هرکی قاتل از صفحه روزگار محوش کرد خدا بزرگه مطمعنا این تقدیر فقط کار خداس که مطمعنم این جوان اعدام نمیشه حتما یه ذات خوبی داره میلاد که خدا این لطف رو بهش کرده و با یه وسیله مثه این دختر خانوم دنبال کارش افتاده شیر مادرت حلالت باشه دختر خانوم مطمعن باش خوده خدا نجاتش میده انشاءالله خوشبخت شین

    • ارینب

      من میگم میلاد حتما آزادمیشه!خدا کنه عشقشون جو آنی نباشه!

    • بدون نام

      چقدر این دختر کمبود محبت داشته که با یکی دو بار مکالمه عاشق شده!!

      طرف برای یک لنگه کتانی خواهرزاده اش را با چاقو کشته! فکر کردی اگر فردا با تو حرفش شد، چکارت می کنه؟!!

      پاسخ ها

      • بدون نام

        ریسک کرده انشاءالله کاریش نمیکنه

    • محمد سرسنگی

      سلام
      حالا که این خانم با یک اعدامی ازدواج کرده و بهش امید به زندگی داده دویست نفر آدم خیر نفری یک میلیون تومان پرداخت کنند تا این بنده خدا آزاد بشه

    • بدون نام

      آدم برق 3فاز بگيره!! جو نگيره... حساس نشو!

    • بی نام

      عشق را یاری کنیم مگرنه اینکه پاکترین وزیبا ترین ومعنوی ترین انگیزه است

    • بدون نام

      این دیگه خیلی جو گیر شده فقط دنبال شهرت بوده که اسمش چاپ بشه و داستانش نوشته بشه مگه نه عشق کجاس

    • خلاقی

      جوگیری و سطحی گری ناشی از اموزه های برنامه هایی مثل ماه عسل که در لفافه و در عیان احساساتی بودن و بی توجهی به عقل سلیم رو ترویج میکنن
      اخه ابله از کجا میدونی این میلاد ادم درستی هستش؟ از کی تا حالا ادم با دو کلام حرف تو زندان عاشق زندانی میشه؟ پس عشقای خیابونی خیلی بهترن حداقل هیچکدوم اعدامی نیستن!

    • عاطی

      احسان علیخانی تا وقتی دختره رو دعوت کنه اشکشو دربیاره تا ملت کمک کنن

    • بدون نام

      خدا کنه کارشون درست بشه. چقدر شما منفی گرا هستید. هر کسی میرسه یه متلک میپرونه

    • سیروس

      خواهر خوبم به خدا توکل کن و به راهت ادامه بده و بدون شک حمایت خدا رو حس خواهی کرد. من به نوبه خودم با زبان روزه ام دعای بعد از هر نمازم را نثار شما خواهم کرد .دعای روزه دار بی اثر نیست.

    • بدون نام

      شماره حسابی چیز ندارن من یه مقداری کمک کنم

    • عسل

      یک نفرم که اینقدر باشرف پیدا میشه چرا اینقد تیکه میپرونین آخه؟جو یا هرچی بالاخره عین مرد رفته جلو کاریکه هیچکی جراتشو نداره ررو انجام داده...مردانگی کمیابه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        عسل خانوم معنی مردونگی اینه که آینده خودتو به خطر بندازی و نظرت پدر و مادرت مهم نباشه ؟
        مگه پدر و مادر آرزوی خوشبختی فرزندشون رو ندارن ؟ همینکه میگی کسی جراتشو نداره یعنی یه جای کار جور در نمیاد و آیندش معلوم نیست .
        به این هم فکر کن که چرا شما جراتشو نداری این کار رو بکنی ؟ خودتو بذار جای پدر و مادر دختر اونوقت حرف از مردونگی بزن .

    • بدون نام

      سلام خواهر خوبم احسن به تو نفس دادی به یک زندانی هیج کس به دل خاهه خود نمی خواهد برود به زندان انشااله خدا کمک می‌کند میلاد آزاد شود ما هم دعا میکنم که بعد از آزادی میلاد خوش بخت شوید کار خوبی کردی که کار هر کس نیست انشااله خانواده هم راضی میشوند لطفا مسولین هم کمک کنند متشکرم

    • بدون نام

      افرین.به غیرتت ایشالله خدا کمکت میکنه

    • user

      انشالله خوشبخت بشین
      اگه میشه شماره حسابی بدین تا به این زوج کمک بشه

    • بدون نام

      چگونه این دختر بدون اجازه پدر عقد کرد؟؟؟؟یکی از شرایط عقد اجازه پدر یا قیم است پس چگونه عقد کردن؟؟؟

    • بدون نام

      سال بعد تو برنامه خندوانه می بینمشان

    • بدون نام

      قبلا یه ازدواج دیگه داشته مصاحبه اش توتی وی

    • علی قاسمی

      حاجی این دختره مخش پاره اجر برداشتهههه

    • منطقی

      اگر ممکنه راه کاری بگذارید مردمی که میخواهند کمک کنند بتونند انجام بدن اگر قتل عمد نبوده و قبلا با هم خصومتی نداشتند و قاضی محترم تایید میکنه

    • اکبر

      مگرناینکه مولایمان علی ع میفرماید مسله ای برای کسی پیش امد خود رابه جای او حساب کن چه حالی دست میده عشقه حال طرفینو درنظر بگیریم اینده همه دست خداست گرخداخاهدجواهر میشود افرین دختر گلم کارت الگوست مثل کوه باش خدا بی شک کمکت میکنه اما ماانسانها زدنیا رسیدی به فریاد کس که فریاد خواهی زفریاد رس امیدها عشقها مردانگیها راسرزنش نکنیم یاریشان کنیم بخدااگر من جای بستگان مقتول خدا بیامرز بودم الساعه میلاد ازاد میکردم بخاطر رضای خدا و این دختر

    • الهام

      نظرات رو كه خوندم ياد داستان ملانصرالدين و خر و پسرش افتادم، اخه چرا دخالت كردن تو اموري كه ارتباطي به ما نداره از سرمون نميفته

    • پوریا

      من که باورم نميشه. حتما دختر یه ایرادهایی داشته

    • فاطی

      این ازدواج اصلا عاقلانه نبود . کجای این ازدواج عشق هست ؟؟؟؟ آخه دختر خوب ، به فکر آینده ات بودی ؟؟ آدم ترشیده بشه با یک اعدامی ازدواج نکنه. مطرح شدن به چه قیمتی ؟؟؟
      عاقلانه ازدواج کن تا زندگی عاشقانه ایی داشته باشی .
      به هر صورت انشالله که 200میلیون جور بشه و شریک زندگیتون ازاد بشه .

    • بدون نام

      آفرین مطمئنم آزاد میشه آرزوی خوشبختی برا اون دارم
      روح خواهر زاده شم شاد.

    • سلام

      منم میخوام خونه بخرم 50 میلیون کم دارم ... میشه شماره حساب بدم کمک کنید؟ خداخیرتون بده

    • بیتا

      اخ شماها چرا اینقد تیکه میپرونین اگ میشه خودتونو بزارین جای اونا چ حسی بهتون دس میده بعدشم دختره ی امید ب پسرداده ک فک میکنم خدا هم از کار این دختره راضی باشه خوشحال کردن ی نفر ثوابه و اجرش پیش خدا محفوظه
      امیدوارم ب همین شبای قدر ک میلاد ازاد شه و خوشبخت شین افرین بر پرستوخانوم احسنت ب تو

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج