محض خنده (۱۹)

همشون باحال بدون ممنون

قشنگ بود مخصوصا مترو

يه همسايه داشتيم به خانمش ميگفت منزل ... خانمش خونه ما بود
اومد دنبالش ... برادرم درو باز کرد ... آقاهه گفت منزل ما اينجاست .؟
برادرم گفت : نه ... منزل شما ته کوچه است .
بنده خدا در همه خونه هارو زده بود تا منزلشو پيدا کنه ...!


طرف نوشته بود که:
من یه گوگل برا مغزم لازم دارم یه آنتی ویروسم برا دلم
یکی کامنت گذاشته بود:
پس یه فتوشاپم برا قیافت بذار ..!

به خدا گفتم از من در برابر دشمنانم محافظت کن
و من شروع کردم به از دست دادن دوستانم...

خيلي جالب بود اشكم درومد انقدخنديدم
البته به جز يكيش اون رابطه دوچشم اصلا جالب نبود

چه تکراری و قدیمی اخه چرااااااااااااا

من عاشق محض خنده ام
همه شون خیلی باحالند.
مثلا پایینی خود واقعیته:
توصیه امریکایی: سال اولی که یه مدل جدید ماشین میاد بیرون نخرید که کمپانی ایراداشو بفهمه برطرف کنه بعد سال دوم بخریدش. توصیه ایرانی: سال اولی که یه مدل جدید ماشین میاد بیرون سریع بخرید تا هنوز کمپانی فرصت نکرده گند بزنه بهش...!!!

یه نکته!

تا حالا توی جاده دقت کردین وقتی دوتا کامیون یا اتوبوس به شعاع یک کیلومتری هم که می رسن( اصلانم لازم نیس همدیگرو بشناسن) چراغاشونو واسه هم روشن می کنن و چنان همدیگرو تحویل می گیرن که انگار یه بابایی بعد 30 سال پسرشو پیدا کرده!!!!!!!!

همشون عالي بودن غش كردم تاره به هوش اومدم

خیلی جالبه: وقتی یه دختری یه پسری رو دوست داره هیچ کسی از این موضوع خبر نداره به جز خود دختره، ولی وقتی یه پسری عاشق یه دختری میشه همه ازین موضوع خبر دارن به جز خود دختره !!!!
اینو من نمی دونستم ک همه پسرا اینطورن... پس خدارو شکر حداقل یکم از حرصی ک داشتم خوابید...
اما در کل همه خوب بود...عالییییییییی

دختره به پسره میگه:واقعا زایمان کار طاقت فرسایی و دردش آدم رو کلافه میکنه.پسره میگه: آره می دونم.درکت میکنم!
**یعنی کار از زیر ابرو برداشتن گذشته!!!
=========
بهترین روش تنظیم خانواده در سطح جامعه می دونید چیه؟
**داشتن پراید!!
=========
یعنی روزی رو می بینم که در آگهی های استخدام می نویسند:
** به دونفر احتیاج داریم.خــــــواهــــشا آقـــــا!!
=========
پشه های قدیم حرمت نگه می داشتند.موقعی که متوجه نبودی نیشت می زند. الان لامصب نگاش می کنی؛بر و بر توی چشات زل می زنه نیششو فرو میکنه توی بدنت.کم مونده بخنده!!
=========
چند روز پیش از نردبام خونمون افتادم. ابراز احساسات:
مادرم: وای خدا مرگم بده بچم مُرد.(بغض)
خانمم: الهی دورت بگردم چـــــی شــــــد؟کجات درد گرفت؟(گریه)
پدرم: آخه پسره ی کودن اینجا جاییه که پله رو گذاشتی؟ حقته! تجربه می شه برا آیندت.جوونی.کلت باد داره نمی فهمی!(عصبانی قاطی)
** یعنی بابا؛احساساتت تو حلقم.
==========
(نویسنده امیرح)

بسیار زیبا و جالب

خیلی جالب بودند ممنون

جالب بود، کلی خندیدم، مخصوصا به اولیه!
مامان منم از این جوابای باحال خیلی میده که اشتها کور کن هم هست لامصب.

یه بند خدایی خیلی گرسنه بود داشت از پشت شیشه یه کبابی غذا خوردن یکی دیگه رو نگاه می کرده یهو می زنه به شیشه
یارو میگه چیه؟!
میگه پیازم بخور!!

دلم گرفته ودلتنگ بودم اونقدرکه ازبغض گلودردشده بودم اومدم توسایت فقط سرگرم شم تاحواسم پرت شه
باخوندن این مطلب کلی خندیدم کلادلتنگی وغمم یادم رفت

دمتون گرم
سرگرمی سالمیه
باهم می خندیم و به هم نمی خندیم
خیییییلیی ممنون

عاااااااااااااالی

خیلی خوت بود
کلی خندیدم
مر30

خيلي حال داد، دمتون گرم.
تو روحتون...صلوات!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خیلی بامزه بود.مخصوصا اون توصیه ی ایرانی و توصیه آمریکایی.

خیلی بامزه بود.مخصوصا اون توصیه ی ایرانی و توصیه آمریکایی.

ممنون.جالب بود مخصوصا مترو.نوشته های امیر ح هم خوب بود.

سلاااااام.من همیشه مطالب و مخصوصا کامنتا رو می خونم.خیلی لذت می برم.دلم می خواد بیام تو جمع شما.

واقعا جالب بود من معمولا میام اینجا ولی کامنت نمیذارم ولی این مطلبتون خیلی باحال بود.بچه های باحالی هم میان.دم همتون گرم.

باحال بود.
مجله جون دمت گرم..روحت شاد..
خدا دلتو شاد کنه که دل مردم رو شادمیکنی!!!!!!

خييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييلي عالللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللي بود.مرسي

kheyliiiii aliiiii boooood

خیلی باحال بود روحم شاد شد:-)

دمتون دمادم

چقد جای خوبی هس واس الافو بیکارها

سلام ،خیلی خوب بود،این محض خنده رو خیلی دوس دارم،من عضو جدید هستم کسی تعارفم نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

az akhaer dovomi ensafan hagho mige chon man o khaharam hamin dishab tajrobe kardim

خدا این استقامتی که به ریشه ی موهای زائد داده اگه در ریشه ی موهای غیر زائد قرار می داد اصلا معضلی به اسم کچلی وجود نداشت...!!!
خيليييييي با حال بود.

داستان زن غرغرو!
مرد کشاورزي يک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چيزي شکايت ميکرد. تنها زمان آسايش مرد زماني بود که با قاطر پيرش در مزرعه شخم ميزد.
يک روز، وقتي که همسرش برايش ناهار آورد، کشاورز قاطر پير را به زير سايه اي راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل هميشه شکايت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پير با هر دو پاي عقبي لگدي به پشت سر زن زد و او در دم کشته شد.
در مراسم تشييع جنازه چند روز بعد، کشيش متوجه چيز عجيبي شد.
هر وقت يک زن عزادار براي تسليت گويي به مرد کشاورز نزديک ميشد، مرد گوش ميداد و به نشانه تصديق سر خود را بالا و پايين ميکرد، اما هنگامي که يک مرد عزادار به او نزديک ميشد، او بعد از يک دقيقه گوش کردن سر خود را به نشانه مخالفت تکان ميداد.
پس از مراسم تدفين، کشيش از کشاورز قضيه را پرسيد.
کشاورز گفت:
خوب، اين زنان مي آمدند چيز خوبي در مورد همسر من ميگفتند، که چقدر خوب بود، يا چه قدر خوشگل يا خوش لباس بود، بنابراين من هم تصديق ميکردم.
کشيش پرسيد، پس مردها چه ميگفتند؟ کشاورز گفت: آنها مي خواستند بدانند که آيا قاطر را حاضرم بفروشم يا نه؟

سلام مرسی واقعا خوشکل بودند . چند تا رو واسه دوستام مسیج کردم و اول صبح انرژی مثبت دادم بهشون بووووووووووووووووس

همش خنده دار بود مرسییییییییییییییییی

خیلی خوب بود مجله مرشی

Mohajer14 ومینا72 عزیز خیلی مرسی از خوش آمد گوییتون

مجله جان اینجور که بوش میاد اصلا مطالب منو نمیخونی و نشون نمیدی !!!!!!چرا؟؟؟؟؟؟مشکل از کجاست ؟ از من یا از شما ؟

مرسی . با حال بود. انرژی گرفتم
:))))))))))))

واقعآعالیییییییییییییییییییی ممنوننننننننننننننننم

من یه مصاحبه شغلی دارم و یه جورایی حالم گرفته.
اما محض خنده ها حالمو جا اورد و روحم شاد شد.
دمتون گرم

kheily ba maze bod rohiyam avaz shod akhe az bas to khone neshastam khaste shodam...