۳۵۰۸۴۶
۲۶ نظر
۵۰۴۴
۲۶ نظر
۵۰۴۴
پ

روایت هایی جالب از بچه پولدارهای خفن تهران

یک جست و جوی کوتاه در اینستاگرام و تلگرام کافی است؛ یک جست و جوی ساده برای پیداکردن زنان و مردانی که مردم به آنها می گویند «بچه پولدار» و نشان زندگی شان، ماشین های گران قیمت و لباس های آن چنانی و البته ساعت های لوکس است.

ماهنامه جامعه پویا - الناز محمدی: برای او پیدا کردن مشتری آن قدرها هم سخت نیست. یک جست و جوی کوتاه در اینستاگرام و تلگرام کافی است؛ یک جست و جوی ساده برای پیداکردن زنان و مردانی که مردم به آنها می گویند «بچه پولدار» و نشان زندگی شان، ماشین های گران قیمت و لباس های آن چنانی و البته ساعت های لوکس است و دقیقا همین جاست که کار «امیرِ» 35 ساله شروع می شود. او یکی از معدود کسانی در ایران است که مشتری هایش فقط بچه پولدارهای تهرانی اند؛ کسانی که حالا دو سال است برای خریدن جدیدترین مدل های ساعت ها او سر و دست می شکنند و حتی بعضی وقت ها سرِ یک مدل که تولیدش در دنیا محدود است، دعوای شان می شود.

«امیر»، به قول خودش، از جیب بچه پولدارها بارش را بسته. او هم حالا دیگر دارد کم کم به یکی از همین بچه پولدارها تبدیل می شود؛ موضوعی که البته گفتنش برایش خیلی سخت است و برای همین هم خیلی سخت راضی می شود تا یک ساعت از یک روز عصر بهاری اش را به کافه ای در مرکز شهر بیاید. سوئیچ «بی ام و»اش را بیندازد روی میز شیشه ای وسط کافه و از روزهای نداری اش بگوید که گذشتند و روزهای پولداری اش که یکی یکی از راه می رسند: «من هم مثل خیلی ها همیشه دوست داشتم که پولدار باشم.

مگر کسی هم هست که از پول بدش بیاید؟ البته تا به حال یکی، دو نفر را دیده ام که می گویند پول زیاد مهم نیست و آرامش و اخلاق مهم تر است؛ ولی من این حرف ها را قبول ندارم. مگر می شود آدم اخلاق داشته باشد، پول نداشته باشد و آرامش هم داشته باشد؟ آرامش وقتی می آید که آدم از همه نظر تامین باشد؛ مثلا وقتی من بچه بودم، زندگی مان طوری نبود که آرامش داشته باشیم. پدرم آشپز بود و حقوق بخور و نمیری داشت. فکر می کنید یک روز هم آرامش داشتیم؟ نه. با اینکه پدر و مادرم آدم های بدی نبودند؛ ولی همین که من و سه برادر دیگرم تامین نبودیم، مایه غصه و جنگ و دعوا بود. از من بپرسید می گویم همه اینها که می گویند پول مهم نیست، دروغ می گویند؛ چون هرچه می دوند به آن نمی رسند و برای خالی نبودن عریضه، یک چیزی برای خودشان می گویند».

شاید یاد گذشته است که سگرمه های امیر را بیشتر از قبل توی هم می کند: «من از همان وقتی که دبیرستانی بودم، به خودم قول دادم هیچ وقت زندگی ای را که پدرم برای ما درست کرده بود، نداشته باشم. برای همین هم بود که تصمیم گرفتم هر طور شده گلیمم را از آب بکشم. الان هم نمی گویم توانسته ام به پای مشتری هایم برسم؛ ولی اگر خوب ادامه دهم به پای آنها هم می رسم. خدا را چه دیدی؟».

حالا دیگر نوبت گفتن از آدم هایی است که او آنها را در اینستاگرام و... پیدا و آن قدر اعتمادشان را جلب می کند که ماهی دو، سه بار پا به خانه شان می گذارد: «چند سال بود که در یک شرکت کامپیوتری کار می کردم. حقوقم هم بد نبود. به سه میلیون می رسید؛ ولی همان طور که گفتم من به خودم قول داده بودم که به این حقوق ها راضی نباشم. برای همین به دلیل آشنایی با اینترنت و اپلیکیشن های مختلف، دیدم که مردم کسب و کارهای زیادی راه انداخته اند و سود می کنند. کمی بعد با صفحه بچه پولدارهای ایرانی آشنا شدم. صفحه ای که خیلی پرطرفدار بود و آدم های زیادی در آن نظر می دادند. من همان موقع تصمیم گرفتم به جای اینکه بروم پایین عکس های این صفحه، فحش بنویسم، یک طوری خودم را به آنها وصل کنم.

روایت هایی جالب از بچه پولدارهای خفن تهران

بعد از آن هم با راهنمایی یکی از دوستانم، پول قرض کردم و زدم توی کار ساعت، ساعت های لوکس و گران قیمت. دوستم گفت الان پول توی این جور کارهاست.» و تازه سختی ها از راه رسیدند: «ارتباط گرفتن با بچه پولدارها خیلی سخت بود.

به بدبختی توانستم خودم را وارد جمع های شان کن. از دوستانم ماشین های شان را قرض می کردم و از طریق هزار و یک واسطه، به میهمانی های بچه پولدارها می رفتم. هرچند در آن تاریکی و سر و صدا کسی من را نمی شناخت؛ ولی همه اش معذب بودم. می گفتم اینها از کجا آمده اند؟ اینجا ایران است؟ باور نمی کردم. اینکه با چه ماشین هایی و چه سر و وضع هایی به میهمانی می آمدند، چه پول هایی که خرج نمی کردند و با چه سر و وضع هایی دم دمای صبح به خانه می رفتند. من کم کم توانستم بین آنها جایی برای خودم باز کنم و با فروش ساعت هایی که امانی و با قرض می خریدم، خودم را توی لیست خریدشان جا کنم».

هیچ وقت شد که فکر کنی به زحمتش نمی ارزد و به همان کار خودت برگردی؟

بعضی وقت ها این فکرها سراغم می آمد؛ ولی زود از خودم دورش می کردم. من با زحمت زیادی خودم را داخل آنها کردم و به خاطر همین زحمت هم هست که نمی خواهم به این زودی ها از میان آنها بروم. کسب و کار راه انداختن یعنی هر آن منتظر باشی از قله به دره بیفتی؛ بنابراین همیشه آسوده خاطر و در رفاه نیستی و همیشه باید انتظار دو روی سکه را داشته باشی.

مهمترین نکته در کسب و کار این است که ثابت قدم و در عین حال سعی کنی متفاوت باشی. من هم سعی کردم همین طور باشم. سیر پولدار شدن طوری است که اولش باید از کمک خانواده و... دل بکنی و بعد کارهای الکی و سرکاری بکنی و هی ضایع بشوی؛ اما جا نزنی و دوام بیاوری، بعد یک کم ریسک کنی و حسابی پایش بایستی؛ یعنی برای موفقیت در آن، ریسک را به جان بخری و شبانه روز مایه بگذاری و تمرکز کنی روی موفقیت. بعد که خوب روی غلتک افتادی و رونق گرفتی، کم کم از حرص و جوش خوردن و کار تولید، بروی به سمت مدیریت سرمایه و اصطلاحا پا روی پا انداختن و یا فکر و تجربه. پول خود را بیشتر کردن. به هر حال پولدار شدن و ماندن، قیمت زیادی دارد و مرد می خواهد.

روایت هایی جالب از بچه پولدارهای خفن تهران

گفتی الان به خانه های بچه پولدارها هم رفت و آمد داری. خانه های آنها چطور است و چه مدل ساعت هایی را از تو می خرند؟

خب معلوم است که بهترین مارک های ساعت دنیا را می خرند؛ آن هم با قیمت های خیلی بالا؛ مثلا ساعت های طلاکاری شده و.... آنها با هم رقابت زیادی دارند و در هر میهمانی باید یک ساعت جدید به دستشان باشد، برای همین هم کار من سخت است. من هر دو هفته یک بار به دوبی می روم و آخرین مدل های ساعت جهان را با خودم به ایران می آورم؛ البته برای آوردن شان هم مشکل داشتم.

از خانه های بچه پولدارها پرسیدید. خانه های آنها تجملی است دیگر، ساده که نیست. در محله های گران قیمت تهران، با ساخت و نقشه هایی که دور از تصور آدم است. خیلی وقت ها توی خانه های آنها گم می شوم؛ مثلا می روم یکی از دست شویی های خانه و بعد از چند دقیقه می گردم و به جای قبلی ام برمی گردم. می خواهم بگویم خانه های آنها بعضی وقت ها همین قدر خفن است. وقتی به خانه های آنها می روم خیلی وقت ها انواع و اقسام جانور در خانه شان است؛ از مار بگیر تا تمساح! فکرش را بکنید، بعضی های شان در استخرهای خانه شان تمساح کوچک نگهداری می کنند و وقتی بزرگ می شوند آنها را می کشند و از پوستش و نمی دانم چی اش استفاده می کنند.

تا به حال با پدر و مادرهای شان رو به رو شده ای؟

بله بعضی وقت ها آنها را دیده ام. شاید خیلی ها فکر کنند که بچه پولدارها خانواده های درست و درمانی ندارند؛ ولی واقعا این طور نیست. همه شان این طور نیستند. خیلی از آنها خانواده های درست و حسابی دارند و رابطه شان با هم خوب است. معمولا وقت هایی که من به خانه های آن ها می روم، پدر و مادرهای شان خانه نیستند یا وقتی هستند خیلی کم آنها را می بینم؛ ولی در کل همه جور آدمی بین آنها هست؛ از آدم عقده ای تا آدم های بااعتقاد و خالص.

من این را قبول ندارم که می گویند پول، همه آدم ها را خراب می کند، نه. وقتی آدم ذاتش خوب باشد و جنبه داشته باشد، پول هم نمی تواند او را خراب کند. من الان مشتری دارم که پدر و مادرش خانه شان را که در زعفرانیه است، ۳۰ میلیارد خریده اند، یک خانه مجلل و رویایی؛ ولی وقتی به خانه آنها می روم همه چیز سر جایش و خوب است. مشتری هم دارم که در حیاط خانه شان از فِراری بگیر تا پورشه و... پارک است و وقتی به خانه شان می روم چیزهایی را می بینم که توی فیلم ها هم نیست: انواع و اقسام تفریح ها و البته بعضی کارهای غیراخلاقی.

الان ماهی چقدر درآمد داری؟

کمتر از ۱۰ میلیون نیست؛ ولی برای من بس نیست. من الان یک خانه در خیابان دولت دارم و یک ماشین سوناتا؛ ولی اینها برای من کافی نیست. تا وقتی درآمدم به ماهی ۱۰۰ میلیون نرسد و مثل همین بچه پولدارها به جای بچه، دور و بر خودم شیر و میمون و تمساح نداشته باشم، دست بردار نیستم.

از زغال فروشی تا فرش فروشی به آدم های پولدار

«آذرنگ» هم یکی از کسانی است که حالا کسب و کارش به دلیل رفت و آمد و معامله با پولدارهای تهرانی سکه است. او هم مانند «امیر» بچگی اش را بدون پول گذراند و حالا بزرگ سالی اش را با رضایت می گذراند. «آذرنگ»، ۵۰ ساله است و یکی از بزرگ ترین فرش فروش های بازار تهران. لفظ قلم حرف زدنش او را از خیلی از همصنفی هایش جدا می کند و برای همین هم در بازار فرش، یکی از مغازه دارهای معروف است که مشتری های خاص تر و باکلاس تر دارد.

حرف هایش را با یک نصحیت شروع می کند؛ نصحیت برای آنها که دوست دارند روزی مانند او پولدار باشند، در خیابان فرشته زندگی کنند، مازراتی زیر پای شان باشد و بیشتر کشورهای دنیا را دیده باشند: «من ۱۵ سال از بچگی تا جوانی زغال می فروختم تا اینکه کم کم و با قرض و قوله از این و آن، کارم را عوض کردم و با بدبختی و تلاش زیاد به جایی رسیدم که الان هستم. برای همین هم هست که همیشه فکر می کنم پولدارهایی مثل من، وسیله هستیم. باید بخشید و بی منت و زیاد بخشید. این توصیه من به پولدارهاست.

من از زیر صفر شروع کردم. توصیه من به جوان ها این است که منطقی فکر کنند. پولدارشدن من این طوری نبود که شب بخوابم و صبح پولدار شوم. خاک خوردم و رنج کشیدم و آثار این رنج هنوز در من وجود دارد. اعتقاد من این است که کسی که به دنبال پول است، باید اعتقادش به دست و بازوی خودش باشد، نه جیب پدر و مادر؛ مثل خیلی از این بچه پولدارها که مشتری من هستند. فرمول پولدار شدن فقط تلاش است و تلاش.

درست خیلی از آنها دوست دارند با ثروتی که به دست آورده اند از زندگی لذت ببرند. آنها می خواهند با ثروت خود بهترین ها را بخرند، بهترین ها را بپوشند و بهترین احترام را دریافت کنند؛ ولی خیلی وقت ها این امکان وجود ندارد. نمی خواهم شعاری حرف بزنم؛ ولی واقعیت همین است. خیلی وقت ها نمی شود با پول همه چیز را داشت. شاید الان که سنم بالاتر رفته، اینها را بهتر می فهمم. بچه های من همه خارج کشورند و در ناز و نعمت. مطمئنم کیک لحظه هم غیر از خودشان و زندگی راحت شان به کس دیگری فکر نمی کنند، چون آنها کوسی سختی مثل من نداشته اند. من همیشه جیب شان را لبریز پول کرده ام».

روایت هایی جالب از بچه پولدارهای خفن تهران

بین مشتری های تان از شما پولدارتر هم هست. درست است؟

بله که هست، زیاد هم هست. الان ایران طوری شده که نمی توانی بگویی چه کسی پولدارترین است. خیلی ها یک شبه ره صدساله را رفته و پولدار شده اند؛ پول های آن چنانی. خیلی وقت ها آنها که برای خرید به مغازه من می آیند، می گویند ما فرشی را می خواهیم که در هیچ خانه ای نباشد. گره هایش طلاکاری باشد، ابریشم درجه یک باشد. خیلی از آنها حرص زیادی دارند.

هرچقدر بیشتر دارند، باز هم می خواهندداشته باشند؛ البته این را هم بگویم که بین شان آدم های خیّر زیاد است و حرص نمی زنند؛ ولی خیلی ها، به ویزه جوان ترها به دنبال بخشیدن به این و آن و جمع کردن ثواب برای خودشان نیستند. آنها یک روز با فِراری به خانه من می آیند و یک روز با پورشه. می آیند و فرش های میلیاردی می خرند و به هم کادو می دهند، بعد هفته بعد یکی دیگرشان می آید فرش گران تر می خرد و به همان قبلی کادو می دهد. تازه جدیدا که پورشه و و این جور ماشین ها را قدیمی می دانند و دنبال مدل های جدیدترند.

آنها لباس های بسیار گران قیمت و البته خیلی وقت ها زشتی می پوشند که من گاهی وقت ها با دیدن شان شاخ در می آورم. خب آخر پولدارید که هستید، دیگر دلیل نمی شود که خودتان را به این سر و شکل دربیاورید و بین همه تابلو باشید. اصلا مشکل همین جاست. ما ایرانی ها فرهنگ پولداربودن را نداریم. همیشه از یک ور بام می افتیم. نمی دانیم که هر چیز جایی دارد. واقعا چه کسی گفته که وقتی کسی پولدار می شود باید خودش را گم کند؟ باید برود این ور و آن ور فخر بفروشد؛ البته من اینها را می گویم؛ ولی خودم هم گاهی اوقات این طوری شده؛ به بقیه پز داده و تازه به دوران رسیده بازی درآورده ام.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • صدرا

      افرین به امیر که خودش رو پای خودش وایساده و دستش توجیبه باباش نیست .نداری بد دردیه خصوصا اگه از بچگی حصرت یه چیز خوب رو دلت مونده باشه واین هم جنم میخواد که خودت گلیمتو از اب بکشی بیرون .وبرسی به اون چیزی که میخوای.اما طمع زیادی کار دست آدم میده

    • suha

      واقعا خونه 30 ميلياردي هم توي ايران وجود داره؟ مطلب جالبي بود .پواداري هم عالمي داره.خوشبحالشون

    • نسیم

      تریلیاردرم که باشی آخرش باید با کفن بری زیر خاک چرا اینقدر حرص و طمع پول تلاش درسته اما به شرط اینکه توشه ای واسه اون دنیا هم داشته باشیم چون اون دنیا نه پورشه نه خانه مجلل به دادمون نمیرسه پس بهترین نعمت تو این دنیا سلامتیه و اون دنیا کارهای خیر

      پاسخ ها

      • میترا

        چه ربطی داره همه میمیرن .مگه بده ادم خوب زندگی کنه بعد بمیره؟بعدم دلیل نمیشه هرکی پولداره توشه ای واسه اخراتش نداشته باشه

      • مجید

        میترا خانوم اتفاقا نسیم خانم درست میگن
        چرا ؟!!!
        چون کسی که همه زندگیش شده ساعت بهتر و فرش بهتر و ... رقابت سر آخرین مارک های دنیا معلومه که حواسش دیگه به اون دنیا نیست
        اگه شما دیدی که یه میلیاردر داره کارهای خیر میکنه و ناشناس به این یکی و اون یکی کمک می کنه و اینطور چیزهای زودگذر براش مهم نیست بعد باید این جمله شما رو در موردش گفت ولی اینها همه درگیر دنیا شدن و به ذرق و برق زودگذرش دل بستن و تو دلشون به ما و شما مثلا می خندن و مثلا دارن از بالا به ما نگاه می کنن و به ماها میگن بیچاره و بدبخت

        ولی ذحی خیال باطل که اون دنیا همه چی معلوم میشه که چه خبره و چی میشه و ...

        خدا آخر عاقبت همه ما رو بخیر کنه

      • گمنام

        دوست عزیز شما تلاش کن پولدار شو بعد برو به کودکان سرطانی کمک کن
        اون دنیا کسی جلوتو گرفت با من

      • نسیم

        میتراجان من نمیگم مخالف زندگی خوبم میگم حواسمون باشه مرگ از رگ گردنم به ما نزدیکتر زرق و برق این دنیا این مارک و اون برند هیچکدوم به درد اون دنیا نمیخوره میگم خوب زندگی کنیم اما مادیات مارو احاطه نکنه فکر و ذهنم این نشه که از کی بهتر بپوشم و بگردم چون خدائیش ما که تا یه دقیقه دیگه از زندگیمون خبر نداریم نمیگم تلاش نکنیم نا امید باشیم میگم حواسمون به خودمون باشه خدارو فراموش نکنیم

      • بدون نام

        آثا مجید زهی خیال باطل

    • بدون نام

      جالبه

    • حنا

      عجب!!! یعنی رسماً دارین تبلیغ پولداری و ثروتمندشدن می کنید آن هم به هر قیمتی
      خداروشکر که فیش های حقوقی خیلیا داره رو میشه ... این پولایی که اینا دارن خرج می کنند سهم مردمیه که نون شب ندارن کفش پاره پاشونه و در به در دنبال یه لقمه نون هستن ... خداوکیلی این پولا خوردن نداره این آدما هم مطمئناً خیر نمی بینن از زندگی

    • بدون نام

      ای بابا منم میخوام برم یه خونه اجاره کنم 20 میلیون پیش ماهی 300
      فککنم یدونه یه خوابه گیرم بیاد
      فقط با حقوق 1500 ی که دارم احتمالا شبا دیگه نمیتونیم شام بخوریم

    • مصطفی

      خیلی پیچیده س....

    • nasim

      ولی فکر میکنم کسی ک هدفش پولدار شدنه و در این راه همه جور ضایع شن و خفتی رو ب جون میخره، بعدا کاملا عقده ای خواهد شد.
      عقده اینکه ک اونم ضایع کنه، بقول خودش جک و جونور دور خودش جمع کنه و ...
      وای ب حال نسل بعد ما ک باید اینها رو بعنوان الگوها بپذیرن!

    • مریم

      واقعا فکر میکنم نسبت خانواده سالم در قشر مرفه بیشتر از قشر متوسط یا فقیر است. برخلاف آنچه در فیلمها نشان میدهند. ای کاش همه در رفاه بودند تا جامعه سالمتری داشتیم.

    • علی

      پول نعمته و با عث رفاه
      ولی یه شبه پول دار شدن با رانت فاجعه جامعه است
      فاصله طبقاتی جامعه باید در حد اعتدال باشه که الان نیست !!!
      وظیفه حکومته که رفاه و اسایش کاهش فاصله طبقاتی رو ایجاد کنه که نکرده
      متاسفانه باید کوشید که احاد مردم در رفاه نسبی باشند
      نه این که مثل الان درصد بالایی از جوون ها برای زن گرفتن از تامین یه اجاره خونه بر نمیان ولی بعضی ها از جوانها چندصد میلیونی دارن
      اینها معضلات هستند

      استفاده صحیح از منابع کشور جهت رفع فقر و ایجاد رفاه برای شهروندانش است !!!!!!!!!

    • بدون نام

      یارانه ها رو کی میدن

    • محمد

      اول که گفتین کلید بی ام و رو انداخته رو میز کافه.آخرش میگه سوناتا داره؟!!!!!!!!

    • گاگول بلا

      ما هم بچه پولدارای سده ایم ............خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

    • رضا

      به نظر من توی این مسابقه سخت پولدارشدن که به قیمت تمام زندگی یک آدم تموم میشه ، برد واقعی با صاحبان محصولات برند مثل پورشه است که داشتن محصولاتشان شده آرزوی خیلی از آدم ها ، متاسفانه ملاک خوشبختی شده زندگی قشنگ و پز دادن اون به بقیه ! ☻

    • بدون نام

      فكر ميكنيد امير به ارامشي كه فكر ميكرد حقوق بخور نمير پدرش مانعش شده رسيد؟
      ادم ها به چيزهايي كه ميخواند ميرسند اما مجبورند خيلي چيزها رو فدا كنند. هميشه حواستون باشه چي رو داريد فدا ميكنيد. امير هنوز عطش پول داره و اين عطش اخر سر كار دستش ميده

    • ترسو

      بنظرم ، مطلب مزخرف و غير واقعي بود كه از توهمات و عقده حقارت و خودكم بيني نويسنده اش خبر ميداد !

    • علیرضا

      امام علی سخن گوهر باری فرموندند. کاخی بنا نمیشه مگر اینکه کوخی کنارش ویران شه.

    • رسول

      ......... انقد پول هیچوقت از راه حلال بدست نمیاد اینو حضرت علی گفته* وقتی کف جامعه ما انسانهایی هستند که محتاج نان شب هستند پس حقی ضایع شده* لطفن انقدر عقد های نباشیم* منم دوسدارم پول داشته باشم اما به هر قیمتی خییییییییییییییییییییییییییییییییییر

    • پرویز

      چراخیلیها تااسم پولداری میشه میگت حق مارخوردن اخه توکه تاگدامیبینی روتوبرمیگردونی واب ازدستت نمیچکه بخدا کسی هاروذیدم باکارمندی ومسافرکشی میلیلردرشدن فقط از خدابخواه بع مالت برکت بده

    • بدون نام

      حال کردم از خوندش .خدا بیشتر کنه.

    • بدون نام

      خوش ب حالشون ما ک نداریم حتی تو خواب هم چنین زندگی ندیدیم خدا بیشتر بهشون بده دوست داشت ب ما هم کمک کنه

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج