چگونه با حس حسادت مبارزه کنیم

چه جالب هیچ کس حسود نیست که کسی نظر نذاشته, بهتره خانم ها به این مورد توجه کنند

راه حل ها موقتیه . باورم اینه که ژن حسادت نقش پر رنگی داره. با این حال آخرین مورد وحشتناک و غیرقابل نظر است .

دختر =حسادت . اونم از نوع وحشتناک خیلی دلم پر از این حسادت دخترها چون بد جوری ازشون به خاطر حسادتشون ضربه خوردم .

سلام مشكل من حسادتم به خواهر شوهرمه بدون وجود همسرم اين حس وجود نداره و ما مثل دو تا دوست هستيم ولي وقتي همسرم تو جمع ما هست اونقدر به من بي توجه و به اون با توجه ميشه كه من به خواهر شوهرم حس هوو پيدا ميكنم.خيلي آزار دهنده ست .با همسرم در اين مورد صحبت كردم ،خيلي بهتر شده ولي همچنان اين حس تو وجود من هست طوري كه وقتي با هميم خيلي ساكت وبي حوصله ميشم ،چه راهكاري هست؟

اسم خانما بد در رفته . مردها در مسائل مالی و موفقیت های شغلی به مراتب حسودترن . در هر دو جنس هست ولی زنان بیشتر نشون میدن .

منم هم به خواهر شوهرم حسادت میکنم چون شوهرم دایم از او تعریف میکند از رفتارش.اخلاقش حتی لباسش و ظاهرش میگه خاهر من نمونه یه دختره خوبه.همش میگه من با وجود خواهرم احساس غرور میکنم.از لحاظ تیپ که حرف نداره همش میگه من با وجود خواهرم به همه فخر میفروشم.شما جای من بودین چیکار میکردین؟

من یک سالی هست که به همه چیز و همه کس حسادت میکنم واقعا از رفتار خودم بدم میاد رابطم با شوهرم سرد شده بس که به زندگیای دیگران غبطه میخورم خودم نمیدونم چکار کنم

منم خسته شدم والا
البته زندگي دوستان من ك خودشون هيچي نيستن ولي زندگيشون ايده اله حسادت هم داره.چرا بعضيا اينقد خرشانسن اخه. اه
بس كجاي دنيا عدالته؟

منم همینطور که دیگران گفتن نمیدونم با این حس بد چیکار کنم واقعا خسته شدم و بیشتر از همه خودم آسیب دیدم و دارم میبینم چه باید کرد؟

سلام من این پست رو خوندم و همونطور نظراتی که ارسال شده بود جالب بود درجواب خانوم های که فکر میکنن به خواهر شوهرشون جسادت میکنن باید بگم عزت نفس داشته باشین و هرگز خودتون رو انقدر کوچیک نبینید که به همجنستون حسادت کنید بهتره این حس رو تبدیل به غبطه خوردن کنید ینی ببینید اونا چه رفتاری دارن که شوهرتون یا دیگران جذبشون میشن اگه پوشش خوبی دارن خوب شما چرا نداشته باشید اگه روابط اجتماعی خوبی دارن شما چرا نمیتونی داشته باشی اگه آشپزیشون خوبه شما هم آشپزیتون رو تقویت کنیدو در کنار همه این ها سعید کنید به توانایی های خودتون پی ببرید اگه هنری دارین اونو پرورش بدین طوری که زبانزد فامیل باشیداگه تو فامیل تحصیلات مهمه سطح علمی خودتون رو ارتقاع بدین پس از حسادت برای پیشرفت خودتون استفاده کنید نه برای خود خوری و افسردگی طوری باشید که دیگران به شما غبطه بخورن و الگوی اونها باشین مطمین بشید که حتما این کار شدنیه
برای همه خانومای که این پست رو میخونن آرزو میکنم به مرحله ای برسن که همه به موقعیتشون غبطه بخورن .
موفق باشید

من اصلا آدم حسودی نبودم و هیچوقت به موفقیت های دوستام حسودی نکردم.ولی از وقتی جاریم اومده،دو تا اتفاق افتاده.اول اینکه به طرز وحشتناکی داره واسه مادرشوهرم خودشیرینی میکنه در حدی که اونا که اینقد منو دوس داشتن دیگه حتی باهام حرف نمیزنن.دوم اینکه برادرشوهرم تو جمع تا چشمش به من میفته کنار زنش میشینه و شدیدا شروع میکنه به قربون صدقه رفتن و حرفای عاشقانه زدن! رابطه من و شوهرم خیلی عالی و عاشقانه هست.ولی تو خلوت خودمون.ولی برادرشوهرم جلو من حرفای عاشقانه ای به زنش میگه که ادم خجالت میکشه!!! یا اینکه تا چشش به من میفته جلو من میره گل میخره واسه زنش.میدونم واسه اینکه لج منو دریاره این کارو میکنه.اینا باعث شده که هم از جاریم متنفر بشم هم اینکه بهش حسادت کنم.ولی من اینجوری نبودم این حسو در من به وجود آوردن

من آدم حسودی نیستم خداروشکر اطرافیان همه موردهای خوبی دارن که هر کسه دیگه جای من بود شاید از حسادت میترکید ولی اصلا برای من مهم نیس فقط تو دلم میگم خوش به حالشون و و سلام دیگه اصلا بهشون فکر نمیکنم و زندگی خودم رک میکنم

خانم سارا توهم ب شوارت بگو برات گل بخره عکسشو بزار اینتستا مطمئن باش اونا بیشتر لجشون میگیره و مشکل از اوناست نه تو. یعنی حس حسادت اونا باعث حس بد در شنا شده معمولا آدم دوست نداره کاری که میکنه رو دقیقا پشت سرش انجام بدن حالا چه شوهرش چه بچه اش چه خودش. مثلا تا میری دکتر چشم اونام فرداش برن خیلی مسخره است ولی اینا از حسادت اوناست پس دایورتشون کن همونجا . شوهرتم میخواد بفهمه میخواد نفهمه (اخه مردا اصلا متوجه نمیشن یا اگه مربوط به خانوادشون باشه بروی خودشون نمیارن معمولا) زندگی خودتو بکن تا امکان داره کاراتو به اونا نگو چی میخوای بکنی وقتی انجام شد بگو. اینا تجربیات منه امیدوارم به درد کسی بخوره

سلام....
راستش نمیدانم چطور حسود شدم یک نفر را خیلی خیلی دوست دارم عاشقشم ، خوب بودم همیشه اعتماد دارم بهش ولی از وقتی دور شدم از وقتی کشور دگه ایی امدم خیلی شدید حسادت میکنم به بهانه حرفهایی که اصلا ارزش نداره ناراحتش میکنم نمیدانم چرا اصلا نمیدانم ای حس چی هست آیا اصلا میشه حسادت گفت به این حس یا نه ؟؟؟ چرا اینطوری شدم هیچی نمیفهمم ....
واقعا ماندم چیرقم و چطور خودم را کنترل کنم میشه لطفا راهی نشانم بدین نمیخوایم ناراحتش کنم

سلام من خیلی خود خوری میکنم به خاطره رفتارهایه خانواده شوهرم مثلن یه لباس میخرم مادر شوهرم اصلن نمیگه مبارکه خوب کردی خریدی ولی هر چی میخرم زود میره به دختراش لنگشو میخره منم نمیگم مبارکه میگن تو حسودی یا مشهد رفتنی با شوهرم رفتیم خداحافظی کنیم هیچکدوم از زیر پتو در نیومدن برا بدرقمون یبارم زنگ نزدن برگشتیمم نیومدن خونمون ولی الان دخترش داره میره مشهد داره از خوشحالی بال در میاره رو میخواد بگی چرا ما رفتنی عزا گرفته بودی منم هی میشینم خود خوری میکنم تورو خدا راهنماییم کنید دارم از بین میرم.