۳۵۴۳۷۲
۵۰۰۸
۵۰۰۸
پ

روایتگری استادانه بهرام بيضايي

یکصدوهشتادونهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، به فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی اختصاص يافت. اين فیلم با حضور امیر پوریا و کیوان کثیریان نقد و بررسي شد.

روزنامه شرق: یکصدوهشتادونهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، به فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی اختصاص يافت. اين فیلم با حضور امیر پوریا و کیوان کثیریان نقد و بررسي شد.

در مرگ کیارستمی نیز عوامل اصلی مبهم هستند

پوریا در ابتدای این نشست ضمن گرامیداشت یاد عباس کیارستمی، گفت: هفته پیش وارد جهانی شدیم که در آن یک جفت از سرشارترین چشم‌های ناظر بر این جهان برای همیشه بسته شد؛ چشمانی که کمک می‌کرد جهان را درست‌تر ببینیم. آنچه فیلم «مرگ یزدگرد» در اعماق تاریخ به آن نقب می‌زند را، هرروز در زندگی خود تجربه می‌کنیم؛ جنبه مبهم ثبت واقعیتِ گذشته و یادآوری این نکته که روایت هر رخداد و حادثه‌ای به‌خصوص اگر با حیات و مرگ آدمی سروکار داشته باشد، می‌تواند به اندازه روایت مرگ مرد سامورایی در فیلم «راشومون» پیچیده باشد؛ همان‌طور که در فیلم‌نامه «مرگ یزدگرد» نیز شاهد این پیچیدگی هستیم. آیا ما از روند بیمارستان کیارستمی چیزی می‌دانیم؟ حتی امروز و با وجود ابزارهایی مانند دوربین‌های مداربسته، مدارک پزشکی، ایمیل‌ها و پیغام‌ها که به‌دقت ثبت می‌شوند، نمی‌توان به واقعیتِ اصلی دست پیدا کرد. همچنان ابهامِ پدیده‌هایی مانند مرگ آن‌قدر زیاد است که بازخوانی دلایل پزشکی هم، به نظر پوچ و مضحک می‌رسد. حتی در موردی مانند مرگ کیارستمی که به نظر می‌رسد پدیده اهمال شکلی بسیار آشکار دارد، عوامل اصلی مرگ مبهم و نایابند.

«مرگ یزدگرد» از نظر مدرنیسم روایت، از «راشومون» جلوتر است

منتقد سینمایی برنامه در ادامه به اهمیت کلی و تاریخ ساختار معمایی در روایت اشاره کرد و گفت: به نظر می‌رسد «مرگ یزدگرد» تعظیمی‌ است به شیوه روایت فیلم «راشومون» کوروساوا که در آن مرگ سامورایی به چهار شکل مختلف روایت می‌شود. کوروساوا دو داستان کوتاه «در بیشه» و «راشومون»، نوشته آکوتوگاوا را ترکیب کرده که سه روایت آن در زمان گذشته و یک روایت در زمان حال را به تصویر می‌کشد. وقتی در محدوده کلمات این روایت‌ها را می‌خوانیم، گویی آنها را از زبان خودِ آدم‌ها می‌شنویم. اما کوروساوا در فیلم آن را در بستر دادگاه روایت می‌کند. از این جهت شاهد شباهتی در قالب روایت فیلم «مرگ یزدگرد» هستیم که در آن نیز داوری و جلسه دادرسی برقرار است.

پوریا افزود: این تصور کهن و اشتباه را باید کنار گذاشت که سینمایی‌کردن داستان، به معنای پیدا‌کردن معادل‌های تصویری برای کلمات است؛ این ذهنیت باطل که اگر در سینما از ابزار کلام بهره می‌گیریم، پس به‌ناچار باید از کلمات در محدوده ادبیات داستانی پیروی کورکورانه کرد. چراکه سینما اساسا ابزار متفاوتی را به‌کار می‌گیرد. در «راشومون» هم‌زمان با برگزاری دادگاه و روایت آدم‌ها، گذشته را در فلاش‌بک می‌بینیم و به‌واسطه ماهیت تصویر سینمایی، تماشاگر آنچه را که می‌بیند باور می‌کند. درواقع تماشاگر، فلاش‌بک را معادل یادآوری و وقوع چیزی در گذشته می‌داند. وی ادامه داد: «مرگ یزدگرد» از نظر مدرنیسم روایت، به طرز شگفت‌انگیزی از «راشومون» جلوتر است. این فیلم یکی از نقاطی است که گردن روایتگری استادانه در مشرق‌زمین را افراشته‌تر می‌کند. در «مرگ یزدگرد» حتی در این حد هم وارد جهان فلاش‌بک نمی‌شویم که روایت‌ها را ببینیم و آنها را از هم تفکیک کنیم. همه روایت‌ها را در زمان حال و به‌واسطه تکنیک نمایشیِ «بازی در بازی» می‌بینیم. گاهی اوقات واسطه‌های آن به ما یادآوری می‌شود و بسیاری اوقات این اتفاق نمی‌افتد و صرفا از رفتارها و جهت کلام متوجه می‌شویم که بازیگر نقش چه کسی را بازی می‌کند. اما پیچیده‌تربودن آن، به معنای غامض‌تر و غیرقابل‌فهم‌تربودن نیست. «مرگ یزدگرد» در مقایسه با سینمای غرب و بخشی از سینمای شرق که با تکنیک «بازی در بازی» به پیچیده‌نمایی تفاخر می‌کند، برای تماشاگر ملموس و قابل‌درک است.

دو عنصر رئال در جهانِ نمایشی اثر

منتقد سینمایی برنامه سپس به دو عنصر رئال در این اثر اشاره کرد و گفت: دو عنصر رئال در جهان کاملا نمایشی «مرگ یزدگرد» می‌تواند پرسش‌برانگیز شود؛ یکی اینکه «مرگ یزدگرد» جزء معدود متون تاریخ ادبیات ایران است که در آن هیچ واژه عربی‌ای وجود ندارد، چراکه در آن زمان هنوز زبان ما به زبان عربی آمیخته نشده بود. اما این یک منطق کاملا رئالیستی دارد و از منش‌های تفاخر به زبان فارسی و اداهایی که برخی به بیضایی نسبت می‌دهند، به‌‌دور است. وی اظهار کرد: بسیاری از ستایش‌های کلی، دائر بر این است که «مرگ یزدگرد» کوشیده حتی یک واژه عربی را به‌کار نبرد. این افراد متوجه دید بسیار منفی بیضایی نسبت به نظام پادشاهی ساسانی در «مرگ یزدگرد» نیستند، پس با شنیدن حرف‌های آسیابان در پایان فیلم سرخورده می‌شوند؛ آسیابان ترجیح می‌دهد نان و خرمایش را با اعرابی که آنها را زحمتکش و همچون خود دارای دست‌های پینه‌بسته می‌داند تقسیم کند، نه با سرداران ساسانی. آدم اصیل‌تری که بدی‌های قوم خودش را بهتر می‌شناسد، به شکل بسیار زیبایی در این فیلم متجلی شده است؛ آسیابانی که خودِ ایرانیت و روابط موجود در نظام شاهی و رعیت را در بسیاری موارد سرمنشأ ستم می‌داند. بنابراین زبان فارسی در اینجا کاربرد رئال دارد، نه تفاخر به عدم استفاده از واژگان عربی. چرا که به بخشی از تاریخ ارجاع دارد که هنوز زبان فارسی به زبان عربی آمیخته نشده است. می‌توان پرسید مگر این متن و اجرا، رئالیستی است که باید در آن نکته‌ای رئال رعایت شود؟

پوریا ادامه داد: نکته دیگر که می‌تواند منبع شک شود، مسئله حجاب است که آن هم، در این کاربرد نمایشی است که معنا پیدا می‌کند. حجاب هم در تکنیک «بازی در بازی»، مانند زبان مطلقا فارسی عمل می‌کند و باورپذیری ا‌ست که عامل این معادلات و کنش‌های نمایشی است. ضمن اینکه به نظر می‌رسد مهم‌تر از این بحث‌ها، اشارات بیضایی به ماهیت قدرت و فاصله عمده آن با رعیت است. دوباره می‌توان پرسید مگر این متن واقع‌گراست و این اجرای واقع‌نمایانه‌ای از این متن است که عناصر رئال در آن جریان داشته باشند؟ پاسخ این سؤالات، به مشکلات تاریخی ما در تقسیم‌بندی بین واقع‌گرایی و غیر از آن برمی‌گردد. باید بدانیم باورپذیری و رسیدن به باور تماشاگر، هیچ ربطی به واقع‌گرایی به‌عنوان یک سبک ندارد. وی تأکید کرد: بحث، رئالیستی‌بودن فیلم نیست بلکه باورپذیری‌ است که اهمیت دارد. تئاتری‌بودن به این معنا که جهان نمایش در رگ‌های اثر جریان دارد، مایه افتخار و مزیت فیلم است. به همین دلیل است که «مرگ یزدگرد» در تاریخ سینمای ما یک فیلم یگانه است. اما این نمایشی‌بودن، به خود متن و درونیات اثر برمی‌گردد. در اینجا نمایشگری، سلاح مردمی است که واقعه مرگ شاه را روایت می‌کنند. پیروزی آنها بر درباریان و تبدیل‌شدنشان به شخصیت‌های اصلی، با سلاح نمایشگری اتفاق افتاده است. آنها تا زمانی زنده می‌مانند که بتوانند به‌خوبی نمایش دهند. پس نمایشی‌بودن را نمی‌توان از جوهره این اثر جدا کرد و در بطن این موقعیت قرار دارد.

«مرگ یزدگرد»؛ پیروزی درام بر تاریخ

پوریا در بخش پایانی صحبت‌هایش به بحث طعنه به تاریخ پرداخت و گفت: بیضایی گفته اولین‌بار در مدرسه به این موضوع فکر کرده است؛ اینکه در آن دوره تاریخی و شرایط آن زمان و با توجه به موقعیت جغرافیایی، چگونه آسیابان به‌عنوان قاتل یزدگرد کشف شده است؟ مگر بی‌عقل بوده که خود برود و اعتراف کند که به طمع زر و سیم یزدگرد را کشته است؟ بیضایی به‌جای نق‌زدن، دست به آفرینش این اثر می‌زند و در آن احتمالات دیگری را پیش‌روی ما می‌گذارد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج