تو از گل کوچیک دهه شصتی ها چی میدونی!

رامین جان از شما تشکر می کنم که این کامنت رو تو یه مطلب دیگه مجله برترینها گذاشته بودی اون موقع کلی گریم گرفته بود! از مجله هم تشکر می کنم که به کامنتهای بچه ها اهمیت می ده و بهترینها رو انتخاب می کنه تا بقیه بخونن... قربون همه بچه دهه شصتی ها هم بشم که صفحه های مربوط به دوران خودمونو گرمه گرم نگه می دارن... واقع خاطرات اون موقع ها برای دوران ما که اینهمه طلاطم و استرس داره خیلی لذت بخش و آرامش بخشه...

هرچند پســـــــــــــــر نيستم
ولـــــــــــــي
خيلي جالب بود.
يه تجديد خاطره حسابي واسه پسراست.

ما يه بچه مايه دار گير اورده بوديم مخشو زده بوديم اونو اورده بوديم تو تيممون منو اون باهم رفته بوديم جوشكاري 8000 تومن داده بود واسه 2تا دروازه كوچيك حسابي درست كرد ماهم با نخ واسش تور درست كرده بوديم بعدش پياده از جوشكاري دست گرفته بوديم مياورديمش/ ياد اون روزها بخير اللخصوص اون حمله به دروازه با اهنگ فوتبالستها

واقعا ما رو به دهه شصت بردی ... یادش بخیر

یادش بخیر منم اون موقع ها همسن وسال دختر تو محلمون نداشتیم مجبور بودم با داداشم دوستای داداشم تو کوچه آقاگل بازی کنم که البته به من میگفتن خانم گل....هی روزگار...عجب دوران خوشی بود...

liiiiiiikkkkkkkkkkeeeeeeeeee

جالب بود
يه تجديد خاطره
اون موقع كه تمام فكر و ذكرمون همبن بود
يادش بخير

ما يه بار تو كوچه با اجازه اي پسر خالم اينا با خودشونو چندتا از دوستاشون يه تيم از پسر هاو دخترها درست كرديم اون اولين وآخرين بازي فوتبالم بود .چون بعدش يه دعواي شد كه نگو ..تاريخييي ولي يادش بخير خيلي روزاي خوبي بود آخر درگيري ذهنيمون اين بود كه چطوري بايد به استادمون بفهمونيم شبا از فكرش خوابمون نمي بره اصلا يه در صدم احتمال نميداديم پسمون بزنه يا كسي تو زندگيش باشه وقتي كسي رو دوست داشتيم ديگه از همون لحضه اول خودمونو مالكش مي دونستيم.فكر مي كرديم فقط خودمون تو دنيا وجود داريم.آخ چه روزاي بودددد

yaaaadesh bkheir. oooote akharo nagofty

چرا یادش بخیر من هنوز با دستام گل کوچیک بازی میکنیم اونم با توب ود لایه دروازه های تور کشیده کع با بچه های محل از یه جای محل دزدیدیم تازه با بچه های محل های دیگم بازی میکنیم و هیچی مثه این حال نمیده که با توب محکم از اول زمین بکشی بره بخوره به تیرک بالایی یا اینکه بخوره به دو تا تیرک عمودی ولی گل نشه یا زیر بارون بازی کردن یا با دوستات مثه برق باس کاری کنید یا به یه نفر گل لایی بزنی تو گل کچیک یا ..........

man khodam ya kara bahal kardam onam in bod ka ba tanab toor dorost mikardam sar in karam hama mano miparastidan ara dada

Vaghean bachehaye Emruzi bachegi nemikonan...ma ke hamash to koche palas bodimo ba pesara ham bazi shodim nasle sokhte...in bacheha ke az in kelas be on kelas miran chi mikhan beshan????ehtemalan nasle tah gerefte

من که دهه شصتی نیستم ولی همه ی بچه های مجله رو مخصوصا دهه شصتی هارو دوست دارم خاطراتشون از بس که شیرینه برای همه خوشاینده.
رامین خان ایول خوشم اومد.
مجله جان دمت گرم خدایی خیلی با حالی.

رامین جان خیلی مردی!
خاطرات تلخ و شیرین دهه شصتی ها تمومی نداره!
اشک مارو در آوردی!

دمت گرم خیلی باحال بود داداش..... منم دهه شصتی ام ...ولی داداش کوچیکه من الانم فوتبال با توپ پلاستیکی بازی میکنه هااااااااا

یادش بخیر - یه جفت تیر دروازه داشتیم که زنجیرش می کردیم به درخت همسایه - کلی هم ذوق کرده بودیم که با 2 تا قوطی رنگ مشکی و قرمز رنگش کرده بودیم - چون پول نداشتیم تور بخریم براش - مجبور می شدیم با گونی های زرد رنگ که هزار تا مصیبت داشت و یا بابندهای سفید براش یه تور درست کنیم. آخه که کجایی اون لحظات شیرین - یادتون باشه توپ که محکم شوت می کردی می خورد به تیر افقی و تیر می افتاد - حالا- چه قوانینی داشتیم . قوانینی که دبیر کل فدراسیون فوتبال هم چیزی ازش نمی دونست -

بچه ها برا همتون یادگاری یه منفی خوشگل گذاشتم حاااااااااال کنین

این مطلبتون کلا پسرونه بودا!اما جالب بود وآدمو یاد بچگی هاش مینداخت...بچگی های داداشم وفوتبال بازی کردناش ووقتایی که من میرفتم دنبالش که بیاد ناهار وشام...چندباری هم باپسردایی هامو داداشم تو حیاطشون بااین توپ پلاستیکی دولایه ها فوتبال بازی کردم...یادش بخیررررررر

میدونند لایی 25 زار رو کی میگن ؟

میدونند اگر موقع حمله دروازه جابجا بشه پنالته ، اونم با جمله دست به دروازه پنالته و یکی از جنجالی ترین مباحث داوری بود ؟

میدونند یپا دوپا چندتا مدل داره ؟ کشویی ، خوابیده ، یپا دوپا شوت و ...

یادش بخیر
واقعا فکر میکنم چیزی نمیدونن از توپ پلاستیکی و دروازه هایی که با با نخ یا با گونی تور دروازه بودن
پنالتی های یه پا سابت
دیریبل تو گل
یه دونم من بگم >> یه اجر میزاستیم بقل دیوار که فاصلش به اندازه یه توپ بود به ضرب باید رد میکردیم
رو پایی میزدیم 100 تا ...
فوتبالم رو مدیون همون گل کوچیکام
فدای همه ده 60 ها
موفق باشین

من این روزا و شبا خاطرات گذشته و آدمای خوبی که بینمون نیستن رو یاداوری میکنم فقط میتونم با چند قطره اشک همه رو یک لحظه ظاهر کنم،دهه شصت نسلی بود که سوخت

اما الان چی !!!
هر کدوم به نحوی درگیر زندگی شدیم!!
اونم چه زندگی !! صبح تا شب جون کندن !
دانشگاه رفتنمون با مکافات . سر کار رفتنمون با مکافات . ای روزگار..
متولد 63

سلام به همتون
با سالیوان موافقم
اما باید بگم دهه شصت هنوزم داره میسوزه
اون از مدرک تحصیلیامون که باید بزاریم لبه کوزه
اون از شرایط کار /خداییش اگه این خاطرات هم نبود که دیگه دق میکردیم

واقعا یادش بخیر خیلی حال میداد بخصوص دعواهای قبیله ای سر گل کوچیک شرطی اونم به اندازه نفری 10 یا 20 تومن بعضی وقتا تو بارون شدید یا تو افتاب سوزان به قول بابام میگفت تو این هوا سگو شلاق بزنی بیرون نمیمونه ما تو محل فوتبال شرطی میزدیم

ییسسس

منم دهه شصتیم. با اینکه پسر نیستم اما از صد تا پسر شلوغتر بودم وهستم. گل کوچیک رو که گفتی یاد خودم افتادم. بس که شلوغ بودم پسرا سر یار کشی دعواشون میشد که تو گروه کدومشون باشم.اکثرا تو خط حمله بودم خیلی خوب گل میزدم. فکر میکنم اگه پسر بودم الان جای لیونل مسی بودم بس که خوب بازی میکردم.بعضی وقتا هم که یار کم میومد من تو دروازه بودم.فکر کنم میتونستم جای کاسیاس هم باشم .هیچ کدوم از هم بازیام دختر نبودن. یادش بخیر تو دهکده المپیک با پسرای همسایه بعد از گل کوچیک میرفتیم تخم کفترای ممد آقا رو برمیداشتیم یا از درخت گیلاس تو حیاط خونه ما بالا میرفتیم و سردسته ی همه ی اینا من بودم. اینایی که گفتم یک هزارم روزای خوش کودکیم هم نیست. رامین جان ممنون که منو بردی به اون روزای ناب عاشقی.

من پسر نیستم ولی یادم هستم

من فکر میکنم این پیشرفت و موقعیت فوتسال ما مدیون همون گل کوچیک هاست

من دهه شصتی نیستم ولی تو کوچمون این بازی هارو میکنیم خیلی حال دادی تشکر

یکی دیگر از مصادره کردن های شستی ها ! گل کوچیک هم مال شستی ها بود !!!!! تا پیش از به وجود اومدن ش س ت ی ه ا چیزی به نام توپ اختراع نشده بود .... حقا که شستی هستید !!!