۳۷۹۵۲
۶ نظر
۵۱۸۵
۶ نظر
۵۱۸۵
پ

نگاهی روانشناسانه به زندگی «حسین علیزاده»

سخت است باور کنی که ۶۱ سال دارد. صورت مهربانش حتی در آخرین کنسرت هایش جوان تر از این حرف هاست. سخت است باور کنی مردی که چنین از موسیقی انرژی می گیرد و انرژی می دهد، در خانواده ای به دنیا آمده که کسی در آن حرفه ای موسیقی را نمی دانسته.

نگاهی روانشناسانه به زندگی «حسین علیزاده»

همشهری جوان: سخت است باور کنی که 61 سال دارد. صورت مهربانش حتی در آخرین کنسرت هایش جوان تر از این حرف هاست. سخت است باور کنی مردی که چنین از موسیقی انرژی می گیرد و انرژی می دهد، در خانواده ای به دنیا آمده که کسی در آن حرفه ای موسیقی را نمی دانسته.

سخت است باور کنی که او در خانواده متوسط به پایینی به دنیا آماده اما خودش هیچ وقت نمی گوید که زندنگی سختی داشته است اما همه اینها بخش هایی از زندگی حسین علیزاده است. کسی که وقتی بسیاری از ما هنوز به دنیا نیامده بودیم، «نی نوا»یی را ساخت که این روزها، هر روز از یکی از شبکه های تلویزیونی و رادیویی پخش می شود.

نگاهی روانشناسانه به زندگی «حسین علیزاده»

کسی که وقتی ما جوان بودیم و شما نوجوان، روی سن رفت و برای زلزله بم تار نواخت. کسی که بسیار پیش تر برای زلزله رودبار، آلبوم امیدوارانه و کمتر شنیده شده «راز نو» را ساخته بود. مردی که هر آلبومش نوآوری دیگری در موسیقی سنتی است. مردی که نوآوری اش مرز و سن و سال نمی شناسد. مردی که نغمه ها در دستش مثل مومند و گاهی چنان موسیقی هایی از این سو و آن سوی شرق را به هم می آمیزد که حیرت می کنی. صفحه روبروی شما زندگی «حسین علیزاده» است؛ مردی که شمایل موسیقی نوآورانه ایرانی است.

تولد
1330 - تهران

درست در روز عاشورا در یک خانواده از طبقه پایین متوسط، از پدری اهل ارومیه و مادری اهل اراک در محله سیدنصرالدین بازار تهران به دنیا آمد. نامش را گذاشتند حسین.


کار کردن تابستانه

پدر حسین خیاط بود و مادر خانه دارش گاهی به رایگان به این و آن درس قرآن می داد. حسین از پدرش وسواس هنرمندانه ای که در دوخت لباس ها داشت را به ارث برد و از مادرش عاطفی بودن را. خانواده هم پرجمعیت بود. سه دختر و سه پسر که حسین دومی بود.

نگاهی روانشناسانه به زندگی «حسین علیزاده»

البته خانواده آنقدر عاطفی بودند که بچه ها بیش از توان خانواده نخواهند. حسین تابستان ها کار می کرد تا بخشی از فشار مالی خانواده برداشته شود. او گاهی در سبزه میدان بازار تهران، اسباب بازی می فروخت و گاهنی در قنادی کار می کرد. این کار کردن های تابستانه به او آموخت که خودساخته شود.


راه انداختن هیات های عزاداری در بچگی

در محرم های بچگی، حسین و دوستانش در محله هیات راه می انداختند و گاهی تا صبح بیرون از خانه بودند. نواهایی که حسین در آن دوران می نواخت، بعدها به شکل خلاقانه ای در آلبوم مشهور «نی نوا» بازآفرینی شد.


گذر از مسیر پرهیاهوی بازار

مدرسه ای که حسین رفت در بازار بود. چون مدرسه هم صبح و هم عصر برپا بود، او هر روز چهار بار از بازار می گذشت. دیدن هر روزه بازار فرش و قماش فروشی و عطاری، چیزی که برای هر بچه کم سن و سالی به خاطر شلوغی بازار می تواند آزار دهنده باشد، هم او را با ریتم صداهای بازار آشنا کرد و هم تصویری بودن موسیقی را در او به یادگار گذاشت. او هنوز هم گاهی برای الهام گرفتن در بازار تهران قدم می زند.

نگاهی روانشناسانه به زندگی «حسین علیزاده»


هنرستان موسیقی یا دبیرستان

راهی که رفت، خانواده ای که حسین در آن زندگی می کرد، با موسیقی حرفه ای آشنا نبود اما مادربزرگش، تصنیف های قدیمی را از حفظ بود و می خواند. حسین هم درسش خوب بود و هم به موسیقی علاقه داشت. درست در آخرین روزهای قبل از شروع دبیرستان که او داشت بین دبیرستان های خوب تهران آن زمان یکی را انتخاب می کرد، پسرخاله ویولن نوازش «دکتر احمری»، به او پیشنهاد کرد به هنرستان موسیقی برود؛ جایی که هم می توانست درس بخواند و هم موسیقی بیاموزد. پدرش با وجود هزینه های هنرستان، تنها به شرط نرفتن حسین به طرف مواد مخدر قبول کرد.


بیراهه

شاید اگر حسین به دبیرستان های دیگر می رفت هیچ وقت اینچنین به موقع موسیقی را شروع نمی کرد. شاید دکتر و مهندس موفقی می شد اما دیگر ما نه «نی نوا» داشتیم، نه «به تماشای آب های سیپید» و نه هیچ کدام از آلبوم های دیگری که هر کدام اتفاقی نوآورانه در موسیقی سنتی ایران هستند.

نگاهی روانشناسانه به زندگی «حسین علیزاده»


هزینه های هنرستان موسیقی

آن وقت ها دانش آموزان هنرستان موسیقی دو دسته بودند؛ یا بچه های افراد متمول و سرشناس شهر، یا بچه های خانواده های عادی. حسین از دسته دوم بود. پدر نمی توانست همه هزینه های هنرستان را تقبل کند، برای همین مادر دست به کار شد و در سال های اول هنرستان از پس انداز خانه برای حسین کنار گذاشت. حالا فکر و ذکر حسین این بود که چطور لطف مادر را جبران کند.


اولین حقوق موسیقایی

به خاطر استعدادی که حسین داشت و به اصطلاح شاگرد خوبی بود، در سال سوم هنرستان در ارکستر استخدام شد و اولین حقوقش را گرفت. او خط نت خوبی هم داشت و نت های ارکستر را هم می دادند او بنویسد. حالا هم حقوق ارکستر بود و هم صفحه ای ۲۵ زاری که به خاطر نت نویسی می گرفت. او کم کم پیشرفت کرد و در ۱۵ سالگی نه تنها دیگر از خانواده پولی نمی گرفت که کمک خرج خانواده هم شد.

نگاهی روانشناسانه به زندگی «حسین علیزاده»


ورود به دانشکده هنرهای زیبا

حسین علیزاده حالا دیگر راه خودش را لااقل از نظر آموزشی پیدا کرده بود. او می خواست موسیقی ایرانی بیاموزد. تا قبل از ورود به دانشگاه، در هنرستان از استادانی مثل هوشنگ ظریف - که قبل تر در دبیرستان هم معلمش بود - و حسین دهلوی چیزها آموخته بود. حالا در دانشکده هنرهای زیبا می توانست آن چیزها را در سطح عالی تر و جزیی ترش، از استادانی مثل حبیب الله صالحی، محمود کریمی، علی اکبر شهنازی، داریوش صفوت، نورعلی خان برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله خان دوامی بیاموزد، ضمن اینکه تا کسی سنت را به تمامی نیاموزد، نمی تواند در آن نوآوری کند. دانشگاه هم سنت موسیقی ایرانی را به او آموخت و هم تفکر آکادمیک را.


اولین اجراها

حسین علیزاده از ۱۷ سالگی عضو ارکستر رودکی بود. ارکستری که آن زمان حرف های بسیاری برای گفتن داشت، ضمن اینکه او عضو مرکز حفظ و اشعه موسیقی بود. حاصل کار دوم اجراهایی بود که او در سال ۵۴ و ۵۵ در شیراز داشت و مورد استقبال قرار گرفت.

نگاهی روانشناسانه به زندگی «حسین علیزاده»


تدریس در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تدریس از همان آغاز یکی از کارهای حرفه ای علیزاده بود. تدریس در کانون پرورشی هم ارتباط او را با نسل های بعد حفظ کرد و هم او را در یک فضای تولیدی فرهنگی قرار داد که در آن هم کتاب تهیه می شد، هم موسیقی و هم فیلم.


انتشار اولین آلبوم ها

علیزاده اولین آلبوم های موسیقی اش را در ۲۶ سالگی به بازار فرستاد. آلبوم های «سواران دشت امید» و «حصار» که در فضای موسیقی سنتی آن روزها کاملا نوآورانه بود. خودش می گوید سواران دشت امید را دقیقا به خاطر رخوتی که در آن روزها موسیقی سنتی ایران را فرا گرفته بود ساخته است.

نگاهی روانشناسانه به زندگی «حسین علیزاده»


انتشار نی نوا

درست در ابتدای دهه 60، حسین علیزاده در 32 سالگی آلبوم نی نوا را به بازار فرستاد. آلبومی که او را سر زبان ها انداخت. در آن آلبوم جمشید عندلیبی نی نواخت و نوای سوزناکش هم با شرایط جنگی کشور سازگار بود و هم به خاطر نامش مردم را به یاد حماسه عاشورا می انداخت. بعد از آن علیزاده چند سالی در دانشگاه آزاد برلین درس خواند و بعد برگشت و همزمان با کودکی، نوجوانی و جوانی ما چندین و چند آلبوم به بازار فرستاد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • حسن

      ای جانم, پاینده باشید استاد. یک چهره تکرار نشدنی و به یاد ماندنی, کاش نظر ایشون رو درباره ثبت تار به عنوان ساز ملی آذربایجان می پرسیدین

    • بی نام

      نام علیزاده مانند بسیاری از تار نوازان ایران زمین مانند فرهنگ شریف ،‌ جلیل شهناز ،‌مرتضی لطفی ،‌درویش ،‌علی اکبر شهنازی و ............خواهد درخشید . او نیز از جاودانگان است .

      پاسخ ها

      • b nam

        ،مرتضی لطفی نه ....محمد رضا لطفی..

    • محمدرضا

      خدا حفظش کنه

    • نفس

      خدا حفظشان کنه

    • بدون نام

      او جاودانه در موسیقی ایران خواهد ماند

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج