۳۸۱۲۴۸
۱۱ نظر
۵۰۳۰
۱۱ نظر
۵۰۳۰
پ

«شاهرخ» و «سمیه» را یادتان هست؟

یادم می‌آید لبه‌های روزنامه خیس شده بود. عرق دست هایم رفته بود به جان کاغذ. سمیه و شاهرخ همسن و سال ما بودند. ۱۶ ساله. عاشق و معشوق. دوستشان داشتیم چون مثل افسانه‌ها برای رسیدن به هم جنگیده بودند و حالا پای چوبه دار، سمیه می‌گفت بخشش نمی‌خواهد، یا با شاهرخ آزاد می‌شود یا کنار او اعدام.

احسان محمدی در «عصرایران» نوشت: یادم می‌آید لبه‌های روزنامه خیس شده بود. عرق دست هایم رفته بود به جان کاغذ. سمیه و شاهرخ همسن و سال ما بودند. ۱۶ ساله. عاشق و معشوق. دوستشان داشتیم چون مثل افسانه‌ها برای رسیدن به هم جنگیده بودند و حالا پای چوبه دار، سمیه می‌گفت بخشش نمی‌خواهد، یا با شاهرخ آزاد می‌شود یا کنار او اعدام.

احسان محمدی با این مقدمه در «عصرایران» نوشت: نفسمان بند می‌آمد وقتی می‌خواندیم دخترک در دادگاه رو به پدرش گفته بابا بذار برگردم خونه! شاهرخ بعد از شنیدن حکم اعدام گفت خواسته‌ای ندارم جز اینکه بگذارید قبل از اعدام، سمیه رو عقد کنم تا به عنوان شوهر اون اعدام بشم!

سمیه و شاهرخ را دوست نداشتیم چون محمدرضای ۸ ساله و سپیده ۱۱ ساله را در خانه ویلایی خیابان گاندی توی وان حمام خفه کرده بودند. چطور سمیه توانسته بود خواهر و برادرش را بکُشد؟

«شاهرخ» و «سمیه» را یادتان هست؟

آن روزها تازه موسیقی هوی متال و رپ مُد شده بود. روزنامه‌ها دوست داشتند بنویسند تقصیر موسیقی هوی متال است اما انگار نبود. گفتند و نوشتند که پرده اتاق سمیه قهوه‌ای بود، دیوارهایش تیره‌رنگ و اینکه سمیه در اتاقش خط تلفن جدا داشته و ما با حیرت می‌خواندیم، غافل از اینکه چند سال بعد هر کسی چند خط تلفن خواهد داشت و گوشی‌هایی که خلاصه همه دنیا هستند.

امیر تتلو فقط ۹ سالش بود و لیونل مسی تازه هشت سالگی‌اش را جشن گرفته بود. هنوز کسی موبایل نداشت. عشق و عاشقی‌ها در همان تلفن‌زدن از باجه‌ها با سکه‌های پنج تومانی خلاصه می‌شد، وقتی بابای طرف گوشی را برمی‌داشت می‌گفتند: ببخشید!

آتش‌نشانی؟! اداره برق! ... مثلا رد گم‌کُنی! نامه‌ها و نقاشی قلب و دخترکی زانو زده مقابل صلیبی با تیری در جگرش. روزگار این شکلی که نبود.

ما روزنامه‌ها را می‌خریدیم، ویژه‌نامه‌ها را می‌بلعیدیم، عکس‌های دادگاه را نگاه می‌کردیم، خیره می‌شدیم به صورت سمیه؛ زیبا بود. هنوز کودک برای اینکه آن چادر را سرش بکنند و بشود همدست قاتل. تلاش کرده بودند مادر سمیه را که مخالف ازدواجشان بود بکشند. زن مقاومت کرده بود. ماجرا فاش شد و در دادگاه، خانواده‌ها بخشیدند و به خاطر سن کمشان سمیه به ۱۲ سال و شاهرخ به ۱۰ سال حبس محکوم شد.

خیلی‌هایمان یک‌شبه عاشق مطالعه شدیم! دزدانه روزنامه‌ها را می‌خریدیم و یواشکی می‌خواندیم و مثل سر بُریده‌ای، جایی قایم می‌کردیم! ترس افتاده بود به جان خانواده‌ها. انگار از نوجوان‌هایشان می‌ترسیدند. نکند عاشق بشوند. نکند ما را بکشند! تا مدت‌ها حرف‌زدن در مورد شاهرخ و سمیه مهم‌ترین تفریح عموم خانواده‌های ایرانی بود.

از زندان که آزاد شدند، با هم ازدواج نکردند. می‌گویند سمیه بعدها دو بار ازدواج کرد. شاهرخ هم از ایران رفت. مثل اکثر قصه‌های شرقی همه چیز داشت؛ جنون، عطش، سرکشی، تسلیم و البته اشک و آه و پایانی تلخ.

بعد از ۲۰ سال وقتی چشمم به عکس روی جلد این نشریه قدیمی افتاد، هزار خاطره زنده شد. سمیه و شاهرخ و پرونده جنجالی‌شان خاطره مشترک یک نسل است و ما چه نسل عجیبی هستیم که قتل و جنون، خاطره مشترکمان می‌شود!

۲۰ سال پیش، این ماجرا جامعه را متلاطم کرد اما حالا آنقدر پیشرفت! کرده‌ایم که پرونده قتل سریالی و تجاوز دسته‌جمعی هم تکانمان نمی‌دهد. آیا این درجه از کشسانی وجدان عمومی خطرناک نیست؟
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • اميد

      تحليل خوبي بود.براي نسل ما،ان حادثه خيلي عجيب غريب بود!الان بااين همه امار جرم وجنايت،(مثل كشتن پدر ومثله كردن بااره برقي توسط زن ودخترانش)،احساس ميكنيم كه سميه وشاهرخ،خيلي هم خشن نبودند!چي برسرمااومده!

    • sahar

      واااای خدای من چقدددر زود گذشت ، یادش بخیر .....

    • بی نام

      وقتی انسان وجدان نداشته باشه وعمیقابه خدااعتقادنداشته باشه هرکاری ازش بعیدنیست بکنه تازه اون یک نمونه بودولی حالاچی میتوان آن رانادیده گرفت جامعه گرسنه ی کارواقتصاداست هرکاری بعیدنیست درآن انجام نشودمگه زمان قدیم اینقدرمعتادبودبه سن من حتی اسم تریاک رانشنیده ولی امروزبچه های کوچک انواع موادرابرایت براحتی نام میبرن وهمینامستعدکارهای خلاف هستنن جامعه نیازمندرونپزشکان باتجربه است ولی افسوس ...........

    • بدون نام

      کشسانی؟؟؟

    • مینا

      دقیقا یادمه اون زمان من 12 یا 13 ساله بودم همه جا حرف شاهرخ و سمیه بود یادمه حتی تو مدرسه و بین معلما هم حرف روز بود و همین طور بین خودمون خیلی عجیب بود اصلا تو مغز مون نمیگنجید که ممکنه یه همچین اتفاقی هم بیفته اتفاقا چند روز پیش سر اون تیتر مخوف ترین جنایت سال یاد این پرونده افتادم که این موضوع در اون زمان چه سرو صدایی به پا کرد و در این زمان با این همه امکانات رسانه ای ما حتی از اون جنایت به دست مادر و دو دختر خبر هم نداریم چرا چون دیگه عادی شده دیگه هر روز یه شاهرخ و سمیه پیدا میشن که دست به همچین جنایت هایی بزنن
      اون شاهرخ و سمیه دیگه گم شدن بین شاهرخ ها و سمیه ها

      ممنون از این خبر خیلی دلم میخواست بدونم عاقبت شاهرخ و سمیه بعد از زندان چی شد

    • موددد

      دهه 60،نسل عجیبی خلق شد،پیامدهای انقلاب، تاثیر جنگ فضای سرد و سرکوب بعد آن،به همراه جمعیت زیاد و امکانات کم و از طرفی شکاف عمیق بین فرزندان و والدین باعث شکل گیری غیر عادی و متفاوت این نسل شد،هم تجارب این نسل ویژه است هم کمبودها و عقده ها،(متولدین1355تا1368را میشود دهه 60واقعی نامید)

    • بدون نام

      سمیه دوبار ازدواج کرد؟؟؟؟؟؟
      کیا حاضر شده بودن با اون قاتل روانی که به دو تا بچه رحم نکرد تازه میخواست مامانشم بکشه ازدواج کنن؟؟
      نترسیدن ازش؟؟؟؟؟

    • اعظم

      من یادم نمیاد.اما واقعا تکان دهنده بود.وبرای من جالب

      پاسخ ها

      • بدون نام

        وااا اگه یادت نمیاد چطور تکان دهنده و جالب بود

    • مهدی توکلی

      خیلی خوب توضیح دادی. چه بیراهه رفتیم ای دوست....

    • اعظم

      وقتی مطلب رو اینجا خوندم برام جالب وتکان دهنده بود..ای کیو

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج