جاباما
۴۳۷۵۵۲
۳۸ نظر
۵۰۰۶
۳۸ نظر
۵۰۰۶
پ

یک هفته ۷ چهره: از عکس رحمتی تا همدستان «ب.ز»

چند ماه پیش در اردوی تیم استقلال در ارمنستان، هواداری ایرانی عکسی در کنار مهدی رحمتی ثبت می کند که این روزها منتشر شده است و درسر ساز.

برترین ها - ایمان عبدلی:
مسعود شجاعی یا (بی سلیقه ی هفته)
مسعود شجاعی در گفت و گویی مفصل با یک خبرنگار ورزشی! و در واقع با شبکه معاند «رادیو فردا» حرف هایی زد که جنجال زیادی در رسانه ها ایجاد کرد. شجاعی از «فساد سیستمی» گفت و از جای خالی خانم ها در استادیوم های ورزشی و البته شاید در مهم ترین بخش از حرف هایش، از فساد اخلاقی در مدارس فوتبال.

این که گمان کنیم مسعود شجاعی این حرف ها را در موقعیتی خاص زده است و به قولی جوگیر شده غیر منطقی می آید؛ کما این که آن هایی که تعقیب کننده شجاعی در شبکه های اجتماعی هستند و رفتار این ملی پوش باسابقه را با وسواس بیشتری دنبال کرده اند، می دانند که وی به طور کلی آدم دغدغه مندی است (فارغ از درستی یا نادرستی مباحث طرح شده توسط وی) و چند سطح بالاتر از دیگر همبازی هایش قرار دارد. در واقع او صرفا یک فوتبالیست با دغدغه های دم دستیِ شهرت نیست، وی همواره کنش داشته و دارد و موفق شده است در طی این سال ها از کنار شهرتش یک کاراکتر دیگر بسازد که می شود با کمی اغماض اسمش را گذاشت «فعال اجتماعی» (دقت کنید که برای این دسته سلبریتی ها به دلیل بُرد رسانه ای شخصیت شان، صرفا اظهار نظرهای مهم ایشان، نوعی عمل و کنش اجتماعی محسوب میشود)
یک هفته 7 چهره: از عکس رحمتی تا همدستان «ب.ز»

شجاعی از همین دسته سلبریتی هاست؛ چیزی فراتر از یک فوتبالیست عادی. این که تصمیم گرفته از شهرتش، ابزاری کاربردی بسازد و صرفا در لحظه و حاشیه های زرد نمانَد انتخاب محترمی است. البته که این انتخاب شریف ملزوماتی دارد و الزاماتی که بی نهایت ظریف و پیچیده است، خصوصا در جامعه ای مثل ایران که خط قرمزهای رسمی و عرفی کم نیست.

در اینجا شجاعی؛ به عنوان یک فوتبالیست کاراکتردار که حرف های بدی هم نزده، کمی دردسر ایجاد کرده است زیرا وزن حرف هایی که زده در تناسب با وزن رفتارش نیست. او از فساد اخلاقی در مدارس فوتبال می گوید اما در گفت و گو با «رادیو فردا»! انگار حرف محارم را پیش روی نامحرم بگذاری، و کلاف داستان در همین نقطه سردرگم می شود. البته که قرار نیست یک طرفه شجاعی را محکوم کنیم، این داستان بعد دیگری دارد و آن هم عدم اطمینان از بازتاب حرف هایی است که چه بسا اگر با یک رسانه ی داخلی مطرح می شد، اصلا به گوش نمی رسید و قبل از انتشار آنچنان دچار جرح و تعدیل می شد که ما اکنون داستانی نداشتیم.

مخلص کلام این که این وضعیت، محصول تصادم اوضاع نامطلوب رسانه های داخلی و البته کم تجربگی و بی سلیقگی شجاعی است. وضعیتی که باید با تدبیر ختم به خیر شود که تیم ملی آسیب نبیند. آسیب یک تیم فوتبال فقط در ابعاد فنی و تاکتیکی نیست، حتی اگر تصور کنیم شجاعی مهره ی قابل اتکایی در تیم کی روش نیست باز هم فرض محرومیت احتمالی او حواس کادرفنی و بازیکنان را پرت می کند و هر گرایشی نسبت به حکم احتمالی یک شکاف مخرب و پنهان در تیمی که کوران مقدماتی جام جهانی را تجربه می کند، ایجاد خواهد کرد. کاش بنشینند و محرمانه حرف های شجاعی را بشنوند و دیگر پای «رادیو فردای معاندی» هم در کار نباشد که از این کلاه نمدی بسازد، اپوزیسون نما!

منصور ضابطیان یا (خداحافظی هفته)

عاقبت پس از کش و قوس های چند ماه اخیر برنامه «رادیو شب»، منصور ضابطیان نامه ای منتشر کرد و از عدم همکاری با مسئولان تصمیم گیرنده در صدا و سیما گفت و به نوعی خبر داد که تیم موفق و وزین «رادیو شب» و قبل تر از آن «رادیو هفت»، دیگر به تلویزیون باز نخواهند گشت.

تاک شوها و برنامه های گفتگو محور در تمام دنیا قائم به مجری برنامه اند، فرقی هم نمی کند آن برنامه در چه حوزه ای باشد. اصلا تمام تاک شوها در گذر زمان از مجری برنامه هویت می گیرند و متقابلا به آن کاراکتر هم هویت خاص تری می بخشند.

برنامه های این چنینی، در گذر زمان شکلِ خلقیات و احوالات و تفکرات مجری را به خود می گیرند، خصوصا وقتی آن مجری توامان در اتاق فکر برنامه هم باشد. مثلا «خندوانه» به تاسی از روحیه ی رامبد جوان، نوعی از خنده ی مبتنی بر موقعیت های کمیک را بازتولید می کند؛ اما در «دورهمی» به تاسی از مهران مدیری با نوعی از شوخی های زیرکانه، رندانه و انتقادی تر مواجهیم.
یک هفته 7 چهره: از عکس رحمتی تا همدستان «ب.ز»

تلویزیون ها در گذر از روزها و ماه های اولیه ی اجرای تاک شوها، با سرمایه گذاری روی چهره های مستعد در اجرا، مخاطب ثابت جذب می کنند و آن مخاطب ثابت است که در واقع چرخ رسانه را در همه دوران می چرخاند. پس در این قاعده همه ی آن هایی که مقابل دوربین قرار می گیرند و به طور خاص مجریان، بی نهایت تاثیرگذارند و مجریانِ فکرساز تاثیرگذارتر. مقصودم دقیقا دسته ی «منصور ضابطیان ها» است، که به مددِ آنتن جایگاه و مقبولیت کسب می کنند اما مدیران صدا و سیما دقیقا هر بار که به این نقطه می رسند هم منافع خود را دو دستی کنار می زنند و هم تحفه ای دندان گیر برای آن ورآبی ها می فرستند؛ فردی «در موقعیت و خودی» را تبدیل به «غیر خودی و بر موقعیت» می کنند.

این تنگ نظری مدیران و دست اندرکاران، محصول دنیای کوچکی است که چیزی بیشتر از پیرامون را نمی بیند اما ناخودآگاه موجب گشایش می شود. ضابطیان حالا به یمن تلویزیون فقط یک روزنامه نگارِ خوش قلم نیست، او حالا انتخاب های زیادی دارد؛ نمونه اش همین تلویزیون های اینترنتی که مخاطب خودش را هم پیدا کرده است. مگر جیرانی 35 را نمی چرخاند و اصلا مگر همین برنامه اینترنتی معتبرتر و پر مخاطب تر و تاثیرگذارتر از هفتِ افخمی نیست؟ پس واضح است که بازنده ماجرا قطعا ضابطیان نیست. بماند که این شکل کنار زدن چهره های محبوب، از شمایل آن ها هاله ی جذاب و قهرمانِ مخالف خوان می سازد و مردمِ این سال ها مخالف ها را غلط یا درست، شجاع دل می دانند و نتیجه اش می شود محبوبیتِ کاذب و بیشترِ چهره ی کنار زده شده.

ضابطیان حذف می شود، برنامه ای با سر و شکل «رادیو شب» جایش را در تلویزیون از دست می دهد. مدتی بعد نیازِ مخاطبی از جنس «رادیو شب»، ضرورت ایجاد برنامه ای مشابه را ایجاد می کند. تلویزیون دوباره هزینه می کند و چهره ی جدید می آورد، اما سایه ی سنگین نمونه ی موفق و محبوبِ اولی سنگینی می کند و عملا جای آن هیچ وقت پر نمی شود. معادله ساده است؛ تلویزیونِ معاند برنده، ضابطیان برنده، تلویزیون بازنده!

دانشجویان یا (۱۶ آذر هفته)

روز دانشجو، بی گمان یکی از پویاترین روزهای تقویم ایرانی است. آن خون هایی که 16 آذر را وزن دادند، آن قدر غلظت و اصالت داشته اند که سال هاست در هر دوره و حال و اوضاع و دولتی، روزدانشجو زنده و پر تحرک است. روز دانشجو اما در واقع برای همه است به غیراز خودِ دانشجو و این دلایل گوناگونی دارد که در اینجا مرور می کنیم.

دانشجو در همه جای دنیا جایگاه کاتالیزور و سردمداریِ جریان های اجتماعی را دارد؛ به عبارت بهتر حلقه ی واسط نخبگان و عوام است ( جز بعضی از دانشکده های علوم پایه که شاید غلظت علمی شان زیادی بالاست). دانشجویان (منظور در سطوح بالا و دانشکده های معتبر در شهرهای بزرگ) مترجمِ زبان نخبگان جامعه برای عوام هستند. حلقه ی ارتباطی که اگر نباشد، شاید ارتباطی ایجاد نشود و عوام در کار خود باشند و خواص هم در گعده های خود غرق. این حالت در جوامع جهان سوم تشدید شده و قطعی است چون غالب آن ها از وجود نهادهای مدنی و سمن ها(سازمان مردم نهاد یا ان. جی . او) و انجمن های فعال و پویا خالی اند و بعضا نگاه بدبینانه دولت ها اجازه رشد و نمو نهادهای مدنی را گرفته است، پس افراد در چنین جوامعی صرفا جمع هایی هستند بی شکل که بنا به موقعیت های گذرا در کنار هم قرار می گیرند و جامعه از «کنارهم قرار گرفتن های هدف دار و پیش برنده» تهی است.
یک هفته 7 چهره: از عکس رحمتی تا همدستان «ب.ز»

اگر نهادهای مدنی جان بگیرند و هر شهر و دیاری افرادی با هویت های متکثر داشته باشد که در این انجمن ورزشی و آن انجمن فرهنگی عضو باشند، گردش اطلاعات و افکار توان و سرعت و پویایی بیشتری خواهد گرفت و با افراد فعال و اجتماعی تری مواجه خواهیم بود که این از نیاز کاذب و تشدید شده نسبت به وجود گروه های دانشجویی می کاهد. در واقع فشار ناشی از خلاء جامعه مدنی در جوامع توسعه نیافته، ناگزیر به دانشگاه ها سرازیر می شود و دانشجویان اجبارا بازیگران مدنی جامعه می شوند. عده ای نوجوان و جوان غرق در احساسات و افکار متلاطم و پرشور که تازه به بطن جامعه وارد شده اند و در حقیقت در سنی که باید تجربه کنند و بیاموزند، بارِ مطالبات جامعه را به دوش می کشند و ویترین تحول خواهان آن جامعه می شوند و خب چه کسی است که نداند ساختار دانشگاه ها به طور ذاتی یارای پذیرش این همه تجربه گرایی و تلاطم را ندارد.

دانشجوی جوان در سنی که هویتِ مستقل، امری است جذاب و فریبنده؛ خود را نماینده ی قشر وسیعی از مردم می بیند و وسوسه ی تاثیر گذاری و مسئولیت یقه اش را رها نمی کند. مدیران دانشگاه ها هم که باید کلی دغدغه ریز و درشت را رفع و رجوع کنند ( از مسائل آموزشی تا بودجه و ...) طبعا در مواجهه با مشتی جوان با مطالبات رنگارنگ احتیاط می کنند و کم کم در غیاب ساختارهای مشخصی برای پاسخ به مطالبات، خواسته های دانشجویان قشری و تشکلی می شود و دوقطبی ها شکل می گیرد و عملا عرصه اجتماعی به گروکشی های سیاسی آلوده می گردد.

محیط دانشگاه در چنین روندی است که از تولید علم فاصله می گیرد و میان خواسته های احزاب سیاسی سرگیجه و اصلا از همان خواسته های به حق صنفی و اجتماعی - فرهنگی هم منحرف می شود. این وسط جامعه مدنیِ خفته هم که چشم امید به دانشگاه داشته است در یک دور سینوسی انقباض و انبساط می افتد و همان که نباید بشود می شود؛ نه نخبگان حرف عوام را می فهمند و نه عوام حرف آن ها را. در نهایت «دانشجو» می ماند با ماحصل نداشته ای از آن همه فعالیت؛ و جوانی اش منتهی میشود به سرخوردگی و گوشه نشینی یا مهاجرت و غربت.

مهدی رحمتی یا (دردسر هفته)

چند ماه پیش در اردوی تیم استقلال در ارمنستان، هواداری ایرانی عکسی در کنار مهدی رحمتی ثبت می کند که این روزها منتشر شده است و درسر ساز. هوادار مورد بحث پوشش مناسبی ندارد و این که دروازه بان سابق تیم ملی در کنارش قرار گرفته، شاخک های کمیته اخلاق را حساس کرده و احتمال محرومیت مهدی رحمتی بالا رفته است.

به دور از کَل کَل های فوتبالی که این روزها اتفاقات مربوط به سوشا مکانی را هم وزن حاشیه های ماجرای مهدی رحمتی می داند، به راستی رحمتی چقدر در این ناهنجاری اختیار و دست داشته و چقدر مستحق محرومیت است؟
یک هفته 7 چهره: از عکس رحمتی تا همدستان «ب.ز»

این مساله که بخش هایی از جامعه ایرانی میان آن چه نشان می دهد و آن چه که واقعا هست فاصله ای بعید و پر نشدنی دارد، غیرقابل انکار است. همه می دانیم عده ای در این کشور زندگی می کنند که جور دیگری نشان می دهند و در حوزه ی خصوصی چیز دیگری هستند. این فرهنگ که دائما همان عده را از نمایش آن چه در واقع هستند پرهیز می دهد در سال های اخیر رشد بیشتری داشته است. همه در اطراف خودمان این آدم ها را لمس کرده ایم. این حکایت داخلی هاست، اما ما یک خصیصه ی منحصر به فرد دیگر هم داریم. کلی مهاجر در سرتاسر دنیا که نمود عینی اش را در رقابت های ورزشی می بینیم؛ از کانادا و استرالیا تا قطر و ارمنستان. این سیل مهاجران و بعضا توریست ها هیچ گاه سلبریتی های ایرانی را تنها نمی گذارند و تقریبا در هیچ جای دنیا سلبریتی های ایرانی کاملا غریبه نیستند. البته که این موقعیت، امتیاز ویژه ای است که مراقبت ویژه هم می خواهد؛ چون اساسا زیست ایرانی در خارج از کشور درصد قابل ملاحظه ای متفاوت است از زیست ایرانی در داخل کشور.

حالا این فاصله ها و شکاف های پر نشدنی بعضا این گونه رخ نشان می دهند؛ طبیعی است که یک فوتبالیست محبوب (با شخصیت هیجانی و هوشِ اجتماعی متوسط به پایینی که اساسا از ورزشکارانمان سراغ داریم) این مساله که ما چند مدلِ از اساس متفاوت شهروند ایرانی داریم را نمی تواند مدیریت کند (کاری که سیاستمداران ما به خوبی از پس آن بر می آیند). رحمتی و امثال او تئوریسین و نظریه پرداز نیستند که قدرت پیش بینی و تحلیل وضعیت داشته باشند؛ از طرفی نماینده وزارت خارجه هم نمیستند که ملزم به رعایت اصول و قواعدی در پوشش شان باشند. آن ها صرفا به عنوان یک فرد مشهور در موقعیت قرار می گیرند و در قالب عرفِ رابطه سلبریتی و هوادار با عوام همراهی می کنند ودر واقع کار درستی هم می کنند. کدام هوادار فوتبال امتناع ستاره ی محبوبش را به خاطر پوشش نامتعارف تحمل می کند؟

در هر صورت توقع کنترل و مراقبتِ شرایط این چنینی از آدم هایی که صرفا در زمین فوتبال باهوش تر و مدبرتر از بیرون مستطیل سبز هستند، توقع زیاد و بیهوده ای است. این ها همه در حالی است که ما تصور کنیم صرفا این قسم رفتارها سهوا و یا از سر ناچاری انجام می گیرد، وگرنه در جنجال هایی مثل سوشا ما با یک سلبریتی مواجه بودیم که از لحاظ عرف رسمی کشور دست به ترویج سبک زندگی نا به هنجاری زده بود. او به اشتباه، این سبک زندگی را «انتخاب» کرده بود.

بابک زنجانی یا (اعدامی هفته)

عاقبت رای پرونده بابک زنجانی در دیوان عالی کشور تصویب شد و اعدام، انتظار مرد جنجالی روزگار تحریم را می کِشد. زنجانی اگر اعدام هم بشود احتمالا هنوز فکرهایی در ذهن مردم نفس خواهد کشید و پرسش هایی جان می گیرند که با طناب اعدام حیاتشان تمام نمی شود. پرسش هایی نظیر این که آیا «زنجانی» به تنهایی این راهِ ناصوابِ پر پیچ و خم را طی کرده بود و همراهانی نداشت؟ اگرهمراهانی داشته آن ها کجایند؟ با اعدام زنجانی چه دردی از فسادِ افسارگسیخته در اقتصاد کشور درمان می شود؟ پول های چند هزار میلیاردی باد بُرده را باد کِی پس می آورد و در کجا؟ پرسش هایی به جامانده از آن دوران و آن سال ها.
یک هفته 7 چهره: از عکس رحمتی تا همدستان «ب.ز»

ساختار معیوب آن سال ها در زنجیره ای از پیچیدگی ها، ابهام ها و زد و بندها طبیعتا قائم به یک نفر نبود. فساد مالی آن هم با این حجم و در این سطح و گستردگی و نفوذ، کار یک دلال که نیست و نمی تواند باشد! این پرسش به حق مردم پاسخی در خور ندارد. آن ها می دانند برای پیشبرد این همه فساد در بوروکراسی اداری کشور ما، کلی آدم کوته فکر و طمع کار نیاز بوده است و البته بی نهایت حفره های ساختاری و خلا های قانونی که آدرس فساد را ناخوداگاه به افراد مستعد داده است. این ها همه شرایط بروز فساد را فراهم می کنند و بدتراز همه این ها رسانه هایی اند که می توانند به دنبال شفافیت و پرسشگری و افشاگری باشند اما با سکوتشان و درگیر نکردن خودشان، عملا کل فرایند فساد را تسهیل می کنند. همان رسانه هایی که فردای اعلام حکم بابک زنجانی رفتاری قابل پیش بینی داشتند. نکته ماجرا همین جاست. کاری هم به اصولی و اصلاحی نداریم. داستان فراتر از این حرف هاست.

بدون تعارف این قطب بندی ها همواره کمترین میزانِ میلِ دموکراتیک یا عدالت خواهانه را به «شفافیت» داشته اند. یک روز فیش های حقوقی و یک روز اختلاس های چند هزار میلیاردی؛ سوژه ها عوض می شود اما ماهیت یکی است و بسته به تعلق خاطرهای جناحی و دولتِ وقت، حساسیت ها کم و زیاد می شود. اگر فردای تایید حکم زنجانی روزنامه های یک جناح نسبت به این اتفاق بی اعتنایی کردند، ناخواسته نخ داده اند برای آن هایی که بهتر و عمیق تر درک می کنند.

امروز و دیروز اصولگراها خبر زنجانی را بایکوت کردند، روزی دیگر اصلاحاتی ها سوژه ای دیگر را بایکوت می کنند. بماند که آن ها هم ضرر می کنند چون مخاطب این روزها خودش بیشتر از آنچه سیاستمداران می پندارند متوجه حقایق می شود و در وقت لازم مردم آنها را بایکوت می کنند. ختم کلام اینکه مردم در گعده هایشان دنبال همدستان زنجانی افتاده اند و چراغ دست گرفته اند و چه کمیک وار بعضی رسانه ها با نارسایی هایشان آدرس را به مردم نشان می دهند. همدستان زنجانی را در عکس هایی که کار نمی شود و در واژه هایی که نوشته نمی شود جست جو کنید.

تینا پاکروان یا (هنرمند هفته)

یکی از رسانه ها القابی را در مورد بهرام بیضایی به کار برده که عجیب و ناراحت کننده است، بیضایی را به راحتی می شود با کارنامه اش سنجید. کارگردان کاربلد سینما و تئاتر که مشخصا در بحث اسطوره تقریبا بی همتاست و کارهای قابل توجه ای چه در حوزه سینما و تئاتر و حتی کتاب دارد. هر کسی که اندکی با جنس کارهای بیضایی آشنا باشد می داند که از آن جنس روشنفکر هنرمندان اصیلی است که اعتبارش را نه از رسانه ها، بلکه با اتکا به تولیدات با ارزشش می گیرد. این تاکید بر جایگاه بیضایی از آن جهت بود که خیال من و ما و شما راحت شود که جانبداری از بیضایی یک شو و یا حرکت تبلیغاتی و رسانه ای نیست. اصل ماجرا اما درباره کسی است که حد نهایت کیفیت است (در حوزه ی کاری خودش) و مصداق یک الگوی کامل.
یک هفته 7 چهره: از عکس رحمتی تا همدستان «ب.ز»

تخریب یک الگو چه تبعاتی دارد و بافت فکری یک جامعه را دچار چه آسیب هایی می کند؟ فرضا بیضایی را با واژه ها تیرباران کردیم، کلی برچسب الصاق وجودش کردیم، کارگردانی که کارهایش را کرده و حال آن گوشه ی دنیا نشسته چه تاثیری از این قسم رفتارهای رسانه ای می گیرد؟ تقریبا هیچ! نهایتا رسانه های معاند از این خوراک توبره ای می دوزند و بخش های خبری آخر شب را به زعم خودشان پر و پیمان تر تحویل می دهند.

اما آن چه که برای ما می ماند؛ رواج فرهنگ برچسب زنی و انسداد گفت و گو است که همه ی ما را از تفاهم دور می کند. خشونت کلامی و عصبیت را رواج می دهد و به تبع آن قدرت پذیرندگی و تحمل دیگری را در لایه لایه اجتماع کاهش می دهد. انگار کل جامعه کلاس درسی است که برخی شاگردان کم حوصله تر کلاس آن شاگرد اول را با برچسب زنی منکوب می کنند، اما این آفت رویی ماجراست. اتفاق بدتر حراج گذاشتن و منگنه کردن شخصیت های وزینی است که در گذرسالیان اعتبار کسب کرده اند و حال که الگوهای قابل تاملی برای فرهنگ سازی شده اند به راحتی پایین کشیده می شوند (در حد یک خبر و مقداری حاشیه سازی) و وقتی الگوهای جامعه ای حراج شود و به زیر کشیده شوند، بعد از مدتی الگوهای دروغین و فیک سر برمی آورند و سطح کل جامعه (در اینجا جامعه هنری) پایین کشیده می شود. مثل این که یکی زیر نردبانی بزند که ما (استعاره از جامعه ایران) روی آن ایستاده ایم، یک باره همه چند سطح سقوط می کنیم.

اگر تینا پاکروان به عنوان یک جوان در مقابل چنین جملاتی موضع گیری می کند( نه به خاطر تقابل و سو استفاده های سیاسی بلکه به خاطر تکریم نام بیضایی و احترام به یک پیشکسوت واقعی) باید ستایش اش کرد که به جا و به اندازه موضع گیری کرده، غنیمتی که این روزها کمتر یافت می شود.

علی حاتمی یا (کارگردان هفته)

سالروز درگذشت علی حاتمی، بهانه ی رجوع به سینمای منحصر به فردی است که در دوران حیات خالق آن قدر دانسته نشد و پس از مرگ بارها و بارها دیده شد. در روزگار امروز به یمن کثرت رسانه ها و ابزار مجازی به راحتی می توان به گنجینه فیلم های حاتمی رسید و تاریخ خواند، همان تاریخی که از فرط ناباوری فراواقعیت نام گذاشته بودند و بی ربط به وقایع تاریخی می دانستند.
یک هفته 7 چهره: از عکس رحمتی تا همدستان «ب.ز»

«تاریخ» مشخصه ی اصلی سینمای حاتمی بود؛ او با دیالوگ هایی که چیزی شبیه شعر بود و با آدم ها و فضاهایی که دائما در دالان ها و بزنگاه های تاریخی غوطه ور بودند، بارها و بارها به کنایه و مستقیم رنج وقایع دوار تاریخ ایرانی را پیش رویمان می گذاشت. «هزار دستان»، «حاجی واشنگتن» و...را باید بارها و بارها دید، آثاری که به غایت در درک و شناخت جایگاهی که داریم کارساز هستند. درک دنیا از طریق هنر کم رنج تر و قابل تحمل تر است، حاتمی کارگردان آینده است. او در میان ما زندگی می کند و با کاراکترهایش خیلی از رنج هایی که همین امروز درگیرش هستیم را واکاوی می کند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      در مورد شجاعی اصلا حرفتونو قبول ندارم،به نظرم حرف های شجاعی عینه واقعیته.شما چکار به تریبونش دارین.

    • بدون نام

      از همه قشنگتر متن بابک بود .اقای عبدلی عزیز چشم درد گرفتم دعا کن سر درد نگیرم که امروز سرم خیلی شلوغه.یکم مختصر .تقاضادارم ازتون.لطفا.ممنون

    • امیر

      قشنگ از حرفهاتون مشخصه که واقعیتهای که مسعو شجاعی گفته به دل شما نشسته مردم عقل دارن میفهمن ایشون اصلا واقعیتهای جامعه رو گفته و......

    • بدون نام

      چه قدر حرفات در مورد روز دانشجو درست بود:((

    • اکبری

      در مورد شجاعی باهاتون مخالفم،در عصر رسانه چیزی بعنوان محرم و نامحرم نیست،جهان دهکده ی جهانی شده و رسانه ها جارچی این جهان،بسیاری از خبرها و حرف ها توسط همین نامحرمان به گوش مردم رسید،که اگر نمی رسید شاید هیچگاه از آن موضوع اطلاعی پیدا نمیشه،تا زمانی که رسانه ی های کشور بجای ملی میلی باشد و خبرنگار برای ادامه فعالیتش سکوت کند و مجیز گو باشد،باید خبر درست و دقیق و غیر مغرضانه را از همین نامحرمان فهمید

    • بدون نام

      آقای عبدول قلم بی نظیری دارن و غیر منطقی نمی نویسند

    • زنده باد ایرانی

      خوشبحال رحمتی پارتی داره

    • بدون نام

      برو بابا

    • samin

      دلم نیومد نگم بخدا
      بخدا فیلم ابدویه روز یه شاهکاره
      ببینین :))

    • بدون نام

      حتما انتظار داشتین شجاعی حرفاشو بیاد تو صداسیما بگه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        آره باید میومد زلال احکام

    • علی

      در مورد مسعود شجاعی باید اسمش میزاشتید شجاع هفته ولی طبق معمول بازهم غرض ورزی کردید و خواندندگان هم جوابتون دادن،مصاحبه شجاعی با رادیو فردا باز هم تاکیدی بر این صحبت هست که رسانه های ایرانی یا توان بخش حقیقت را ندارند و یا اینکه نمیخوان اون را پخش کنن برای همین هم بازیکن ملی پوش ما مجبور هست حرفش از یک طریق دیگه ای بزنه،اگر خیلی بهتون بر خورده پس به وضعیت رسانه ها داخلی بپردازید و ببینید که چرا نزد هیچکسی محبوب نیستن!،اما در مورد مهدی رحمتی به عنوان یک پرسپولیسی صحبت میکنم که ایشون ادم فوق العاده دوست داشتنی هست،وقتی هادی نوروزی ما از دنیا رفت اقای رحمتی بازوبند ایشون را تا مدتها میزاشت،چنین رفتارهایی از کاپیتان تیم رغیب به شدت تحسین بر انگیز هست،و اینکه بیایید صادق باشیم اینکه سوشا مکانی چه شلواری پوشید یا اینکه رحمتی با کی عکس گرفت و یا حتی عکسهای محسن فروزان نه به کمیته اخلاق و نه به هیچ جای دیگه مربوط نیست...!
      این دسته خشک مقدس بازیها دیگه پیش مردم مرسوم نیست،بنابراین نه ابیها و نه قرمزها با محروم کردن اقای رحمتی موافق نیستن به خاطر اینکه اساسا به کسی ربطی ندارن که اون هوادر چی پوشیده،رحمتی میتونست باهاش عکس بگیره و میتونست نگیره؛کمیته اخلاق اگر راست میگه به جای محروم کردن رحمتی به فکر صحبتهای مسعود شجاعی باشه،این دفعه اولی نیست که بحث تجاوز جنسی توی مدارس فوتبال مطرح میشه،پس کی باید رسیدگی کنه؟!

      پاسخ ها

      • گندم

        ببخشید یه کم بیشتر فکر کنید و سلیقه شخصی خودتون رو به کل جامعه تعمیم ندید لطفا...یعنی چی که "....رسانه های داخلی نزد هیچکسی محبوب نیستن...؟!! در ضمن یادمون هست که وقتی اقای سلحشور فقید در مورد فساد ستارگان زن سینما حرف زد و اتفاقا در رسانه های داخلی هم منعکس شد چه جامعه سینمائی و چه مردم عادی و البته مغرض فوری واکنش نشون دادن و حتی محاکمه یا بایکوت این کارگردان رو خواستار شدند و دیدیم که اتفاقا بعد از مدتی پرده ها افتاد و خیلی از بازیگران زن کم کار ،پرده از این راز برداشتند ولی وقتی موضوع مربوط به رسانه های معاند میشه امثال شما برای شجاعی میروی سراغ دست و هورا؟

    • omid

      ببینید اقای محترم توی متن شجاعی واقعا نشون دادید دوز بالای بی طرفیتون رو
      مباحثی که واسه به چالش کشیدن انتخاب کردید تا به صفت بی سلیقه برسید انقدر مغرضانه است که ادم فقط میتونه لبخند بزنه
      جالب تر از همه دلیل پایانیتون برای همه گفته هاتون یعنی اثر روی روحیه تیم ملی در این شرایط!!!!!!
      به عبارت دیگ گذاشتن روحیه تیم ملی در یک کفه و فساد وحشتناک و شوکه کننده سیستم در کفه دیگر و اعلام سنگینی کفه روحیه
      و جالب تر از همه انگشت گذاشتن روی رادیو فردا
      و عدم توجه به موضوع اصلی


      اقای نویسنده یا (مغرض هفته)

    • بدون نام

      دوست عزیزی که گفتید چیکار به تریبون شجاعی دازید ایشون اصلا حرفشون به عملشون نمیخوره,متناقضه. حالا چون فقط در حد حرف گفته جای خانوما خالیه تو ورزشگاه ؟ و قطعا هم به عواقبش فکر نکرده.من یه دختر19 سالم فوتبال رو هم اگه وقت کنم میبینیم ولی فقط یه نگاه عمیق کافیه تا تهش بری که وجود خانوما تو ورزشگاه فقط به همین بودن و نبودنه خلاصه نمیشه.
      امیدوارم تونسته باشه منظورمو بفهمونم.

    • بدون نام

      یه پیشنهاد دارم که پشیمون نمیشید. دوستان برید تو سایت رجا نیوز درباره صحبتای دانشجوها به رییس جمهور بخونید.چون تو اون مراسم خبرنگارارو بیرون کردن ولی چیزای جالبی گفتن.من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و تحسینشون میکنم.

    • بدون نام

      راجع به روز دانشجو,روحانی میگفت ازادی بیان بعد تا دانشجوها اومدن حرف بزنن جلسه رو کرد غیر علنی. ولی خعلی چیزای قشنگی گفته بودم دمشون گرم که معنی دانشجو اصن ینی همین با نگاهای عمیق و با بصیرت.
      16 اذر رو به همشون تبریک میگم.

      پاسخ ها

      • مائده

        دانشجوهای الان راننده های آینده نهایتش بازاریاب با حقوق 800000 تومان (ریال شد تومان)

    • بدون نام

      ایران مردم بدی نداره.با این همه هجمه ها و تاثیر روی تفکرات جوونای ایرانی ولی هنوزم ادم خوب کم نداریم. همین دیروز رییس مجلس برزیل بخاطر اختلاس برکنار شد بعد طرفو میزنن نابودش میکنن که دیگه کسی جرات نکنه ازین کارا کنه.ما هم باید جدی برخورد کنیم.تقصیر خودمونه نسبت به همه چیز بی تفاوت شدیم,میگیم هرکس هرکار میخواد بکنه,چیکار دارید و فلان...همینه که اینطوری میشه.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        ما ایرانیا فقط بلدیم جوک بسازیم برای اختلاس برای ناموس برای تورم برای بیکاری برای خطای پزشکی برای دزدی برای سیاست

    • بدون نام

      حالا ناراحتی از اینکه دوتا کلمه راجع به بیضایی حرف زدن؟ مرد حسابی تو که خودت عالم و ادم و با اون کلمات عجیب غریب میزنی نابود میکنی.
      بهتر نیس اول از خودتون شروع کنین؟

    • فرشته

      اتفاقا حمایت از بیضایی و امثال اون کاملا موضع گیریه. بابا دیگه همه خواننده های این مطلب میدونن وقتی از یکی تعریف میکنی که موضع و سیاستش در جهت شما باشه. که اکثرا هم بهتون میگن مغرضید ولی کو گوش شنوا.

    • بدون نام

      در مورد شجاعی موافقم. چرا یه هفته میزنی جاده خاکی و پر حاشیه یه هفته برعکس؟!

    • بدون نام

      اقای علی اگه شجاعی برعکس این حرف میزد بازم رادیو قردا حرفاشو پخش میکرد؟معلومه که نه.چون الان مطابق میلشون حرف زده پخشش کردن.

    • بدون نام

      در مورد شجاعی درست و بجا گفتید.
      معلومه اینطور حرفارو که خوراک شبکه ها معاند هست میکنن تو گوش عالم و ادم اگه غسر این گفته بود وپخش شده بود متعجبانه بود.

    • رضا

      اصلا مگر همین برنامه اینترنتی معتبرتر و پر مخاطب تر و تاثیرگذارتر از هفتِ افخمی نیست؟
      معلومه که نیست؟کی اون برنامه جیرانی رو می بینه؟کی حاضره بشینه یک ساعت گفتگوی اینترنتی رو نگاه کنه؟فقط تیترهای اون برنامه توسط عده ای از رسانه ها پررنگ میشه.هرچقدر هم که سعی کنید هفت رو کمرنگ کنید نمی تونید.حالا هی خودتونو بزنید به در دیوار.و اصلا برنامه جیرانی چه ربطی به هفت داره؟اون فقط یه برنامه گفتگو با بازیگرها و کارگردانهاست اما هفت بیشتر به نقد می پردازه

    • رضا

      آره واقعا.اگر شجاعی توی مصاحبه با رادیو فردا بر عکس این حرفها رو می زد باز رادیو فردا پخش می کرد.صد در صد نه.پس دوستان دچار این توهم نشن که رسانه های معاند همه آخر آزادی بیان و این حرفها هستن.نخیر اونها دنبال ماهی گرفتن از آب گل آلودند

    • عنقا

      سلام آقای عبدلی همیشه مطلب میخونم درموردآقای ضابطیان حیف شد که دیگه برنامه اجرا نمی کنه ولی ما که نمی تونیم برنامه 35یا حالا هربرنامه دیگری که اینترنتی باشه دنبال کنیم بازم خسته نباشید

    • بدون نام

      به نظر من مهم تر از دستگیری و محاکمه همدستان بابک زنجانی ، از بین بردن فضا و شرایطی است که موجب می شه فساد در آن رخ بدهد. من نمی دانم این همه نهاد نظارتی در این کشور وجود داره ، چه طور یک روز اختلاس سه هزار میلیاردی رخ می ده ، یک روز فیش های نجومی رو میشه ، روز دیگر بابک زنجانی و ......تا وقتی که این نهادها و این نظارت ها به درستی صورت نگیرد، مطمئن باشید حتی پس از اعدام بابک زنجانی ، بابک زنجانی های جدیدی پیدا می شوند.پس باید در کنار محاکمه افراد، به فکر اصلاح شرایط و تشدید نظارت ها باشیم.

    • بدون نام

      رضا لایک.بخدا با یه تفکر عقلانی میشه به این رسید که اونا صلاح مارو نمیخوان.

    • بدون نام

      اقای اکبری ینی شبکه های معاند همه چیزو حقیقت میگن؟ همین چند روز پیش چرا هیچ کدوم در مورد اون جنجالی که تو خیابونای امریکا شد هیچی نمیگفتن ولی تو 88 از اب گل الود ماهی میگرفتن؟ چجوری میشه باور کرد دشمن به ادم حقیقت رو بگه؟ اینو از یه بچه7ساله هم بپرسی میدونه.
      منتشر کن.

    • بدون نام

      چهره هفته بيضايي بود يا تينا پاكروان؟ جل الخالق مارو جي حساب كردي...

    • دراكولا تا به تا

      اپوزيسيون هموطن شماست، با دغدغه هايي متفاوت. خيلي شيك ميگي حرفهاش رو اگر با رسانه داخلي مطرح ميكرد به جايي نميرسيد. بعد ميگي برند يواشكي دور هم بشينند و حرف بزنند ، خودت رو گرفتي يا ما رو؟! به نظر من شجاعي در حق هموطنانش لطف كرد، به پدر ها و مادر ها گفت كه بچه هاتون رو نذاريد كلاس هاي فوتبال. اين اگاهي ها براي خيلي از خانواده ها لازمه. به خانمها ياد اوري كرد كه هنوز هم مردها جاي خالي خانمها رو در استاديوم احساس ميكنند، اين نشون ميده جامعه هنوز نمرده

    • شیوا

      من خودم پرسپولیسیم

    • صبا

      قلمتون خیلی روون تر و قابل فهم تر شده شاهدش هم افزایش کامنتها
      کار نشد نداره. تازه ازین روون تر هم میشه نوشت امتحان کنید
      مرسی

    • گندم

      این تینا پاکروان خودش چیکاره اس اصلا؟ یکی که به مدد "ورزی" اسمش مطرح شد...یه الف بچه که معلوم نیست پشتش به کجا گرمه در حالی که خیلی آدم های هنرمندتر از اون سماق می مکن به تجربه هم ثابت شده هر چی اون رسانه مورد نظر بگه درست از آب درمیاد برترینهای عزیز هنر برای هنر نیست! صاحب هنر را باید شناخت

    • Mزهرا

      خدا صبرت بده آقای عبدلی.
      نمیدونم با چه هدف و انگیزه ای مطالب این بخش رو می نویسی. اما به هرحال برخورد مخاطبا عجیب نا امید کننده است. احساس می کنم خواننده های این بخش یک هفته منتظر هستن ببین چه می نویسید تا در صورتی که مطابق میلشون نبود دق دلی کل هفته شونو سر شما خالی کن. من قلم و اندیشه تونو دوست دارم اما اگه جای شما بودم حتما تا حالا دلسرد شده بودم و عطای این کار رو به لقاش بخشیده بودم. به هر حال برات آرزوی موفقیت دارم.
      این نظر رو هم واسه خودت نوشتم نمیخاد چاپش کنی. ممنون.

    • بدون نام

      این همه بخش هست که تحلیل داره ولی حداقل با منطق تحلیل میکنن.ولی ایشون مغرضانه تحلیل میکنن هرچی با عقایدشون مخالفه رو تخریب میکنن.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج