۴۶۸
۵۰۰۹
۵۰۰۹
پ

سیروس مقدم :

"پایتخت" سفارشی نیست

سیروس مقدم تاکید کرد مجموعه "پایتخت" پخته‌ترین اثر کارنامه‌اش است که بخشی از این امتیازها مدیون تجربه‌های قبلی و بخش دیگر مدیون گروه است.

مجموعه تلویزیونی "پایتخت" به کارگردانی سیروس مقدم، نویسندگی محسن تنابنده و خشایار الوند نوروز از شبکه یک روی آنتن رفت. در این مجموعه تنابنده در کنار علیرضا خمسه، ریما رامین‌فر، احمد مهران‌فر، سمیرا حسن‌پور و..بازی کرد.

"پایتخت" سفارشی نیست

مجموعه "پایتخت" نشان می‌دهد تجربه این سال‌ها را در سریال‌سازی خود به کار برده‌اید. به عنوان کارگردان چقدر از این سریال حاصل کارهایی است که سال‌های گذشته کردید و چقدر کمک تنابنده به عنوان طراح فیلمنامه و فیلمنامه نویس بوده است؟
سیروس مقدم- کارگردان: سیروس مقدم پروسه‌ای را در 20 سال گذشته طی کرده است که امروز به "پایتخت" ختم شده است. این مسیر از ملودرام‌هایی شروع شد که شاید در سطح می‌گذشت، قصه‌های غم‌انگیزی داشت و از برش قوی برخوردار نبود.

همه این ها تجربه شد تا به مجموعه "نرگس" رسید که هنوز پربیننده‌ترین ملودرام شبانه تلویزیون است. بعد از آن هم "اغما" و مجموعه‌های مناسبتی دیگر. طبیعتا تجربه پشت این مجموعه سازی به خاطر دگردیسی بوده است و هدف این بوده که در کنار جذب مخاطب و نشاندن تماشاچی پای تلوزیون حرفی هم برای گفتن داشته باشد. یکسری مسائل و معضلات اجتماعی بیان شود و در کنار آن آدم احساس کند از این گذشته درسی هم برای آینده‌اش گرفته است.

یعنی معتقدید که "پایتخت" نسبت به کارهای دیگرتان بهتر است؟
مقدم: این مجموعه پخته‌ترین کارم است که بخشی مدیون این تجربه و بخش عمده دیگر مدیون گروه است. ما به درک مشترکی از ابزاری که می‌خواهیم در یک کار نمایشی به کار ببریم، رسیدیم. بخشی از کار مدیون تیم بازیگری است که یکدست و کمک کننده به کارگردان بودند. ریشه همه اینها به فیلمنامه‌ای برمی‌گردد که به شدت تازگی، جدابیت و نوآوری دارد و مستندگونه و رئال است.
سهم محسن تنابنده در "پایتخت" فراتر از تیتراژ است. یکی از نویسندگان، بازیگر، بازیگردان و مشاوره‌ من بود و شاید اگر کنار من نبود بسیاری از لحظات "پایتخت" اتفاق نمی‌افتاد. به دلیل اینکه شناخت، شعور و درک من از کمدی به مراتب ضعیف‌تر از محسن تنابنده است و او سابقه بیشتری دارد. این مکمل بودن باعث شد بسیاری از چیزهایی که برای من ناشناخته بود، با پیشنهاد و راهکارهای تنابنده در ساخت بهتر شود.

آقای الوند شما تجربه کار گروهی دارید، فیلمنامه "پایتخت" را چطور نوشتید؟
خشایار الوند - فیلمنامه نویس: از نظر من این یکی از بهترین شکل‌های کار گروهی است. من و محسن پیش از این با یکدیگر دوست بودیم. فکر می‌کنم نمود آن در کار هم پیدا شد. چون محسن صاحب ایده اصلی بود و من به او احترام می‌گذاشتم. من یکسری از ایده‌های پراکنده محسن را به صورت یک روال منطقی و قصه درمی‌آوردم. محسن جلوی دوربین نیز بود و شاید تمرکز نداشت.

یعنی شما به ایده‌های محسن تنابنده سر وسامان می‌دادید؟ خودتان هم صاحب ایده بودید؟
الوند : محسن ایده‌هایی داشت که به شکل مجزا نمی‌شد در فیلمنامه آورد. کاری که محسن برای من کرد این بود که ایده‌های من را هرس می‌کرد. این کار سبکی داشت. درعین حال که کمدی است، رئال هم هست، اما مستند گونه نیز نباید باشد و جذابیت نمایشی آن حفظ شود. شاید اگر من به تنهایی قصه را می‌نوشتم شاخ و برگ داستان خیلی زیاد می‌شد.

مسئله مهم‌تری که وجود داشت این بود که چون همزمان داستان را می‌نوشتیم از ایده بچه‌ها هم استفاده می‌کردیم. در ابتدا با محسن صحبت کردیم در مورد اینکه این خانواده چگونه باشند، برای چه به تهران می آیند، چه اتفاقی برایشان می‌افتد و.. بعد از اینکه اولین متن را خواندم به نظرم زبان آدم‌ها خیلی شبیه این قصه نبود.

بعد از صحبتی که با محسن داشتیم و تغییرات ایجاد شده، من هم خودم را اصلاح کردم بعد از مدتی دیگر بچه‌ها تشخیص نمی‌دادند کدام سکانس را من نوشتم و کدام را محسن. برای همین یکی از بهترین همکاری‌های مشترک ما بود. همدیگر را قبول داشتیم و به ایده‌های دم دستی راضی نمی‌شدیم، مثلان من ایده‌ای می‌دادم و محسن می‌گفت: این ایده که بوده اما چه چیز تازه‌تری می‌توانی پیدا کنی، به نوعی چالش داشتیم.

شخصیت‌پردازی به نظرم تا قسمت‌های آخر کامل است. چقدر از این شخصیت‌پردازی در فیلمنامه شکل گرفته بود؟
مقدم: یادم است دو سه بار متن نوشته شد ولی محسن تنابنده راضی نبود. اولین بار که قصه نوشته شد از خانه‌ای در کنار خط راه آهن شروع شد و خانواده از حاشیه تهران به خانه‌ یا در داخل تهران منتقل می‌شوند اما از آنجایی که بی خانمانی این خانواده برای مردم ملموس تر باشد به این نتیجه رسیدیم از شهرستانی شروع کنیم که طبیعت زیبا، فرهنگ غنی و لهجه دلنشینی دارد و خانواده‌ای که در این شهر هستند را بیاوریم به جایی که به آن تعلق ندارند. جایی که آلودگی هوا، آلودگی صوتی و اتوبان، عدم اعتماد آدم‌ها و..را دارد. برای همین قصه در نهایت به همین فرمی که می‌بنید رسید.

شما در انتخاب بازیگران هم نقش داشتید؟
مقدم: واقعیت این است که وقتی آقای مهران‌فر را در دفتر دیدم، به نظرم رسید ارسطوی فیلمنامه همین است. وضعیت شخصیت‌ها در فیلمنامه مشخص بود. فقط تلاشم را می‌کردم در اجرا بچه‌ها به راحتی برسند و تکنیک و فن باعث نشود دست و پای بچه‌ها بسته شود و داستان از فرم زندگی رئال به یک فرم معمولی برسد. "پایتخت" اولین و شاید آخرین سریال من است که بدون دکوپاژ تصویربرداری می‌شد.

دکوپاژ سر صحنه بود یا اصلا دکوپاژ نداشتید؟
مقدم: میزانسن و دکوپاژ در صحنه بعد از اینکه سر سکانس به فضای کامل می‌رسیدیم، اتفاق می‌افتاد و تازه جای دوربین‌ها مشخص می‌شد. یعنی ما یک پروسه را طی می‌کردیم، بعد مشخص می‌شد مستندترین شکل اتفاقی که قرار است در فلان صحنه بیفتد، این بود که از نمای بسته شروع کنیم نه از یک لانگ شات. این حالت‌ها از تمرین بچه‌ها به دست می‌آمد. همه خودمان را آماده کرده بودیم با کاری که از قبل نمی‌دانیم چیست، روبرو شویم. من سعی کردم این غافلگیری را همواره تا آخر سریال "پایتخت" با خودم بیاورم که بتوانم به همین شکل تماشاچی را غافلگیر کنم.

منظورتان این است چون گروه پتانسیل را داشت بدون دکوپاژ کار کردید؟
مقدم: دقیقا. چون آنقدر روی کاری که داشتند می‌کردند، مسلط بودند و لوکیشن‌ها آنقدر منطبق بر قصه‌ پیدا شده بود که احتیاجی به قواعد کلاسیک نداشتیم. من قواعد کلاسیک را در این کار بوسیدم و کنار گذاشتم. در خیلی از سکانس‌ها ما می‌بینید قواعد جهت نگاه و..رعایت نشده است. حس کلی صحنه برایم مهم بود و باعث شد خیلی از پلان‌هایی که از نظر قواعد کلاسیک بنظر غلط می‌آمد، در حس مخاطب درست بنظر برسد.

آقای الوند شما موقع نوشتن به بازیگر خاصی فکر کرده بودید؟
الوند: روز اولی که در مورد فیلمنامه گپ ‌زدیم، فهمیدیم مهم‌ترین ویژگی داستان لحن است. باید به یک لحن مشترک می‌رسیدیم که جذابیت نمایشی داشته باشد و اتفاقات عجیب و غریب یک خانواده در ۱۳ روز که شاید هر ۱۰ سال یکبار برای یک خانواده می‌افتد، واقعی باشد. با توجه به این لحن، بازیگران انتخاب شدند اگر این کست نبود، لحن هم درنمی‌آمد. یکی از شانس‌های کار آقای خمسه بود.ابتدا بازیگر دیگری برای این نقش مدنظر بود، اما مطمئنم هر کس جز خمسه لحن را بهم می‌ریخت یا مثلا اگر خانم رامین‌فر نبود این لحن بازی خوب از کار درنمی‌آمد و به نظرم نقطه برجسته این کار بازیگرانش هستند.

خمسه چقدر بداهه داشت؟
مقدم: بابا پنجعلی در قصه‌ای که طراحی شده بود پیرمرد محترمی بود که سادگی‌های روستایی دارد. او نقطه ضعفی به نام فراموشی دارد که طبیعی است و هر کس پیر شود دچار آن می‌شود. تنها تفاوت این شخصیت با شخصیت‌های دیگر این است که خانواده‌اش به او احترام می‌گذارند و خانه سالمندان زندگی نمی‌کند. از ابتدا قرار بود خمسه کم گو اما موثر باشد. افرادی که فراموشی دارند معمولا تمرکزشان روی یک نفر است و بابا پنجعلی هم فقط نقی را می‌شناسد. یا مثلا چیزهایی را به یاد می‌آورد که دیگران فراموش کردند. این‌ها در تمرین و بده وبستان و توافق‌هایی که از ابتدا صورت گرفته بود، در فیلمنامه گنجانده شد.

از همان ابتدا خمسه کم دیالوگ بود یا در حین تصویربرداری به این نتیجه رسیدید؟
مقدم: ما زیرکی‌هایی داریم. زمانی که یکی دو قسمت از کار پخش شد و بازخورد مردم را دیدیم، تکیه کلام‌هایی که مردم از پنجعلی دوست داشتند را بیشتر کردیم و به جای نوشتن دیالوگ‌های جدید برای او از همان دیالوگ‌ها استفاده کردیم.

خانم حسن پور چطور شد به "پایتخت" دعوت شدید؟
سمیرا حسن پور- بازیگر: همکاری اولم با سیروس مقدم در "چاردیواری" بود. بعد از آن برای مجموعه "زیر هشت" دعوت شدم که این همکاری ادامه پیدا نکرد. بعد هم که "پایتخت پیشنهاد شد. تا دقیقه نود قرار نبود من بازی کنم اما بالاخره در این کار حضور پیدا کردم.

برای "چاردیواری" تست بازیگری دادید؟
حسن پور: برای مجموعه "رستگاران" تست بازیگری دادم. تجربه بازیگری‌ام هم به تئاتر‌هایی که کار کرده بودم، برمی‌گردد. برای "چاردیواری" دوباره از من تست گرفتند و آقای آقاخانی انتخابم کرد.

ظاهرا هدف اصلی‌تان از ساخت این مجموعه بیان سختی‌های مهاجرت بود. درست است؟
مقدم: من با هدف اینکه یک کار درمورد مهاجرت بسازم کار را شروع نکردم. ضمن اینکه قرار بود داستان این مجموعه در تهران اتفاق بیفتد و شخصیت‌ها تهرانی باشند.

یعنی "پایتخت" مجموعه‌ای سفارشی نیست؟
مقدم: این یک سوء تفاهم است و "پایتخت" به هیچ وجه سفارشی نیست. شبکه اول سریالی آماده نمایش برای عید داشت و قرار نبود مجموعه "پایتخت" برای نوروز آماده شود. مبدا حرکت ما یک جمله آقای تنابنده از داستان بود و علاقه من و الهام غفوری به این خط قصه.

قصه ابتدایی چه بود؟ شما چرا در این فرصت کوتاه قبول کردید بسازید؟
مقدم: خانواده‌ای که بنا به دلایلی مجبور می‌شوند ایامی را در کامیون زندگی کنند. به نظرم آن کامیون می‌توانست ما را به هر نقطه‌ای از جهان که بخواهیم ببرد. وارد هر معضل اجتماعی می‌توانسیم بشویم و هر مساله اقتصادی سیاسی، ورزشیع اجتماعی و... را می‌توانستیم مطرح کنیم. اگر این ایده را دو دستی نمی‌چسبیدیم مثل این بود که لیوان شهد عسل را پس می‌زدیم. بعد از اینکه ما این کار را سفارش دادیم و برای سازمان تعریف کردیم، بحث ساخت آن جدی شد. من و محسن تنابنده بعد از این کار طرح دیگری را پیگیری می‌کردیم اما سازمان از ما خواست ساخت "پایتخت" را جلو بیندازیم و ما هم طرحی که در دست داشتیم را رها کردیم.

چرا قصه را در مورد تهرانی‌ها پیش نبردید؟
مقدم: وقتی قصه جلوتر رفت این بحث‌ها از فیلمنامه درآمد. کم کم متوجه شدیم که اگر یک شهرستانی از شهر دیگر به تهران بیاید و چنین موقعیتی داشته باشد، مشکلاتی برایش به وجود می‌آید. تفاوت فرهنگی، تفاوت لهجه، پوشش و خلق و خو هم مطرح می‌شود. در نهایت همه این‌ قضاوت‌ها به تماشاچی سپرده می‌شود که از شهرشان به تهران بیایند یا خیر.

انتخاب خانه‌ای نزدیک اتوبان که گویای همه چیز بود!
مقدم: باور می کنید این مساله هم برایمان قطعی نبود؟ ما نمی‌خواستیم پیام مستقیم بدهیم. خانواده نقی با تهران ناسازگار بودند و هما هم به این نکته در جمله‌هایش اشاره کرد.

اما به نظرم همه چیز حساب شده بود.
مقدم: مطلقا چنین چیزی نبوده است.

الوند: ما به خاطر اینکه این مجموعه برای نوروز تدارک دیده شده بود اصلا اشاره‌ای به تهران مخوف نداشتیم. سمت بحث اعتیاد، تکدی گری و فحشا نرفتیم. دم دستی‌ترین چیز برای ما همین بود و خیلی جا داشت که چنین مسائلی را در فیلمنامه بگنجانیم. تهران با چنین ویژگی‌هایی برای آدم‌های این چنینی مناسب نیست. نمی‌خواستیم خیلی به تلخی‌های زندگی در تهران اشاره کنیم و هدفمان این بود که خانواده‌ای به ارزش یکدیگر پی ببرند.مطمئن باشید اگر نامه شهرداری برایشان نمی‌آمد، یک ماه بعد می‌رفتند علی آباد. چون تهران جای خوش گذرانی برای این خانواده نبود.

"پایتخت" به قومیتی توهین کرد؟ به نظرم اگر مردم از زبان شما بخوانند برایشان باورپذیرتر است.
مقدم: توهین به هر شکلی زشت و ناپسند است. ما در این سال‌ها سعی کردیم شرافتنمدانه کار کنیم و دلیل برقراری ارتباط ما با مردم این است که درتمام این سال‌ها صادقانه برخورد کردیم و در رفتار عادی‌مان در خیابان هم چنین رفتار داریم. ادب را رعایت می‌کنیم تا با ادب با ما برخورد شود.

این مساله در مورد همه شخصیت‌ها چه تقی تاکسی "چاردیواری" که با لهجه آذری حرف می‌زد و چه خانواده نقی، می‌خواستم بگویم قومیت‌ها قابل احترام هستند و به هم اعتماد دارند و کنار یکدیگر قوی‌ترند. تلویزیون وظیفه دارد این جسارت را داشته باشد تا این مسیر را ادامه بدهد تا بتوانیم قومیت‌ها را در آثار هنری‌مان داشته باشیم. وگرنه همه آثار نمایشی ما به تهران محدود می‌شوند. ما در این مجموعه از صنف خودمان هم وارد قصه کردیم تا بگوییم با چه مشکلاتی رو به رو‌ایم. رسانه نباید عقب نشینی کند تا مردم هم با قومیت‌های دیگر آشنا شوند.

الوند: ایران مجموعه‌ای از قومیت‌های مختلف است.

منبع : خبرگزاری مهر
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج