طنز؛ اجق وجق!
یه عده هستن فقط بهمن ماه یهو عاشق هنر و سینما میشن! مورد داشتیم فیلمی در ایام جشنواره صفِ سه کیلومتری داشته ولی در زمان اکران کلا سیزده نفر هم بیننده نداشته! در همین راستا، رُستم هم عاشق سینما و...
مهرداد نعیمی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
یه عده هستن فقط بهمن ماه یهو عاشق هنر و سینما میشن! مورد داشتیم فیلمی در ایام جشنواره صفِ سه کیلومتری داشته ولی در زمان اکران کلا سیزده نفر هم بیننده نداشته! در همین راستا، رُستم هم عاشق سینما و شهرت بود و در فیلمها نقشهای ده ثانیهای بازی میکرد! این بارِ آخر خودش معتقد بود که نقش بیست ثانیهایش را اینقدر خوب بازی کرده که عوامل پشتصحنه ازش پرسیدن شما پسر تام هنکس نیستی؟! اما موقع اکرانِ فیلم، نقشش به کل حذف شدهبود.
یه عده هستن فقط بهمن ماه یهو عاشق هنر و سینما میشن! مورد داشتیم فیلمی در ایام جشنواره صفِ سه کیلومتری داشته ولی در زمان اکران کلا سیزده نفر هم بیننده نداشته! در همین راستا، رُستم هم عاشق سینما و شهرت بود و در فیلمها نقشهای ده ثانیهای بازی میکرد! این بارِ آخر خودش معتقد بود که نقش بیست ثانیهایش را اینقدر خوب بازی کرده که عوامل پشتصحنه ازش پرسیدن شما پسر تام هنکس نیستی؟! اما موقع اکرانِ فیلم، نقشش به کل حذف شدهبود.
اونقدر ناراحت شد که از همه گروههای تلگرامیش لیو داد و چند روزی رفت شمال عشق و حال! پدرش حاج سهراب که آدم گُندهای محسوب میشد، وقتی احوالات بد پسرش را دید، گفت: «حالا که اینجوریه خودم فیلم میسازم که نقش اصلیش رو خودت بازی کنی و دیگه کسی جرات نکنه نقشت رو حذف کنه! فقط یه چیزی... تو رو که هنوز نمیشناسن. کی میاد تو رو ببینه؟ من میگم برو یه استعلام بگیر ببین از بین این بازیگر معروفا کی ارزونتر میگیره؟ اگه اسم تو کنار اسم یه سوپراستار بیاد خیلی بیشتر دیده میشی... همه میگن این بازیگره رو که میشناسیم. ببینیم اون جوونه کیه که کنار این بازی کرده؟ بعد اسمت توی ذهنشون ثبت میشه!»
گشتند و با یک سوپراستار قرارداد بستند و بعد رُستم و پسرداییاش از فیلم یازده یار اوشن چند سکانس را بازنویسی کردند تا سوپراستار نقش جورج کلونی را بازی کند و رُستم نقش براد پیت را. ضبط فیلم ده روزه، در هتلی کنارِ دریای خزر انجام شد. بعد فیلم را به یک تدوینگر سپردند ببینه چی میتونه ازش دربیاره! سهراب هر روز نگرانتر میشد. با وجودیکه آخرین فیلمی که دیدهبود، چهل سالِ پیش «خانم دلش موتور میخواد» بود، ولی میتوانست درک کند که فیلمی که ساخته شده عاری از هرگونه هنر و جذابیته. با چند نفر مشورت کرد و بعد به رُستم گفت: «ظاهرا اولین قدم برای هنرمند شدن اینه که مثل هنرمندا زندگی کنی.
گشتند و با یک سوپراستار قرارداد بستند و بعد رُستم و پسرداییاش از فیلم یازده یار اوشن چند سکانس را بازنویسی کردند تا سوپراستار نقش جورج کلونی را بازی کند و رُستم نقش براد پیت را. ضبط فیلم ده روزه، در هتلی کنارِ دریای خزر انجام شد. بعد فیلم را به یک تدوینگر سپردند ببینه چی میتونه ازش دربیاره! سهراب هر روز نگرانتر میشد. با وجودیکه آخرین فیلمی که دیدهبود، چهل سالِ پیش «خانم دلش موتور میخواد» بود، ولی میتوانست درک کند که فیلمی که ساخته شده عاری از هرگونه هنر و جذابیته. با چند نفر مشورت کرد و بعد به رُستم گفت: «ظاهرا اولین قدم برای هنرمند شدن اینه که مثل هنرمندا زندگی کنی.
دلم میخواد از فردا عین یه سلبریتی باشه همه کارات. وقتت رو به تمرین نگذرون، برو بیرون، بترکون، ژست بگیر، استوری بذار اینستا، از بالا به همه نگاه کن... اونوقت هنر خودش میاد سراغت! همین الان این صندلی رو بردار بکوب زمین. خودت رو محدود نکن. تو معروفی. پس هر کار دلت میخواد انجام بده! اون کیف و کتابا رو اونجا میبینی؟ به نظرت مال کیه؟ مهم نیست اصلا مال کیه. برو بزن همه رو جر بده! تو مرد اول هنر این مملکتی. آفرین پسرم ریز ریزشون کن. خوبه... نوع لباس پوشیدنتم اصلاح کن. الان سلبریتیا شلوارهای گُشادِ فاقکوتاه و تیشرتهای اجقوجق میپوشن. اینا درس زندگیه».
رستم رفت و به نصایح پدر عمل کرد. خود سهراب هم نشست و همراه دوستانش اینقدر چیزمیز کشید تا نکات خوبی به ذهنش برسد و فیلم را ادیت کند. فیلم درنهایت اکران شد و فروش میلیاردی هم داشت و سهراب پولدارتر و رستم هم سلبریتی شد! ببخشید که نتوانستم پایان شادی برای داستان بنویسم!
رستم رفت و به نصایح پدر عمل کرد. خود سهراب هم نشست و همراه دوستانش اینقدر چیزمیز کشید تا نکات خوبی به ذهنش برسد و فیلم را ادیت کند. فیلم درنهایت اکران شد و فروش میلیاردی هم داشت و سهراب پولدارتر و رستم هم سلبریتی شد! ببخشید که نتوانستم پایان شادی برای داستان بنویسم!
پ
ارسال نظر