طنز؛ یادگاری مینویسم پس هستم
یکی از جذابیتهای کشوری مانند کشور ما این است که در هر کوی و برزن آن یک اثر باستانی وجود دارد که میتواند بوم نقاشی ما شود. خوبی این امر هم این است که متریالهای مختلفی برای ساخت آنها در نظر گرفته شده که میتواند با متریالهای در دست ما، ترکیب خوبی را ایجاد کند.
احسان بهرام غفاری در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
یکی از جذابیتهای کشوری مانند کشور ما این است که در هر کوی و برزن آن یک اثر باستانی وجود دارد که میتواند بوم نقاشی ما شود. خوبی این امر هم این است که متریالهای مختلفی برای ساخت آنها در نظر گرفته شده که میتواند با متریالهای در دست ما، ترکیب خوبی را ایجاد کند. مثلا اسپری روی آجرهای بناهای تاریخی، سويیچ ماشین روی کاهگل یا مثلا ماتیک روی سنگ خیلی جواب میدهد و ترکیب زیبایی ایجاد میکند که کتاب رنگ ایتن باید برود بوق بزند. اما لازمه یک توریست خوب بودن داشتن وسایلی است که به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد. جاکلیدی که دارای حداقل سه کلید باشد، ماتیک، خط چشم، خط لب، رژ گونه، چاقوی تاشو، اسپری و ناخنگیری که دارای سوهان باشد. اگر این چیزها در دسترس نبود، میتوانید کمی جستجوگر بوده و با اندکی کندوکاو، از روی زمین میخ، پیچ، واشر فلزی و امثال آنها پیدا کنید که شما را در راستای یادگارینویسی روی دیوار ابنیه تاریخی کمک کند.
اما شاید شما از آندسته افرادی باشید که این کار را زشت میدانند. سوسول نباشید! گیرم هزار سال پیش یکی آمده و یک بنایی ساخته که درش عیاشی کند، یا سر مردم را بزند، یا راهزن بوده و قافلهها را سرکیسه میکرده، چرا نباید عصبانیت خود را از عملکرد آن شازده یا شاه، نشان دهیم؟ مگر نه اینست که هر کدام از ما امروز فعالان حقوق محیطزیست، حیوانات و دیدهبان حقوق بشر هستیم؟ پس روی دیوارها و خشتهای بناهای تاریخی نهایت انزجار خود را از آن پادشاهان و امثال آنها نشان دهید. از طرفی، مگر ما سالی چند بار با این تورم اقتصادی میتوانیم سفر برویم که از خودمان یادگاری برجای نگذاریم؟ چطور وقتی این خارجیها میروند کره ماه یا هیمالیا با خودشان یک پرچم میبرند و فرو میکنند در خاک آنجا، حالا ما کلید فرو نکنیم در آجر؟!
چرا نباید نسل آینده بداند که جمشید و ثریا ماهعسل آمدهاند تخت جمشید؟ چرا نسل آینده نداند که سهیل مراودهای گرمساری تختهکش، سه ماه از سربازیش مانده است؟ از طرفی این ابنیه تاریخی میتواند مشکل ازدواج جوانان را حل کند. برای همین است که سیروس شماره ایرانسلش را روی دیوارهای حمام فین نوشته تا لیلی او پیدا شود. پس سهیل را باید کارآفرین خواند، نه یک تخریبگر. طبیعت هم همین کاربرد را میتواند داشته باشد. بروید توچال، بروید جاده چالوس، بروید کوهسنگی، بروید کوه هزار، بروید در دل طبیعت و با اسپری نام خود، محل سربازی خود، شماره ایرانسل خود و حتی هشتگ آیدی اینستاگرام خود را در دل طبیعت برجای بگذارید. از طرفی این کار میتواند بیلبورد رایگانی باشد که تاریخ در اختیار شما قرار داده، پس محل کار خود را تبلیغ کنید.
یکی از جذابیتهای کشوری مانند کشور ما این است که در هر کوی و برزن آن یک اثر باستانی وجود دارد که میتواند بوم نقاشی ما شود. خوبی این امر هم این است که متریالهای مختلفی برای ساخت آنها در نظر گرفته شده که میتواند با متریالهای در دست ما، ترکیب خوبی را ایجاد کند. مثلا اسپری روی آجرهای بناهای تاریخی، سويیچ ماشین روی کاهگل یا مثلا ماتیک روی سنگ خیلی جواب میدهد و ترکیب زیبایی ایجاد میکند که کتاب رنگ ایتن باید برود بوق بزند. اما لازمه یک توریست خوب بودن داشتن وسایلی است که به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد. جاکلیدی که دارای حداقل سه کلید باشد، ماتیک، خط چشم، خط لب، رژ گونه، چاقوی تاشو، اسپری و ناخنگیری که دارای سوهان باشد. اگر این چیزها در دسترس نبود، میتوانید کمی جستجوگر بوده و با اندکی کندوکاو، از روی زمین میخ، پیچ، واشر فلزی و امثال آنها پیدا کنید که شما را در راستای یادگارینویسی روی دیوار ابنیه تاریخی کمک کند.
اما شاید شما از آندسته افرادی باشید که این کار را زشت میدانند. سوسول نباشید! گیرم هزار سال پیش یکی آمده و یک بنایی ساخته که درش عیاشی کند، یا سر مردم را بزند، یا راهزن بوده و قافلهها را سرکیسه میکرده، چرا نباید عصبانیت خود را از عملکرد آن شازده یا شاه، نشان دهیم؟ مگر نه اینست که هر کدام از ما امروز فعالان حقوق محیطزیست، حیوانات و دیدهبان حقوق بشر هستیم؟ پس روی دیوارها و خشتهای بناهای تاریخی نهایت انزجار خود را از آن پادشاهان و امثال آنها نشان دهید. از طرفی، مگر ما سالی چند بار با این تورم اقتصادی میتوانیم سفر برویم که از خودمان یادگاری برجای نگذاریم؟ چطور وقتی این خارجیها میروند کره ماه یا هیمالیا با خودشان یک پرچم میبرند و فرو میکنند در خاک آنجا، حالا ما کلید فرو نکنیم در آجر؟!
چرا نباید نسل آینده بداند که جمشید و ثریا ماهعسل آمدهاند تخت جمشید؟ چرا نسل آینده نداند که سهیل مراودهای گرمساری تختهکش، سه ماه از سربازیش مانده است؟ از طرفی این ابنیه تاریخی میتواند مشکل ازدواج جوانان را حل کند. برای همین است که سیروس شماره ایرانسلش را روی دیوارهای حمام فین نوشته تا لیلی او پیدا شود. پس سهیل را باید کارآفرین خواند، نه یک تخریبگر. طبیعت هم همین کاربرد را میتواند داشته باشد. بروید توچال، بروید جاده چالوس، بروید کوهسنگی، بروید کوه هزار، بروید در دل طبیعت و با اسپری نام خود، محل سربازی خود، شماره ایرانسل خود و حتی هشتگ آیدی اینستاگرام خود را در دل طبیعت برجای بگذارید. از طرفی این کار میتواند بیلبورد رایگانی باشد که تاریخ در اختیار شما قرار داده، پس محل کار خود را تبلیغ کنید.
کجا بهتر از پسماندههای پاسارگاد و دیواره حوض حافظیه میتوانید پیدا کنید که بتوانید لودر کارکرده، سفال ارزان و باسکول دقیق خود را به معرض دید همگان بگذارید؟ خسیس نباشید، بگذارید آینده اینها را ریفرنس تحقیق خود کند، همانطور که ما از کتیبههای بهجای مانده از سالیان قبل، منبع تحقیق ایجاد کردهایم. یادتان باشد اگر شما روی ابنیه تاریخی یادگاری ننویسید و استفاده تبلیغاتی نکنید، پسفردا سیل و باران میآید و مثل ارگ بم همهاش به فنا میرود، پس تا دیر نشده بجنبید، بگذارید قبل از اینکه شهرداری و میراث فرهنگی بزند نابود کند و جای ارگ و کاخ و قصر، ایستگاه مترو و پاساژ بسازد، شما نام خود را در تاریخ ثبت کنید و ماندگار شوید. فداتون بشم.
پ
ارسال نظر