۴۷۴۵۰۴
۳ نظر
۵۰۰۳
۳ نظر
۵۰۰۳
پ

محسن تنابنده: بازيگران واقعي خودنمايي نمي‌كنند

بازيگري اين روزها تنها دغدغه محسن تنابنده نيست. او بعد از قرار گرفتن در تيم عوامل «پايتخت» بيش از بازيگر نقش يك تئوريسين هنري را بازي مي‌كند. كسي كه ايده‌هايش خريدار دارد و مورد وثوق و اعتماد مخاطب است.

روزنامه اعتماد - الهام نداف: بازيگري اين روزها تنها دغدغه محسن تنابنده نيست. او بعد از قرار گرفتن در تيم عوامل «پايتخت» بيش از بازيگر نقش يك تئوريسين هنري را بازي مي‌كند. كسي كه ايده‌هايش خريدار دارد و مورد وثوق و اعتماد مخاطب است. در چنين وضعيتي طبيعي است كه فاصله تنابنده با سينما، بيشتر شود. اين بازيگر در سال‌هاي اخير گروه مورد علاقه خودش را پيدا كرده و عمده فعاليتش حول محور همان گروه معنا پيدا مي‌كند.
محسن تنابنده: بازيگران واقعي خودنمايي نمي‌كنند
اما فيلمنامه «فراري» تنابنده را مجاب كرد لابه لاي مشغله‌هاي ساخت سريال «پايتخت» بازگشتي به سينما داشته باشد. او در اين فيلم از ايفاي نقش كمدي تا اندازه‌اي فاصله گرفت اما هنوز مخاطب با ديدنش مي‌خندد و ترجيح مي‌دهد نقش‌هاي طنز او را به ياد آورد. اين بازيگر در مدت ١٥ سال حضور در سينما دو سيمرغ بلورين نقش اول مرد و نقش مكمل را از آن خود كرده و نشان داده بازيگري را بيش از هر كار ديگري بلد است. حالا بايد ببينيم «فراري» و جذابيت همكاري با داوودنژاد در جشنواره فيلم فجر براي تنابنده دستاوردي خواهد داشت يا خير. «فراري» تنها فيلم سينمايي اين بازيگر خوشفكر در جشنواره امسال است.

فاصله‌گذاري تان براي حضور در سينما خيلي بيشتر از تلويزيون است. گزيده‌كاري در سينما به عمد است يا مشغله‌هاي تلويزيون فرصت كار كردن را در سينما نمي‌دهند؟

من در تلويزيون هم گزيده، كار مي‌كنم. يعني تماشاگر فقط از من سريال پايتخت را مي‌بيند كه آن هم هر سال نيست. به هر حال در اين مدت با گروه خاصي كار كردم و اين را هم بگويم هيچ دليل خاصي ندارد همكاري با اين گروه خاص اما چون بسياري از كارهاي اين گروه با من است، احساس اعتماد بيشتري به آن دارم. همچنين همه جوانب گروه و كارمان را مي‌شناسم و شناختم كامل است. اين باعث مي‌شود اطلاعاتي كه پيش از شروع كار از گروه دارم، به كارم بيايد.
سرانجام را مي‌توانم تصور كنم و به همين خاطر دوست دارم با اين گروه كار كنم. از طرفي خيلي هم آدم پركاري نيستم، به اضافه اينكه دستي هم بر قلم دارم و سعي مي‌كنم هر از گاهي متني را بنويسم، اما به هر حال تا آن متن به مرحله اجرا برسد، زمان مي‌برد. اما در حوزه سينما سال گذشته چند فيلمنامه دستم رسيد و به نظرم آمد فيلمنامه‌هاي‌شان خيلي خوب نيست، من هم سر سريال بودم و نمي‌توانستم زمان را براي حضور سر فيلم‌ها هماهنگ كنم. اما واقعيت اين است كه فيلمنامه‌هايي هم كه پيشنهاد شد خيلي جذابيت نداشتند. در جشنواره فيلم فجر چهار تا از همين متن‌ها كه حالا فيلم شده حضور دارند و نمي‌دانم چه اتفاقي براي‌شان افتاده اما پيش از فيلم شدن، در حد و اندازه متن،
قوي نبودند.

در بين اين فيلمنامه‌ها، جذابيت فيلمنامه فراري چه جذابيتي براي‌تان داشت؟

جذاب‌ترين بخش اين فيلم كار كردن با عليرضا داوودنژاد بود. من فيلم‌هاي زيادي از ايشان ديده بودم و هميشه سبك و سياق سينمايش مورد علاقه‌ام بود. از طرف ديگر عوامل اين فيلم تيم حرفه‌اي بودند كه كار كردن با محمود كلاري، كامبوزيا پرتوي و ديگر دوستان همه و همه نويد يك كار سالم و درست را مي‌داد. بخش ديگري هم كه بايد پيش‌تر درباره‌اش حرف مي‌زدم، فيلمنامه بود. «فراري» نسبت به فيلمنامه‌هايي كه خوانده بودم، چفت و بست بيشتري داشت و نقشي كه قرار بود در اين فيلم بازي كنم، متفاوت از نقش‌هايي بود كه تا حالا بازي كرده بودم، به همين خاطر حضور در اين فيلم را پذيرفتم.

بازي كردن مقابل جواني (ترلان پروانه) كه پيش از اين تجربه همكاري با هم را نداشتيد، چطور بود؟ به هر حال پروانه نماينده نسل جديد بازيگراني است كه قطعا كار كردن در كنار آنها جذابيت‌ها و سختي‌هاي خودش را دارد.

اولا تجربه حضور فيلمي كه تقريبا هفتاد درصد آن در ماشين مي‌گذرد و عمدتا در آن فيزيك بدني كمتر استفاده مي‌شود و نمي‌تواني از بدن و جزييات بازيگري به‌طور كامل استفاده كني، سخت‌تر است. البته من دوست داشتم اين نقش را تجربه كنم چون بيشترين زمان فيلم در ماشين اتفاق مي‌افتد و اكثر پلان‌ها كلوز آپ بود. با ترلان پروانه هم پيش از اين كار نكرده بودم اما خوبي كار كردن با داوودنژاد اين است كه دقيقا مي‌داند چه مي‌خواهد و به كارش تسلط دارد. او مي‌داند در فيلمش قرار است چه اتفاقي بيفتد و همين مساله تكليف بازيگر را روشن مي‌كند. داوونژاد ترلان پروانه را از ميان ٦٠، ٧٠ گزينه انتخاب كرده بود. پيش‌تر قرار بود نابازيگر براي حضور در اين نقش انتخاب شود اما آنقدر اين پرسوناژ حساس بود كه كارگردان به اين نتيجه رسيد بايد كسي را انتخاب كند كه قبلا سابقه حضور جلوي دوربين را داشته باشد. به همين خاطر ترلان انتخاب شد و بعد از چند روز از شروع فيلمبرداري به يك رابطه كاري خوبي رسيديم كه اين در فيلم هم نمود دارد.

ظاهرا علاقه زيادي به گرفتن لهجه‌هاي مختلف داريد، در «فراري» هم لهجه قمي را براي ايفاي نقش تان انتخاب كرديد. پيشنهاد لهجه قمي از خودتان بود؟

آقاي داوودنژاد پيش از هر چيزي تلاش مي‌كند تيمش را دوست داشته باشد و براي ايجاد ارتباط بهتر با عوامل فيلم خيلي تلاش مي‌كند. به همين خاطر وقتي سريال «پايتخت» را كار مي‌كرديم چند باري آمد شيرگاه سر لوكيشن و بارها با هم صحبت كرديم و با خلقيات و روحيات هم آشنا شديم. او ضمن كار كردن بايد كاراكتر‌هاي فيلمش را دوست داشته باشد. به همين دليل صحبت‌هايي كه با هم مي‌كرديم درباره چند كاراكتر قمي حرف زديم و چون تجربياتي هم در اين زمينه داشتيم، سر لهجه قمي به نتيجه رسيديم. عمه و عموي من قم زندگي مي‌كنند و در دوران كودكي رفت و آمد زيادي به اين شهر و به لهجه قمي تسلط داشتم. در ميان اقوام آقاي داوودنژاد هم هستند كساني كه در قم زندگي مي‌كنند و او هم اين لهجه را دوست دارد. آقاي داوودنژاد پيشنهاد داد و كار كرديم و فكر مي‌كنم نتيجه خوبي هم داشت.

چه اصراري بود اين شخصيت لهجه داشته باشد؟

احساس آقاي داوودنژاد اين بود كه لهجه نرم قمي بافتي در فيلم به وجود مي‌آورد كه به ارائه پرسوناژ كمك مي‌كند. لهجه باعث مي‌شد شرايط نامناسب اين خانواده توجيه داشته باشد. خانواده‌اي كه اصليت‌شان قمي است و در تهران زندگي مي‌كنند حالا شرايط مناسبي ندارند و در دسته‌بندي‌هاي جامعه جزو طبقه متوسط هستند. اين شرايط براي آدمي كه از شهرستان به تهران مي‌آيد باور پذيرتر است. مساله ديگري هم كه براي آقاي داوودنژاد مهم بود اين بود كه چون اين شخصيت از ابتدا تا انتها به‌طور مداوم در فيلم حضور دارد، بايد كمي شيرين باشد و لهجه جذاب‌تري داشته باشد تا بتواند تماشاگر را با خود همراه كند.

به نظر مي‌رسد در «فراري» خيلي وسوسه اين را نداشتيد فيلم را براي خودتان كنيد، يعني به بازيگر نقش مقابل كه اتفاقا بازيگر جواني است، ميدان داديد.

وقتي عمده فيلم بر اساس دو پرسوناژ جلو مي‌رود، بيشتر اتفاقات در اتمسفر ميان دو بازيگر شكل مي‌گيرد. طبيعي است كه اگر من مي‌خواستم تلاش كنم خيلي بدرخشم و خودي نشان دهم يا برعكس، خانم پروانه براي ديده شدن خيلي تلاش مي‌كرد، فيلم و روابط آن درست در نمي‌آمد. وقتي رابطه ميان دو شخصيت اصلي فيلم درست در نيايد، فيلم شكل نمي‌گيرد و از آنجايي كه فيلم ميان دو بازيگر اتفاق مي‌افتد، خيلي ضربه مي‌خورد.

ولي در كارهاي دو پرسوناژ هم هستند بازيگراني كه مي‌خواهند كار را براي خودشان كنند و اجازه نمي‌دهند رابطه و تعامل شكل بگيرد.

وقتي درباره بازيگر حرف مي‌زنيم، اين حرفي كه شما مي‌زنيد مصداق پيدا نمي‌كند. اما زماني كه از شارلاتان در سينماي ايران حرف مي‌زنيم اين حرف مصداق پيدا مي‌كند. ميان بازيگران واقعي اين خودنمايي و ضربه زدن به فيلم جايي ندارد.

چقدر براي‌تان مهم است در سينما تنها ايفاگر نقش اصلي باشيد؟ تا اينجا كه به نظر مي‌رسد خيلي حضور در نقش يك براي‌تان مهم نبوده است!

فكر نمي‌كنم براي هيچ بازيگري حضور در نقش اول فيلم‌ها بي‌اهميت باشد. اما نقش اصلي يك فيلم زماني خوب است كه مهم و كليدي باشد. من ترجيح مي‌دهم نقش‌هاي مهم را بازي كنم و فكر مي‌كنم هر بازيگري آنقدر خودخواهي دارد كه بخواهد كاراكترهاي محوري و به ياد ماندني و خاص را بازي كند.

بعضي بازيگرها معتقدند درآوردن نقش فرعي از نقش اصلي سخت‌تر است چون بازيگر بايد تلاش بيشتري براي نقش داشته باشد، اين حرف را قبول داريد؟

نه اين حرف كاملا از روي بي‌سوادي است. هر نقشي به تناسب در فيلم‌هاي مختلف، كاركردهاي مختلفي دارد. شخصيت اول يك فيلم، بايد آنقدر زور داشته و قلدر باشد كه تماشاگر را با خود همراه كند و او را به دنبال قصه بكشاند. نقش مكمل هم در خدمت قصه است اما عمدتا بار قصه بر عهده نقش اصلي يك فيلم است. اين تفاوت در ارائه نقش ربطي به پر رنگ يا كمرنگ بودن نقش اصلي و فرعي ندارد اما من مي‌گويم هر نقشي تلاش خاص بازيگر را مي‌طلبد و نمي‌شود با اين حرف‌ها ميان‌شان خط كشيد و تفكيك‌شان كرد.

كار كردن با كارگردان‌هاي باسابقه‌اي مثل داوودنژاد، تعامل را براي بازيگر سخت نمي‌كند؟

داوود نژاد يك آدم با تجربه، تجربه گراست و بسيار بسيار به لحاظ فكري و ذهني آدم بازي است. به خاطر همين اگر كارنامه‌اش را نگاه كنيد، فيلم‌هايي مثل «مرهم» را مي‌بينيد كه آدم‌هاي حرفه‌اي به صورت فريز شده در آن حضور ندارند، يا مثلا فيلم «روغن مار» كه كاملا تجربي و حسي است و همه‌اش با موبايل فيلمبرداري شده است. داوود نژاد در تمام اين سال‌ها نشان داده كه سينما برايش مهم است و مي‌خواهد رو به جلو برود و نمي‌خواهد درجا بزند و بايستد. حتما بازيگري هم كه با او كار مي‌كند با ديدن چنين انگيزه و زاويه ديدي از سوي كارگردان، ترغيب مي‌شود با او همكاري كند و همراه شود. با عليرضا داوودنژاد مي‌شود تعامل داشت و بر اساس تمرين‌هايي كه با هم داشتيم خيلي چيزها تغيير مي‌كرد و همين كار هم فيلم «فراري» را براي من تجربه لذت بخشي كرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      مثلا تو بازیگر واقعی هستی؟

    • صمدی

      علاقه به خود نمایی آقای تنابنده در سریال پایتخت به شدت نمایان بود. حرف زدنهای بسیار زیاد تا حدی که به برخی از بازیگران وقت برای گفون دیالوگی نمیماند. آن چند قسمت پایانی در پایتخت 3 که پس از ماندن ماهها شرایط دور از ورزش به ناگهان مثل راکی میرود و فهرمان روس و آمریکایی را شوست میدهد یا همین اواخر در سوریه وقتی از ترس داعش غش میکرد به ناگهان رامبو میشود و داعش را به خاک و خون میکشد و ... اگر خودنمایی نیست چیست ؟ چرا این نقش و قهرمان بازی را به بازیگر دیگری نداد ؟ البته این خودنمایی ها و نشان دادن استعداد بازیگری یا آمادگی بدنی ( در سریالهای دیگر و توسط بازیگران دیگر ) که خود نقش کارگردان یا دستیار داشتند را بسیار دیده ایم که بینندگان سریالهای ایرانی حتما میدانند منظورم چه کسانی هستند ،
      نقش نقی نشان دهنده یکی از این اشخاص است و اگر دقت کنید همه چیز در این سریال پرطرفدار به نقی ختم میشود. آقای تنابنده اگر منظورشان این قبیل خودنمایی هاست اشتباه میکنند. مردم مدتهاست متوجه شدند که وقتی یکنفر هم دستیار کارگردان و نویسنده و سرمدست نویسندگان و هم بازیگردان و انتخاب بازیگر و ...چندین مسئولیت را در یک پروژه به عهده میگیرد و در همان سریال نقش اول هست
      قطعا نقش پررنگتر با خود نمایی بیشتری برای خود خواهد ساخت. مواسفانه این به یک قانون تبدیل شده.

    • محمد

      آقای تنابنده شما که خودتان از نامدارترین اشخاص هستید که علاقه عجیبی به خودنمویی در سریالهای پایتخت دارید.
      نقی اینجا نقی آنجا نقی همه جا.
      یکبار راکی مبشوید و قهرمانان روس و آمریکایی را شکست میدهید و در یک قسمت رامبو شده و داعش را تار مار میکنید و ماشالله در همه پلانها حضور دارید و یک تنه جای همه بازیگران حرف میزنید. به حدی که فرصتی برای دیگراان نمیماند ! شما سمبل خودنمایی در فیلمها و سریالهایی هستید که در پشت صحنه آن دستی بر آتش دارید.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج