۴۷۶۴۰۹
۵۰۰۸
۵۰۰۸
پ

طنز؛ «ورود کردن» غلط است

دهخدا وارد کلاس شد و دید قالیباف روی صندلی ایستاده، دستانش را مشت کرده و با اقتدار به پنکه‌ سقفی کلاس خیره شده بود. دهخدا زد روی شانه‌ شیبانی و پرسید: «اینجا چه خبره؟» اما از شیبانی جز خُر و پُف صدایی نشنید‌.

حسن غلامعلی‌فرد در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دهخدا وارد کلاس شد و دید قالیباف روی صندلی ایستاده، دستانش را مشت کرده و با اقتدار به پنکه‌ سقفی کلاس خیره شده بود. دهخدا زد روی شانه‌ شیبانی و پرسید: «اینجا چه خبره؟» اما از شیبانی جز خُر و پُف صدایی نشنید‌.

دهخدا همان سوال را از شریعتمداری پرسید. شریعتمداری اخم کرد و با تحکم گفت: «تمرکز من رو به هم نزن! دارم ستون کیهان و خوانندگان رو پُر می‌کنم».

دهخدا با کلافگی فریاد زد: «دیگه خسته شدم از دست‌تون. این چه وضعیه راه انداختین؟ قالیباف چرا رفته روی صندلی؟» قلعه‌نویی گفت: «ایشون در حال ورود کردن به مسائل کلان مدرسه هستن». دهخدا چشمانش را تنگ کرد و پرسید: «در حال چی کار کردن؟»

فردوسی‌پور با خنده گفت: «ورود کردن». دهخدا نفسی عمیق کشید و با دل‌شکستگی از فردوسی‌پور پرسید: «شما دیگه چرا؟ می‌دونی جا انداختن این‌جور اصطلاحاتِ غلط کار اشتباهیه؟» فردوسی‌پور باز هم خندید و گفت: «خب اینا گفتن، ما هم دیدیم بامزه‌اس، برای همین ما هم گفتیم».

دهخدا رفت پای تخته و با گچ نوشت: «به جای ترکیب بی‌معنی و غلطِ ورود کردن باید از ترکیب وارد شدن بهره برد». بعد رو کرد به قالیباف و گفت: «می‌شه از روی صندلی بیای پایین؟»

قالیباف سینه‌اش را ستبر کرد و با صدایی رسا پاسخ داد: «نخیر! می‌خوام ورود کنم». این را گفت و دستش را به آرامی سوی پنکه‌ سقفی برد. ابتکار، جلودارزاده و مولاوردی از ترس جیغ کشیدند. آلیا موبایلش را در آورد و به فیلمبرداری پرداخت. جدیدی فریاد زد: «الان دستش قطع می‌شه». رضازاده گفت: «کاش قبلش پودر می‌زدی به دستت». خادم با صدای بلند گفت: «این کار رو نکن! خطرناکه».

چمران آن یکی دست قالیباف را گرفت و گفت: «دستم تو دست یاره، قلبم چه بی‌قراره». دهخدا ناگهان از کوره در رفت و فریاد زد: «این پنکه که خاموشه، این کولی‌بازیا چیه؟»

اما هنوز حرف دهخدا تمام نشده بود که صندلی شکست. نامداری جیغ زد و گفت: «اِوا! صندلی پایه‌اش شکست». دهخدا به قالیباف تشر زد: «حالا خیالت راحت شد صندلی رو شکستی؟ زود باش معذرت‌خواهی کن!»

ناگهان همه‌ کلاس با هم زدند زیر خنده. دهخدا با کلافگی پرسید: «برای چی می‌خندین؟» مسجدجامعی پاسخ داد: «قالیباف وارد هر قضیه‌ای می‌شه به جز موضوع معذرت‌خواهی». دهخدا تکه‌ای گچ‌ برداشت و آن را با عصبانیت سوی شیبانی پرتاب کرد. شیبانی همان‌طور که خواب بود گفت: «آخ» و کلاس تمام شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج