۴۸۲۳۹۵
۵۱۸۶
۵۱۸۶
پ

سریال «پنی دِرِدفول»؛ اسطوره های وحشت در لندن

در روزگاری که تلویزیون روز به روز از لحاظ تنوع، خلق موقعیت های جدید و حضور ستاره ها و آیکن ها، از سینما پیشی می گیرد، سریال امریکایی- بریتانیایی «پنی دردفول»- از تمام این جهت ها- یکی از متفاوت ترین و جالب توجه ترین ها در سال های اخیر بوده است.

هفته نامه کرگدن - اسم نویسندگان، به متن رجوع شود: نگاهی به سریال سه فصلی «پنی دردفول» (Penny Dreadful) ساخته «جان لوگان» که مخالفان و موافقان پر و پا قرصی برای خودش دست و پا کرده است.

ملغمه ای قانونمند از مطلق های به ظاهر متنافی!*

رحمان حسینی: در روزگاری که تلویزیون روز به روز از لحاظ تنوع، خلق موقعیت های جدید و حضور ستاره ها و آیکن ها، از سینما پیشی می گیرد، سریال امریکایی- بریتانیایی «پنی دردفول»- از تمام این جهت ها- یکی از متفاوت ترین و جالب توجه ترین ها در سال های اخیر بوده است.
سریال «پنی دِرِدفول»؛ اسطوره های وحشت در لندن

شبکه امریکایی «Showtime» که با سریال هایی چون «دکستر»، «سرزمین مادری»، «کالیفرنیکیشن»، «بی شرم»، «رابطه» و اخیرا «ری داناوان» جای بزرگی در صنعت تلویزیون دارد، با «پنی دردفول» در سال های 2014 تا 2016، مسیرهایی تازه و عیجب در صنعت سریال سازی و ژانرهای وحشت، تریلر و فانتزی تاریخی گشوده است که با حضور چهره شاخصی چون «جان لوگان» به عنوان سازنده و تهیه کننده اجرایی در کنار «سام مندس» کارگردان مشهور فیلم هایی چون «زیبای امریکایی» و دو فیلم آخر جیمز باند، و حضور ستارگانی چون اوا گرین، تیموتی دالتون، جاش هارتنت و... چندان عجیب هم به نظر نیم رسد.

هویت- پنی دردفول یعنی چه؟ پنی دردفول (Penny Dreadful) همان طور که از ترکیب اسمش به نظر می آید یعنی «داستان ترسناک یک قرانی»! اگر ترجمه اش کنیم چنین چیزی می شود؛ اما در حقیقت، اصطلاحی است برای داستان های ترسناک و فانتزی قرن نوزدهم بریتانیا و عصر ویکتوریا. اصطلاحی دقیقا شبیه به «پالپ فیکشن» (که آن هم به طور کامل قابل ترجمه نیست) و می تواند معادل ژانر امریکایی «Dime Novel» (رمان یک قرانی) باشد.

در سراسر این متن، نام بردن از این سریال با یک عنوان ترجمه شده کار مفیدی نخواهدبود، بلکه شناخت مفهوم خود «پنی دردفول» برای درک هویت آن کافی است. پنی دردفول ها داستان هایی بودند ترسناک، دنباله دار و ارزان قیمت که روی کاغذهای زرد و نامرغوب «پالپ» چاپ می شدند. داستان هایی هیجان ساز با حضور همه عناصر فانتزی و وحشت ادبیات اروپا و بریتانیا، مثل خون آشام ها، جن گیرها، گرگینه ها و موجودات عجیب الخلقه که خوانندگان مشتاق از طبقات متوسط و پایین بریتانیای قرن نوزدهم، هر هفته فصل جدیدی از آن را با قیمت ناچیز «یک پنی» می خریدند و بی صبرانه می خواندند.

شاید مشهورترین پنی دردفولی که از آن دوران تا الان باقی مانده، داستان «سویین» تاد» باشد که در سال ۲۰۰۷ توسط «جان لوگان» سازنده همین سریال به فیلمنامه تبدیل شد و با بازی جانی دپ و کارگردانی تیم برتن، یک شاهکار مدرن شد. در حقیقت «پروژه پنی دردفول» یک ادای دین و بازآفرینی است که «جان لوگان» برای شهر لندن قرن نوزدهمی و وحشت های پنهان آن رقم زده است.

سازنده- جان لوگان به واقع یکی از بزرگ ترین فیلمنامه نویسان سینمای دنیا در دو دهه اخیر است. یکی از معدود کسانی که به معنای واقعی کلمه، «نمایشنامه نویس» و «فیلمنامه نویس» هستند. لوگان پنجاه و چهارساله به عنوان یک فیلمنامه نویس واقعی و حرفه ای، چندین فیلمنامه مشهور و موفق در انواع و اقسام ژانرها و فضاهای مختلف، از ورزشی و وحشت و تاریخی و ماجراجویی گرفته تا بیوگرافی و علمی- تخیلی و انیمیشن نوشته است.

درخشش لوگان در ابتدا، با «هر یکشنبه کذایی» (Any Given Sunday) درام ورزشی الیور استون آغاز شد و بلافاصله با شاهکاری چون «گلادیاتور» (رایدلی اسکات) به اوج رسید. او از آن زمان تاکنون، همه جور کار بزرگی را در حوزه فیلمنامه به انجام رسانده؛ از انیمیشن «رَنگو» تا «سویین تاد» (تیم برتن)، «هوانورد» و «هوگو» (مارتین اسکورسیزی) تا «آخرین سامورایی»، «ماشین زمان» یک قسمت از «پیشتازان فضا» (نمسیس) و در نهایت دو فیلم آخر جیمزباند (اسکای فال، اسپکتر). او در «پنی دردفول» ابعاد تازه ای از نقش نویسنده و خالق (creator) در تلویزیون به نمایش گذاشته است.

داستان- داستان اولیه سریال، درباره گروهی عجیب است که حول محور «سِر مالکوم موری» (تیموتی دالتون) یک کاشف و جهانگرد مشهور جمع شده اند تا دختر او را که توسط یک هیولای ناشناخته اسیر شده، نجات دهند. چنین ترکیبی را شاید پیش تر در فیلم متوسط «انجمن نجیب زادگان عجیب» در فضایی نسبتا کمیک و سطحی دیده باشیم اما در این جا همه چیز جدی است؛ وحشت، خون، کشتار و اتفاقات ماورای طبیعی بر تمام داستان حکمفرمایی می کنند. در ادامه می فهمیم که در حقیقت محور اصلی گروه «ونسا آیوز» (اوا گرین) است؛ دختری جوان با توانایی های عجیب جادویی و ارتباطات ماورای طبیعی در مقابله با شیاطین و هیولاها.

دیگر عضو اولیه گروه «ایتان چندلر» (جاش هارتنت) است؛ یک کابوی امریکایی مرموز و دوره گرد که به اروپا آمده و با تیراندازی های نمایشی، غرب وحشی را به اروپایی ها معرفی می کند. به تدریج پای شخصیت های آشنای ادبیات گوتیک قرن نوزدهم بریتانیا به داستان باز می شود. ابتدا «ویکتور فرانکنشتاین» به عنوان پزشک به این رگوه می پیوندد (بعد «مخلوق» او یا همان هیولای مشهور، وارد داستان می شود) و سپس شخصیت جذاب دیگری چون «دوریان گری» (قهرمان کتاب اسکار وایلد) که مسیرش با هرکدام از اعضای گروه، تلاقی پیدا می کند. در ادامه از هیولای مرموز و باستانی فصل اول سریال که نشانه هایی از مومیایی های فراری مصر باستان دارد، رونمایی می شود؛ او کسی نیست جز «دراکولا».
سریال «پنی دِرِدفول»؛ اسطوره های وحشت در لندن

لوگان در تمام طول سه فصل این سریال تلاش کرده با وجود استفاده از شخصیت های مشهور ادبیات وحشت، از همه آن ها به طور اساسی آشنایی زدایی کند و زوایایی کاملا متفاوت از آن ها به دست دهد. در حقیقت او چند شخصیت غریبه و آشنا را در موقعیت های دلخواه خودش قرار داده و ما در حقیقت با داستان هایی تازه از این شخصیت رو به رو هستیم.

شخصیت ها و بازی ها- تیموتی دالتون بازگیر سابق «جیمز باند» بازگشتی پیروزمندانه به عرصه نگاه مخاطب عام داشته؛ بازیگر بزرگ تئاتر انگلیس که در سال های اخیر بیشتر به عنوان دوبلور در آثار اینمیشن حضور داشت، در نقش «سِر مالکوم موری» یک سیاح و کاشف مشهور است که بیشتر عمرش را در سرزمین های بکر آفریقا گذرانده و حالا برای حل بحران ربوده شدن دخترش «منیا» (که در حقیقت همان «مینا هارکر» در داستان اصلی دراکولاست) حاضر است دست به هر کاری بزند.

دالتون در واقع پدر این خانواده عجیب است. اوا گرین ستاره بزرگی که با «کازینو رویال» شهرت جهانی پیدا کرد، پیش تر حضور ناموفقی در تلویزیون با سریال فاجعه بار «کاملوت» تجربه کرده بود. شخصیت «ونسا آیوز» با تمام زوایای زیبایی شناسانه، مرموز و خارق العاده اش در ابتدا به نظر می رسید ریسک بزرگی را با حضور گرین متحمل خواهد شد.

گرین نقش هایی نسبتا مشابه را نیز در «سایه های تاریک» تیم برتن و در قسمت دوم «شهر گناه» فرانک میلر (بانویی که به خاطرش می کشم) ایفا کرده بود، اما چنان با تمام وجود خودش را وقف این نقش کرده که شاید بتوان گفت «پنی دردفول» بزرگ ترین برگ از کارنامه اوست.

جاش هارتنت، بازیگر آرام و بی حاشیه امریکایی، هم شخصیت تودرتو و پیچیده «ایتان چندلر» را به خوبی به نمایش گذاشته؛ شخصیتی که هر چه در طول سه فصل از سریال پیش می رویم، لایه های یتزاه پیدا می کند و هر بار به اوجی بالاتر می رسد.

حضور «ریو کارنی» خواننده انگلیسی در نقش «دوریان گری» با آن صورت همیشه جوان و بی احساس، انتخابی غیرمنتظره و در عین حال کاملا مناسب است. بازیگران تاثیرگذار تئاتری، چون«هری تردوی» (دکتر فرانکنشتاین)، «هلن مک کوری» (مادام کالی)، «پتی لوپون» (دکتر سیوارد، جین کلیتون) و «بیلی پیپر» (برونا، لیلی) هر کدام نقش های مکمل شان را به طرزی مقتدرانه ایفا کرده اند؛ اما در این میان نمی شود از بازی درخشان و خارق العاده «روری کینر» در نقش مخلوق فرانکنشتاین (مشهور به هیولا) گذشت که تصویری کاملا جدید و غریب را از او نشان داده تا نامش کنار دیگر ایفاگران بزرگ این نقش چون رابرت دونیرو و کریستوفر لی قرار بگیرد.

در آخر پنی دردفول، آن قدر اتفاق متفاوتی است که هر چقدر از زوایای مختلفش بنویسیم کم است؛ از قاب های زیبا و صحنه پردازی های میخکوب کننده، تیتراژ عجیب و غریب و به یادماندنی، موسیقی متن فوق العاده «آبل کورزنیوفسکی» و... در آخر این که این کولاژ فریبنده، این ملغمه قانونمند از مطلق های به ظاهر متنافی، به اتمام رسیده، اما به گفته جان لوگان، سازنده اش، شاید هم یکی، دو سال بعد برگردد. اما این بار در پاریس و با شخصیت های ادبیات گوتیک فرانسه.

* برگرفته از شعر «در آستانه» احمد شاملو

پنی ملال آور

رامبد خانلری: این مرض لعنتی در ایران از تماشای سریال «لاست» و «فرار از زندان» شروع شد. خیلی ها را این یکی علاقه مند به تماشای سریال های خارجی کرد و خیلی ها را آن یکی. بعد از این ها هم نوبت به «دکستر» و «ماورالطبیعه» به دیگران رسید.

خیلی از تماشاگران جدی سریال های خارجی در اطراف من همین مسیر را طی کرده اند و حالا همه سریال ها را رصد می کنند تا بفهمند کدام سریال چفت سلیقه شان است و باید به تماشای آن بنشینند. وقتی این روزها در خبرها می خوانم که صنعت سریال در امریکا دارد از سینمای امریکایی جدی تر می شد و کارگردانانی همچون «دیوید فینچر»، برادران «کوئن»، «مارتین اسکروسیزی» و... به صنعت سریال روی خوش نشان داده اند، قبول می کنم که حقیقت همین است و حالا بسیاری از مردم دنیا اوقات فراغتشان را به جای دیدن فیلم های سینمای هالیوودی بادیدن سریال های امریکایی پر می کنند.

سریال «پنی وحشتناک» یکی از همین سریال های جدی است که ساز و کارش بیشتر از سریال هایی که تا امروز تماشا کرده ایم به هالیوود شبیه است. وقتی به ترکیب بازیگران این سریال نگاه می کردم برای جالب شد که چرا بازیگرانی ثمل «جشا هارتنت» و «اوا گرین» که پیش از این در پروژه های مطرح هالیوودی مطرح «شماره شانس اسلیون»، «شهر گناه ۲»، «کوکب سیاه»، «جیمز باند؛ کازینو رویال» و... نقش اصلی را ایفا می کردند، تن به بازی در سریال داده اند؟ آن هم سریالی در ژانر وحشت.
سریال «پنی دِرِدفول»؛ اسطوره های وحشت در لندن
این شد که کنجکاو دیدن پنی وحشتناک شدم. به قول داستان نویس ها داستان سریال روی هواست، یعنی چیزی به عنوان منطق روایی در سیر تحولی روایت وجود ندارد اما سریال بسیار خوش ساخت است. سریالی که از تعدادی خرده روایت تشکیل شده است؛ روایت «دوریان گری» اثر «اسکار وایلد»، «مینا هارکر» و «ابراهام ون هلسینگ» از «دراکولای برام استوکر»، «ویکتور فرانکشتاین» و هیولای او از کتاب «فرانکنشتاین» اثر «مری شلی» و «دکتر هنری جکیل» از «مورد عجیب دکتر جکیل و آقای هاید» به قلم «رابرت لویی استیونسُن».

جز روایت فرانکنشتاین باقی روایت ها، روایت های دم دستی و بی ربطی هستند و تنها چیزی که شما را به ادامه تماشای سریال ترغیب می کند جلوه های بصری و بازی حرفه ای بازیگرانی همچون هارتنت، گرین و «تیموتی دالتون» است اما ضعف بزرگ سریال در اکنونی است، در همان نخ تسبیحی که این خرده روایت ها را به هم وصل می کند. راحت تر بگویم پنی وحشتناک مشکل داستان دارد.

یعنی چیزی به عنوان خط سیر داستانی وجود ندارد که شما را از این قسمت تا قسمت بعد به تماشای آن بنشاند. هر چه هست شامورتی و شهرت است. «پنی دردفول» یا همان «پنی وحشتناک» نام کمیک استریپ های ترسناک و دنبال داری است که در قرن نوزدهم در انگلستان منتشر شده اند. کتاب های ارزان قیمتی که در شاخه ادبیات عامه پسند بودند شاید به همین علت این سریال هم داستان دندان گیری ندارد.

شاید تیم نویسندگان این سریال در نوشتن سناریوی این سریال از سنت پنی دردفول ها پیروی کرده اند. لندن قرن نوزدهم یا لندن ویکتوریایی محل بسیاری از داستان های معروف جهان بوده است، اتمسفر چرک خیابان های لندن قرن نوزدهم و جرم و جنایت های خیابانی در آن تبدیل به ظرفی شده که صرف نظر از گونه داستانی که در آن اتفاق می افتد، حال و هوای خود را به جای جای داستان صادر می کند و توانایی این را دارد که حتی از درامی عاشقانه موقعیتی شبه گوتیک بسازد و این اتفاق وقتی توجه مخاطب را جلب می کند که تیم سازنده آگاهانه از مختصات لندن ویکتوریایی در شکل گیری تنه داستانش استفاده می کند. مانند همان کاری که «تیم برتن» در فیلم «سویینی تاد» کرده بود.

به نظر سازندگان سریال پنی وحشتناک هم سعی در استفاده از اتمسفر لندن قرن نوزدهم در ساختن بدنه داستانشان بوده اند اما بدنه این داستان این قدر نحیف و کم طاقت است که نمی شود گفت سازندگان سریال این حال و هوا را به چه چیزی تزریق کرده اند؟

در این سریال «سر مالکوم موری» مکتشف مشهور قرن نوزدهم انگلستان، تیمی از آدم هایی با قابلیت های خارق العاده را به گرد هم می آورد تا به کمک آن ها به دنبال دختر گمشده اش برود.

وقتی صحبت از چنین طرحی می شود داستان در حقیقت تمام آن چیزی است که پیش از این اتفاق افتاده و گم شدن دختر را پراهمیت می کند و آن چیزی است که بعد از این اتفاق می افتد و از این راز مهم پرده برداری می کند. وقتی چنین داستانی بد نوشته شود همه چیز در همین یک جمله خفه می شود و کل ماجرا می شود گردآوری تیمی به دنبال دختر گم شده، تیمی که همواره از اصل ماجرا مهم تر است و این همان اتفاقی است که در سریال پنی وحشتناک افتاده است.
سریال «پنی دِرِدفول»؛ اسطوره های وحشت در لندن

وحشتناکِ ترسناک

سحر سرمست: کار داستان ترسناک یا اصولا فضاهای گوتیک در ادبیات و البته سینما و تلویزیون اگر بگیرد، دیگر ذهن آدم را رها نخواهدکرد. این جمله شاید در نگاه نخست، کمی غلوآمیز به نظر برسد اما اگر بدانیم این ادعای خالق سریال «پنی وحشتناک» - جان لوگان- است که در مصاحبه اش با گاردین داشته، بی شک نظرمان عوض خواهدشد. این طور که پیداست، جان لوگان بحث های تکنیکی در دنیای گوتیک را فاکتور گرفته و اساس جایگاه مخاطب در این جور داستان ها را به نوعی بر پایه شانس و اقبال می پندارد.
البته تجربه نیز ثابت کرده است چنین حکمی را می توان صادر کرد: چرا که گوتیک ها همواره به فضایی برای دیده شدن نیاز دارند و بار عظیمی از این فضا روی شانه های بخت و اقبال است! وگرنه مانند استاد این نوع داستان ها، ادگار آلن پو، با آن معماری بدیع و داستان های پیشرو تا بعد از مرگ هم ناکام می مانند.

از آن سو مخاطبان این ژانر هم باید ذهنی ورزیده داشته باشند. ذهنی که پیش تر یادگرفته باشد خیال کند، دنبال کند و بترسد که این کار را هم سخت تر می کند. شاید با خود بگوییم که ترس برخلاف تخیل در دنیای فانتزی، غریزی است و از این رو دست خالقان فضاهای گوتیک بازتر است، اما به واقع این طور نیست. ترسیدن در داستان با معنای نخست و غریزی اش بسیار متفاوت است و همان طور که پیش تر گفته شد در گرو یک ذهن ورزیده است.

ترس در جایگاه غریزه می گوید: «بترس، عقب بنشین و کنکاش نکنم» اما ترس در یک روحیه پرورش یافته می گوید: «بترس، عقب نکش و اتفاقا کنکاش کن». و این تمام فرق ماجراست. شباهت فانتزی ها و گوتیک ها با تمام تفاوت هایشان محفلی مفصل می خواهد، بنابراین این جا تنها به همین امر اکتساب (چه ترسیدن، چه تخیل کردن) در دو دنیا بسنده می کنم. تکرار می کنم که عمل ترسیدن در قصه های گوتیک هم مانند عنصر تخیل در ژانر فانتزی مستلزم روحیه ای کنجکاو و پرورش یافته است. شاید به همین دلیل است که لوگان، خالق سریال، ادعا کرده که گویتک ها داستان هایی اند که برای ماندگار شدن کارشان باید بگیرد!

لوگان که نام فیلم هایی نظیر «گلادیاتور» و «اسکای فال» در کارنامه اش می درخشد به همراه سم مندس، کارگردان «زیبایی امریکایی»، از مجریان طرح سریال «پنی وحشتناک» یا همان Penny Dreadfull هستند که گردآوری بازیگران بی نظیری چون اوا گرین، جان هارتنت، ریوکارنی و تیموتی دالتون با آن چهره های مرموز فضای ویکتوریایی قرن نوزدهم لندن را به خوبی تصویر می کنند. این سریال شخصیت هایی از داستان های ایرلندی و بریتانیایی مثل دوریان گری، مینا هرکر، ون هلسینگ، دراکولای برام استوکر و فراکنشتاین را گرد هم آوده است و تا به حال طی سه فصل هشت قسمتی از شبکه Showtime پخش شده است.

این اولین بار نیست که در سریالی از شخصیت های محبوب دنیای ادبیات اقتباس می شود و آن ها را در قصه ای جدید دور هم جمع می کنند.اما نکته ای که این جا توی چشم می زند این است که انگار خالقان این سریال می خواهند مخاطب فراموش کند که این شخصیت ها را کنار هم آورده اند تا داستانی جدید را روایت کنند؛ برعکس، آن ها به این باور رسیده اند که این داستان جدید است که باعث احضار مثلا دوریان گری و فرانکنشتاین کنار هم شده است.
این باور را جوری به تصویر کشیده اند که مخاطب نیز آن را می پذیرد. در لحظات ابتدایی اپیزود اول فصل سوم سریال «پین وحشتناک» متوجه مرگ آلفرد تنیسون، شاعر معروف بریتانیایی، می شویم. این همان ترفند لوگان برای موثق کردن داستان است، برای این که به مخاطب تاکید کند همه این شخصیت ها واقعی اند و مهره های دست او نیستند.
سریال «پنی دِرِدفول»؛ اسطوره های وحشت در لندن
او می خواهد بیننده بپذیرد که شخصیت های سریال آن قدر زنده اند و واقعی که با مرگ شاعری خارج از دنیای داستانی درگیر شده اند، طوری که از شدت غم از دست دادن او خیابان ها را سیاه پوش کرده اند و بخش های از شعرهای تنیسون را نیز می خوانند. در پی این عزاپوش شدن شهر، بیننده را وارد دنیایی تاریک تر و افسرده تر از پیش می کند، همچنین سکوت ونسا در آن فصل- با بازی محشر اواگرین- فضای افسرده و تاریک سریال را دوچندان می کند.

بسیاری از منتقدان و طرفداران «پنی وحشتناک» از دست پایان آنی و ضربه ای سریال عصبانی هستند و معتقدند لوگان و مندس می توانستند داستان را نرم تر تمام کنند و چنین پایان شوک آوری را برایش رقم نزنند. البته این شکایت بیشتر از آن که به پایان بندی سریال وارد باشد، واکنشی به اتمام سریال است، چرا که بانیان سریال، در آخرین فصل چنان سرنوشت شخصیت ها را روی هوا نگه داشتند و از آن مهم تر با مرگ غیرقابل باور ونسا آیوز، پایان تلخ و ناامیدکننده ای را تصویر کردند که بر همه ثابت شد هرگز نباید انتظار فصل دیگری را داشته باشند.

مختصر و مفید درباره سریال «پنی دردفول»

تهیه و ترجمه: مستانه تابش

• جان لوگان این سریال را با الهام از شاعران رمانتیک محبوبش همچون بایرون، شلی، کیتس و... ساخته است. او در نهایت مجبور شد یک بار دیگر «فرانکنشتاین» اثر مری شلی، شاعر انگلیسی، و «دراکولا» را بخواند و خودش در مصاحبه ای گفته است که یده پنی دردفول را از این اشعار و رویای به حقیقت پیوستنشان گرفته است. در حال حاضر طرفداران پر و پا قرص این سریال می توانند با مراجعه به وب سایت رسمی این سریال، شعرخوانی بازیگران محبوبشان را بشنوند که قطعاتی از این اشعار را بازخوانی می کنند.

• ریو کارنی در نقش دوریان گری، پیش ازا ین در یک تئاتر موزیکال در نقش اسپایدرمن ظاهر شده بود.

• جان لوگان در یکی از مصاحبه هایش با adweek.com گفته است که برای ساخت این سریال از داستان «لیگ آقایان فوق العاده» به قلم آلن مور الهام گرفته است.

• پنی درد فول اصطلاحی است که در قرن نوزدهم میلادی به داستان های سریالی محبوب و ارزان قیمت اطلاق می شد. این داستان ها هر هفته منتشر می شد و به قیمت یک پنی به فروش می رسید. ماجرای اصلی این کتاب ها، داستان هایی پرشور درباره کارآگاهان، جنایتکاران و قهرمانان مافوق الطبیعه بود.
سریال «پنی دِرِدفول»؛ اسطوره های وحشت در لندن

• ماجراهای این سریال در سال ۱۸۹۱ یعنی دقیقا سه سال پس از زمانی می گذرد که جک قصاب (قاتل سریالی مشهور انگلیسی) مردم محله فقیرنشین وایت چپل را به ترس و وحشت انداخته و قتل هایش را آغاز کرده بود. عکس هایی که از صحنه های جنایت های خلق شده توسط جک قصاب گرفته شده، در بعضی از قسمت ها مورد استفاده طراحان صحنه قرار گرفته است.

• بسیاری از مردم اوا گرین را به واسطه نقش های منفی که در فیلم های مختلف از جمله «شهر گناه 2»، «سایه های سیاه» تیم برتن، «300: ظهور یک امپراتوری» و... می شناسند. او در مصاحبه ای با بی بی سی گفته است در نمایش های مدرسه نقش های خیلی سیاه و منفی را بازی می کرده چون این کار روشی فوق العاده برای سر و کله زدن و مواجه شدن با هیجانات روزمره است. اوا در این سریال نقش آدم خوبی را بازی می کند اما با این حال کاملا ترسناک است.

• پین دردفول سریال سیاهی است، اما طنز قضیه این جاست که ایده اولیه اش در شادترین مکان کره زمین مطرح شده است؛ جان لوگان فیلمساز و کریس کینگ تهیه کننده شناخته شده، در صف دیزنی لند بودند که جان رو به کریس کرد و گفت: «هی من یک ایده خوب برای یک سریال دارم» و این طوری بود که ده سال بعد پنی دردفول ساخته شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج