۴۹۸۸۰۶
۱ نظر
۵۰۳۲
۱ نظر
۵۰۳۲
پ

سهراب پورناظری: یک اردیبهشتی ریسک‌پذیرم

سهراب پورناظری را می‌شود با شوری که در آثارش موج می‌زند، شناخت. شوریدگی او که در نوازندگی‌اش هویداست، در قطعاتی که می‌سازد هم موج می‌زند. او طعم و رنگ دیگری را با خودش و آثارش به موسیقی ایران اضافه کرد. طعمی که بوی دهه ٦٠ و شوروحال جوانانه و تجربه‌گرایانه متولدان آن سال‌ها را داشت.

روزنامه شرق - نسيم قاضي‌زاده: سهراب پورناظری را می‌شود با شوری که در آثارش موج می‌زند، شناخت. شوریدگی او که در نوازندگی‌اش هویداست، در قطعاتی که می‌سازد هم موج می‌زند. او طعم و رنگ دیگری را با خودش و آثارش به موسیقی ایران اضافه کرد. طعمی که بوی دهه ٦٠ و شوروحال جوانانه و تجربه‌گرایانه متولدان آن سال‌ها را داشت. با وجود اینکه با موسیقی بزرگ شده بود، اما اجازه نداده تا صرفا نقش ادامه‌دهنده راه را ایفا کند، بلکه خوی تجربه‌گرایش مسیرهای جدید و جذابی را به روی او گشوده است.
سهراب پورناظری: یک اردیبهشتی ریسک‌پذیرم
با‌این‌همه و باوجود اینکه با خوانندگان زیادی از علیرضا قربانی گرفته تا حمیدرضا نوربخش کار کرده و در گروه‌های مختلفی ساز زده است، اما آثاری که با همایون شجریان کار کرده به مراتب خاص‌تر و بهتر است. این‌طور که پیداست، این دو همدیگر را پیدا کرده‌اند و بعید است که به این زودی‌ها این همکاری به پایان برسد. از جمله بارزترین جلوه‌های این همکاری‌ها که به مذاق مردم هم خوش آمده، می‌شود به تصنیف فیلم‌های اخیر حمید نعمت‌الله اشاره کرد.
این روزها هم بار دیگر موسیقی فیلم «رگ خواب» و دو تصنیف اصلی آن با استقبال گرم تماشاگران مواجه شد؛ تا آنجا که نسخه پرده‌ای آن در فضاهای مجازی دست به دست می‌شد. همین مسئله باعث شد دست‌اندرکاران این موسیقی تصمیم به انتشار نسخه اصلی آن در اسرع وقت بگیرند. با سهراب پورناظری در روزهای شلوغ آخر سال با فاصله تنها چند روز بعد از انتشار آلبوم تصویری خداوندان اسرار، به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

درحال‌حاضر در حال ضبط رگ خواب هستید و به خاطر اینکه به‌سرعت این اثر را به بازار عرضه کنید حسابی سرتان شلوغ است.

بله، در حال آماده‌سازی و مسائل جانبی کار هستیم.

با اینکه در نشست خبری فیلم همراه با آقای شجریان اعلام کردید ماکت کار را آماده کرده‌اید، اما همین اندازه هم بسیار شنیده شده و از آن استقبال شده است.

بله، به گوشم رسیده که بعد از رفتن بر پرده سینما مورد استقبال قرار گرفته است.

چطور شد به این شعر محاوره‌ای رسیدید؟

دلیل اصلی‌اش این بود که نمی‌خواستیم به احساسات شخصیت‌مان فضای خیلی جدی و عمیقی بدهیم. تلاش شده که این شاخصه‌ها کم‌رنگ‌تر نشان داده شود. با صحبت‌هایی که با آقای نعمت‌الله داشتیم به این نتیجه رسیدیم که شعرهایی با زبان محاوره می‌تواند انتخاب خوبی باشد. تقریبا تنها گزینه‌ای که داشتیم همین شعر آقای حسین منزوی بود که روان‌بودنش به فضای داستان کمک می‌کرد و هم در استواری سخنش گفت‌وگویی نبود. در نهایت هم به نتیجه‌ای که می‌خواستیم رسیدیم.

خودتان فیلم را دیدید؟

فیلم را تقریبا حفظ هستم.
سهراب پورناظری: یک اردیبهشتی ریسک‌پذیرم

فیلم را دوست داشتید؟

فیلم مهمی است که از نقطه نظرهای مختلفی می‌توان بررسی‌اش کرد. از لحاظ کارگردانی یکی از مهم‌ترین آثار آقای نعمت‌الله است. به طور کل روز‌به‌روز نگاه ایشان جالب‌تر و مهم‌تر و هیجان‌انگیزتر می‌شود. همین‌طور بازی‌ها خیلی ویژه بودند. فیلم‌برداری هم یک نمونه بسیار تمیز و قابل توجه بود. در کل فیلم استانداردی است که بخش‌های درخور توجه زیادی دارد.

شما هم دیگر کارشناس فیلم‌های آقای نعمت‌الله شده‌اید!

تقریبا ١٠ سال است که مستمر کار می‌کنیم.

همین باعث شده که با کارگردان‌های دیگر کار نکنید؟

نه، کار با ایشان نیست که باعث این اتفاق شده. بارها با کارگردان‌های عزیز دیگر تا پای انجام کار رفته‌ایم؛ اما به دلایل مختلف به سرانجام نرسیده است. ضمن اینکه قبلا هم گفته‌ام که وقتی آدم‌ها به یک زبان مشترک می‌رسند، باید قدر آن را بدانند؛ چون زمان و عمر و انرژی زیادی می‌طلبد تا آدم‌ها با هم کنار بیایند و بتوانند تحلیل مشترکی از مسائل پیدا کنند.

به نظر می‌رسد سخت‌گیر هستید.

کلا در کار ما همیشه وسواس وجود دارد. شاید چهار، پنج بار یک کار را ضبط می‌کنیم تا به چیزی منتهی شود که می‌خواهیم. دو، سه برابر کارهایی که منتشر می‌کنیم، کارهایی است که منتشر نمی‌کنیم. همیشه در حال غربال و تصحیح و انتخاب کارهایمان هستیم. همیشه اول خودمان ممیزی می‌کنیم. به‌خصوص که در خانواده سه موسیقی‌دان از نسل‌های متفاوت هستیم و همین باعث می‌شود دید تیز و منتقدانه‌ای داشته باشیم و از اینکه کاری با نقصی ناخواسته ادامه پیدا کند یا ویژگی‌هایی که می‌خواستیم نداشته باشد، جلوگیری می‌شود.

معمولا در خانواده‌هایی که چند موسیقی‌دان هستند، این وسواسی‌بودن با مشکلاتی هم روبه‌رو می‌شود.

بله، سختی‌هایی می‌تواند وجود داشته باشد، اما صمیمیت و هم‌زبانی که در خانواده وجود دارد، مرزها را از بین می‌برد و این خودش سعادتی است.

قبلا گفته‌اید و حالا هم تصریح می‌کنید که تلاشی مبنی بر این دارید که موسیقی‌های فیلم‌های آقای نعمت‌الله جدی نباشد. زبان طنز یا محاوره داشته باشد یا سازبندی و لحن خاصی را استفاده کنید. در رگ خواب هم این کار را کردید؟

خیر، رگ خواب موسیقی کلاسیک غربی دارد و فضای جدی دارد؛ چون برای اولین‌بار با فیلمی جدی مواجه هستیم که در آن اصلا طنز دیده نمی‌شود. این زبان محاوره هم فضای جدی کار را به هم نمی‌ریزد؛ اما احساسات را هم خیلی عمیق نمی‌کند. خواستیم از اشاره مستقیم پرهیز کنیم و مطلب را زیرپوستی و لطیف برسانیم. موسیقی این فیلم غربی و استخوان‌دار است و چارچوب‌هایش حفظ شده است و حتی با بی‌پولی و آرایش غلیظ هم فاصله دارد.

با درنظر‌گرفتن پیشینه موسیقی سنتی و کردی‌تان، حتی با وجود تجربه‌های بین‌المللی که دارید، استفاده ناگهانی از گیتار الکتریک در راستای فضای فانتزی فیلم، جالب بود.

نگاهم این است که با دنیای صداها مواجه هستیم و تنها وقتی نقشی برعهده می‌گیرند، می‌شود برای صداها تعریفی معین کرد. در جهان صدا و نوا و آوا با صداها مواجه هستیم و نباید برچسب‌های خاص به آنها بچسبانیم. نباید بگوییم فقط با کمانچه باید این کارها را کرد. وقتی نغمه‌ای در کمانچه جاری می‌شود، آن‌گاه می‌توان تعریفی برایش در نظر گرفت و برچسبی برایش تعیین کرد.
سهراب پورناظری: یک اردیبهشتی ریسک‌پذیرم

چندمین سال است که با همایون شجریان همکاری می‌کنید. از قبل تا حال‌ حاضر، با خوانندگان دیگری هم همکاری داشته‌اید؛ اما به نظر می‌رسد همکاری‌تان با همایون شکل و شمایل دیگری دارد. انگار به خوی خلاق و تجربه‌گرای‌تان نزدیک‌تر است. در شخصیت و جنبه حرفه‌ای کار ایشان چه می‌بینید که این همکاری‌ها توانسته این‌قدر ادامه پیدا کند؟

وقتی ١٥ سالم بود، همکاری حرفه‌ای ما با هم شروع شد و دو سال دیگر می‌شود ٢٠ سال که خوشبختانه این همکاری ادامه‌دار بوده است. طبیعتا اینکه روحیات‌مان به هم نزدیک است، هیجانی که هر دو برای تجربه جدید داریم، سابقه بیست‌و‌چند سال سابقه هنری من و ٣٠ سال سابقه هنری او، باعث شده است که بتوانیم بهترین نتیجه را از این همکاری بگیریم. کارهایی که انجام می‌دهیم، خلق‌الساعه و دفعه‌ای نیست.
فکر می‌کنم زبان مشترکی که پیدا کرده‌ایم، می‌شود چه در موسیقی فیلم، چه در ساز و آواز و چه با ارکستر غربی، استفاده شود. اصولا زوج‌های هنری و گروه‌ها، در هر رشته هنری نتیجه بهتری می‌دهد؛ چون زمانی که صرف کرده‌ایم تا به شناخت برسیم، زمان کمی نیست و نباید از این فرصت‌ها به‌سادگی عبور کرد. البته این باعث نمی‌شود همکاری‌مان با هنرمندان دیگر متوقف شود و درهای دیگر را به روی خودمان ببندیم.

واقعیت هم این است که هر دوِ شما با آهنگ‌سازان یا خواننده‌های مختلف هم کار می‌کنید؛ اما نکته جالب این است که روحیه تجربه‌گرایی در هر دوِ شما‌ تر‌و‌تازه مانده است.

ما دو اردیبهشتی هستیم که از ریسک‌کردن نمی‌ترسیم و از این نظر شبیه به هم هستیم.

در رگ خواب کارکردن با همایون شجریان چه تفاوتی با کارهای دیگر داشت؟

رگ خواب فضای مختلفی دارد. یک موسیقی آرام و رام دارد که همایون به‌خوبی از پسِ اجرای آن برآمد. تیتراژ انتهایی هم کار بسیار مشکلی در اجراست که از عهده هر خواننده‌ای بر‌نمی‌آید. ویژگی‌های مختلفی مثل محدوده صدایی مقبول، تسلط بر ریتم، کلام و سرعت انتقال را بسیار نیاز دارد. تیتراژ پایانی یک نوع امتحان خوانندگی است و میزان خوبی برای محک‌زدن خواننده است. با‌ این‌‌همه تفاوت، باز این کار در امتداد مسیری است که آمده‌ایم. نمی‌خواستیم از موسیقی ایرانی فاصله بگیریم. این موسیقی شوشتری است، فرازوفرودها و کلام هم با هدف‌مان هماهنگ است.

آنچه با نام سهراب پورناظری گره خورده، تجربه است و این تجربه در مقابل تبحر نمی‌ایستد. همان‌طور‌که درباره مرحوم کیارستمی که برای تجربه‌کردن اعتبار ویژه‌ای قائل بودند، صدق می‌کند. چقدر علاقه دارید که با ویژگی تجربه‌گرا‌بودن شناخته شوید؟

صادقانه بگویم؛ به این فکر نمی‌کنم که با چه عنوانی شناخته می‌شوم. روزبه‌روز که جلوتر می‌روم، می‌فهمم که اصلا نباید به این فکر کنم؛ چون عده‌ای کارم را به‌عنوان زنده‌کننده موسیقی ایرانی در نسل جوان قلمداد می‌کنند و عده دیگری به‌عنوان از‌بین‌برنده ریشه‌ها و اصالت موسیقی ایرانی. راستش هیچ‌کدام از اینها برایم مسیر تعیین نمی‌کند. در لحظه، زندگی و کار می‌کنم و برای اینکه تیتر خاصی برای هنرم انتخاب شود، کاری نمی‌کنم؛ بلکه براساس دریافتم از جهان ایرانی اطرافم پیش می‌روم که تنها معیاری است که برای هنر به آن رجوع می‌کنم. هنوز ذهن خودم به چنین رشدی نرسیده که این هنر برایم کوچک شود یا تمام شود.
عاشق هنر ایران هستم و سرچشمه تمام کارهایی که تولید می‌کنم، هنر و فرهنگ ایرانی است. غیر‌از‌این برایم چارچوبی وجود ندارد. امکان دارد سال‌ها فقط تک‌نوازی کنم. شاید هم شلوغ‌ترین تجربه‌ها را داشته باشم. به قول هنرمندانِ کمی متعصب‌تر، فقط موسیقی سنتی و ردیف کار کنم و مقام‌های تنبور بزنم و شاید مسیر هنری‌ام به سمت دیگری برود. به اینها فکر می‌کنم؛ اما خودم را محدود به خلق آثاری که تعریف خاصی را به ذهن متبادر کند، نمی‌کنم. هر هدفی هم که در این زمینه گذاشته شود، در هنر شکست خورده است. هنر ابن‌الوقت یعنی فرزند زمان است؛ البته با پیشینه بسیار. سده‌ها و‌ هزاره‌ها پشت هنر است که به فردی می‌رسد؛ اما باید این را به یاد داشت باشیم که هنر عرصه تجربه است. تجربه‌های صد‌درصد تکراری یا صد‌درصد بدیع.

به‌ خاطر همین روحیه است که به سمت هنرمندانی نمی‌روید که ذهن‌شان از این نظر باز و باطراوت نیست.

شاید. کارنامه من خیلی شلوغ نیست. همکاری‌های مستقیمی که در زمینه موسیقی باکلام و بی‌کلام با هنرمندان دیگر داشته‌ام، به اندازه انگشتان دو دست هم نیست. به اینکه دانه‌ای کاشته شود، جوانه بزند، به درختی و آن درخت تنومند شود، بیشتر معتقدم تا برافشاندن‌ هزاران دانه و اتکا به زمان و تقدیر. پیشنهاد همکاری زیاد بوده و توفیقاتی که بعضی از کارها پیدا کرد، باعث شد فرصت برای تجربه‌های بسیاری باز شود؛ اما اعتقاد به کار سفارشی ندارم و تا‌به‌حال انجام نداده‌ام؛ حتی از شرکتی یا نوازنده و خواننده‌ای سفارش قبول نکرده‌ام. این عرصه، عرصه من نیست. البته این حرف‌ها دلیل بر باکیفیت‌بودن و بهترین‌بودن نیست. انتقاد حتما وارد است. خیلی‌ها خیلی دوستش دارند و خیلی‌ها اصلا دوستش ندارند؛ اما این نگاهم به هنر است.
سهراب پورناظری: یک اردیبهشتی ریسک‌پذیرم

فکر می‌کنید وقتی ٥٠ سالتان شود، دوست دارید چطور شناخته شوید؟

از دی که گذشت، هیچ از او یاد مکن/ فردا که نیامده ست فریاد مکن/ بر نامده و گذشته بنیاد مکن/ حالی خوش باش و عمر بر باد مکن. در لحظه در خدمت شما هستم. شاید لحظاتی بعضی‌ها از هنرم خوششان آمده، ارادتمند تک‌تک کسانی هستم که انتقاد و حتی در دنیای مجازی توهین می‌کنند. نگاه به جهان باید نگاهی دیگر باشد.
هیچ‌چیز در این زندگی آن­قدر مهم نیست که آدم بخواهد خودش را اسیرش کند. هرکسی از تأیید لذت می‌برد و از تکذیب نمی‌برد اما چندان اسیر اینها نیستم. خدا را شکر می‌کنم به خاطر مسیری که تا امروز در زندگی‌ام طی کرده‌ام. حتی انتقادات و توهین‌ها آدم را می‌سازد.
فهمیدم که تأیید چیزی است که همه ما گرفتارش هستیم. اما جهان هر انسان با دیگری کاملا متفاوت است. برداشت‌ها متفاوت است. اگر روزی عشق و مهر میزان همه قضاوت‌ها و در نگاهمان به جهان جاری باشد، تکذیب از بین می‌رود. تجربه‌ای که با غیرایرانی‌ها دارم، این است که حتی از کاری که مردم دوستش نداشته‌اند، با حال منفی صحبت نمی‌کنند. این نشان می‌دهد امروز پایه فکر آنها مهربان‌تر از ماست. دغدغه تجربه‌های نو یا تکیه‌کردن بر سنت‌ها، جذاب و باارزش است به شرطی که وارد حوزه‌های یکدیگر نشوند.

از تعصب گریزانید. درست است؟

نگاه متعصبانه در هنر هیچ جایگاهی ندارد چون هنر زاییده تعصب نیست. تار، سه‌تار، تنبور، سنتور، رباب، قیچک، کمانچه، نی، دف، عود و تنبک هم یک روز به وجود آمدند، شکلشان عوض و دچار تحول شده‌اند. اگر قرار بود این نگاه متعصبانه وجود داشته باشد، اولین نغمه‌ای که از دهان یک انسان درآمد، باید تابه‌حال تغییر نمی‌کرد. در دوره صفویه و قاجار هجوم تفکر اروپایی را در تفکر ایرانی دیدیم؛ این شاید خوشایند نبود اما همین‌ها بعدا تبدیل به سنت شدند. فرم‌هایی در تارنوازی داریم که المان‌های غربی دارند اما نماد سنت ما هستند. نباید خوب و بد کرد و باید عرصه را باز گذاشت. چون امروز در یک دوره گذر هستیم. زندگی امسال با صد سال پیش، به اندازه صد سال پیش با‌ هزار سال پیش متفاوت است. کشور ما هم با سرعت کافی خودش را با این روند هماهنگ نکرده است. به زمان احتیاج است و اینکه دست هنرمند کاملا باز باشد.

حرف‌وحدیث‌ها هیچ تأثیری بر کارتان نمی‌گذارد؟

گاهی از این خوشحال یا ناراحت می‌شوم که نگاه ملت گاهی خیلی مهربان و گاهی خیلی خشمگین است. از آنجا که سرنوشت سرزمینم برایم مهم است، این برایم خیلی مهم است. نمی‌گویم هرکسی هرچه بگوید، من راه خودم را می‌روم. اینکه می‌بینم مردمی هستند که حتی به کسی که با خشم و نفرت و دشمنی توهین کرده، با آرامش و مهر گفت‌وگو می‌کنند، برایم تأثیرگذار است این برایم هم نگران‌کننده است و هم نشانه خوبی است. اما سعی می‌کنم بیشترین تأثیری که می‌گیرم از هم‌نشینی با بزرگانی مانند سعدی، حافظ، فردوسی، شفیعی‌کدکنی و شجریان باشد.
با همایون بحث و بررسی می‌کنیم. همین‌طور سعی می‌کنم همیشه از نظرات پدرم استفاده کنم. همکاری‌ام با استاد شجریان برایم یک کلاس درس بود. سعی می‌کنم اینجاها ذهنم را باز کنم تا از تجربیاتی استفاده کنم که انسان‌های دیگری که در مسیر کنونی من قدم زده‌اند، در اختیارم قرار می‌دهند. به طور کل جهانم از کامنت‌ها تأثیر زیادی نمی‌گیرد.

موسیقی‌هایی که در نسل جدید می‌شنوید، نگرانتان نمی‌کند؟ درباره بقای ذات موسیقی ایرانی در دهه‌های دیگر شک نمی‌کنید؟

جای نگرانی هست اما نگاهمان نباید منقبض باشد. در هر عصری آثاری به وجود آمده که با نسل‌ها و دیدگاه‌ها سنخیت دارد. باید از حوزه فرهنگی کشور ناراضی باشیم. باید ریشه‌یابی کرد. فرهنگ ایرانی الان جایگاهی را که باید، در میان انسان‌هایی با شناسنامه ایرانی ندارد. پوشش و گفتار و طرز زندگی‌مان دارد از ریشه‌ای فاصله می‌گیرد که آبشخور قطعی ماست. هویت ما پیشرو و مترقی بود. یک قبیله دورافتاده عقب‌مانده نیستیم. هفت‌ هزار سال پیش شطرنج و چشم مصنوعی و سیستم مدیریت شهری داشتیم. حالا ببینید که در حوزه فرهنگ کجا بودیم. بخشی از آثار فرهنگی ما تخریب شده و بخشی دیگر اصلا در دسترس‌مان نیست.
کاش دوستان لااقل عکسش را می‌دادند ما ببینیم! در بسیاری از روستاها، می‌بینیم که یک نفر با یک بیلچه فرهنگ را از زیر خاک بیرون می‌کشد و صادر می‌کند. این درد است که کسی با هویت خودش این‌طور برخورد کند. اینکه فرم و شکل و تأثیرپذیری از جهان اطراف عوض می‌شود، اجتناب‌ناپذیر است اما نباید خانه‌ای که بنا می‌کنیم روی آب باشد. خانه بسیاری از نسل‌های جدید ریشه‌ای در خاک ندارد و برایمان سامان نمی‌سازد. الان همه‌چیز در ایران خیلی بی‌سامان شده است. چه پیش از انقلاب و چه حالا، در حوزه فرهنگ اصلا موفق نبودیم. نگاهی که انسان ایرانی باید به اطرافش داشته باشد، اصلا وجود ندارد.
سهراب پورناظری: یک اردیبهشتی ریسک‌پذیرم

کارکرد بعضی از ارگان‌ها مثل صداوسیما و وزارت ارشاد، نقش تعیین‌کننده‌ای دارند که به خوبی از ایفای این نقش برنمی‌آیند.

بله، حوزه فرهنگ در دولت و سازمان‌هایی که متولی فرهنگ هستند، نمره پایینی آورده‌اند. نشانه‌هایی که دیده می‌شود هم دنباله‌روی از یک رقیب فارسی‌زبان در فلان کشور است که تلویزیون ما آن را کپی می‌کند و این خیلی دردناک است. صداوسیما با این همه طول و عرض، انگار فلج است. پوشش و فرهنگ گفت‌وگو و معماری و موسیقی ما ایرانی نیست.
مثلا اینکه در سرزمین ما به جای آن معماری منحصربه‌فرد که آرزوی معماران خارجی بود که تقلیدش کنند، از نماهایی مثل آجر سه‌سانتی در قدیم و حالا نمای رومی استفاده می‌شود، نشانه فراموش‌شدن فرهنگ است. این یک بحران یا سونامی است که در حوزه فرهنگ بسیار عمیق است. در حال تبدیل‌شدن به یک ملت بی‌هویت هستیم. شاید عده‌ای بگویند خودت هم از گیتارالکتریک استفاده کرده‌ای؛ اما هدف تیم ما این بود که با نسلی ارتباط برقرار کند که ممکن است تا صدای موسیقی ایرانی را می‌شنوند، بگویند خوابمان گرفت.
گاهی حق هم با همین بچه‌هاست چون بسیاری از این اشعار و موسیقی‌ها، اصلا برایشان قابل درک نیست. پروژه‌هایی مثل نه فرشته‌ام نه شیطان و آرایش غلیظ در برقراری یک پیوند موفق شد چون مخاطبانش نسل دیگری هستند. کسانی که دغدغه فرهنگ دارند، گاهی انتقادات تندوتیزی می‌کنند؛ اما به این توجه نمی‌کنند که آیا الان یک گروه بی‌کلام توانایی برگزاری یک کنسرت موفق را دارد؟ پاسخ منفی است. خیلی از استادان می‌گویند موسیقی ایرانی هنوز مخاطبان خودش را دارد. این درست است؛ اما از‌ میلیون تبدیل به‌ هزار شده است. سالن‌های مملو از جمعیت، خالی شده است. ارتباط نسل جوان با پیشینه‌هایش قطع شده و اینها هشداری است برای اینکه هنرمندان فقط به دوروبر خودشان نگاه نکنند بلکه حلقه‌های بازتری از جمعیت را ببینند.

حالا اگر اسم این مردم را عوام می‌گذاریم، نباید فراموش کنیم که همین عوام محمدرضا شجریان را به اسطوره یک سرزمین تبدیل کردند. این‌طور خط‌کشی‌کردن، بیشتر شبیه به شانه‌خالی‌کردن از زیر بار مسئولیت است.

می‌دانیم چقدر تلاش می‌کنید، گوش‌ها را با موسیقی ایرانی آشناتر کنید. شاید انتخاب اشعار کهن از سوی شما یا برادرتان نشانه همین باشد. در ذهن‌تان این الگوسازی چقدر برایتان ثابت و مهم است و آن را وظیفه خودتان می‌دانید؟

راستش من عاشق شعر ایرانی هستم. تنها دریچه به عالم کهن ایرانی، چند دیوانی است که ما را به گذشته وصل می‌کند. اینها شعار نیست. کسی که شاهنامه فردوسی را خوانده است، می‌فهمد این اشعار چقدر ما را به ریشه‌هایمان می‌رساند. عاشق غزل هستم و وقتی بخواهم غزل کار کنم، آرزویم است کسی بهتر از مولوی پیدا کنم که با او همکاری و همنشینی کنم؛ اما نیست.
از بدشانسی‌ ما است که موسیقی از آن دوره نداریم، بخواهیم مقایسه کنیم و آن مسیر را ادامه دهیم. در حوزه شعر، حتی طراوت نسل دهه‌های ٣٠، ٤٠ و ٥٠ را هم نداریم. بازمانده‌های آنها، استاد سایه و استاد شفیعی‌کدکنی و مرحوم منزوی و آقای بهمنی هستند. اگر هم غزل‌سرایی در این سرزمین داریم که به این فضا نزدیک هستند و به گوش من نرسیده، همین‌جا از آنها می‌خواهم که بیایند با هم همفکری کنیم. در نتیجه انتخاب دیگری جز آنچه استفاده می‌کنم ندارم.

دوره‌ای با استاد شجریان همکاری داشتید. چرا این همکاری تکرار نشد؟

همکاری‌مان ادامه‌دار است. یک سی‌دی داریم که هنوز منتشر نشده. الان استاد درگیر مراحل درمان بیماری‌شان هستند؛ اما کارها تحت‌نظارت ایشان پیش رفته. فرصت حضور در کنار ایشان برایم غنیمت است و خوشحالم که همچنان ادامه دارد.

خودتان چه موسیقی‌هایی گوش می‌کنید؟ منبع الهام‌تان و شوری که در آثارتان دارید از کجا می‌آید؟

همه جنس موسیقی در زندگی‌ام شنیده‌ام. الگوی خاصی برایش قائل نیستم. به بعضی از موسیقی‌ها علاقه‌مندتر هستم. برای گوش‌دادن، به تک‌نوازی‌های موسیقی ایرانی رجوع می‌کنم، همین‌طور موسیقی هند یا فلامنکو را گوش می‌دهم. این روزها مشغله کاری در حوزه‌های مختلف، فرصت موسیقی‌شنیدن را محدود کرده است؛ اما به‌ویژه در سفرهای چندماهه که از ایران خارج می‌شوم، بیشتر فرصت پیدا می‌کنم.

در سالی که در پیش است، چه برنامه‌هایی خواهید داشت؟ با همین کثرت کار پیش خواهد رفت؟

نمی‌دانم. فکر می‌کنم همین‌طور باشد؛ چون پروژه‌های سخت و سنگینی در پیش دارم که امیدوارم از پس‌ آنها بربیایم. این پروژه‌ها به من انگیزه زندگی می‌دهند. بازسازی هویت ملی چیزی است که روی آن کار خواهم کرد. به اندازه خودم با جهان جدیدی آشنا شدم؛ جهانی که در دو، سه سال اخیر در آن سیر می‌کنم، برای تیم‌مان ثمره خوبی خواهد داشت.
الان گروهی هستیم که اگر بتوانیم خودمان را در جهت درست اثبات کنیم، شاید بشود محوری از خلائی که بین نسل‌ها وجود دارد، جبران کرد. پروژه‌هایی مثل آینه‌ها با آقای شجریان و همایون عزیز و همین‌طور پروژه‌ای با آقای آنتونیو ری، گیتاریست فلامنکو، دارم که امیدوارم امسال به سرانجام برسد. «نیشتمان» هم امسال در اروپا منتشر شد که کنسرت‌هایش برگزار خواهد شد. یک پروژه شخصی هم هست که تقریبا خودم تمام وقت روی آن کار می‌کنم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      سال نو مبارک... ماشالله با این جوونی چه پخته حرف می زنه... آفرین...

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج