چند درصد از زنان و مردان ایرانی مجرد هستند؟

10 سال به بالا ؟؟؟؟؟
مگه سن ازدواج از 10 سالگی ه ؟؟

توصیه میکنم با این وضع بیکاری جامعه هیچگاه ازدواج نکنید

این چه آمارگیری مسخره ای است؟
یعنی چه 10 سال به بالا؟
ازدواج سن دارد.
می خواهید استنباط اشتباه در مسئولین ایجاد کنید؟
آمار اعلام می کنند بایستی نحوه آن با واقعیت عینی تناسب داشته باشد.
مردان و زنان بالا 10 سال؟
بالای 18 میگفتید پذیرفتنی بود
ولی این نحوه اعلام آماری یعنی گمراه کردن.
مثل دولت پیشین که تعریف شاغل را دو ساعت کار در هفته اعلام کرده بود. خب معلوم بود حقه بازی می کردند.
خجالت بکشید

تنها راه حل مشکل بیکاری و ازدواج جوانان خروج اتباع افغانه

من کار نیست درآمد داشته باشم برم زن بگیرم بچه دارم بشم خرج اونا رو از کجا دربیارم هااااااا

ازدواج موقت بهترین راه حل

10 سال به بالا؟!!!!!

۱۰ سال ؟؟؟؟ مگر سن ازدواج ۱۰ سالگی هست بقیه آمارها رو هم همینطوری خوب جلوه میدن اگر کمی آمار بلد باشیم به راحتی میشه متوجه خیلی از موارد شد

مگه اینجا عربستانه که مردان و زنان بالای 10 سال میشه مبنای آمار دادن.؟؟؟!!!
حیف اون بودجه ای که دست شماست.

همه مجرد ها را باید اعدام و شکنجه کنند. چون کسی که ازدواج نکرده نصف دین ندارد و همردیف کفار و مشرکان و شیاطین است و باید سوزانده شود.

ده سال هم شد امار

بالای ۱۰ سال !!!!! یعنی ۲۰ سال از سن ازدواج من گذشته !!!

نبودپول برابراست بارخ ندادن ازدواج برای جوانان فکرنکنم این معادله آنقدرهم پیچیده باشدبرای کارشناسان ویادولتمردان الکی کشش ندین این بحران به من دهه شصتی هم اصابت کردوالان هم درسن 36سالگی مجردمانده ام.

بابا دوباره مرکز دروغ به نام مستعار آمار دست به انتشار ارقام جالبی زده که مشخص شده نقش این مرکز در زندگی مدون و آمار آهار مارها از جمله مارمولک ها مثبت بوده و آمار در پی دگرگونی آواها و هجاها به کلمه فعلی رسیده است و طبق دستور زبان قدیم (آهای مار)به معنای ای مار تو بدان ای نادان بوده که در عصر امروزی و معاصر به دلیل هجاهای اضافی به آمار تبدیل شده و مرکزی برای لفافی های مارها در دمار قمار پرداز شاعرانه بر خود گرفته نقش و معنای آمارببار گر توانستی دلیل به روزگار از ریاضی و حساب به میان بیار

بی پولی کاری باهات میکنه که تا اخرعمرت مجردبمونی

این آماردروغه محضه

سن ازدواج دخترها رو چرا مثل طالبان و القاعده و داعش از ۱۰ سال حساب میکنید سن قانونی ازدواج چه پسر چه دختر ۱۸ سال تمام به بالا هست

متولد دهه هفتاد نیز در معرض ازدواج قرار دارند.

یعنی عاشق این یه جملشم
معرض ازدواج انگار بیماری وا گیر داره

جالبه/ده سال به بالا!!!!و جالبتر اینکه گفته دهه شصتی ها درسن ازدواج هستن!و دهه هفتادی ها هم دارن وارد سن ازدواج میشن/عزیز دل دهه هشتادی ها همه ازدواج کردن/دهه شصتی ها که همون نسل سوخته بودن سن ازدواجشون گذشته/دهه هفتادی ها هم دارن رد میشن/الان هشتادی ها رو بورسن طبق قوانین ما!!!

با این وضع گرانی ازدواج کیلو چنده..

ده سالگى به بعدسن مناسب نيست.بيست سالگى معقولتره

با سلام
من مجرد هستم
سی و هفت سال دارم
فوق لیسانس نرم افزاد دارم
الان ازدواج برام شده یک آرزوی محال و دست نیافتنی
اوایل جوونی وقتی انگیزه داشتم قیافه داشتم پول نداشتم
کار هم نداشتم، خونه و ماشین هم که اصلا نداشتم
الان که نصف عمرم گذشته دیگه سرم توی لاک خودمه و کاری به کار کسی ندارم چون جوونیم گذشت و شوق ازدواج کردن از سرم افتاد. روز به روز هم پول ما داره بی ارزش تر میشه و روز به روز هم قیمت خونه و ماشین و طلا و سکه میره بالا، هرچقدر بیشتر تلاش می کنم به جایی نمیرسم چون پول ما لحظه به لحظه بی ارزشتر میشه
وگرنه منم دوست داشتم ازدواج کنم زندگی کنم
خدا از باعث و بانیش نگذره
البته پیشنهاد برای ازدواج دارم
ولی بخدا وقتی شرایط بد زندگی رو می بینم ترجیح میدم فقط خودم باهاش سوزم و بسازم و یک انسان دیگه رو هم با خودم بدبخت نکنم
یه دختر با هزار امید و آرزو میاد خونه من که خوشبخت بشه
ولی به چه امیدی آخه!
بخدا دختر هم بودم هرگز با انسانی مثل خودم ازدواج نمی کردم
جوونی من با بدبختی و درد و رنج و آه گذشت
الان به نیمه عمر زندگیم رسیدم و هیچی ندارم
دریغ یک آرزوی کوچک
ولی توی دلم پر از حسرت
دقتی دوستانم رو توی بیرون می بینم که ازدواج کردن و بچه دارن و دست زنشون توی دستشونه میام خونه دهنم قفل می کنه و هیچی نمی گم
قبلا آدم شاد و سرحالی بودم
ولی سالهاست دیگه از ته دلم نمی خندم
چون امیدی برای نفس کشیدن و زندگی ندارم
ناشکری نمی کنم چون میدونم از من بدتر هم وجود دارند
ولی بخدا این سهم ما از زندگی کردن نبود
الان توی خونه تنها نشستم و منتظرم اجل بیاد و روحم رو بگیره از این زندگی راحت بشم
امروز دوستم می گفت نمی دونم ما چرا اینجا به دنیا اومدیم
دیدم راست هم می گفت
می گفت کاش توی قبیله های بدبخت آمازون دنیا اومده بودیم و همونجا زندگی می کردیم حداقل حداقلش دیگه زن داشتیم بچه داشتیم
روزها بیخودی توی خیابون ها پرسه میزنیم
بخدا از جوون ایرانی بدبختر توی دنیا اگه وجود داشته باشه جوون افغانی است وگرنه خدا جوون بدبخت خلق نکرده
همیشه بخدا میگم کاش سه هزار سال قبل زندگی می کردم حداقل کشاورزی می کردم چوپونی می کردم ولی شاد بودم زن داشتم بچه داشتم
زن توی آرامش روحی و روانی انسانها خیلی مهمه
اونی که زن نداره و نمی تونه ازدواج کنه
بخدا قسم افسردگی میگیره
بابا والا بخدا بقرآن ما هم دوست داریم ازدواج کنیم
ولی با این شرایط حاضر نیستیم دختر مردم رو با خودم بدبخت کنیم
همون ما به تنهایی بدبخت بشیم برامون کافیه
یه جوون دهه شصتی میدونه من چی دارم می نویسم

آقای 19:37بدون نام نمیدانم مجردهستی یامتاهل که به خودت اجازه میدهی میگی مجردهابایدسوزانده شوندبهشت وجهنم دست من وتونیست که به هرکس دوست داشتیم بخواهیم بدیم درضمن کسانی هم توی جامعه هستندبه ظاهردینشون کامله ولی درباطن غرق درفسادشده اندوشب وروزبااینکه خودشون زن دارندولی دنبال ناموس مردم هستندبیشترمجردهابه اجبارشرایط جامعه تنهایی راانتخاب کرده اندمگر نه بیشترشون دوست دارندازدواج کنندپس یکطرفه قضاوت نکنید.

ببخشبد دوست ازیز شما تا کلاس چندم درس حوندی! تا تصمیم کبرا هم درس حونده بودی انغد غلط املایی نداشتی

یعنی چه امار درست بدید

آقا مصطفی لایک داری

خوشبختی یک احساس درونی است که گاهی وجودش به انسانی محکوم به حبس ابد امید دهه ها سال زندگی در زندان با دوستانش را میدهد و گاهی عدم وجود آن مرفه ترین افراد را در کنار خانواده هایشان در کمال سلامت جسمانی به خودکشی می کشاند.
اگر توانستی حاکم ذهنت شوی تو تصمیم میگیری در شرایط فعلی بهترین راه رسیدن به حس خوشبختی چیست و چه بسیارند طلاق های خاموش اگر هم که نتوانستی حاکم ذهنت شوی دلیل برای حسرت خوردن بسیار است و در برخی نقاط دنیا از قضا زیادتر، پس چه بهتر که اگر من امکاناتی ندارم اخلاقا مسبب ورود حسرت خورندگان بیشتری به دنیا نباشم!

اون دو خط نتیجه گیری آخرتون منو کشت :/ فقط پنجاه درصد الان تو خانواده و اطرافیان و دور و بری که من دارم میبینم جوون مجرد هست بعد تو کل کشور 34% آقا و 26% خانم مجرد هست؟!

مصطفی جان یه نصیحت برادرانه کنم؟

کتاب داستان بنویس!!! استعداد داری ها

۱.

درود بر تو مصطفی جان من درکت میکنم منم مثل خودتم .

پول درامد کجاهست که همه بتوانند ازدواج کنند

نبود شغل و مسکن و کمی درآمد و گرونی یه معضلی هست برای خودش تازه خیلیا مثل من یک مرحله هم عقب ترن یعنی اونایی که هنوز 2 سال سربازی هم نرفتن!
هر موقع یاد این میفتم که 2 سال از عمرم باید به دیدن بیابون کوه و بیابون و در و دیوار پادگان بگذرونم از همه چی ناامید میشم از جمله این که بتونم ازدواج کنم حالا اونایی هم که همه این مراحل را طی میکنن و ازدواج میکنند هم بعد چند وقت به دلایل گوناگون از هم جدا میشن
ایران از هم میپاشه اینجوری
الان که وقتشه هیچ مسئولی کاری نمیکنه چند سال بعد که بوی گند ماجرا به اسمون رسید همه کاسه چه کنم چه کنم به دست میگیرن عین همین اتفاقی که برای اقتصاد و مسکن و اخلاق جامعه و این چیزا افتاد

ای وای ای وای بابا ده سال مبنای آماری تا واریانس بگیرن
نه اینکه ده سال مبنای ازدواج باشه
آمار کاری به قانون نداره
بعضی جاها دختر دوازده ساله شوهر داره باید تو آمار بیاد یا نه حالا چه درست چه غلط

زنان و مردان 10 سال به بالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کامنت 19:37برای تفکراتت متاسفم که مجردها رواین طورفرض میکنی !تو آدم نیستی ودرک ازمسائل نداری فقط میتونم بگم هدایت ازسوی خداست.

با سلام دست به خداي منان داراز كنيد انشالله براي انها كه اذدواج نكردند فرجي بشه نا اميد نباشيد

اقا مصطفی عزیز وجوانای مجرد که سنشان بالاست وازدواج نکردین یادتون باشه همه جوانایی که ازدواج کردن همه مشابه شما بودن ولی از زندگی خرجی دا دن به زن بچه نترسیدن وازدواج کردن وموفق شدن پس بی تدبیری وترسویی خوتونو به گردن اقتصاد بیمار ایران نیندارید وبروید ازدواج کنید والکی بهانه نگیرید بروید ازدواج کنید وهرچه واییستید هیچ چیز عوض نمی شود وزمان را از دست می دهید بدوید دیر شد.

با سلام
لطفا نام و نام خانوادگی را برای ارسال نظر ضروری کنید آخه ما خطاب به کدوم بدون نام نظر ارسال کنیم! خطاب به بدون نامها، متولد سال 59 دهه شصت محسوب میشه، یک فوق لیسانس نرم افزار هم حتما بیکار محسوب نمیشه و شغلی چیزی برای خودش داره و شاید درآمد از شما که مثلا کارمند هستید ده برابر بیشتر باشه، یک اپلیکیشن هزار تومنی میسازنن پنجاه هزار بار می فروشند و شما ماهیانه فوق فوقش دو میلیون حقوق می گیرید، ضمنا زن منبع آرامش و جلوه ای زیبایی است، سعی کنید مثل انسانهای قرون وسطی فکر نکنید. بعضی ها فکر می کنند عقل کل هستند و توی کار همه دخالت می کنند و نظر ارسال می کنند، بدون آگاهی و دانش ارسال نظر مردم رو به گمراهی می کشونه، اکثر اونهای که کامنت دیگران رو جواب میدن بهشون رای منفی میدن، اینها همونهایی که هستن میرن توی ساست بازار نرم افزار هزار تومنی میخرن صد تا فحش به سازنده میدن، بس کنید. خودتون رو عاقل و بالغ تر از همه فرض نکنید مردم هم درک دارن شعور دارن می فهمن و در واقع شما هستید که هیچی بارتون نیست

ده سالگی رو در نظر میگیرن تا اونیکه 12_13 سالگی ازدواج کرده جزو آمار بیاد... اینجوری دقیقتره...
اگه از 18 حساب کنن یه عده از آمار جا میفتن و دقیق نمیشه ...
مصطفی من زنت میشم ، قبوله؟ نترس، همه چی هم اکیه....

خطاب به اونهای که کامنت منو جواب دادن
من مصطفی هستم همونی که نظر بالایی رو ارسال کرده
یکی فکر کرده من بیکار هستم و شغلی برای خودن ندارم برای همین گفته برو کار کن، دوست عزیز شما درآمدت یک سوم درآمد من هم نیست و منو نمیشناسی پس بهتره بجای نظر دادن و توی کارهای دیگران دخالت کردن سکوت کنی و خاموش بمونی، اینطوری من بیشتر بهت احترام میزارم تا از روی جهل و نادونی قضاوت کنی و نظر ارسال کنی، یکی هم نوشته ترسو هستید برای همین نمی تونی ازدواج کنی! این حرفها رو میزنی خودت بهش اعتقاد داری دوست عزیز؟ ما چی داریم ازش بترسیم! پدران ما توی سالهای نچندان دور یکی دو سال کارگری هم می کردن با پولش میتونستن یک زمین بخرن و با یکی دو سال دیگه کارگری می تونستن خونشون رو بسازن، ولی الان چی؟! برادر بزرگم سال ۸۴ با یک و نیم میلیون تومان ازدواج کرد الان هزینه یک ازدواج ساده از سی میلیون به بالا شده، تو سال به سال کار کن و عرق بریز و کارگری کن! هر سال فکر می کنی پس اندازت بهتر شده و با پولش می تونی ازدواج کنی در حالیکه پول ما هی بی ارزش و کم ارزش میشه پس هرچقدر هم تلاش کنی هر سال بالای ۲۵ درصد از ارزش پولت کمتر میشه! چون تورم خیلی بالاتر از این حرفهاست.
یه جوان دهه شصتی رو با جوانهای الان و ای دوره و زمونه نمیشه مقایسه کرد چون فرقشون خیلی زیاده
ما کیک و نوشابه فروختیم
سر زمین مردم کارگری کردیم
سر چهارراه آدامس و چسب فروختیم
همه بچه های دیگه همسن و سال خودمون خواب بودن و ما تابستون بیل و کلنگ توی دستان کوچیک خودمون می دیدیم و از ساعت پنج و نیم صبح بیل زدیم و کارگری کردیم
میگن اونی که از دیگران پیرهن بیشتر پاره کرده باشه بیشتر از کسی که سن کمی داره می فهمه، ما علاوه بر اینکه پیرهن بسیار بیشتری از شما پاره کردیم عرق بیشتری هم از شما ریختیم
من درامد خیلی خوبه ولی برای ازدواج کردن و تشکیل خونواده دادن از روی عقل و منطق کافی نیست
طلاق و هزار بدبختی دیگه از همین بی پولی و بیکاری نشات می گیره
و چه بسیار کسانی که به گفته شما ترسو نبودن و ازدواج کردن و با بی پولی و بدبختی خودشون دختر مظلوم دیگران رو هم با خودشون بدبخت کردن، نمونه همین جوانهایی که توی شوراهای حل اختلاف و دادگاهها از این اتاق به اون اتاق میرن.
زن رو منبع آرامش نام برده ام که یه بنده خدایی با اینم‌مشکل داره که زن منبع آرامش نیست و تو به زن به دیده کالا نگاه می کنی و اردواج نکنی بهتره
تو با اینم مشکل داری متاسفانه!
ولی یکی از دوستان لطف کردن و جواب این کاربر بدون نام رو دادن
ما در سایه و دامان مادرهایمان پرورش داده شدیم و به اینجا رسیدیم
توی آغوش مادرانمان احساس امنیت و آسایش کرده ایم پس قطعا زن سوای اینکه از خاک آفریده و یک کالا نیست منبع آرامش و امنیت هم هست.
متاسفم برای کاربرانی که هیچ نمی دونند و نظر ارسال می کنند.
اگه خونه از خودت نداشته باشی و ازدواج کنی سر سال می فهمی تورم و گرونی یعنی چی! صاحبخونه تا پارسال خونه اش رو صد هزار تومن بهت کرایه داده بود سر سال که میشه سیصد هزار تومن می کشه روش و بعد میگن تورم اینقدره
یک انسان عاقل و بالغ فکر می کنه دوست عزیز
فکر کردن و درست تصمیم گرفتنش از روی قدرت عقل و منطقه
اول فکر می کنه بعد میاد کاری رو انجام میده
فکر کردن و تصمیم گرفتنش از روی ترس و بزدلی نیست، از روی عقل و منطقه
به نظر من نمیشه با کاربرانی مثل شما بحث کرد چون فکر می کنید همه چی رو می دونید و در واقع هیچی نمی دونید.
اینها رو برای دوستانی نوشتم که می فهمن و درک می کنن
اونهای که نمی فهمن و درک نمی کنن میان و نمره منفی میدن
با تشکر

کاربر بدون نام ساعت 16:27 دقیقه
ضمن تشکر از احساس مهر و محبت شما دوست عزیز
قبل از اینکه نظر شما رو بخونم یک نظر تکمیلی در مورد کامنت دیگران که اومدن کامنت منو با کامنت ارسال کردن جواب دادم انشالله اون قبل از این کامنت تایید بشه
میدونی دوست عزیزم!
ما نمی ترسیم!
ما فکر می کنیم و تصمیم می گیریم
من همیشه گفتم به خودم که با این شرایط گرونی و تورم و هزار تا بدبختی که هست و بوجود میاد آدم تنها بمونه بهتره! همون ما به تنهایی بدبخت بشیم کمتر عذاب وجدان می گیریم و با خودمون هم یکی دیگه رو که با هزار امید و آرزو با ما ازدواج کرده و خونه ما اومده بدبخت نمی کنیم! من می تونم برای همسرم بالای پنجاه مثقال طلا بگیرم و برای خونه بخرم و ماشین بخرم! حرف من با اونهایی است که وضعیت اقتصادیشون به مراتب بدتر از وضعیت اقتصادی ماست.
من همدردی می کنم با کسانی که به مراتب زندگی سختری از من رو داشتن و نباید اینطور میشد! باید طعم خوشبختی رو می چشیدن
حق هر جوانی است که ازدواج کنه و تشکیل خونواده بده و خوشبخت زندگی کنه
ولی توی دوره و زمونه ای زندگی می کنیم لحظه به لحظه توان خریدمون کمتر و کمتر میشه و تا چند سال دیگه له میشیم
ضمن عذرخواهی اگر توی نوشته هام غلط املایی مشاهده کردید چون با گوشی می نویسم دستهای من بزرگ و صفحه کیبورد گوشی من کوچیکه

در مورد طلاق شرط اول مشکل اقتصادی دوم مشگر بیکاری سوم نداشتن قضات کار امد وحرفه ای ومتدین به امور زندگی

ولله این همه مسئولین از ازدواج جوونا حرف میزنن ولی خودشون هیچ کاری برای جوونا نمیکنن .فقط باید افسوس خورد

خطاب به کاربر بدون نام 20:59
من سعی می کنم که به انسانها احترام بگذارم چون دوست دارم دیگران هم حتی به اندازه خیلی کمتر از اونی که من بهشون احترام میذارم اونها هم به من احترام بگذارند، متاسفانه سن ازدواج سال به سال داره میره بالا و متاسفانه تا مشکل بیکاری و گرونی و خونه و مسکن جوانها حل نشه روز به روز معضل بزرگتری جامعه ما را فرا خواهد گرفت.
باور کنید همه دوست دارن ازدواج کنن، با عشق هم ازدواج کنن، درسته ما طعم خوشبختی رو نچشیدیم ولی میدونیم که نهایت شادی و نشاط یک انسان وقتی بدست میاد که انسان احساس خوشبختی کنه
باور کنید منم دوست دارم کسی که دوستش دارم و اونم منو دوست داره باهاش ازدواج کنم، دستش رو توی دستهام بگیرم و تا آخر دنیا برم، یکی از دوستان نوشته بود خوب می نویسم و داستان بنویسم، من سه تا داستان کوتاه نوشتم و یک رمان بزرگ دارم ولی منتشر نکردم، رمانم رو بصورت فیلمنامه برای یکی از کارگردانها فرستادم خوشش اومد و قول داد برام بسازه، منم گفتم تصمیم خودم رو می گیرم و بهت خبر میدم، توش از همین مشکلات ازدواج جوانها نوشتم چون هرچی نوشتم خودم تجربه اش کردم، من از اون آدمهای هستم که دوست ندارم مشکلاتی که توی زندگی کشیده ام کسی جز من تجربه نکنه
مادرم طفلک آرزو داره دومادی پسرش رو ببینه
مثل مادر من مادران بیشماری هستند که دوست دارن ازدواج بچه هاشون رو ببیند.
دختر و پسر نداره
هر کسی ازدواج کنه سهمش از زندگی باید خوشبختی باشه
زندگی خیلی شیرینه گرچه من فعلا به اون صورت شیرینی زندگی رو تجربه نکردم ولی انگار باید شیرین باشه
من نه ترسو هستم و نه بزدل
منم دوست دارم ازدواج کنم
دوست دارم نهایت تلاشم رو برای اونی که دستهاش رو توی دستهام میذاره بکنم
نه تنها برای خودم دوستم دارم همه ازدواج کنن و خوشبخت بشن، آخرین نفرشون هم من باشم و قبل از من همه ازدواج کنن و خوشبخت بشن

آقا مصطفی من همون کاربر 16:27 هستم، من گفته های شما رو درک میکنم، ولی با کمال احترام از گفته های شما فقط ترس رو برداشت میکنم... ترس از آینده...ترسی که عادی نیست و باید بهش غلبه کنید، انتخاب درست در زندگی خیلی مهمه، بقول دوستمون آدم بساز چه زن و چه مرد وجود داره... عشق حلال مشکلاته... حس میکنم شما هنوز عاشق نشدید تا همه این دلایل رو از یاد ببرید...
آدمها اگه عاشق باشن ، همه سختیها رو از یاد میبرن و تحمل میکنن...

گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود...
گویی به خواب بود،جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود...
کاری ندارم کجایی، چه میکنی؟؟؟
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود...

مرحوم قیصر امین پور

ازدواج خوبه اگه سخت گیری از طرفین نباشه فقط برنامه بچه داری رو ب تاخیر بندازن باهم تلاش کنن تا ب نقطه خوب برسن، در کل ازدواج بدون تجملات بخدا شیرینه.

اعتقاد جامعه بر این بود که شوهر نیست و دخترا بی شوهر موندن ولی این طور که مشخصه پسر ترشیده بیشتر داریم

بیشتر باو

من با نظرت موافقم آقا مصطفی، منم 24 سالم هنوز مجردم خرج خونه میدم چیزی نمی مونه پس انداز کنم فکر نمی کنم بتونم هیچ وقت ازدواج کنم زندگی خیلی سخت شده فقط باید کار کنی تا زنده بمونی زندگی برام تکراری شده فکر میکنم دارم دور یک میدان می چرخم هیچ چیزی دیگه خوشحالم نمیکنه برای یک جوان 24 ساله عجیب اینقدر زود از زندگی نا امید شده باشه ولی من شدم ، فکر کنم خیلی ها مثل من باشن اونهایی که میگن نترس برو جلو جای ما نیستن تو این دورو زمونه یا باید پول داشته باشی یا پارتی یا کسی که پشتت باشه که من هیچ کدوم ندارم ، خدایا توی دنیای بزرگت پوسیدیم که ...

راستی سال نو مبارک******

من متاهل هستم ویه دخترخوشگل خوب ومادرش درتربیتش هیچ کوتاهی نکرده اماشکرخدا زندگی ام عالی نه ولی خوبه راضیم هم ازنظر عاطفی ومادیات و... اماازدواج کردن درحال وگذشته ما خیلی فرق میکنه بنده موقعیت جوانان امروزی روکاملا درک میکنم. قرارنیست کسی درزندگیش درآرامش وشاید متکی به پشتوانه پدروپولش باشه وعده ای ازاشخاص مجردنادیده و درک نکنه و ترسو وبی دین فرض کنه.عجب دارم براتون ...!

با سلام و تشکر از شما دنیا خانوم
نه من آدم ترسو و ناامیدی نیستم و برخلاف اون چیزی که شما در مورد من فکر می کنید طعم عشق رو هم چشیده ام، عشقهای ما مثل عشقهای این دوره و زمونه نبوده که، عشق های ما عشق های پاک بود، عاشق هم می شدیم و گاهی تنها خاطره های خوب و شیرینی که از همین عشقها داشتیم به این خلاصه می شد که از کنار هم رد می شدیم و قلبهامون برای هم می طپید ولی جرات ابراز علاقه رو نداشتیم (جرات که چی بگم درستش این بود که عجب و حیا باعث می شد فقط همو نگاه کنیم و یا در رویاهامون بهم فکر کنیم) تکنولوژی به این صورت الان در دسترس نبود و شبکه های اجتماعی به صورت امروزی در اختیار کسی نبود، با نامه با هم حرف می زدیم، با نامه جواب هم رو میدادیم، و خیلی وقتها هم حتی بدون نامه فقط با نگاه کردن به هم با هم حرف می زدیم و بهم فکر می کردیم، منم عاشق شدم و به مراد دلم نرسیدم، از همین عشقم رمان زندگیم رو نوشتم که بالای 300 صفحه بود، توی تهران به یکی از ناشران دادم مطالعه کنه و نظر بده اومد منو دید و گفت از نظر ادبی خیلی خوب نوشته شده ولی قابل باور نیست انگار افسانه است و این چیزها در واقعیت برای کسی اتفاق نمی افته، ولی من بهش گفتم نه دوست عزیز خط به خط نوشته های من در این داستان واقعی هستند و برای من اتفاق افتاده اند و هیچی بهش کم و یا اضافه نشده فقط با جزئیات سعی کردم بصورت کاملا شیرین در حالیکه از واقعیت فاصله نگیره برروی کاغذ بیارم و بنویسم، همین رمانم رو اون سالها پول نداشتم چاپ کنم ناشرش نصف هزینه اش رو میداد و من می گفتم برای نصف بقیه اش مشکل دارم و نمی تونم هزینه اش رو بدم امسال تبدیل به فلیمنامه کردم و برای یکی از کارگردانها بصورت خلاصه فرستادم بعد از دو ساعت تماس می گیره و گفتند دوست داری فیلمنامه ات رو برات بسازم؟ منم گفتم فعلا برای ساختش عجله ای ندارم بهش فکر می کنم بهتون خبر میدم (این رو برای این منظور برای شما نوشتم که بدونید من هم عاشق شدم و طعم عشق رو چشیدم و ازش هم نوشتم) راستی این کامنت زیر شما که به نام مصطفی ارسال شده است من نیستم، من عادت دارم مطالبم رو بصورت تکمیلی بنویسم، چون هم سرعت تایپم زیاده و هم فکر می کنم و بلافاصله تایپ می کنم فقط احیانا بخاطر غلط املایی که می بینید ازتون معذرت خواهی می کنم چون واقعا دستهای من بزرگ و صفحه کیبورد گوشی من در حد و اندازه دست من نیست.

یادم رفت این روبه خدمت کاربران عرض کنم هرچندکه موقعیتم باآقای مصطفی نمیخونه امااز بیشترفرمایشات ایشون موافقم.

حرفاتون جالبه، شما دچار یه عشق افلاطونی شدید در زمانی که شرایطشو نداشتید برای ازدواج...
خب البته حق هم داشتید که ازش دست بکشید چون عشق خالی نون و آب نمیشه واسه زندگی ، من شرایط اون کاربر 24 ساله رو درک میکنم و کاملا بهش حق میدم که در گرداب سختیهای زندگی حس درموندگی داشته باشه، با اوضاع و احوال مملکت ما هم که اقتصاد ورشکسته تر میشه، امیدی به بهبود نیست... من واقعا دلم برای این جوونهامیسوزه که کسی به فکرشون نیست... امیدوارم هر چی خیره واستون پیش بیاد و فیلمنامتون هم به فیلم تبدیل شه و ببینیم این عشق رویایی رو...
میدونی... از بد روزگار، عاشق شدن هم باید در زمان درستش اتفاق بیفته وگرنه فقط یه حسرت برای شخص تا آخر عمر، باقی میگذاره...

پاسخ دنیا خانم
دنیا خانوم عشقهای اولیه همیشه در یاد و خاطر آدمها می مونه ولی من سالهاست فراموشش کردم، مربوط میشه به زمانی که 25 سال بیشتر نبودم، دقیقا 12 سال قبل آخرین بار دیدمش و دیگه بعد از اون ندیدمش، بله شما درست میفرمایید کسی به فکر ازدواج جوانها نیست، فقط بهشون میگن ازدواج کنید ازدواج کنید، بعد بهشون میگن بچه دار بشین بچه دار بشین بچه زیادش خوبه، ولی فقط در حد امر و نهی کردنه و حاضر نیستن از نظر اقتصاد و معیشت به اونها کمک کنن، یکی از دلایل افسردگی ما ایرانی ها هم همین پستی و بلندی و مشکلات ازدواج همین جوانهاست که عشق در جوانی رخ میدهد ولی در پیری ازدواج می کنند، بیشتر انرژی یک جوان که باید صرف کار و فعالیت بشه صرف فکر کردن و جستجوی کار و پیدا کردن شریک زندگی بشه، برای همین راندمان کاریمون هم خیلی پایینه،
با تشکر از شما جناب منوچهر جان، منم به نوبه خودم سال جدید رو به شما و خونواده عزیزتون و هر آنکس که دوست دارید از صمیم قلبم تبریک می گویم و برای شما در سال جدید آرزوی بهترین ها رو دارم.
همچنین به شما دوست خوبم سرکار خانوم دنیا خانم
سال نو و فرا رسیدن عید نوروز و به شما و خونواده محترمتون و همچنین تمام عزیزانی که دوست دارید تبریک عرض می کنم و براتون آرزوی بهترین ها رو دارم، امیدوارم در سال جدید به تمام آرزوهای خوب و قشنگتون برسید، چه محال و چه غیرمحال

متاسفانه کاربرانی که میان و نظر مخالف میدن ارزش بحث کردن رو ندارن چون اهل منطق و استدلال نیستن، عقیده بنده اینکه اینها ارزش بحث کردن رو ندارن چون حرف زدن با اینها یک نوع توهین به خودت و به اجتماع است، استدلال دارن ولی استدلالهای اشتباه، آدم رو می خوان راهنمایی کنند ولی با توهین و بی احترامی، برای همینه می گن حرف نزدن در این مواقع خیلی بهتر از حرف زدن است، نوع نوشتن و گفتارشون با حرف دل ما نمیخونه، من مخالف ارسال نظر مخالف نیستم ولی در صورتی که طرف اهل بحث کردن باشه و فکر نکنه تا ابد ایشون راست می گویند و ما دروغ می گویم، دهه شصت رو دهه روضه خونی و دهه غر غر کردن نام برده اند و به احتمال خیلی زیاد تمام نظرهای منفی رو یک نفر بدون دانش ارسال کرده اند و نمی شه بهش هم ایراد گرفت چون اون راه خودش رو میره ما هم راه خودمون رو، یکیشون حتی سواد درست و حسابی هم نداره، برای کاربر شاهین نوشته 37 سال سن داشته باشی یعنی متولد 1358 است و دهه شصتی محسوب نمی شی، متولد فروردین 1360 دهه شصتی محسوب می شه و 37 ساله می شه، این متولدین اواخر دهه ها هم توی دهه بعدی قرار می گیرند، یعنی کسی که متولد نیمه دوم سال 1359 است دیگه بخاطر یکی دو ماه توی دهه 50 حساب نمی کنند و همان دهه شصتی محسوب میشه نه دهه 50
اینطوری میان نظر میدن و راهنمایی می کنند، اینها افراطی و تندرو هستند و نظر مخالف خودشون رو قبول نمی کنند، یه کار خوبی هم بلدن دست به نمره منفی هم زیاد دارن، انگار نمره دادن برای کاربر پول و نون حساب می شه بلافاصله منفی میدن و نظر مخالف در حد توهین کردن ارسال می کنند، همان از قدیم گفتن جواب ........ خاموشی است، و یا حرف نزدن خیلی بهتر از حرف زدن است، حرف نزنی مردم فکر نمی کنن حرف زدن بلد نیستی ولی اگه حرف بزنی همین مردم فکر می کنند چیزی بارت نیست و .... هستی، البته می دونید توی همین ایران به پرسشهای آمارگیران درست و حسابی جواب داده نمی شه، فرضا من دیدم آمارگیر دختر بوده و رفته زنگ یه خونه ای رو زده که طرف پسر اومده بیرون جواب داده و بیکار هم بوده، بخاطر اینکه توی همون نگاه اول از دختره خوشش اومده هر چی بهش گفته دروغ بوده، مثلا می فرمایند، بله من شاغل هستم درآمد بالای یک میلیونه، پدر و مادرم تحصیل کرده و شاغل هستند و دهها پاسخ اشتباه دیگه باعث می شه همین اشتباهات آماری شکل بگیرند، اونهای هم که میان این داده ها رو تجزیه و تحلیل می کنند هم به درستی تجزیه و تحلیل نمی کنند و هر چی روی کاغذ بود رو بدون اینکه بهش فکر کنن و احتمال خطا بدن قبول می کنند. واقعا یکی از کاربران با جمله زن منبع آرامش و امنیت است مشکل داره، من خیلی ها رو دیدم حتی با آب هم مشکل داشت و وقتی می فهمید من آب می خورم انگار بهم فحش میداد چون آب شهر خودشون قابل شرب نبود آب شهر ما توی مایه های آب معدنی بود می گفت آب چیز بی خودیه و خدا بیخودی اونو آفریده و طعم و هیچ بویی هم نداره برای همین من آبمیوه می خورم خودمم درست می کنم، کلا بحث کردن ما با هم توی جامعه اینطوری بوده، الان می شه نتیجه گرفت آیا همین ها نیستند که می رن توی صفحات کاربران دیگه توهین می کنند و فحش میدن یا ما هستیم که اینکارها رو انجام می دهیم، اینم اضافه کنم که وقتی می گن بچه دار بشین ده تا بیست تا بچه بیارید با این گفته به خیلی ها بد می کنند چون یکی از طبعات بی آبی همین رشد بی رویه جمعیت است، ده نفر دوش بگیرن و آب مصرف کنند خیلی بهتر از اینکه صد نفر دوش بگیرند و آب مصرف کنند، الان بگم آب سرچشمه حیات است میان و نظر میدن نخیر آقا آب منبع حیات هم نیست چیز بی خودی است. یا نوشته اند به زن محبت کنی شاید محبت کنه شاید هم بهت محبت کنه، حتی تفسیر مناسبی هم از جنس مخالف ندارن، زن سوای اینکه یک انسان است و از هر نظر با مرد برابر و همطراز است آفریده شده برای محبت و عشق، آرامش و امنیت، زن منبع آرامش است، به زن محبت کنی بهت محبت میکنه دیگه بگی محبت می کنه و یا شاید محبت نکنه کاملا اشتباه است، این تعریف برای مردها بیشتر صدق می کنه و اینها چیزی را که در خود دیده اند به همه نسبت میدهند. با کسی که هزار کتاب خونده خیلی بهتر از کسی که یک کتاب خونده می شه بحث کرد، خوندن کتاب باعث می شه زندگیهای بیشماری رو فقط با خوندن تجربه کنی در حالیکه تو شخصیت اصلی داستان نیستی، کسی که یک کتاب می خواند یکبار زندگی کرده و کسی که هزار تا کتاب خوانده هزار بار تجربه زندگی کردن داشته است.

کاربر بدون نام که بدون نام 11 / 01 / 1396 ساعت 21 : 03 ، ارزش بحث کردن نداری، دهه شصتی های که شما می شناسید خیلی لوس هستند و دو بار ازدواج کردن و از بس لوس، تجمل گرا و تحصیل کرده واحد چغندر دانشگاه آزاد هستند که هشت ترمه نتونستن تموم کنن و شونزده ترم درس خوندن؟ زنهاشون رو هم طلاق دادن؟ دنبال شغل آنچنانی هستند یعنی دوست دارن وزیر یا رئیس جمهور بشن؟ من مطمئنم هستم شما سرتون خورده به جایی، نمی تونی درست برداشت کنی، حرفهات بوی توهین میده .... اول برو یاد بگیر چطوری حرف بزنی و به دیگران توهین نکنی، حتما خیلی انتظار هم داری دیگران هم به شما احترام بذارند چون شما دارید به دیگران نهایت احترام را میذارید؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اقا مصطفی که میفرمایید خیلی در امد داری و از این حرفا به جای غر زدن تو شبکه اجتماعی که دیگران باهات همدردی کنن کاری بکن.. یا اصلا هیچ کاری نکن.. سکوت کن و حرف نزن تا دیگران مجبور نباشن از خودشون دفاع کنن.. مد شده هر کی چهار تا کتاب خونده خودشو ادم بدونه و دیگران رو کوچیک کنه ولی اون کسی که کوچیک میشه تویی.. واقعا اوایل که حرف میزدی احترام قائل بودم و حتی نکته مثبت تو جوابت دادم ولی بعد فهممیدم چ اشتباهی نظر مثبت دادم.. کاش سکوت میکردی تا احترامت حفظ میشد

بهار جان
جناب مصطفی که نگفتن هزار تا کتاب خوندن و درآمد آنچنانی دارند! نوشتند با کاربری که هزارتا کتاب خونده باشه بهتر از کسی که یک کتاب خونده میشه بحث کرد! گفته ایشون با کاربری بود که من هم براش نوشتم نمیشه باهاش بحث کرد! من توی حرفهای آقا مصطفی نشانی از غرور و تکبر ندیدم تمام مطالبش رو هم خوندم اونجایی هم که نوشته بودن کارگری هم کردن خوندم، من توی حرفهاش بیشتر محبت دیدم تا تکبر و خودستایی.

پاسخ سرکار خانوم بهار
من توی شبکه اجتماعی چیزی نمی نویسم که مردم با من همدردی کنند اتفاقا نوشتم که با دیگران که وضعیت معیشت و اقتصادیشون به مراتب بدتر از من است همدردی کنم، من خودم برنامه نویس هستم و توی شبکه های اجتماعی اصلا حضور ندارم چون میدونم جنبه استفاده کردن ازش فعلا در ما جا نیفتاده است، در حالیکه همین شبکه اجتماعی رو خودم میتونم بسازم و قبلا هم برنامه نویسش رو کردم و بالای صد هزار کاربر داشتم، جایی هم ننوشتم که دیگران بخونند و با من هندردی کنند، اینجا مکانی برای ارسال دیدگاه و نظر است اگر من یاد بگیرم به حقوق دیگران احترام بگذارم و دیگران هم به حقوق من احترام بذارن دیگه اینجا جای بدی نیست و میشه با هم بدون توهین کردن به همدیگه حرف بزنیم و بحث کنیم، من اینجا به کسی توهین نکردم و نخواهم کرد و فقط چون کامنت در کامنت شده بود اومدم و جواب کامنت دوستان و شما رو دادم وگرنه توی برترینها فقط مطالب رو میخونن بدون اینکه نظری ارسال کنم.
همچنین فرا رسیدن سال نو رو به شما و خونواده محترمتون تبریک عرض می کنم
سال نو مبارک
عیدتون مبارک

پاسخ کاربر بدون نام 44 : 12
ببخشید ایشون کجای حرفشون به کسی توهین کردن! به نظرتون نمیشه از اینترنت درامد داشت! منم خودم منبع درآمدم از اینترنت است! توی خونه میشینم و با کامپیوتر کار می کنم و درآمد دارم، به نطرتون ایشون نمی تونن از اینترنت درامد داشته باشند، حتما طرف باید کارنتد باشه و از صبح تا شب کار کنند؟! توی حرفهای ایشون توهین و انرژی منفی نبودن و اتفاقا من مطالبشون رو که میخونم انرژی می گیرم و بیشتر غذا میخورم الان هم یک کیلو چاق شدم از بس انرژی مثبت گرفتم

وای عجب کامنت مزخرفی از اون بچه ای که عقده دهه شصتیا رو داره خوندم، واقعا نشون داد کی اهل غر غر کردن و نالیدن و انرژی منفیه، ...
آقا مصطفی، حق با شماست با بعضیا نمیشه بحث کرد، طرف هنوز توی فهم و درک "خانمها منشا آرامشند " گیر کرده و درگیره... بهتره این بحث تموم شه تا به توهین بیشتر کشیده نشده... به طرف میگی قربون چشم بادومیت برم، میگه من بادوم میخوام....خلاصه اینکه نرود میخ آهنین در سنگ...
من و شما بحث خوبی داشتیم و ازتون ممنونم که پیشنهاد منو به شوخی گرفتید و در نهایت ادب و احترام جواب منو دادید،، این نشون میده شما، انسان باشعور و با ظرفیتی هستید...
من هم سال نو رو به شما و خونواده محترمتون تبریک میگم و از خدا میخوام بهترینها رو قسمتتون کنه...

بحث خیلی جالبی بود و من خیلی خوشحال شدم این نظرات رو خوندم، البته یکی از دوستان با همه جنگ و دعوا داشتن و یه ریزه هم دیدم بی احترامی کردند، دوستان لطفا برای احترام بهمدیگه بیایید بهم بی احترامی نکنیم، بیشتر روی سخنم با اون کاربر بزرگواری است که نظرات منفی زیر همه نظرات دیگه ارسال کردند، برای من که خیلی بزرگتر از شما هستم بودن در کنار شما برام احساس زیبا و خوشآیندی است، انشالله که خدا پشت و پناهتون باشه

وای اصلا باورم نمیشه:) طرف لشگر کشی کرده کامنتهاش رو لایک کنند بعد ناراحته چرا منفی هم گرفته:) سن و سال بالا ؛ رشد شخصیتی صفر! انسان چه چیزهایی می بینه تو این دنیا:)

با تشکر از همه دوستان که حمایت کردن، خصوصا از سرکار خانم دنیا خانم و فاطمه خانم و جناب آقای منوچهر و جناب شاهین
احیانا هم به اون کاربر محترمی که حس می کنم از من دلخور شدن معذرت خواهی می کنم و امیدوارم به بزرگواری خودتون بنده رو حلال کنند، توی تعطیلات بیکار بودم این مطلب توجه منو به خودش جلب کردم و دیدگاه خودم رو ارسال کردم، قصد ابراز همدردی از کسی رو نداشتم چون نگاه من فقط به خداست، آدم بیکار و ترسویی هم نیستم که از ازدواج کردن بترسم، و اهل بی احترامی کردن به کسی هم نیستم، نظراتی که با نام مصطفی (بجز اونی که زیر یکی از کامنت های سرکار خانم دنیا) ارسال شده اند نویسنده اش من هستم و بقیه که با نامهای دیگه هستند و کاربر مخالف نظرم عقیده داشتن من هستم بنده نیستم چون من همیشه در کمال افتخار اسمم رو واقعی مصطفی می نویسم و از بکار بردن اسمهای دیگه پرهیز می کنم و جز با نام کاربری خودم به نام دیگه ای نظر ارسال نمی کنم.
از آشنایی با شما دوستان خیلی خوشحال شدم و آرزوی سال خوب و خوشی برای شما عزیزان دارم.
کاربر مخالف نظرات منم انشالله که بنده رو حلال می کنند قصد بی احترامی و توهین نداشتم ایشون خودشون برداشت نامناسب از نوشته های من رو داشتند.
همچنین از شما سرکار خانم دنیا کمال تشکر را دارم
اون نوشته شما رو که بنده جدی گرفتم ولی خدا عمرت بده وقتی خوندم خندیدم خیلی باحال بود فراموشش نمی کنم.
بنده آدم بیکاری هم نیستم، توی تعطیلات هستیم و انشالله که در کنار هم بهمون خوش بگذره

تو شبکه اجتماعی نظر گذاشتن بی فایده است.. چون نه میبینیم که قضاوت کنیم و نه حق قضاوت داریم.. پس بهتره دوست هم باشیم و مهربان.. امیدوارم اقای مصطفی و بقیه عزیزان تو زندگیشون موفق باشن.. هر کسی دغدغه ای داره.. حل بشه.. فقط حل بشه.. امین