۵۰۶۴۷۸
۵۰۰۷
۵۰۰۷
پ

طنز؛ بروتالیتیِ شمس بر مولانا

شمس و مولانا که فردا امتحان داشتند را در حال «فیفا ۱۳۳۸» پلی استیشن دیدم...

بی قانون؛ ضمیمه طنز روزنامه قانون - مهرشاد مرتضوی: شمس و مولانا که فردا امتحان داشتند را در حال «فیفا ۱۳۳۸» پلی استیشن دیدم. سخت به ارض هم می تاختند و شمس، «روبرت بن کارلوس» بر نوک حمله نهاده، فرت و فرت دروازه مولانا را می گشود و کُری در می داد که «جلال الدین محمد بلخی اف سی اَم و جلال الدین محمد بلخی اف سی اَم و جلال الدین محمد بلخی اف سی اَم و جلال الدین محمد بلخی اف سی امَ، این بود جلال الدین محمد بلخی اف سی اَت؟!»

و مولانا گردن کج تر نهاده و زبان به ماله کشی و توجیه می گشود که «معاذا... که مریدی دروازه مراد خویش بگشاید.» سیزده هیچ بودند که مولانا شَلَخی روانه ساخت از میانه زمین و به سه کنج دروازه نشست، پس شاگرد بلخی دست بگذاشت و به سماع آمد.

درهمین اثنا، حافظ در بگشود و فریاد برآورد که: «صاحبدلان خدا را! بر اعصاب ما طبقه پاینیان ارابه می رانید؟» لیکن او هم که چشمش به سیستم افتاد، صیحه ای درداد و از ردایش کتیبه مورتال کامبت جدید را بیرون کشید و هر سه تن ذوق زده به لعب مشغول و مغفول گشتند.

در میانه بازی، آنجا که ساب زیرو، جِید را خشکانده و بر اون بروتالیتی همی زد، سعدی اذن ورود خواست و شمس فرمود: «بازه بیا تو!» و پس از دقایقی نظامی و باباطاهر عریان هم به جمع شان اضافه شدند.

پس پکیج تاریخ ادبیات این مرز و بوم کامل شد و تخمه ها شکستند و بازی ها کردند و داشتند فوتبال ها می دیدند که شاخه نبات، در به لگد گشود و حافظ را گفت: «مگه سه ساعت پیش نگفتم بچه رو ببر حموم، گفتی الان می برم؟ معلوم هست کدوم گوری هستی!» باباطاهر ملافه ای دور خود پیچید.

حافظ سریع تبلت کشید تا در دیوانش به دنبال شعر عاشقانه ای برای نرم کردن شاخه نبات بگردد اما شاخه نبات امانش نداد و گفت: «منت کشیات رو واسه اون خواهرای دریده ات نگه دار، سر و تهت رو می زنن پا میشی میای پیش این...» شمس و مولانا دوتایی میان حرفش پریدند و گفت: «ما دوتا فقط همخونه ایم!»

هر چه بود شاخه نبات گوش حافظ گرفت و او را برد و به بچه شویی گمارد. سعدی که این حال دید فریاد برآورد: «عشق است همه مجردا!» و دست در تشت پفک کرد که ناگاه هاتف از غیب تماس گرفت و گفت که از سه کتاب، دو کتابش مجوز ارشاد نگرفته و خود را فی الفور برساند! پس سعدی نیز از در بشد و نظامی هم موعد شیفت گشتش بود و باباطاهر هم که چیز چندانی تنش نبود و پیش آن دو یار شفیق و پر حاشیه، شرم حضور داشت، از کادر خارج شد. دوباره ماندند شمس و مولانا و فیفا و تا صبح بازی کردند و فردا دهی - دوازدهی گرفتند و به شکرانه پاسی، یک روز کامل دیگر هم بازی کردند.

از طرفی پروین اعتصامی که جزوه ها چاک داده بود و صداهای ضبط شده استاد را به گوش جان جویده بود، استرس گرفت و ۸.۷۵ شد و هر چه «استااااد، استااااد» کرد، افاقه نکرد و شد آنچه که شد.

ما از این داستان نتیجه می گیریم که پاس شدن و افتادن، دست استاد است و شما نباید شب امتحان بیخود خودتان را خسته کنید.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج