طنز؛ سوءاستفاده از فضای باز ممنوع
بعضیها از ما سوال میکنند که چرا فضای کشور قبل از انتخابات یهو مثل یه گل باز میشه ولی بعد از انتخابات گُله میبینه شرایط مساعد نیست، «اوه اوه چه بساطیه» گویان بسته میشه؟ چرا وقتی نشون میداد درصدو آقای احمدی نژاد میخند؟ و دهها چرای دیگه...
آیدین سیارسریع در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
بعضیها از ما سوال میکنند که چرا فضای کشور قبل از انتخابات یهو مثل یه گل باز میشه ولی بعد از انتخابات گُله میبینه شرایط مساعد نیست، «اوه اوه چه بساطیه» گویان بسته میشه؟ چرا وقتی نشون میداد درصدو آقای احمدی نژاد میخند؟ و دهها چرای دیگه... عرض کنم خدمتتون تنها علت قضیه اینه که ما متاسفانه جنبه استفاده از فضاهای باز رو نداریم. فضای باز خودش اومده، فرهنگش نیومده. عادت کردیم دائم تو فضای بسته باشیم، بدون تهویه مناسب. بعد یهو رایحه خوش خدمت ساطع شه، هیچکی گردن نگیره. بعد یه عده بیفتن به جون هم که «من نبودم، تو بودی» و یه سری هم بیخیال برای خودشون تو آینه سلفی بگیرن.
یک مثال عینی و ملموس برای این که ببینید ما چقدر از فضاهای بازی که ایجاد میشه سوءاستفاده میکنیم اینه که جمعی از فعالان تربیتی، علمی و رسانهای نامه سرگشاده نوشتن و از نامزدهای ریاست جمهوری خواستن که برنامهشون رو برای آموزش و پرورش اعلام کنن. ملاحظه میفرمایید که ما باز دو روز توی روی این فعالان خندیدیم و فضا رو انتقادی کردیم شروع کردن به مطالبهگری. همین روند ادامه داشته باشه فردا کنسرت داریوش (ارجمند) تو برج میلاد رو هم به عنوان کف مطالبات مطرح میکنند، اونوقت دیگه نمیشه جمعش کرد.
برگردیم به نامه این فعال نمایان به اصطلاح تربیتی و علمی و به ظاهر رسانهای. نکته اولی که این افراد مطرح میکنند این است که «بنا به مطالعات جهانی و تجربه کشورهای پیشرفته نمیتوان کشور و دولتی را یافت که بدون توجه و تمرکز ویژه بر تعلیم و تربیت به جایگاه قابل قبولی در توسعه یافتگی رسیده باشد». این خودش اولین نکته خلاف واقع است. چون ما در کمال شگفتی بدون توجه و تمرکز بر تعلیم به جایگاه قابل قبولی در توسعه یافتگی رسیدهایم و مدارکش هم موجود است. در ادامه میگویند: «مدارس به جای تربیت شهروند با اخلاقِ مسئولِ آگاهِ منتقدِ مشارکت جو به دستگاهی برای تربیت افرادی منفعل و پذیرنده تبدیل شده است». همین دیگه! با فرمون همین منتقدان پیش رفتیم که الان تا میایم بچه رو به صورت فیزیکی هدایت کنیم تلفن برمیداره و زنگ میزنه 123 (امداد کودکان).
بعضیها از ما سوال میکنند که چرا فضای کشور قبل از انتخابات یهو مثل یه گل باز میشه ولی بعد از انتخابات گُله میبینه شرایط مساعد نیست، «اوه اوه چه بساطیه» گویان بسته میشه؟ چرا وقتی نشون میداد درصدو آقای احمدی نژاد میخند؟ و دهها چرای دیگه... عرض کنم خدمتتون تنها علت قضیه اینه که ما متاسفانه جنبه استفاده از فضاهای باز رو نداریم. فضای باز خودش اومده، فرهنگش نیومده. عادت کردیم دائم تو فضای بسته باشیم، بدون تهویه مناسب. بعد یهو رایحه خوش خدمت ساطع شه، هیچکی گردن نگیره. بعد یه عده بیفتن به جون هم که «من نبودم، تو بودی» و یه سری هم بیخیال برای خودشون تو آینه سلفی بگیرن.
یک مثال عینی و ملموس برای این که ببینید ما چقدر از فضاهای بازی که ایجاد میشه سوءاستفاده میکنیم اینه که جمعی از فعالان تربیتی، علمی و رسانهای نامه سرگشاده نوشتن و از نامزدهای ریاست جمهوری خواستن که برنامهشون رو برای آموزش و پرورش اعلام کنن. ملاحظه میفرمایید که ما باز دو روز توی روی این فعالان خندیدیم و فضا رو انتقادی کردیم شروع کردن به مطالبهگری. همین روند ادامه داشته باشه فردا کنسرت داریوش (ارجمند) تو برج میلاد رو هم به عنوان کف مطالبات مطرح میکنند، اونوقت دیگه نمیشه جمعش کرد.
برگردیم به نامه این فعال نمایان به اصطلاح تربیتی و علمی و به ظاهر رسانهای. نکته اولی که این افراد مطرح میکنند این است که «بنا به مطالعات جهانی و تجربه کشورهای پیشرفته نمیتوان کشور و دولتی را یافت که بدون توجه و تمرکز ویژه بر تعلیم و تربیت به جایگاه قابل قبولی در توسعه یافتگی رسیده باشد». این خودش اولین نکته خلاف واقع است. چون ما در کمال شگفتی بدون توجه و تمرکز بر تعلیم به جایگاه قابل قبولی در توسعه یافتگی رسیدهایم و مدارکش هم موجود است. در ادامه میگویند: «مدارس به جای تربیت شهروند با اخلاقِ مسئولِ آگاهِ منتقدِ مشارکت جو به دستگاهی برای تربیت افرادی منفعل و پذیرنده تبدیل شده است». همین دیگه! با فرمون همین منتقدان پیش رفتیم که الان تا میایم بچه رو به صورت فیزیکی هدایت کنیم تلفن برمیداره و زنگ میزنه 123 (امداد کودکان).
قدیم کجا اینطور بود؟ به این سوی قبله تا خودِ مرحله فیتوبارانداز از بزرگتر بابت تلاشهای دلسوزانهاش تشکر میکردیم. هر چی هم میزدن تو سرمون - نمیدونم چرا ولی- میگفتیم چشم! اونوقت اینها به جای امتداد این مسیر زیبا که نتایج به این قشنگی داده دنبال تربیت منتقد مشارکت جو هستند! عرض شود زرشک. سوال دیگری که مطرح کردهاند این است: «برنامه دولت جنابعالی برای شکوفایی اقتصاد آموزش و رفع مضیقههای مالی و نیز تحول در شیوه تربیت و گزینش معلم چیست؟» باز هم سیاه نمایی! کدوم مضیقه مالی؟ الان وضع معلمها به این خوبیه که.
ندیدید همه مسئولان بعد از عزل و استعفا میگن «برمیگردم و به همان شغل معلمی میپردازم!»؟ مثل خارج که فعالان برای سود بیشتر از سیاست، به اقتصاد میرن، اینجا هم میان معلم میشن که بتونن درآمد هنگفت به جیب بزنن. (مخصوصا غروبا که دربستی خوب میخوره). لذا بنده خواهش میکنم دوستان و عزیزان و سیاه نمایان و سوءاستفادهگران محترم از این فضای به وجود آمده قبل انتخابات استفاده نامناسب نکنند و مطالبات خودشون رو نگه دارن، آخر کلاس (سال چهارم دولت) بپرسن. بنده دیگر حرفی ندارم، شما هم حرفی نزنید. خدانگهدار.
پ
ارسال نظر