جاباما
۵۱۸۶۵۳
۵۰۰۴
۵۰۰۴
پ

«جام جهانی» به جای «جنگ جهانی»

نگاهی سریع و گذرا به وضعیت ورزش قهرمانی در دنیای امروزی خیلی زود روشن می کند محبوبیت و پایگاه اجتماعی وسیع فوتبال با هیچ رشته دیگری مقایسه شدنی نیست.

ماهنامه آینده روشن: نگاهی سریع و گذرا به وضعیت ورزش قهرمانی در دنیای امروزی خیلی زود روشن می کند محبوبیت و پایگاه اجتماعی وسیع فوتبال با هیچ رشته دیگری مقایسه شدنی نیست. این پدیده شگفت انگیز مدت هاست توانسته است مرزهای محدود ورزش را بشکند و خودش را به یکی از علقه های اجتماعی مردمان سراسر جهان تبدیل کند.
بسیار دیده شده است که کودکان گرسنه اتیوپی یا سومالی و برمه و افغانستان که شاید حسرت لقمه ای نان را بر دل داشته باشند. شکم خالی شان را با شعف بر تن کردن پیراهن بزرگ ترین ستاره های فوتبال دنیا از یاد می برند و با شور و اشتیاقی وصف ناپذیر، دل به دل میلیونرهای دنیای مستطیل سبز می دهند.

خیلی از بازی های باشگاهی و ملی فوتبال در جهان هر سال و به طور مرتب رکورد پربیننده ترین برنامه های تلویزیونی دنیا را می شکنند و دراین زمینه حد نصاب جدیدی به وجود می آورند؛ اما واقعا فوتبال این قدرت جادویی را از کجا آورده و چگونه توانسته است یک سر و گردن بالاتر از هر ورزش دیگری بایستد؟ برای رسیدن به پاسخ باید این سوال را از ابعاد گوناگون بررسی کرد.

در درجه اول، جذابیت فوتبال به ماهیت شگفت انگیز این ورزش مربوط می شود. در تاریخ زندگی اجتماعی بشر توانایی های خلاقانه هر یک از اجزای بدن آدمی از دیرباز کشف شده بودند؛ برای مثال، هنر دستان انسان در خلق طراحی ها و نقاشی های گوناگون از هزاران سال پیش برملا شده بود، یا توانایی های چشم و گوش و زبان او طی تکاملش، یک به یک، هویدا شده بودند؛ اما ورزش فوتبال توانست از دو پای انسان که عمدتا تنها برای گام برداشتن استفاده می شد ابزاری برای خلق زیباترین حرکات بسازد و از لگد زدن که یکی از شیوه های غریزی آدمی برای ارتکاب به خشونت و دفاع شخصی بود وسیله ای برای آفرینش ظریف ترین و دلرباترین حرکات ممکن درست کند.
«جام جهانی» به جای «جنگ جهانی»
به نظر می رسد رو به رو شدن پدران ما با پدیده نوظهوری که به آن ها امکان می داد با دویدن و لگدزدن شان با هم رقابت و از زندگی شان لذت ببرند آن قدر برای آن ها مهیج و شورانگیز بود که آنان این عشق جادویی را پرورش دادند و نسل به نسل منتقلش کردند.

به جز این نباید از یاد ببریم که فوتبال تقریبا پرجمعیت ترین ورزش رسمی قهرمانی است و هر رقابت آن می تواند به جای دو، چهار، هشت یا حتی دوازده نفر، گروهی ۲۲ نفری را درگیر کند. اگر ورزش های انفرادی تنها برپایه قابلیت های تکنیکی دو رقیب استوار شده اند یا اگر رشته هایی نظیر والیبال و بسکتبال معمولا به ویژگی های خاص فیزیکی نیاز دارند، دنیای وسیع فوتبال این اجازه را به میلیون ها انسان می دهد که تقریبا با هر نوع مهارت یا هر نوع وضعیت بدنی برای خودشان در زمین بازی جایی پیدا کنند.

این میدان به هر نوع قهرمانی نیاز دارد؛ از دروازه بانی با قامت بلند و دست های کشیده که از زدن ساده ترین ضربات به توپ با پا عاجز است تا مهاجمان کوتاه قامت و ریزنقش که توپ مثل کنه به ساق هایشان چسبیده باشد، و از مدافعان میانی با سرعتی پایین و هیکلی درشت تا پاسورهای باهوش که مهندسی بازی را در دست دارند.

این همه تنوع از فوتبال برای صدها میلیون هوادار شیفته اش در دنیا پدیده ای غیرتکراری و همیشه جذاب می سازد. علاوه بر این، آوردگاه مسابقات فوتبال محلی برای تقابل اندیشه های تاکتیکی نظریه پردازان و متفکران این رشته ورزشی هم هست؛ آن ها با جنگ های شطرنج گونه خودشان گاهی کمک می کنند تیم های ضعیف تر با بازی کمتر بر حریفان قدرتمند و مغرور غلبه کنند و شگفتی باورناپذیری بسازند؛ اینجا ضعیف تر بودن هرگز به معنای همیشه بازنده بودن نیست و درهای خلق حیرت همیشه باز است؛ حتی تیم هایی که در یک مسابقه ۹۰ دقیقه ای از حریف شان چند گل عقب افتاده اند در همان مسابقه می توانند شیوه بازی شان را تغییر بدهند و موفق شوند. این شعبده ها را فقط فوتبال در آستین دارد؛ بنابراین کاملا طبیعی به نظر می رسد گاهی برخی از هواداران متعصبش میلیون ها تومان صرف خرید بلیت تنها یکی از مسابقات آن از بازار سیاه کنند.

رسانه و فوتبال همدیگر را ثروتمندتر می کنند

چرا رسانه ها این قدر به فوتبال اهمیت می دهند؟ چون عموم مردم فوتبال به فوتبال علاقه دارند و این ورزش استقبال از رسانه ها را افزایش می دهد. چرا فوتبال روز به روز محبوب تر می شود؟ چون رسانه ها هر روز به فوتبال پر و بال بیشتری می دهند و جایگاه آن را به عنوان کالایی ضروری در سبد زندگی مردم تثبیت می کنند. همه چیز به همین سادگی است. فوتبال و رسانه ها خدمات مقتابل مهمی به هم می دهند و به طور مستمر یکدیگر را ثروتمندتر و پرقدرت تر می کنند. برای وسایل ارتباط جمعی راحت ترین کار این است که روی اسب برنده شرط ببندند و با پرداختن به مقوله ای که هواداران افراطی خاص خودش را دارد، پیگیری مخاطبان شان را تضمین کنند.

اینکه از رادیو و تلویزیون یا روزنامه های ورزشی توقع داشته باشیم به ورزش های دیگر هم بپردازند و ذائقه مردم را تغییر بدهند با خوی تجاری و اقتصادی رسانه ها سازگار نیست؛ اصولا ریسک چنین تغییری بالاست، بنابراین وسایل ارتباط جمعی همچنان ترجیح خواهند داد به حاشیه ای ترین اخبار فوتبال از مهم ترین رویدادهای ورزش های دیگر خیلی بیشتر توجه کنند. همچنین مخاطبانی هم که از بامداد تا شامگاه با بمباران خبری درباره فوتبال رو به رو هستند دیگر نمی توانند این علاقه کهنه را نادیده بگیرند و اگر چند روز از دنیای خبرها و تحلیل های مربوط به این رشته ورزشی دور شوند، عمدتا سردرگم و کلافه خواهندبود.

رسانه ها به تدریج مخاطبان شان را معتاد به فوتبال بار می آورند و این رویه به سود دوجانبه هر دو حوزه منتهی می انجامد. به نظر می رسد این چرخه مهم و موفق کماکان و تا سال های طولانی به کار خودش ادامه بدهد و فوتبال و رسانه همچنان آب به آسیاب هم بریزند.

فوتبال، سوپاپی برای روح عصیانگر

گرچه ردپای هولیگانیسم و رفتارهای ناهنجار تماشاگران را در برخی از دیگر رشته های ورزشی هم می توان دید، تردیدی وجود ندارد که بزرگ ترین میدان ظهور این پدیده استادیوم های فوتبال است. سالانه اخبار و گزارش های فراوانی تولید می شود در مورد تماشاگرانی که در استادیوم های فوتبال یا دیگر فضاهای مرتبط با آن رفتارهای بزهکارانه ارتکاب کرده یا حتی اسباب مرگ دیگران را رقم زده اند.

پرسش این است که چرا چنین اتفاقی رخ می دهد و چگونه فوتبال به محملی برای وقوع چنین اتفاقاتی تبدیل می شود؟ پاسخ این پرسش را شاید بتوان بیشتر از هر چیز دیگری در حجم بالای تماشاگران مسابقات فوتبال و نیز هیجان و حساست مضاعف مسابقات این رشته ورزشی پیدا کرد.
«جام جهانی» به جای «جنگ جهانی»

حقیقت آن است که بشر برای ادامه بهتر زندگی اش به تخلیه هیجانات و احساسات درونی اش نیاز دارد. در جوامع شهری امروزی با اتمسفر خشک و صنعتی غالبا چنین موقعیتی به ندرت در اختیار افراد قرار می گیرد. در چنین وضعیتی مسابقات فوتبال، با ده ها هزار تماشاگر و حساسیتی که مدام از سوی رسانه ها تشدید می شود، بهترین فرصت خواهندبود که تماشاگران و به ویژه جوان ترها هیجان خودشان را خالی کنند و لحظات ناب و بی بدیلی از غم و شادی با خشم و عصبانیت را شاهد باشند. اگر این فضای خاص با ساز و کارهای مناسب بازدارنده کنترل شود، مشکلات به حداقل می سد، اما همان طور که در ایران شاهد هستیم، اگر خبری از این بازدارنده های قوی نباشد، مهار احساسات هواداران دشوار خواهدبود و در این صورت بروز اتفاقاتی مانند سنگن پرانی و فحاشی و کتک کاری اجتناب ناپذیر می شود.

عامل دیگری که کمک می کند فضای استادیوم ها ملتهب شود مسئله ناشناخته بودن تماشاگران است. در دنیا جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی فرضیه ای به نام «گمنامی» وجود دارد که تاکید می کند اگر انسان ها نتوانند در محل کار یا زندگی شان و میان کسانی که به طور روزمره و از نزدیک با آن ها در ارتباط هستند برخی از رفتارها را انجام بدهند، بروز اغراق شده این رفتارها به جایی موکول می شود که فرد در آن ها گمنام است، جایی مانند استادیوم های ورزشی؛ برای نمونه، اگر کسی در جمع اعضای خانواده یا همکارانش نمی تواند واکنش های خشمگینانه نشان بدهد یا از الفاظ نامناسب و متفاوت استفاده کند، در جایی مانند ورزشگاه های فوتبال به راحتی می تواند لا به لای هزاران نفر دیگر که او را نمی شناسند به چنین اقداماتی دست بزند.

فوتبال ایران، بهشت زالوها

فوتبال در سراسر جهان یک صنعت پول ساز و فوق العاده ثروتمند است. در همین راستا مهارت و دقت و تخصص در اداره آن در بسیاری از کشورهای دنیا منافع اقتصادی چمشگیری را از رهگذر برگزاری مسابقات این رشته ورزشی نصیب جامعه و شهروندانش می کند. ایجاد اشتغال در مقیاس بالا و افزایش سطح خدمات رسانی دولت به شهروندان از محل مالیات های گزاف دریافتی از بازیکنان و مربیان فوتبال را در نهایت در خدمت جامعه و اهداف سالم اقتصادی و فرهنگی آن قرار می دهد؛ با وجود این، وقتی عنصر درایت از مقوله اداره فوتبال حذف می شود، این شمشیر دولب روی دیگر خودش را نشان می دهد و به ابزاری علیه آمال و آرزوهای جامعه تبدیل می شود.

متاسفانه شیوه غلط مدیریت فوتبال در کشور ما هم اکنون چنین فضایی ایجاد کرده است و شکل دولتی چرخش آن عملا بخشی از منافع عمومی را تباه می کند. اگر فوتبال خصوصی باشد، باشگاه ها هر سال به ارائه ترازنامه مثبت مالی و شفاف سازی در مورد هزینه ها و جبران مخارج با شیوه های گوناگون درآمدزایی ملزم هستند. این سیستم امکان بروز تخلفات اقتصادی را به شدت کاهش می دهد؛ اما در نقطه مقابل، فوتبال دولتی ایران و نظارت ناکافی و ناممکن بر آن عرصه را برای جولان دادن عناصر آلوده و دلالان زالوصفت باز می گذارد.

در کشور ما بازیکنی بی کیفیت می تواند با تبانی و توافقات نامشروع با مربی یا مدیرعامل یا یکی از معاونان او، پای قراردادی را امضا کند که چهارصد میلیون تومان ارزش دارد،اما خودش تنها نیمی از این پول را دریافت کند و باقی آن به طرف مقابل برسد. با توجه به سکوت منفعت طلبانه همه افراد درگیر در ماجرا، برای افشای این تخلف کاملا رایج در فوتبال ایران تقریبا هیچ راهی ندارد؛ این وضعیت در حالی است که اگر این رشته ورزشی در ایران هم به شکل خصوصی اداره می شد، هیچ مدیر یا مالکی نمی توانست برای جذب یک بازیکن حتی یک ریال بالاتر از استحقاق واقعی او بپردازد.

متاسفانه چنین پرداخت های غیرقانونی و آلوده ای خیل از افراد اقشار مختلف درگیر با فوتبال ایران را آلوده کرده است؛ از مدیری که گاهی میلیون ها تومان از بودجه دریافتی دولتی اش را با سندسازی برای خودش بر می دارد تا مربی خطاکاری که بخشی از قرارداد بازیکنانش را برای حضور در تیم یا راه یافتن به ترکیب اصلی تصاحب می کند، یا خبرنگاری که گاه برای حمایت از یک بازیکن یا تیم خاص رشوه می گیرد. به نظر می رسد تا زمانی که فوتبال ایران به معنای واقعی کلمه خصوصی نشود، این قبیل مشکلات برطرف نخواهندشد.
«جام جهانی» به جای «جنگ جهانی»

جام جهانی به جای جنگ جهانی!

شاید فوتبال در بسیاری از نقاط جهان تنها ورزشی یا حتی پدیده ای باشد که مردم برای فعل و انفعالات رخ داده در آن روانه خیابان ها می شوند و جشن و پایکوبی سراسری می کنند؛ اما واقعا چرا چنین است؟ به نظر می رسد تشدید روزافزون حساسیت های فوتبال به وسیله رسانه ها کم کم ماهیت این رشته ورزشی را از رقابتی ساده به جنگی تمام عیار تغییر داده است.
شاید گزافه گویی نباشد اگر ادعا کنیم در زمانه معاصر جام جهانی جای جنگ جهانی را گرفته است و مردمان بسیاری از کشورها یا حتی ایالت ها و شهرها ترجیح می دهند، به جای مبارزه و خونریزی، احساسات ملی و میهنی و قومی شان را با پیروزی در آن ارضا کنند؛ شاید به همین دلیل است که برتری یک کشور بر کشور متخاصم در جام جهانی برای شهروندان آن همان لذت و شیرینی پیروزی نظامی را تداعی می کند و عموم مردم را برای جشن گرفتن به خیابان ها می کشاند.
حتی گاهی این موضوع را می توان درون یک کشور هم دید؛ مثلا جدایی طلبان باسک یا کاتالونیا، بعد از سال ها درگیری با دولت مرکزی مادرید و تحمل تلفات سنگین، این سال ها ترجیح داده اند احساسات شان را پای مبارزه های فوتبال بریزند و به همین دلیل، مسابقات رودرروی رئال مادرید با بارسلونا و اتلتیک بیلبائو اهمیت فراوان دارد؛ کافی است به یاد بیاوریم بعد از پیروزی بی سابقه 6 بر 2 بارسلونا بر رئال مادرید در ورزشگاه برنابئو، همه مدارس و مراکزدولتی کاتالونیا به مدت یک هفته تعطیل شدند. به نظر می رسد با جادوی رسانه ها فوتبال هر روز در زندگی روزمره هوادارانش نقشی مهم تر به دست می آورد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج