۵۲۱۵۸۳
۱۰ نظر
۵۰۰۳
۱۰ نظر
۵۰۰۳
پ

رازهای زندگی قاتل سریالی زنان

همسرسابق عامل قتل‌های سریالی زنان گیلانی که در۱۳ سالگی با این فرد پای سفره عقد نشسته و پس از گذراندن چهارسال زندگی جهنمی از او جدا شده است ضمن تشریح ویژگی‌های شخصیتی فرزاد، جزئیات تازه‌ای اززندگی مشترک با قاتل سریالی و خصوصیات این جنایتکاررا تشریح کرد.

روزنامه ایران: همسرسابق عامل قتل‌های سریالی زنان گیلانی که در۱۳ سالگی با این فرد پای سفره عقد نشسته و پس از گذراندن چهارسال زندگی جهنمی از او جدا شده است ضمن تشریح ویژگی‌های شخصیتی فرزاد، جزئیات تازه‌ای اززندگی مشترک با قاتل سریالی و خصوصیات این جنایتکاررا تشریح کرد.

حالا 10 سال و 2 ماه از آخرین بار که صدای فرزاد را از پشت گوشی تلفن شنید می‌گذرد.آن روز که گفته بود برای همیشه همسر و فرزند 7 ماهه‌اش را ترک می‌کند. زمانی که فرزاد نامه‌ای برای خداحافظی ازهمسروخانواده‌اش نوشت، با اینکه مدت‌ها از آن زمان گذشته، اما زمانی که پس ازدستگیری فرزاد واعتراف‌های هولناکش به قتل زنان، از پریچهر خواسته شد به اداره آگاهی برود و درصورت تمایل، همسر سابقش را ببیند ترس و وحشت سراسر وجودش را فراگرفت. تمام سختی‌های چهار سال زندگی با فرزاد برایش زنده شد و تلاش او برای فراموش کردن خاطرات تلخ گذشته بی‌فایده ماند.آزارهای فرزاد و ستم‌هایی که در حق او و نوزادشان کرده بود حالا مثل یک فیلم سینمایی ازمقابل چشم‌هایش رژه می‌رفتند و او نمی‌دانست باید چه تصمیمی بگیرد. مرد جنایتکار را ملاقات کند یا....

پریچهرکه حالا ۲۹ سال دارد، ۱۵ سال قبل، زمانی که فقط ۱۳ ساله بود با فرزاد ازدواج کرد. زن جوان در گفت‌و‌گو با خبرنگاراعزامی گروه حوادث «ایران» به استان گیلان، از زندگی گذشته خود، علت طلاقش و خصوصیات مردی گفت که حالا به قتل سریالی ۷ زن اعتراف کرده است.

با فرزاد چطور آشنا شدی؟

آن زمان فرزاد در بندرعباس روی کشتی کار می‌کرد به همین خاطر برای دیدن خانواده‌اش باید ازشهر ما عبور می‌کرد.ازطرف دیگر پدرم مغازه‌ای داشت که آن را به دوست فرزاد اجاره داده بود.او هم هر زمان که به خانه‌شان می‌رفت، سری هم به دوستش می‌زد. من هم غافل از دغدغه‌های زندگی در سن ۱۳ سالگی سرگرم درس خواندن در مدرسه بودم. تا اینکه یک روز در بازارمحلی که مسیر مشترک تردد من و فرزاد بود همدیگر را برای نخستین بار دیدیم و همین دیدار آغازی برای آشنایی ما والبته سیاه بختی‌ام شد.
فرزاد که می‌گفت عاشقم شده، خیلی زود به خواستگاری‌ام آمد. پدرم هم پس ازکمی تحقیق گفت، پسری که برای کسب روزی روی کشتی در گرمای بندرعباس کار می‌کند، آدم خوبی است و اگر دستش را بگیریم موفق می‌شود.ضمن اینکه وضع مالی پدرم خوب بود ومی‌توانست ازما بخوبی حمایت کند. البته پدرم در تحقیق از همسایه‌های محل زندگی فرزاد، اطلاعات خاصی درباره‌اش به‌دست نیاورد چراکه کسی او را بخوبی نمی‌شناخت.اما بالاخره با این ازدواج موافقت کردیم و من با مردی ۲۴ ساله که تا دوم راهنمایی درس خوانده بود نامزد کردم. نامزدی‌مان ۲۰ روز طول کشید اما من درهمین مدت کوتاه به این نتیجه رسیدم که ازدواج دراین سن برایم خیلی زود است.به همین خاطرمخالفتم با ازدواج را به پدرم و فرزاد اعلام کردم. اما او پس ازشنیدن جواب رد من آنقدر گریه و التماس کرد که بالاخره سر سفره عقد نشستم.

بعد از ازدواج شما رفتید بندرعباس؟

نه، پدرم دو تا خانه داشت و یکی از آنها را به ما داد تا زندگی کنیم. یک نیسان هم خرید وآن‌را داد به فرزاد تا برایش کار کند. آن زمان تمام مخارج زندگی ما را پدرم می‌داد و به اضافه تمام اینها درحدود ماهی ۵۰۰ هزار تومان هم به‌عنوان حقوق به فرزاد می‌داد. این ماجرا برای سال ۸۱ بود؛ اوایل فرزاد خوب بود اما همه چیزخیلی زود تغییر کرد.

چه تغییری؟

شب‌ها به خانه نمی‌آمد، دست بزن داشت. بد اخلاق بود. بعد هم کم کم متوجه شدم که با زنان زیادی در ارتباط است. تماس‌های مخفیانه فرزاد، حس کنجکاوی مرا برانگیخت تا اینکه متوجه شدم او به من خیانت می‌کند. در مدتی که با او زندگی می‌کردم زنی را ندیدم اما صدای ۴ یا ۵ نفر از زنانی که با او درارتباط بودند را شنیدم و با آنها حرف زدم. بعدها دوستانش گفتند که فرزاد با زنان زیادی در ارتباط بوده است. او حتی زمانی که مرا برای وضع حمل به بیمارستان بردند، غیبش زد وناپدید شد که بعدها متوجه شدم با زنی به شهرستان فومن رفته بود و علت رها کردن من در بیمارستان هم همین بود.

در برابر این رفتارهای شوهرسابق‌ات چه عکس‌العملی نشان می‌دادی؟

هیچ ، البته چاره‌ای نداشتم، چون دلم می‌خواست زندگی کنم.هم به خاطر خودم وهم بچه‌ام. اما فرزاد مرد زندگی نبود ودائم به دنبال هوسرانی‌هایش می‌رفت.

چه شد که از او جدا شدی ؟

۵ اسفند سال ۸۵ من در خانه خواهرش که ساکن یکی از شهرهای گیلان است میهمان بودم. همان روز بود که فرزاد تلفنی تماس گرفت و گفت که مرا برای همیشه ترک می‌کند و دیگر نمی‌خواهد با من زندگی کند. او گفت یک نامه در خانه گذاشته و همه چیز را در آن توضیح داده است. اصلاً باورم نمی‌شد. از آنجا که فاصله من با خانه زیاد بود، با پدرم تماس گرفتم و از او خواستم به خانه برود که اوهم نامه را پیداکرد.

داخل نامه چه نوشته بود؟

نامه را هنوز دارم، مضمون نامه انتقامگیری از افرادی بود که ظاهراً به او بد کرده بودند و اینکه بعد از انتقام گرفتن خودش را معرفی کرده یا خودکشی می‌کند. و اینکه رفتن او به خاطر مشکلات با همسرش نبوده است.

بعد از رفتن فرزاد به دنبالش نرفتید؟

به دنبالش رفتم، اما خانواده‌اش گفتند از او خبری ندارند. به تلفن همراهش هم که زنگ زدم یک زن جواب داد و خیلی علنی کاری کرد که دیگر با او تماس نگیرم.

چطور از او جدا شدید؟

دو سالی طول کشید تا توانستم به صورت غیابی و طبق حکم دادگاه طلاقم را بگیرم. او حتی برای دیدن بچه‌اش هم نیامد. برای گرفتن حضانت دخترم حتی چندین بار در روزنامه‌ها آگهی چاپ کردیم و چون خبری از او نشد، حضانت او را هم به صورت غیابی گرفتم.

ازنظرشخصیتی چه خصوصیاتی داشت؟

مردی تودار و درون ریز و درعین حال خائن. اگر دستش رو می‌شد جنجال به پا می‌کرد.

چطور متوجه شدی که فرزاد مرتکب قتل‌های سریالی شده است؟

اواخر فروردین بود که یکی از اقوامش با من تماس گرفت و این ماجرا را فاش کرد.اول که این خبررا شنیدم باور نکردم و شوکه شدم. اما خیلی زود شایعه‌اش در تمام شهر پیچید و بعد از آن هم در کانال‌های تلگرامی و فضای مجازی ماجرای قتل‌ها را خواندم.تا اینکه روزپنجشنبه، از اداره آگاهی تماس گرفتند وازمن خواستند به آنجا بروم.بعد هم در رابطه با فرزاد و گذشته‌اش سؤالاتی مطرح شد که جواب‌های لازم را دادم.

دراداره آگاهی او را ندیدید؟

راستش را بخواهید تمام گذشته وحشتناک زندگی با اومثل یک فیلم از جلوی چشم‌هایم گذشت. تازه آن موقع بود که متوجه شدم تلاش چندین ساله‌ام برای فراموش کردن آنچه به سر من و بچه‌ام آمده بی‌فایده بوده است. از من خواسته شد که او را ببینم اما خودم قبول نکردم. ولی از زمانی که به خانه آمده‌ام تا الان در جدال با خودم هستم.

چه جدالی؟

می‌ترسم سؤالاتی که در دلم هست تا آخر عمر با من باشد. او انگشت تهمتش را به سمت من دراز کرده است. برای همین دوست دارم از او بپرسم که من عامل این کار بودم یا خودت. تو خجالت نمی‌کشی چنین حرف‌هایی را می زنی. فرزاد اول مرا وبعد هم بچه‌ام را کشت. درحقیقت نخستین قربانیان قتل‌های او ما بودیم هرچند که به ظاهرزنده‌ایم. آن زمان من یک بچه بودم و کاری که فرزاد کرد آینده من ودخترم را تباه کرد. از طرفی می‌ترسم او را ببینم، می‌ترسم دیدارمان هرگز از ذهنم پاک نشود و نتوانم چهره او و اتفاقاتی که در این دیدار می‌افتد را فراموش کنم.

آیا می‌دانی انگیزه‌اش از این جنایت‌ها چه بوده است؟

می گوید که زن‌ها را به خاطر من کشته است.ولی آن موقع من ۱۳ سالم بود. حتی بلد نبودم کنار خیابان بایستم و ماشین بگیرم. ضمن اینکه اگر فرزاد بعد از جدایی زندگی خوبی را در پیش می‌گرفت می‌گفتم شاید من در این ماجرا و رفتن ناگهانی‌اش مقصر بوده‌ام. اما وضعیت او هر روز بدتر می‌شد. این سؤال هم مطرح است که اگر به خاطر من دست به جنایت زده چرا از زن صیغه‌ای‌اش انتقام نگرفته و با او چندین سال زندگی کرده است.

از زمانی که این ماجرا برملا شده است، هیچ وقت به این موضوع فکر نمی‌کنی شاید تو هم می‌توانستی یکی از قربانیان این جنایات باشی؟

راستش اواخر زندگی‌مان که از رفتارهای بدش گلایه‌مند بودم تهدیدم می‌کرد. آن زمان خانه‌ای در حال ساخت داشتیم و همیشه می‌گفت اگر با من و کارهایم مخالفت کنی تو را می‌کشم و می‌اندازم داخل چاه. من هم حرف‌هایش را به شوخی می‌گرفتم اما فرزاد آدمی عصبی بود و می‌توانست این کار را انجام دهد.چراکه این را بعد ازچند سال زندگی با او دریافته بودم!

آیا فکر می‌کردید که همسر سابقتان، قاتل سریالی باشد؟

آن زمان فکر نمی‌کردم که او قاتل انسان‌ها باشد اما مطمئن بودم که قاتل من و بچه‌ام است. با کاری که کرد هم من مُردم و هم فرزندم.با اینکه سال‌هاست طلاق گرفته‌ام اما اطرافیانم بارها پرسیده‌اند که چرا ازدواج نمی‌کنم؟! پاسخ من هم این بوده که پدر بچه‌ام برای دخترش پدری نکرد چطور از یک غریبه انتظار پدری داشته باشم و...
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      بهش فکر نکن خواهر گلم ، لیاقتش شما نبودی همونایین که باهاشون میگشته .
      خدا تو و فرزند گلتو خیلی دوست داشته که شر این شیطان خبیث رو از سرتون کم کرده .

    • بدون نام

      به عنوان یک زن کاملا موافق هستم که ا زدواج مجدد نکردی چرا که با کارنامه تلخی که اون اون هیولا که عنوان پدر را دارد کمتر روح ش صدمه می بیند .حتما باید قدم های که بعد از این برمیداری از روی آگاهی باشه .

    • ناشناس

      آخه بچه سیزده ساله رو شوهر میدن..طفلکی...امان از دست پدر مادرای جاهل

    • ناشناس

      از دار اویزان کنید این شیطان صفت را

    • بدون نام

      آخه دختر سیزده ساله چرا باید ازدواج کنه حتی اگر خودش بخواد هم خانواده نباید اجازه این کار رو بهش بدن باید توجیهش کنن که کارش اشتباه هست

    • م ا ف

      خواهر گلم خیلی ناراحتم که با اینکه از این مرد شیطان صفت جدا شدی باز اسم تو رو توی این پرونده داری امیدوارم که خداوند از این ثانیه که این پیام رو می نویسم سرنوشت خوبی رو برای خودت و دخترت داشته باشد و سعی کن هم مادر و هم پدر و هم خواهر و برادر برای دخترت باشی هیچ وقت فکر ازدواج با کسی دیگر رو نداشته باشی بخت همون بخت اول و سعی کن همیشه از اطلاعات در مورد همه چی بالا ببری که یک دفعه خدای نکرده در سرنوشت دخترت اشتباه نشه

    • مردی از مرکز

      سلام. پریچهر جونم امید است که خود و فرزند گرامی شما در قرین صحت و سلامتی باشید، تا امروز که به فکر ازدواج مجدد نبوده ای کار بسیار خوبی کرده اید، فرزاد هم با این اعمال جان سالم در نمی برد، بعد از فوت او برای خود که الآن بالغ هستی و کامل یک شوهر سر به زیر سالم مثل بنده برای خودت انتخاب کنی تا حداقل جبران نگرانی های گذشته شود امروزه روز زن صبور و با کمالی مثل سرکار کم هست که بلا دیده هم باشد ولی انسانهایی مثل بنده که آسیب دیده ام هم کم نیست چون آدمی که سهل است حتی عذرخواهی میکنم حیوانات هم بدون جفت ولی جفت قابل اعتماد و پای بند بودن شرط اولی است خداوند لعنت کند به افرادی که همسر آزاری میکنند چه مرد و چه زن، شک نداشته باش روز و شب های روشنی در پیش رو داری سعی کن به درستی استفاده کنی تا همه رنج و درد و غم ها فراموش شوند تازه تازه الآن وقت و سن شوهر داشتن و شوهرداری است نه وقتی که شما یک نو جوان بوده ای! متاسفم که در آن منطقه یک. گیله مرد. پیدا نشده حق فرزاد بگذارد، تا اینگونه به زنان گیلانی ظلم نشود، باز خدا بزرگ است آرزوی سلامتی و شادی و موفقیت و طول عمر با عزت برای سرکار را دارم،

    • محمد

      با سلام .از اینکه شما هم جان سالم بدر بردید از دست این جانی شیطان صفت خدارا شکر کن.تا اینجا کار هم خداوند تو را خیلی دوست داشته که شما و بچه ات رهایی پیدا کنی.هیچ وقت از زندگی نا امید نشو و بدان که خداوند متعال با شماست همینطوره هم با شما بوده که خودت و بچه ات را از چنگال این جانی نجات داده.همیشه خدا را شکر گذار باش.با آرزوی موفقیت و شادی برای خودت و بچه ات

    • چارلین

      به مردی از مرکز
      شما ندیده عاشق میشید!

    • ندا

      مردی از مرکزی خدا شفات بده

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج