مردم بهکدام «روحانی» رأی میدهند؟
عبدالرحیم اباذري در روزنامه آرمان نوشت: روحانیان و فقهای شیعه به شهادت تاریخ همواره در کنار مردم و برای مردم بودند. از حقوق سیاسی، اجتماعی و عزت و شرف آنان دفاع کرده و به وظایف صنفی خویش در حد اعلی عمل نمودند.
عبدالرحیم اباذري در روزنامه آرمان نوشت: روحانیان و فقهای شیعه به شهادت تاریخ همواره در کنار مردم و برای مردم بودند. از حقوق سیاسی، اجتماعی و عزت و شرف آنان دفاع کرده و به وظایف صنفی خویش در حد اعلی عمل نمودند.
در این میان افراد اندکی هم بودند که متاسفانه به هر دلیلی وارد این تشکیلات شدند ولی نتوانستند خود را با این صنف تطبیق دهند و درد سرها و مشکلات زیادی را به بار آوردند؛ اما بدنه اصلی حوزه و روحانیت همچنان پویا و اصیل و مستقل و مردمی باقی ماند و لغزشهای افراد اندک نتوانست به ساختار و ارکان آن ضربه کاری وارد کند. ایام ستمشاهی روحانیت به دو نوع عمده تقسیم میشد؛ اول روحانیت اصیل، متعهد، مردمی و انقلابی که در راس آن مراجع عظام حضور نافذ داشتند و دوم روحانیت درباری که در اقلیت بودند اما به خاطر ارتباط با دستگاه به چشم میآمدند و البته مورد تنفر و خشم مردم بودند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این تقسیم خود به خود از میان رفت و جای خود را از جهتی به یک تقسیم دیگر داد؛ روحانیت آزاداندیش، روشن ضمیر، عاقل، دارای سعه صدر و اعتدالگرا که بدنه و ارکان حوزه و روحانیت را شامل میشود و روحانیت انحصارطلب، تنگ نظر، عوامزده، افراطگرا، جاهل، متحجر و گاهی خرافهپرست که در اقلیت و حاشیه هستند. در رأس گروه اول امام خمینی، مقام معظم رهبری، آیتا... هاشمی، مراجع عظام تقلید و شخصیتهای سرشناسی مانند بهشتی، مطهری، امام موسی صدر و... حضور داشتند.
اوائل پیروزی انقلاب امام با اینکه میتوانست از موقعیت کمنظیر اجتماعی خویش استفاده کند و نوع حکومت را یک جانبه تعیین نماید اما هرگز این تحمیل را روا نداشت و انتخاب نوع حکومت را به آرای مردم گذاشت. البته مردم هم با اختیار و اراده خویش و با رأی قاطع بهجمهوری اسلامی رأی دادند. شاگردان امام نیز چنین بودند و چنین شدند و اعتقاد داشتند حتی «صراط مستقیم» را هم نباید به مردم تحمیل کرد، بلکه فقط باید آنها را راهنمایی کرد تا خودشان با اختیار و علاقه این راه را برگزینند. آیتا... بهشتی تنها بیست روز پس از پیروزی انقلاب در مدرسه فیضیه طی سخنانی خطاب به طلاب و فضلای حاضر چنین فرمود: «به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را بر مبنای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید.
انسان بالفطره خواهان آزادی است، میخواهد خودسازی داشته باشد. خودش خودش را بسازد، اما برخلاف دستور قرآن، مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید. همینطور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند و رهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا و راه اسلام، راه حق و راه خیر و راه صفا و راه صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند.
این است سفارشم به طلاب و فضلای عزیز». (مجموعه سخنرانیها و مصاحبههای آیت ا... شهید بهشتی، مدرسه فیضیه ۱۵/۱۲/۱۳۵۷)در این مورد مقام معظم رهبری و هاشمی رفسنجانی و شهید مطهری، امام موسی صدر و... نیز افکار و اندیشه مشابه و نزدیک به بهشتی داشته و دارند که در جای خود باید به آن پرداخت. گروه دوم روحانیانی بودند و هستند که اگرچه ادعا میکنند قائل به آزادی اندیشه و مخالف هر گونه خشونت و انحصارطلبی هستند، اما در مقام عمل نتوانستند پایبند به این تئوریها باشند و به نوعی گرفتار افراط و تفریط، جهل، جمود و تحجر، تفتیش عقاید از دیگران و تحقیر و سرزنش رقیبان و تحمیل عقاید به آنان شدند؛ حتی در این راستا به دروغ چنگ زدند و رقبای خود را به نسبتهای ناروا متهم کردند؛ آنها هیچارزشی به رأی و نظر مردم قائل نشدند و نیستند و خیلی دوست دارند مردم را به زور به بهشت ببرند.
اینها کسانی بودند که شهید بهشتی را به خاطر سخنرانی فوق، دیگر به مدرسه فیضه راه ندادند. حسن روحانی از شخصیتهای گروه اول به شمار میآید او از شاگردان مکتب خمینی و فرزند خلف حوزه و روحانیت متعهد است. شیخ حسن بیشترین، عمیقترین و طولانیترین ارتباطها را باشخصیتهای بنیانگذار (امام، بهشتی، مطهری، خامنهای و هاشمی) داشت و دارد، به همین سبب شعاع و جلوهای از اعتدال، خردورزی، سعهصدر و بزرگواری را میتوان در رفتار، گفتار و کردار وی کاملا مشاهده کرد.
بنابراین او نه به راست (اصولگرایان) تعلق دارد و نه به چپ (اصلاحطلبان) وابسته است. آقای روحانی از همان آغاز دهه چهل به روحانیان انقلابی پیوست و در ردیف «مجاهدان قبل از فتح» قرار گرفت و این در مقطعی بود که متحجران و مقدس مآبانی به شاگردان امام اتهام میزدند که «کاسهای زیر نیم کاسه» دارند؛ وی در طول نهضت چندین بار دستگیر و زندانی شد، در آبان ۱۳۵۶ در مسجد ارک تهران به مناسبت حادثه فوت مشکوک حاج آقا مصطفی منبر رفت و برای اولین بارکلمه دلنشین «امام خمینی» را برسر زبانها جاری و ساری ساخت. بعد از پیروزی انقلاب وقتی تجاوز صدامیان آغاز شد، حسن روحانی بلافاصله در کنار مقام معظم رهبری و آیتا... هاشمی رفسنجانی لباس رزم به تن کرد و در خطوط مقدم جبههها حاضر شد و مسئولیتهای خطیری مانند فرماندهی قرارگاه خاتم را بر عهده گرفت و این در حالی بود که برخی از هم کسوتان وی که از همان گروه دوم به شمار میآمدند، نه تنها خود به جبههها نمیرفتند، او را سرزنش و توبیخ میکردند که طلبه و روحانی نباید «لباس جُندی» بپوشد! حسن روحانی در مسئولیتهای مهم مانند: پنج دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی، دو دوره نایبرئیسی، دو دوره نمایندگی
مجلس خبرگان رهبری، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، دبیر شورای عالی امنیت ملی، رئیس تیم هستهای و مذاکرهکننده با سه کشور اروپایی: آلمان، بریتانیا و فرانسه، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص و نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی و... نیز خوش درخشید.
بخصوص در ۴ سال ریاستجمهوری یازدهم با الهام از مکتب و مبانی بنیانگذاران نظام، چند سال از زمان خود جلوتر حرکت کرد و در مدیریت اجرایی، تجربه ۲۰ساله امام موسی صدر در لبنان را الگوی خویش قرار داد و با تعامل، گفتوگو در عین حفظ عزت، صلابت و استواری در برابر قدرتهای بزرگ جهانی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب با تاکتیک «نرمش قهرمانانه» مذاکرات هستهای را به برجام رسانید و با پشتیبانی قاطع مردم فضای تنش، تحریم، درگیری و بگیر و ببندها را به صلح، ثبات و امنیت، آرامش و آسایش تبدیل کرد.
او به همین سبب بهسرنوشت آن بزرگان و بنیانگذاران نظام گرفتار شد و مورد هجمه متحجران از جمله «قاعدین کوتهنظر دیروز و مدعیان بیهنر امروز» قرار گرفت. این روحانی سیاستمدار در دوره اول ریاستجمهوری با کلید تدبیر و امید خود بسیاری از قفلهای خراب و پوسیده در عرصههای سیاست خارجی، بهداشت و درمان، نفت و گاز و پتروشیمی و اطلاعات و امنیت را باز کرد و در عرصه اقتصادی به خاطر عمق فاجعه در دولت گذشته فقط توانست آوار برداری کرده و جلوی سراشیبی سقوط و بحران اقتصادی را بگیرد و از تورم لحظهای مانع شود.
روحانی در بُعد اقتصادی هرگز اعتقادی به عوامفریبی، گداپروری و اعطای یارانه آنچنانی ندارد، او عزت و عظمت ملت را میخواهد و در تلاش است به جای «ماهی حقارت، چاپلوسی و وابستگی»، «قلاب عزت و شرف و حریت وتوانمدی» به دست مردم بدهد و آنها را آزاده، بزرگ و روی پای خود ببیند. مردم ایران در انتخابات سال ۱۳۹۲ به کلید تدبیر و امید حسن روحانی رأی دادند و بدین ترتیب تصمیم گرفتند تا سرنوشت کشورو انقلاب خود را به انسانهای عاقل، کاردان و کارآمد بسپارند. این تصمیم و اراده جمعی به همان دلیل که گفته شد در انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ تکرار خواهد شد تا رمز قفل گشایی و کارآمدی دولت تدبیر و امید بیش از پیش آشکار شود و راه راستین امام و انقلاب همچنان زنده و پاینده ادامه داشته باشد.
پ
نظر کاربران
روحانیه روحانی
فقط ریسی وسلام
خود روحانی
فقط رییسی .رییسی قهرمان است ماسید هاپشت هم هستیم
روحانی فقط روحانی
البته بعد از سید محمد خاتمی عزیز