۵۳۶۳۵۴
۵۰۰۲
۵۰۰۲
پ

پازل ناکامی اصولگرایان در دهه ۹۰

پایگاه‌های قدرت یکی بعد از دیگری از دست اصولگراها خارج می‌شود؛ دمینوی شکستی که نگرانی و ترس را به چهره راست‌گرایان نشانده است.

خبرآنلاین: پایگاه‌های قدرت یکی بعد از دیگری از دست اصولگراها خارج می‌شود؛ دمینوی شکستی که نگرانی و ترس را به چهره راست‌گرایان نشانده است.

نیمه دوم دهه ۸۰ اگرچه روزهای سرخوشی اصولگرایانه و انزوای اصلاح طلبانه بود اما زمزمه های پشت پرده روایت دیگر داشتند. مردان راست گرا که بعد از سالها دوری از صندلی قدرت ابتدا در شورای شهر نفوذ کرده بودند و پیشروی خود را تا بهارستان هفتم و ریاست جمهوری نهم ادامه داده بودند، در نیمه دوم این دهه، کم کم در مسیر تفرقه افتادند و چند دستگی.

جریانی که ردپای آنها از انتخابات شورای شهر سال ۸۲ نمودار شده بود، سال ۸۴ با فرستادن محمود احمدی نژاد به پاستور صدای "اصولگراتر" بودنشان بلندتر شد. فصل جدایی از همان نقطه کلید خورد. تازه به میدان آمده های اصولگرا کم کم میدان راست گرایی را با تندروی و سهم خواهی و ادعای اصولگراتر بودن به دست گرفتند و بزرگانی چون ناطق نوری را با دلخوری به سکوت واداشتند.

گویی شیخ با شمِ سیاسی برخواسته از سالها فعالیت سیاسی، به خوبی فهمیده بود، جریانی در درون اصولگرایان نفوذ کرده که نه تنها سر سازگاری با پدران و بزرگان‌شان را ندارند که حتی قرار است همان پدران را به چوب اصولگراتر نبودن از درون این جریان برانند. شاید از همین رو بود که او برخلاف هم طیفان اصولگرایش بر مدار «مدارا» با این نوآمدگان پیش نرفت و از همان زمان راه خود را از این طیف جدا کرد. همان سالهایی که رگه‌های اختلاف و چند دستگی در جریان اصولگرا روز به روز برجسته تر شد و تا آنجا پيش رفت که حال در دهه ۹۰ اصولگراها چند سر هستند و بی رهبر.

زنگ خطری که برای اصولگرایان به صدا درآمد!

دهه ۹۰ برای اصولگرایان خوش یمن آغاز نشد. دلخوری ها از پشت پا زدن احمدی نژاد به راست گرایان هنوز تمام نشده بود که ماجرای خانه نشینی پیش آمد، اتفاقی که نه فقط رئیس دولت دهم که کلیت جریان اصولگرا را زیر سوال برد. آنها دو دوره پشت سر کاندیدایی ایستاده بودند که حال به اذعان برخی از همان اصولگراها رودروی ولی فقیه ایستاده بود. رفتارهای احمدی نژاد در دو سال اخر ریاست جمهوری اش به همین جا ختم نشد، او در هنجارشکنی و قانون گریزی آنقدر جلو رفت که همان اصولگراها آرزوی به پایان رسیدن دوران ریاست جمهوری اش را داشتند.

دمینوی شکست

سال ۹۲؛ آغازی بر چرخه ناکامی اصولگرایان بود، گویی هزینه ۸سال ریاست جمهوری «آن مرد رفته از پاستور» و تندروی ها قرار بود یکی یکی پرداخت شود. خردادِ آن سال مردی بر نامزدهای اصولگرا پیروز و روانه پاستور شد که هرچند برند اصولگرایی داشت اما با همراهی و حمایت اصلاح طلبان راهی ساختمان ریاست جمهوری شده بود. گرچه در کنار او حامیانی از جنس ناطق‌نوری هم بودند اما کیست که نداند اولین رودست اصولگرایان از رقیب اصلاح‌طلبانشان همان ۲۴ خردادی رقم خورد که پیروزی حسن روحانی چپ گراها را شادمان تر کرد تا راست‌گرایان را. انتخاب روحانی پایان کار نبود، اصلاح طلبانی که بعد از سالها انزوا با اعتماد به نفس وارد میدان رقابت با اصولگرایان در انتخابات شورای شهر شده بودند توانستند نزدیک به نیمی از کرسی های پارلمان شهری تهران را کسب کنند تا یک پیروزی نصفه و نیمه را در کنار موفقیت روحانی جشن بگیرند.

دومین شوک اما به فاصله چندماه به جریان‌راست وارد شد، «حبیب‌الله» اصولگرایان و روحاني وحدت‌گرای این جریان آیت الله مهدوی کنی یکی بعد از دیگری دار فانی را وداع گفتند تا زنگ خطر «بی‌رهبر بودن» در این جریان به صدا در آید.

خط و ربط های سیاسی اصولگرایان از همان سال و بعد از فقدان رهبران اصولگرا، رنگ و بویی متفاوت گرفت. حتی زبان ها که تا آن روزها شاید در سایه شرم و احترام به بزرگانی چون عسگراولادی و آیت‌الله کنی واژه وحدت را زمزمه می کرد، از آن سال به بعد بر هیاهو چرخید و جاروجنجال های سیاسی. آن هم نه فقط علیه رقیب اصلاح طلب که حتی علیه برادران اصولگرا.

جوانترهای تندرو اصولگرا دیگر نه پایبند مشی ریش سفیدی بودند نه شیخوخیت را بر می‌تابیندند. گویی فقدان رهبر و لیدری که همه را زیر سایه بزرگی خود جمع کند، بهترین فضا برای جولان دادن تندروهایی از جنس پایداری، رهپویان و ایثارگران بود. حتی افرادی چون حدادعادل که اوج سیاست ورزی‌اش در ریاست مجلس هفتم تبلور یافته بود را به هوس انداختند که «بزرگتر» اصولگرایان شود.

رودستی که سنتی ها از تندروها خوردند!

ترس و نگرانی از تحرکات تک‌روانه این طیف از اصولگرایان آنقدر در جریان سنتی اصولگرا ریشه دوانده بود که تلاش کردند با مدارا و دادن سهم های سیاسی به نواصولگرایان رگه های اختلاف را پنهان کنند تا شاید یک جاده فرعی برای وحدتی دوباره پیدا شود. این مدارا کردن تا آنجا پیش رفت که در حلقه وحدت اصولگرایان، دیگر نامی از ناطق نوری، ولایتی و لاریجانی آورده نشد.

فاصله بین مدارا کردن با تندروها و شکستی دیگر برای اصولگرایان کوتاه بود. لیست ۳۰ نفره تهران که کفه چهره‌های تندرو و نواصولگرا در آن سنگيني مي کرد، در مقابل لیست ناشناخته و کم وزنه اصلاح طلبان ۳۰ بر صفر شکست خورد تا تندروها اینگونه بهای "سهم خواهی" را بدهند و البته سنتی ها هم هزینه "مدارا کردن" را.

وزنه سنگین اصلاح طلبان و اعتدال گرایان در پارلمان دهم به وضوح نگرانی و اضطراب را به جریان اصولگرا بازگرداند. در فقدان چهره های اعتدالی این جریان، سازوکارهای وحدت یکی بعد از دیگری در این جریان به شکست می خورد، شاید از همین رو بود که نواصولگرایان اینبار دست به ترفندی جدید زدند و تلاش کردند با سازوکاری تحت عنوان جمنا که مدعی مردمی بودن و حرکت از پایین به بالا بود نامزدی واحد را روانه انتخابات ریاست جمهوری کنند.

وحدتی که باز هم بی سرانجام بود

جمنا اما باز هم موفق نبود، سازوکاری که قرار بود یک نامزد را راهی رقابت با روحانی کند در نهایت با همان سهم خواهی های درونی روبرو شد تا دو اسم ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف به عنوان کاندیداهای مورد حمایت مطرح شوند. اما این پایان ماجرا نبود، همان ها که زیر پرچم جمنا جمع شده بودند بعد از اعلام اسامی نهایی سر بر اطاعت نگذاشتند و به تنهایی راهی وزارت کشور شدند تا بخت رییس جمهور شدنشان را بیازمایند. از میان آن ناراضی ها فقط مصطفی میرسلیم بود که جواز ورود را گرفت. قالیباف و رئیسی تا آخر مناظرات در صحنه بودند اما قالیباف با برآوردهای شخصی و تشکیلاتی چند روز مانده به انتخابات نامه انصراف را امضا کرد. میرسلیم اما تا انتها در صحنه ماند و حاضر به کناره گیری نشد. نتیجه این سازوکار اما بازهم یک شکست دیگر در کارنامه اصولگرایان بود. رئیسی گرچه آرائی بیشتر از مجموع آرای قالیباف و جلیلی در سال ۹۲ کسب کرد که شاید بتوان آن را نتیجه وحدت نسبی اصولگرایان دانست اما دومینوی شکست او را هم از میدان به در کرد.

پایان کار اصولگرایان اما همینجا رقم نخورد. شورای شهر تهران دیگر پایگاه مهم اصولگرایان در همان روز ۲۹ اردیبهشت بطور کامل از دست شان خارج شد؛ برد ۲۱ بر هیچ به نفع چپ گرایان. اتفاقی که در برخی شهرهای مهم دیگر چون مشهد، شیراز، تبریز و اصفهان هم رخ داد. اصولگرایان گویی در دهه شوم ۹۰ قرار نیست از چرخه ناکامی خارج شوند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج