۵۴۱۷۲۴
۵۰۰۳
۵۰۰۳
پ

طنز؛ متفاوت‌ترین چایی که خوردم

دوره آموزشی در سربازی با آنکه بسیار سخت و ضدحال می‌گذرد اما گاه اگر خوش‌شانس باشی به دورانی به یادماندنی تبدیل می‌شود. اتفاقا از همان دوران است که دوستان و رفقایی پیدا می‌شوند و می‌مانند. من هرچه‌قدر قبل یا بعد از دوره آموزشی....

مرتضي قديمي در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

دوره آموزشی در سربازی با آنکه بسیار سخت و ضدحال می‌گذرد اما گاه اگر خوش‌شانس باشی به دورانی به یادماندنی تبدیل می‌شود. اتفاقا از همان دوران است که دوستان و رفقایی پیدا می‌شوند و می‌مانند. من هرچه‌قدر قبل یا بعد از دوره آموزشی بد شانس بودم اما آن ایام اتفاقاتی برایم افتاد تا به یکی از خوش‌شانس‌ترین‌های گروهان ۱۲۰ نفری پادگان تبدیل شوم.

گرمای هوا امان‌مان را بریده بود و چه کار طاقت‌فرسایی شده بود نشستن روی زمین و گوش دادن به مطالب کلاس‌های دوره آموزشی. از مطلب مرتبط با کلاس بهداشت گرفته تا بخش‌های عملی چون باز و بسته کردن اسلحه. البته کلاس‌های عقیدتی آنجایش که می‌رسید به امر مقدس ازدواج که هیچ ربطی به سربازی نداشت گاه دوست‌داشتنی می‌شد. دوست‌داشتنی از این باب که هم‌خدمتی‌ها سوالاتی می‌پرسیدند که خود استاد عقیدتی اگر می‌توانست، روی زمین خاکی پادگان کرال پشت می‌رفت. باورش نمیشد یک سرباز هنوز فکر می‌کرد بچه را لک‌لک‌ها می‌آورند. البته نقطه مقابل چنین سربازهایی هم وجود داشتند که تا ته خط را رفته بودند و برگشته و برای خنده بیشتر، سوالات را به سمت و سوی دیگر می‌برند تا استاد عقیدتی عصبانی شود و کلاس را ترک نکند بلکه به هم بریزد و چند تا هم بار آن‌ها کند که همه چیز را می‌دانستند. همه چیز را و حتی چیزها و جورهایی که خود استاد بلد نبود و تجربه نکرده بود. حالا ماجرا برای آنها که هیچی نمی‌دانستند فهمش سخت نبود. برای ما سخت بود که کمی می‌دانستیم و کمی نمی‌دانستیم تا با خودمان بگوییم مگر می‌شود.

اما در هر صورت به‌رغم همین حال و هوا باز هم آموزش و کلاس‌ها سخت بود تا هرطور شده بتوانی فرار کنی از گرما و نشستن روی زمین و... اما از همه بدتر دشت‌بانی بود آن هم صبح جمعه.

اگر تا چندهفته قبل در خانه صبح‌های جمعه تا لنگ ظهر می‌خوابیدیم و بعد بیدار می‌شدیم با کلی غر و ناراحتی صبحانه می‌زدیم اما حالا باید هشت صبح در کنار هم ایستاده و یک صف بزرگ شانه به شانه تشکیل می‌دادیم و می‌رفتیم جلو و هر کسی جلوی پایش اگر آشغالی بود برمی‌داشت. اسم این کار که به پاک شدن کل پادگان منجر می‌شد دشتبانی بود و من گریزان از این کار و هرکار دیگری تا به این ایده برسم کف آسایشگاه را شست‌وشو کنیم. وقتی به فرمانده گروهان که ستوان دومی بود گفتم، ابروهایش را بالا انداخت و گفت فکر بدی نیست تا لبخند بزنم. این تایید یعنی فرار از دشتبانی که یک روز فرار هم از هر کاری در آموزشی موفقیت بزرگی بود. اسم پنج نفر از بچه‌ها را به فرمانده دادم و کلی پودر شست‌وشو گرفتیم و با بچه‌هایی که آماده چندمین دشتبانی می‌شدند خداحافظی کردیم. دیدنشان از پنجره‌های آسایشگاه چه لذت بخش بود وقتی توانسته بودیم.
آن روز یکی از لذت‌بخش‌ترین چای‌های زندگی‌ام را خوردم. دوران آموزش؛ چای فقط یک‌بار آن هم صبح همراه با صبحانه می‌دهند. بعد از شستن کف آسایشگاه کف کرده بودیم و چای می‌طلبید. چای خشک داشتیم اما آب جوش نه. چاره کار؟ سطل پلاستیک بزرگ آسایشگاه را شسته و پر از آب کردیم. بین دو چنگال چوب گذاشتیم و با نخ بستیم و به هر کدم سیم برق وصل کردیم و سیم را به برق متصل کردیم. من برای اولین‌بار بود شاهد این ماجرای شیمیایی بودم تا کمتر از چند دقیقه آب در آن سطل که تا دیروز پر می‌شد از هر آشغال و آب دهن، جوش بیاید و پرش کنیم از چای خشک... حالا که یادم می‌افتد باورم نمی‌شود از آن سطل چای خوردم اما مطمئن هستم بسیار لذت بخش بود.

کف آسایشگاه را برق انداخته بودیم و گروهان از دشتبانی برگشت و می‌خواستند وارد شوند که اجازه ندادیم تا فحش و فریادها به گوش فرمانده گروهان برسد. حرف منطقی بود. کسی با پوتین نباید وارد شود. حالا همه عین مسجد پوتین‌ها را بیرون درآوردند و با جوراب وارد شدند. ۱۲۰ جفت پوتین آن بیرون مرتب شده بودند در راهرو بی آنکه کسی فکر کند اگر آن شب فرمانده گردان بیاید و برپا بزند و قرار باشد در کمتر از پنج دقیقه همه بیرون و منظم در صف باشند چطور ممکن است؟

وقتی این اتفاق چند شب بعد افتاد و فرمانده پادگان به حماقت فرمانده گروهان خندید به من سه روز تشویقی داد که چطور توانسته بودم او را مجاب به این کار کنم. البته دو روز هم اضافه خدمت که به نظرم آن مرخصی و خوردن آن چای و نرفتن به دشتباني ارزشش را داشت.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج