جاباما
۵۷۸۳۳
۱۶ نظر
۵۰۱۱
۱۶ نظر
۵۰۱۱
پ

دنیای بعد از مرگ چه جور دنیایی است؟

در سريال‌هاي مناسبتي ماه رمضان در چند سال گذشته مضمون زندگي پس از مرگ تكرار شده است كه در آنها شخصيت اول ماجرا يك روح سرگشته ميان مرگ و زندگي حيران است موضوعي كه از علاقه مردم به شناخت دنياي پس از مرگ در ايران خبر مي‌‌دهد.

دنیای بعد از مرگ چه جور دنیایی است؟

مجله زندگی ایده آل: در سريال‌هاي مناسبتي ماه رمضان در چند سال گذشته مضمون زندگي پس از مرگ تكرار شده است كه در آنها شخصيت اول ماجرا يك روح سرگشته ميان مرگ و زندگي حيران است موضوعي كه از علاقه مردم به شناخت دنياي پس از مرگ در ايران خبر مي‌‌دهد.

دان هيوستن يكي از افرادي است كه مرگ را از نزديك تجربه كرده است. همسر دان در اين باره مي‌گويد: «دان شب به رختخواب رفت در حالي كه خوب و سرحال بود، اما صبح وقتي سراغش رفتم تا بيدارش كنم ديدم او نفس نمي‌كشد و مرده است. فورا اورژانس را خبر كرديم و او را به بيمارستان رساندم. اما دان هيوستن اين اتفاقات را به ياد ندارد. او مي‌گويد، در تمام اين مدت در فضايي روشن و نوراني وجود داشته و فرشتگاني در اطرافش وجود داشتند كه در طول مدت با او صحبت مي‌كردند. او به ياد دارد بعد از خواب وارد يك اتاق سفيد رنگ شده و با فرشتگاني كه مهرباني و محبت زيادي با او داشتند هم‌كلام شده است. دان هيوستن درباره تجربه مرگ مي‌گويد: «واقعا تجربه عجيب و در عين حال شيريني بود. از فضايي كه در آن حضور داشتم ترس نداشتم اما موقعيتي كه در آن قرار داشتم مرا هيجان‌زده كرده بود.» او در اين باره مي‌گويد: «وقتي درون اتاق سفيد قرار گرفتم يكي از فرشته‌ها به من گفت كه از ميان 2 در سفيد رنگ يكي از آنها را انتخاب كنم و من دومين در را انتخاب كردم و پس از آنكه از آن در عبور كردم. به زندگي برگشته‌ام. وقتي از در سفيد عبور كردم صداي پزشك و پرستارهايي كه اطرافم بودند را مي‌شنيدم كه درباره وضعيت من صحبت مي‌كنند. من انتخاب كردم كه دوباره به زندگي برگردم و كنار خانواده‌ام باشم.» ريتا فرانتي، پزشك معالج دان درباره اين اتفاق مي‌گويد: «وقتي ماشين اورژانس، دان را به بيمارستان رساند او به هيچ وجه علائمي از حيات نداشت. به هيچ يك از تحريكات ما پاسخ نمي داد و ما تقريبا از بازگشت او نااميد شده بوديم كه ناگهان با آخرين تحريكات ما پاسخ داد و به زندگي برگشت. داستان بازگشت او به زندگي خيلي جذاب است.»

دنیای بعد از مرگ چه جور دنیایی است؟

هر سال صدها نفر در سراسر دنيا بعد از مرگ، از چند دقيقه تا چند ساعت كه از لحاظ پزشكي مرده محسوب مي‌شوند، ناگهان به زندگي باز مي‌گردند. روايت آنها از لحظاتي كه در اين دنيا نبودند، بسيار جالب و البته باورنکردني است. اين ادعا هنوز به لحاظ علمي ثابت نشده اما همچنان مطالبي درباره بازگشت از مرگ منتشر مي​شود و راوي مدعي است که تنها حقيقت را مي​گويد. در اين شماره روايت پيرمردي آمريكايي به نام «كان تامسون جونيور» را از آنچه در جهان برزخ ديده‌است مي‌خوانيد...

صدا و زبان نا آشنا!

صحبت كردن راجع به زندگي و مرگ خيلي راحت است اما وقتي چيزي را تجربه مي‌كنيد كه ديگران حسش نكرده‌اند متوجه مي‌شويد زندگي براي‌تان پيام مهمي دارد كه مي‌خواهد آن را از طريق شما به گوش همه برساند، پيامي كه من تا ۷۰سالگي قادر به دركش نبودم و تنها يك بيماري مهلك توانست معني زندگي را به من بياموزد. چند سال پيش يك اتفاق بزرگ در زندگي من روي داد، اتفاقي كه خداوند مقرر كرده بود آن را از طريق بيماري‌اي به نام سرطان روده بزرگ در زندگي‌ام وارد كند. تا قبل از اين اتفاق اگر بگويم به هيچ‌چيزي اعتقاد نداشتم درست گفته‌ام و تمامي اعتقادات مذهبي راجع به جهان بعد از مرگ را تنها يك خرافات فرض مي‌كردم. تا اينكه روزي متوجه شدم بيماري سرطان به تمام بدن من نفوذ كرده و به‌تدريج با تشديد بيماري‌ام آگاهي و حساسيتم را نسبت به محيط اطراف از دست دادم. صداها برايم عجيب بودند و هردست نوشته‌اي كه نشانم مي‌دادند برايم مثل يك زبان ناآشنايي بود كه گويي براي بار اول مي‌ديدم‌شان تا اين‌كه بعد از رنج جسمي زياد به كما رفتم و اين بيهوشي موقت ۵ هفته طول كشيد. زماني كه نزديكان من براي سلامت و بازگشتم دعا مي‌كردند من در آن لحظات در دنيايي ديگر شاهد سفري بزرگ و نوراني بودم كه هرچقدر مي‌گذشت به علاقه و اشتياقم براي ماندن در آن فضا اضافه مي‌كرد و تنها برگشت به جسم فيزيكي بود كه تبديل به يك كابوس بزرگ برايم شده بود.

ورود به نور بزرگ

اگر از من بپرسند لحظه مرگ شبيه چيست مي‌گويم مثل اين مي‌ماند كه از يك در وارد يك در ديگر بشويد و به همين كوتاهي اعتقادات و درك‌تان نسبت به اطراف‌تان متفاوت مي‌شود؛ احساس‌تان عمق بيشتري پيدا مي‌كند و چنان فضاي صلح‌آميزي را تجربه مي‌كنيد كه در هيچ جاي اين زمين تا به حال نديده‌ايد. نمي‌دانم چطور اتفاق افتاد اما ناگهان احساس كردم داخل يك نور بزرگ احاطه شده‌ام كه با رنگ‌هاي بي‌نظير تركيب شده بود. آن نورها مثل گل‌هايي زيبا و معطري بودند كه زيباترين گلخانه‌هاي اين جهان هم نظير آن را نخواهند ديد؛ آن‌ها گويي در اطراف من مي‌چرخيدند و موزيكي كه با حركت‌شان در فضا به‌وجود مي‌آمد مرا از خود بي‌خود مي‌كرد. در آن لحظه تنها تصوري كه از اين نور داشتم اين بود كه آن نور و عشق خداوند است كه آنطور مهربان در اطراف من حضور داشت. در آن لحظات مانند حبابي كه درونش خالي است مي‌توانستم به راحتي از جايي به جاي ديگر سير كنم مانند اين بود كه خودم راهنماي سفري بودم كه در آن قرار داشتم و نور الهي مرا با آرامش و صلح احاطه كرده بود. اما براي من سخت‌ترين مرحله‌اي كه در آن سفر تجربه كردم بخشي بود كه من از آن به ديدن يك فيلم سينمايي تعبير مي‌كنم.

سخت‌ترین لحظه پس از مرگ

اتفاقات يكي بعد از ديگري در مقابل چشمان من ظاهر مي‌شدند، تصورش هم سخت است اينكه همه حرف‌ها، تفكرات، تصميم‌ها، اعتقادات و همه ريز و درشت كارهايي كه در طول زندگي كرده‌اي را در مقابلت به نمايش در بياورند و تو با نگاه كردن اين فيلم سينمايي كه خودت كارگردانش بوده‌اي به قضاوت بنشيني و آن قدر با دقت و ظرافت خودت و زندگيت را تحليل كني كه ديگر حاضر نباشي حتي يك بار هم به آن فيلم نگاه كني. من در تماشاي فيلم زندگي‌ام هر وقت كه روي حادثه يا رفتاري خاص تمركز مي‌كردم آن صحنه برايم بزرگ مي‌شد و ناگهان مي‌ديدم كه در آن جا حضور دارم و خودم را تماشا مي‌كنم. خيلي سخت بود و اگر بارها هم از من بپرسند سخت‌ترين لحظه بعد از مرگ كدام قسمت است من اين بخش را جزو يكي از سخت‌ترين و دردناك‌ترين قسمت‌ها مي‌گذارم به‌خصوص اگر فردي باشي كه در طول زندگي‌ات اشتباهات زيادي را مرتكب شده باشي يادآوري زندگي‌ات مثل يك جهنم واقعي است اما چيزي كه در تمام اين صحنه‌ها حس كردم اين بود كه در تمامي لحظات زندگي‌ام، نور و عشق الهي همراه من حضور داشت و مراقبم بود اما من هرگز حضور او را تا مرگ حس نكرده بودم. من با نوري كه در آن احاطه شده بودم حرف زدم. نور از من خواست تا برگردم و به ديگران عشق بورزم و در زندگي‌شان تاثير بگذارم. در آن لحظه فردي بسيار زيبا را ديدم كه به طرفم آمد و همه بدن مرا با نور پر كرد. آن نور احساس عشق بي‌نظيري را در من به‌وجود آورد و مرا بار ديگر به دنياي زميني برگرداند.

دنیای بعد از مرگ چه جور دنیایی است؟

بازگشت از مرگ

بيماري من از بين رفت اما من با اين تجربه، عشق بي‌چون و چرا به همه مخلوقات خداوند را ياد گرفتم و حالا برخلاف گذشته هيچ ترسي براي مرگ ندارم. براي همين است كه از بحث كردن و دشمني با ديگران بيزارم و مي‌خواهم همه را دوست داشته باشم و به تمامي انسان‌ها عشق بورزم زيرا ما از ديگران جدا نيستيم و همگي يك روح بزرگ هستيم. در لحظاتي كه تجربه نزديك به مرگ را داشتم روح‌هايي را ملاقات كردم كه در غم و نگراني بزرگي بودند و در آن لحظه دلم مي‌خواست كمك‌شان كنم اما نوري كه مرا احاطه كرده بود به من فهماند كه تمامي اين روح‌ها بعد از گذراندن اين مرحله مي‌توانند به نور خداوند بپيوندند و رنجي كه اين روح‌ها متحمل شده‌اند در نتيجه كارهايي است كه در زندگي دنيا مرتكب‌شان شده‌اند. من به زندگي دنيا برگشته‌ام اما از داشتن مسئوليتي كه خداوند از من خواسته احساس غرور مي‌كنم. عشق به ديگران بزرگ‌ترين مسئوليتي است كه بايد در اين جهان انجام دهيم، عشقي بي‌چشم داشت و الهي كه ما را به خداوند متصل كند. مهم نيست در چه سني به اين درس برسيد اما هرچه زودتر عشق به ديگران را شروع كنيد، حضور خداوند را بهتر حس خواهيد كرد. گاهي اوقات با خودم فكر مي‌كنم شايد عشق، تنها هدفي بود كه خداوند ما را برايش خلق كرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • حدیث

      * خداست دیگه* عالی بود....

    • بدون نام

      چرته کسی جز خدا نمی دونه

    • مهدي

      واقعيت داره ولي اين نوشته ها دستكاري شده

      پاسخ ها

      • دکترمهدی

        میشه بگی منظورت چیه برام مهمه مرسی

    • سیروس

      خالی بند.یه قرصهایی توی آمریکا هست که ضربان قلب رو به شدت کاهش میده که حتی باعث میشه آدم فکر کنه طرف مرده.احتمالا از این طریق میخواسته مسیحیت رو گسترش بده یا به شهرت برسه.

    • محمود

      دنیای مادی مزرعه اخرته هرچه انجاکاشتیم انجابرداشت مکنیم

    • پژمان

      دنیا جای یاد گرفتنه و عشق ورزیدن ضمنا دلیلی برای دروغ بودنش نیست!!! بهتره ذهن انکار کننده نداشته باشیم

    • سياووش

      بچه ها همه ما يه روز مرگ رو تجربه ميكنيم حتا ممكنه بعضى ما تجربه ى اين دوست امريكاييمون رو هم تجربه كنيم هر چند اگه حتا ما بهش اعتقاد نداشته باشيم.اما من فكر ميكنم براى رسيدن به آرامش توى دنيايى كه در حال حاضر هستيم فقط كافى يكم از خودخواهى هامون كم كنيم و به ديگران هم فكر كنيم. بچه ها باور نميكنيد عشق ورزيدن به ديگران، محبت كردن و گذشت كردن چه انرژى خالصى به آدم ميده خصوصاً وقتى كه بدون مزد و منت، بدون اجر و پاداش باشه. و دقيقاً نكته همينجاست كه انسانيت يعنى بدون اجر و پاداش، خدمت كردن. پاينده باشيد 

    • فاطمه

      این دسته ادما دیدن هر کاری میکنن نمیتونن انسان هارو به انکار اخرت متقاعد کنند تا به اهداف شومشون که برخاسته از خواسته های شیطان است برسن. فرمولشونو عوض کردن و میخان با زیبا نشان دادن اخرت برای هر قشر از ادما باز ادما رو به بیراهه رفتن تشویق کنن. من واقعا در عقل کسایی که درصدی از این حرفا رو باور میکنن شک میکنم. تا حالا دقت کردین اگه در بطری باز نشه میان درشو در جهت بستن چند دور میبندن تا بتونن بهتر بازش کنن. مثل این دسته ادما هم دقیقا اینه.

    • امیرمحمد

      من شیعه هستم امابههمه ی ادیان احترام میذارم نمی تونم بگم دروغه یا راست

    • امیرحسین

      سلام چنین چیزی توایران ماهم زیاداتفاق افتاده.بیشترواسه ی بعضی از کسایی اتفاق میفته ک خدادوسشون داره ومیخواد راه درستوبهشون نشون بده ونجاتشون بده.برای بعضی ازماهم اتفاقای برای انتخاب راه درست میفته .مثل خواب اون دنیارودیدن.ممنون

    • حمید

      متن بسیار عالی بود..
      نکته اصلی این ماجرا برای من و دوستان عزیز دیگه این بود که ما هر دین و مذهبی داریم به همدیگه عشق بورزیم و خوبی کنیم ...قطعا اون دنیا سربلندیم ....یه بار یه عزیزی ازم پرسید چه چیزی از همه بیشتر خوشحالت میکنه؟راستش خیلی چیزا تو ذهنم بود... گفت آیا از اینکه ۱ثانیه 1دقیقه 1ساعت و حتی بیشتر داری زندگی میکنی خوشحال نیستی ...گاهی ما با عشق ورزیدن به کسی یا انجام یه کار خوب تو یه دقیقه میتونیم
      اون دنیا برای همیشه در آسایش قرار بگیریم...فقط یادمون باشه زندگی این دنیا همیشگی نیست شاید همین فردا من یا شما دیگه نباشیم

    • رضاااا

      بنظرم هرچه هست همین دنیاست و این فکر که دنیای دیگر وجود داره از احساس جاودانه شدن انسان میاد وگرنه ما جز چرخه زیستی این کره هستیم بیخود خودمونا بزرگ نکنیم

    • علی

      امام علی میفرمایند. بزرگترین اسرار مرگ است. پس به هرحرفی نمیشه اعتماد کرد

    • t100

      دنیای بعدمرگ هرچی هست بنظرمن بزرگترین هدیه خدابه انسانی که اشرف مخلوقاته اما ماچه ها نکریم باخودمون کاش میشد برگشت به عقب همه خطاهامون رودرست کنیم ولی صد افسوس نمیشه خدایاببخشمون

    • بدون نام

      خدایا مارو ببخش

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج