۵۸۸۷۰۰
۵۲۴۱
۵۲۴۱
پ

چرا مصطفی رحیمی و آثارش فراموش شده اند؟

شاعری کاتالونیایی به فرزندانش می گفت: «من برای نجات این چند کلمه ای که برای تان به ارث می گذارم زیسته ام: عشق، عدالت، آزادی.»

هفته نامه صدا - علیرضا غلامی: شاعری کاتالونیایی به فرزندانش می گفت: «من برای نجات این چند کلمه ای که برای تان به ارث می گذارم زیسته ام: عشق، عدالت، آزادی.»

مصطفی رحیمی از نخستین کتابی که سال ۱۳۴۵ با عنوان «یأس فلسفی» در انتشارات نیل منتشر کرد و آن را به محمود اعتمادزاده (به آذین)* تقدیم کرد تا آن تابستان گرم ۱۳۸۱ که به شکلی عجیب از دنیا رفت، هر چه را نوشت و ترجمه کرد با اطمینان می توان در همین سه کلمه خلاصه کرد که آن شاعر کاتالونیایی هنگام مرگ به فرزندانش گفته بود و این قولِ شاعر کاتالونیایی چیزی بود که رحیمی خودش در مقاله «ارزش های روشنفکری» به آن اشاره کرده بود.

او در مقاله های متعددی که در مطبوعات دهه های ۴۰ تا ۷۰ نوشت تصویری از یک روشنفکر ایرانی به جا گذاشت که هم ذهنی نقاد و جستجوگر داشت هم در عین حال از موهبتِ صراحت کلام و شجاعت سیاسی بی مانند برخوردار بود. رحیمی مانند بسیاری از هم نسلانش یک مبارز بود ولی مبارزی که تمرکزش را بر آگاهی دادن گذاشت، خصوصا از راه مقاله نویسی. آنچه را نوشت متکی بود بر دانشی که از گذشته تاریخی ایران و ادبیات کلاسیکش داشت و همین طور دانشی که از فلسفه و حقوق به دست آورده بود.
چرا مصطفی رحیمی و آثارش فراموش شده اند؟

با این حال در ۱۵ سالی که از مرگ او می گذرد به شکلی غم انگیز و تاسف برانگیز آثارش انگار رو به فراموشی گذاشته است. کتاب ها و مجموعه مقالات به ندرت تجدید چاپ می شوند و کمتر هم به او ارجاع داده می شود. مورد مصطفی رحیمی در تاریخ روشنفکری معاصر ایران قطعا یک مورد یگانه و خاص است. او هر چه از دهه ۴۰ جلوتر آمد مشی روشنفکرانه اش تفاوت های عمیق تری پیدا کرد با روشنفکرانی که در ویترین جریان روشنفکری ایران به نمایش گذاشته شدند. به رغم شجاعت سیاسی و صراحت کلامی که داشت تقریبا هیچ گاه در ویترین روشنفکری ایران گذاشته نشد و چهره ای قهرمانانه که پرهیاهو و مریدساز باشد از او به دست داده نشد.

سوال این است که چرا مصطفی رحیمی که چند دهه با مقاله هایش کارکرد متفاوتی از امر روشنفکری به نمایش گذاشت حالا انگار محکوم به فراموشی است؟ در حالی که آنچه را او در مقاله هایش با فصاحت نقد کرده یا در موردشان روشنگری کرده هنوز هم مبتلا به ایران است. آیا دلیلش را باید در سلیقه شبکه توزیعی دانست که روشنگری رحیمی را نمی پسندد؟ یا باید دلیلش را در ذهنینی دانست که ارزشی برای مقاله قائل نیست و نگاه مصرفی به آن دارد؟ یا باید دلیلش را در آیین فراموشی در ذات ایرانی ها د انست؟ دلیلش هر چه هست خودش شأنی برای روشنفکر قائل نبود که بر جهان فرمان براند. او برای روشنفکر یک نقطه پایان متصور بود که بعد از ایفای وظیفه اش باید انتظارش را داشت.

با همه اینها هر چه هست نمی توان ارزش مقاله نویسی رحیمی را که با زبانی خشک و رسمی همراه بود، نادیده گرفت. دست کم در مطبوعات ایران هنوز هم کمتر می توان تفسیری یافت که نوتر از تفسیرها و نقدهای رحیمی در باب موضوعات سیاسی، حقوق و اجتماعی باشد.

روشنفکری که از خیر شاعری گذشت

مصطفی رحیمی از شعر و قصه شروع کرد و به فلسفه و جامعه رسید.

مجید حسینی: 15 سال پیش مصطفی رحیمی در نهم دی از دنیا رفت. هنگام مرگ 76 سال داشت و چند کار منتشر نشده نیز از او باقی مانده بود که مهم ترین آنها بدون شک کتاب بحث برانگیز «مارکس و سایه هایش» بود؛ کتابی که او سال ها درباره اش پژوهش کرده بود و به شدت امید داشت به کمک آن بتواند به قول خودش «گمگشتگان وادی توهم» را با «آزادی و مهر وطن» آشتی بدهد.
چرا مصطفی رحیمی و آثارش فراموش شده اند؟

او در شهر نایین به دنیا آمده بود و تا ۱۸ سالگی که تحصیلات ابتدایی و متوسطه را می گذراند در همان شهرهای نایین و یزد ماندگار بود. بعد از آن به شهر اصفهان رفت و در همین شهر بود که با ابوالحسن نجفی دوستی به هم زد و علاقه اش به ادبیات دو چندان شد. با راهنمایی ابوالحسن نجفی مدتی برای مطبوعات در زمینه های ادبیات و هنر نوشت. بدون شک همین مطبوعات و همکاری مستمر رحیمی با آنها بود که در دهه های بعد از او یک چهره سرشناس در جریان روشنفکری ایران ساخت. خودش بعدها در آستانه انقلاب وقتی از سفر فرانسه برگشت نشریه ای با عنوان «نقد» منتشر کرد که در واقع نشریه ای بود متعلق به انتشارات آگاه. در همان مجله توانست مقالات روشنگرانه فراوانی در زمینه ادبیات و جامعه و فلسفه منتشر کند.

اما اولین مرحله مهم زندگی مصطفی رحیمی را باید ورودش به دانشگاه برای تحصیل در رشته حقوق دانست. او از اصفهان برای تحصیل در دانشگاه به تهران آمد. سال ۱۳۲۷ توانست با مدرک کارشناسی در رشته حقوق فارغ التحصیل شود. یک سال پس از فارغ التحصیلی توانست وارد وزارت دادگستری شود و برای کار و ماموریت به شهرهای کوچک و بزرگی غیر از تهران رفت. در همان سال های دانشجویی برای امرار معاش در دفترهای اسناد رسمی منشیگری کرده بود و در بانک ملی نیز در سمت کارمندی برای چند ماهی کار کرده بود.

بعد از آن که حدود ده سال در وزارت دادگستری کار کرد، توانست مقداری پول پس انداز کند و با همین پول بود که عازم فرانسه شد، برای تحصیل در پاریس. بعد از بازگشت به تهران دوباره مشغول کار در وزارت دادگستری شد تا این که در سال ۱۳۵۵ درخواست بازنشستگی داد و پس از آن همه وقت خود را صرف نوشتن مقاله و ترجمه و تحقیق کرد.

در بحبوحه انقلاب و درست یک روز قبل از خارج شدن محمدرضا شاه پهلوی از ایران، مصطفی رحیمی مقاله ای را در روزنامه آیندگان منتشر کرد که بعدها به مقاله ای بحث برانگیز تبدیل شد. رحیمی که کار نوشتنش را در آغاز با شعر و شاعری و داستان نویسی شروع کرده بود به تدریج تبدیل به منتقدی شد که در زمینه جامعه و فلسفه و سیاست قلم زد.

در زمینه ادبیات نخستین کاری که منتشر کرد: «بهشت گمشده» بود در سال ۱۳۲۸ که البته دستاورد چندانی برای نویسنده اش به ارمغان نیاورد و خیلی زود به فراموشی سپرده شد. رحیمی در نخستین کتابش که اثری منظوم بود سراغ موضوعی رمانتیک رفته بود؛ قصه آشنایی دختری با پسری که می خواهد خودکشی کند و دختر مانند فرشته نجات او را از این کار باز می دارد.

حدود ده سال بعد از آن نیز وقتی در آستانه سفر به پاریس بود، مجموعه دیگری با عنوان «شب» منتشر کرد که باز هم دستاورد شاعرانه قابل توجهی برایش به ارمغان نیاورد. بعدها در دهه چهل هر چند باز طبع شاعرانه اش را چند بار در معرض قضاوت گذاشت، ترجیحش این بود که صرفا به صفحات ادبی مجلات اکتفا کند و حاصل طبعش را در آنها منتشر و از انتشار کتاب شعر پرهیز کند اما وقتی از شعر فاصله گرفت سراغ داستان و رمان رفت و البته چند نمایشنامه. از این داستان ها که در سال های منتهی به انقلاب منتشر شدند نیز طرفی نبست.
چرا مصطفی رحیمی و آثارش فراموش شده اند؟

مصطفی رحیمی بدون شک اگر در تاریخ معاصر حرفی برای گفتن داشت آن حرف ها همانی بودند که در قالب مقاله عنوان شان کرد و همین طور انتخاب هایی که در ترجمه کتاب ها و مقالات داشت و دغدغه های فردی اش را نمایش می داد.

یکی از دغدغه های همیشگی او مسئله سوسیالیسم و مارکسیسم بود و همواره تاکید می کرد ورود استالینیسم به جای مارکسیسم به ایران موجب شد روحیه ستیزه جویی و تهاجم در ایران تقویت و تشدید شود. بعدها وقتی در نقد آنچه نسل خودش تجربه کرد می نوشت به این نکته اشاره کرد که سال های دهه ۲۰ برای او و هم نسلانش سال هایی بود که تحت سیطره کتاب های حزب توده بود.

او بعدها چند سال قبل از درگذشتش وقتی به گذشته نگاه کرده بود گفت: «بعد از ۱۳۲۰ و آن سکوت و بی کتابی و بی مجله ای که یکباره شکست با کتاب های زیادی مواجه شدیم. آنچه در ابتدا، پیش از ۱۳۲۰ نظر مرا جلب کرد، کتاب های احمد کسروی بود و کتاب هایی از شخصی به نام عطاءالله شهاب پور که اسمش را روی کتاب هایش نمی نوشت و به جای آن می نوشت «بانی انجمن تبلیغات اسلامی».موضوع کتاب هایش انطباق دادن اسلام با علوم قرن بیستم بود. در دهه ۲۰ کتاب های کسروی همچنان منتشر می شد و کتاب های حزب توده هم به بازار می آمد.
آنچه بیش از همه برای من جالب بود کتاب های تئوریک در آن فضای کاملا ناشناخته بود. مانند کسی که وارد دریا شده باشد - فضایی هم مرطوب و هم عجیب - انگار پا به محیطی گذاشته بودم که بیرون رفتن از آن برایم بسیار مشکل بود. این فضا در من تاثیر گذاشت و حالا که به آن فک رمی کنم تاسف می خورم. به خودم می گویم نباید دنبال آن می رفتی، ولی آن جریان در آن زمان جاذبه ای داشت که نمی توانستم از تاثیر آن در امان بمانم. بدون این که هیچ وقت عضو حزب توده شده باشم، یا با یکی از نویسندگان آن تماس مستقیم داشته باشم، دچار شیفتگی خواندن آثار آنها شده بودم.»

مصطفی رحیمی بعد از انقلاب به مدت ۱۰۰ روز به زندان رفت. سال ۱۳۶۰ بود که او را در خانه علینقی منزوی بازداشت کردند و وقتی از زندان آزاد شد، همچنان به نوشتن و ترجمه و پژوهش مشغول شد اما هر چه زمان گذشت مناز آن آوازه رحیمی دهه ۵۰ نیز کاسته شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج