۶۱۳۳۰۵
۴ نظر
۵۰۰۶
۴ نظر
۵۰۰۶
پ

ناگفته‌های پدر مأموری که از قصاص قاتل گذشت

مأمور پلیسی که به دست مردی خلافکار به قتل رسیده و اولیای‌دم از قصاص او گذشت کرده ‌بودند، قرار بود چند روز بعد از شهادتش نامزد کند. پدر و مادر «علی احمدی»، مأمور پلیسی که در پی تعقیب و گریز و درگیری مسلحانه با فردی خلافکار کشته شد، وقتی فرزندشان به خوابشان آمد، تصمیم به گذشت گرفتند.

روزنامه شرق: مأمور پلیسی که به دست مردی خلافکار به قتل رسیده و اولیای‌دم از قصاص او گذشت کرده ‌بودند، قرار بود چند روز بعد از شهادتش نامزد کند. پدر و مادر «علی احمدی»، مأمور پلیسی که در پی تعقیب و گریز و درگیری مسلحانه با فردی خلافکار کشته شد، وقتی فرزندشان به خوابشان آمد، تصمیم به گذشت گرفتند.
پدر این مأمور پلیس درباره آرزوهای پسرش، به شاهد حلاج، خبرنگار روزنامه «شرق»، گفته ‌است و توضیح داده فقط سه روز تا نامزدی پسرش مانده بود که او را به قتل رساندند.

شما چطور از شهادت پسرتان مطلع شدید؟
من ماشین دارم، آن روز در ماشین نشسته بودم و می‌خواستم جایی بروم که یک نفر از همکاران پسرم آمد گفت علی در رباط کریم تصادف کرده است. از من خواست با او به محل تصادف بروم. وقتی به آنجا رفتم یک سرهنگ پیش من آمد و من را با خودش به سمت بیابان برد که یک آمبولانس هم توقف کرده بود، وقتی به آمبولانس رسیدم دیدم که یک نفر روی زمین افتاده است و پتو روی او کشیده‌اند. آن موقع بود که فهمیدم چه شده است و همان‌جا از حال رفتم. نیم‌ساعت بی‌هوش و گیج بودم و وقتی حالم بهتر شد ماجرای شهادت علی را برای من شرح دادند.
هیچ‌وقت از کاری که پسرتان به‌عنوان پلیس انجام می‌داد خبر داشتید؟
بعد از شهادتش دوستان و همکارانش من را به جاهایی که عملیات کرده بود بردند و نشان دادند، حتی ماشین‌هایی که گرفته بود، ‌اسلحه‌هایی که کشف کرده بودند و گفتند یک هفته قبل از شهادت ٧٠٠ یا ٨٠٠ کیلوگرم مواد مخدر کشف کرده بود.
خودش هیچ‌وقت درباره شغلش با شما صحبت می‌کرد؟ به‌هرحال مأمور پلیس‌ بودن شغل پرخطری است و در هر مأموریتی ممکن است پلیس به شهادت برسد.
پسرم هیچ‌وقت از کارهایی که در جایگاه یک پلیس انجام می‌داد با ما صحبت نمی‌کرد، چون می‌دانست مادرش نگران می‌شود و مادرش هم همیشه به او می‌گفت جاهای سخت نرود؛ اما رفیق‌هایش بعد از شهادتش برای ما تعریف کردند که هر روز با دزدها و قاچاقچی‌ها و آدم‌های خلافکار سروکار داشت و چون او فعالیت بیشتری داشت او را به عملیات می‌فرستادند.
آیا هیچ‌وقت فکر می‌کردید چنین اتفاقی بیفتد؟
نه فکر نمی‌کردم، البته پدرها و مادرها همیشه نگران بچه‌هایشان هستند.
پسر شما چه مدت بود در پلیس خدمت می‌کرد؟
پسرم از سال ٨٣ یا ٨٤ وارد پلیس شد، دو سالش را در منطقه مهران سربازی کرد و بعد از آن بود که وارد پلیس شد و این اتفاق برایش افتاد.
شما چند فرزند دارید و علی زمانی که این اتقاق برایش افتاد چند سال داشت؟
یک پسر و چهار دختر دارم و علی پسر بزرگ من بود که هم‌زمان با خدمت در پلیس، در دانشگاه در یکی از رشته‌های علوم انسانی تحصیل می‌کرد.
ازدواج کرده بود؟
مدتی بود که برای او با خانواده یک دختر صحبت کرده بودیم و قرار بود نامزد کند. روزی که این اتفاق افتاد پنجشنبه بود و سه روز بعد آن یعنی شنبه قرار بود نامزد کند. البته چند ماهی بود که درگیر مراسم خواستگاری بودیم و حتی خانواده دختر هم گفتند باید از محل کارش تحقیق کنند. او هم درخواست مرخصی و وام و مسکن کرده بود که اتفاقا چند روز قبل از شهادتش با درخواستش موافقت شده بود. دوستانش بعد از شهادت به من گفتند روزی که نامه موافقتش آمده بود، پسرم مأموریت بوده است و وقتی برگشته بود به او گفته بودند مژدگانی بده و شیرینی برایمان بخر، سرهنگ تو را کار دارد و با درخواست مرخصی‌ات هم موافقت شده است که علی به آنها گفته ان‌شاءالله شیرینی شهادتم را هم به شما می‌دهم.
آیا پس از این اتفاق خانواده مقتول برای رضایت پیش شما آمدند؟
خیلی آمدند، اما چون ما تصمیم به قصاص داشتیم خواهش‌های آنها در ما اثر نمی‌کرد.
آیا هیچ‌وقت با قاتل پسرتان رودررو صحبت کردید؟
نه من حرفی با او نداشتم، ‌فقط یک ‌بار او را در دادگاه دیدم و حتی الان نمی‌توانم او را نفرین کنم و هیچ‌وقت هم نفرین نکردم، ‌به خدا واگذار کرده‌ام و گفتم هر کاری می‌خواهی خودت با او بکن.
چه شد که تصمیم گرفتید بدون پول رضایت بدهید؟
مردم هم خیلی پیش ما آمدند که پول بگیر و رضایت بده، اما ما اصلا تصمیم به رضایت نداشتیم که بخواهیم پول بگیریم یا نه، ‌بعد از آن هم اگر با پول رضایت می‌دادیم دلمان راضی نمی‌شد. همان روزی که ما به قاتل پسرمان مهلت دادیم، چند قاتل دیگر را هم برای اجرای حکم آورده بودند، حکم همه آنها اجرا شد و فقط ما بودیم که چند ماه مهلت دادیم، ‌آخرسر هم که همسرم خواب دید و به خاطر ماه محرم و امام حسین(ع) از خون پسرمان گذشتیم.
الان که قصاص نکرده‌اید چه احساسی دارید؟
حالم خوب است. چون به‌خاطر رضای خدا و خون امام‌حسین(ع) از قاتل گذشتیم، ‌اگر ما از قاتل گذشت نمی‌کردیم جانش را می‌گرفتیم کار تمام می‌شد، اما الان اثر بخشش ما باقی خواهد ماند.
آیا در مدت این چند سال با فرزندان دیگرتان درباره قصاص یا بخشش قاتل صحبت می‌کردید؟

بله، صحبت می‌کردیم و خیلی از مواقع هم بچه‌ها به ما می‌گفتند که رضایت بدهید، ولی چون پسرمان بی‌گناه کشته شده بود راضی نمی‌شدیم و بیشتر از همه هم مادر شهید بود که اصرار به قصاص داشت.
چه شد که تصمیم به رضایت گرفتید؟
پسرم انگار به دلش افتاده بود که شهید می‌شود و به دوستانش هم گفته بود که شیرینی شهادتش را می‌دهد. بعد از این اتفاق پسرم به خواب دخترم و چند نفر از فامیل آمده بود که چرا رضایت نمی‌دهید، برای رضای خدا رضایت بدهید و گفته بود که با آنها مدارا کنید، خوبیت ندارد. وقتی اینها را به ما گفتند ما دیگر نتوانستیم قصاص کنیم و تصمیم گرفتیم مهلت بدهیم و همسرم هم گفت اگر پسرم به خواب خودم بیاید، رضایت خواهم داد. بعد هم که به خواب همسرم آمد، دیگر ما مطمئن شدیم که باید رضایت بدهیم و سه‌شنبه بود که به دادسرا رفتیم و
رضایت دادیم.
پسرتان در مورد شهادت با شما یا دوستانش صحبت کرده بود؟
با ما و دوستانش که نه، اما در وصیت‌نامه‌ای که در آخرین سفری که به مشهد داشت نوشته بود و بعد از شهادتش به دست ما رسید، متوجه شدیم که در مشهد هم از امام رضا(ع) شهادت خواسته بود و وقتی ما دیدیم که او به آرزویش رسیده و به خواب فامیل و مادر خودش هم آمده و خواسته است مدارا کنیم، تصمیم به مدارا گرفتیم و برای رضای خدا رضایت دادیم. فکر می‌کنم ، روح پسرم هم در آرامش است. من و اعضای خانواده‌ام هم حال بهتری داریم و امیدواریم قاتل به راه راست هدایت شود و دیگر کارهای خلاف نکند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      خدا بیامرزه انسان خوبی بوده و صبر بده به خانوادش

    • بدون نام

      درودبرایشان وانسانهای بزرگ وازاده واقعاهمچنین خانواده هایی خیلی قابل ستایشه خیلی بزرگی ومعرفت میخوادکه درچنین شرایطی کسی روببخشی درودبراین خانواده پاک

    • محسن

      وقتی یه پسری تو همچین خانواده ای نون حلال خورده لیاقت شهادت را داشته است.درود بر شرف شما

    • از دیار کورش بزرگ

      امیدوارم که این خلافکار به انسان بیگناه دیگر در نکشه

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج