گفت و گو با «امیلیا کلارک»؛ رز انگلیسی در نقش مادر اژدهایان

برترین ها - ترجمه از سولماز محمودی: امیلیا ایزابل یوفمیا رز کلارک، هنرپیشه انگلیسی که به رز انگلیسی مشهور است، در روز ۲۳ اکتبر ۱۹۸۶ در لندن به دنیا آمد و در برکشایر بزرگ شد. وی در مرکز نمایش لندن تحصیل نمود و در یک سری تئاتر نیز نقش آفرینی نمود. اولین حضور تلویزیونی او به عنوان بازیگر مهمان در اپیزودی از سریال بریتانیایی «دکترها» بود. در سال ۲۰۱۰ مجله اسکرین اینترنشنال، او را یکی از ستاره های بریتانیایی فردا آینده نامید. در سال ۲۰۱۱ بود که با نقش دنریس تارگرین در سریال «بازی تاج و تخت» (۲۰۱۱-تاکنون) محصول شبکه اچ‌بی‌او به شهرت رسید و بازی اش در این سریال مورد تحسین منتقدین قرار گرفت.

وی نامزد سه جایزه امی بهترین بازیگر زن در نقش مکمل در سریال درام شده و دو جایزه منتخب منتقدین بهترین بازیگر زن در نقش مکمل در سریال درام را برده است. کلارک در نمایش «صبحانه در فروشگاه تیفانی» در سال 2013 نقش هالی گولایتلی را بازی کرد و بدین ترتیب به برادوی راه یافت. در سال 2015 مجله اسکوایر او را جذابترین زن زنده دنیا نامید. امیلیا به خاطر بازی در فیلم سینمایی علمی تخیلی «نابودگر: جنسیس» (2015) در نقش سارا کانر و فیلم رمانتیک «من قبل از تو» (2016) در نقش لوئیزا کلارک نیز مشهور است.

در مصاحبه با مجله هارپرز بازار، امیلیا کلارک، رز انگلیسی، درباره خانواده اش اینطور می گوید: «داستان خانواده ما داستان جالبی است. مادربزرگم هندی بود و این موضوع یک راز بزرگ بود چون مادر مادربزرگم با یک هندی ازدواج کرده بود. آرایش زیادی می کرد تا پوستش سفید دیده شود.» مادربزرگ کلارک وقتی او ۱۶ ساله بود از دنیا رفت و امیلیا با دوستش به هندوستان رفت تا خاکستر این مرحومه را در هند به باد بسپارد. کلارک می گوید: «او هند را بیشتر از انگلستان دوست می داشت. بله من عاشق این قسمت از خودم هستم. یک هشتم من هندی است.»

ملیت یک مفهوم سیال برای هنرپیشه ای است که به زبان تخیلی دوتراکی در سریال «بازی تاج و تخت» صحبت می کند، در نمایش برادوی «صبحانه در فروشگاه تیفانی» نقش هالی گولایتلی را ایفا کرده و در فیلم سینمایی «من قبل از تو» لوئیزای انگلیسی طبقه کارگر را جان بخشیده است. حالا این چهره جدید برند دولچه و گابانا، به ایتالیایی نیز حرف می زند. در اولین کمپین تبلیغاتی اش برای این برند، وی به خانواده تخیلی اصیلش بازگشته و حتی پاستای ایتالیایی کافی برای سیر کردن یک ارتش تارگرین را دارد! و از همه مهمتر اینکه کلارک عاشق ایتالیایی ها است: «مردم در ایتالیا به شما می گویند که چه حسی در دل دارند. من خوشم می آید که نیازی به حدس زدن حس طرف مقابل ندارم. شخصیت آنها بسیار اعتیادآور است.»

همین موضوع را می توان در مورد کلارک نیز بیان کرد. او کسی است که در مورد رأی به برگزیت در انگلستان و دیگر موضوعات داغ این کشور علاقمند است و با حرارت در مورد آنها حرف می زند. وی از سیاست رک و بی پرده سخن می گوید همانگونه که درباره حرفه اش و کلکسیون های هنری کاملاً روراست است. ولی وقتی صحبت از درگذشت پدرش در جولای 2016 پس از سر و کله زدن با سرطان به میان می آید، کلارک کاملاً در خود فرو می رود و کم حرف می شود. در روزهای آخر زندگی پدرش، وی در کنتاکی و سر صحنه فیلمبرداری «فراتر از تردید» بود: «بدترین اتفاق زندگی ام بود. من سه بار از کنتاکی به خانه برگشتم تا پدرم را ببینم و هر بار 22 ساعت طول می کشید تا به خانه برسم و هر بار از سر صحنه با من تماس می گرفتند که "اینجا به تو نیاز داریم و برگرد."»

برای انجام این مصاحبه به تریلر کلارک در پایان فتوشوتی طولانی در کیو گاردنز، در غرب لندن، رفتیم. کلارک لباس شب سفید گلداری را با کفش های دانتل کار شده دولچه و گابانا ست کرده است. شاید اسم عطری که کلارک چهره تبلیغاتی اش است، the One (فقط او) باشد، ولی او دیگر به شاهزاده ای با اسب سفید اعتقاد ندارد که در این باره می گوید: «همه ما دوست داریم باور داشته باشیم که این شاهزاده وجود دارد، اینطور نیست؟ همه ما می خواهیم فقط او باشد.»

کلارک می گوید که چنین مفاهیم رمانتیکی توسط روابط ناکام و بیهوده از بین رفته اند: «در بخش های خاصی از زندگی مان "فقط یک نفر" هست - چون انسان با بالا رفتن سن تغییر می کند. بنابراین وقتی من در سنین نوجوانی بودم، "یک نفر" برای سنین نوجوانی ام بود و بعد از آن، در برهه دیگری از زندگی، یک نفر دیگر وارد زندگی مان می شود. یک فلسفه بودیست هست که می گوید تنها از طریق تعاملات خود با دیگران می توانید واقعاً به درکی از خودتان برسید و خودتان را بشناسید.»

ولی وقتی مجله اسکوایر شما را جذابترین زن زنده دنیا بنامد، پیدا کردن آن یک نفر کمی برایتان سخت می شود: «من فکر می کنم در روزهای اول به همه شک داشتم. منظورم این است که در هر صورت من در زندگی آدم شکاکی هستم، ولی به خصوص با رسیدن به شهرت و موفقیت و اینکه غریبه ها شما را از دوستان صمیمی تان بیشتر می شناسند، نگران این می شوم که مردم چه فکری درباره ام می کنند. بعد به نقطه ای می رسید که با خودتان می گویید: "می دونی چیه؟ برام مهم نیست."»

با فرستادن کلارک و برادرش به مدرسه شبانه روزی سنت ادوارد در آکسفورد، پدر و مادرش نزدیک بود ورشکست شوند. در این مدرسه بود که کلارک در اولین نمایش ها و تئاترهایش شرکت کرد و بعدها در سال 2006 در مرکز نمایش لندن ثبت نام نمود. آن زمان ها از اینکه چهره مناسبی نداشت بسیار ناراحت بود: «خیلی عصبانی می شدم. نه عصبانی نه. "عصبانی لغت" نیرومندی است. ولی این باعث شد که وارد نوع دیگری از انتخاب بازیگر شوم. مجبورم کرد که یک بازیگر شوم. بجای بازی در نقش ژولیت و انجام کارهای سبک و آبکی، نقش مامان بزرگی را بازی می کردم که حرف های عاقلانه می زد یا زنان بدکاره ای که سرد و گرم دنیا را چشیده اند.» کاراکترهایی که شبیه شان در وستروس زیاد پیدا می شود.

برای این هنرپیشه 31 ساله، سال 2018 سال مهم و بزرگی است. پایان سریال «بازی تاج و تخت» نزدیک می شود و زمان آن رسیده که با کنار گذاشتن موهای پلاتینه بافته شده کاراکتر کالیسی، طعم موفقیت در باکس آفیس را نیز بچشد.

پروژه بعدی او اسپین-آفی از جنگ ستارگان با عنوان «سولو» است که با آنکه سابقه تولید آن چندان خوشایند نیز و کارگردانان اصلی آن اخراج شدند، ولی به نظر می رسد که فیلم موفقی از آب در آید. این فیلم که بخشی از سری فیلم های محبوب «جنگ ستارگان» محسوب می شود، تا حدودی بار روی دوش کلارک را کم کرده است و خود او نیز بر این موضوع صحه می گذارد: «در دورانی به سر می بریم که ستاره های سینمایی کمتر از خود فیلم اهمیت دارند.» دیگر پروژه کلارک «فراتر از تردید» نام دارد که فیلم جنایی مهیجی از فیلیپ نویس با اقتباس از کتاب جو شارکی درباره یک خبرچین اف بی آی به نام سوزان اسمیت است.

خوشبختانه هیچکدام از این نقش ها نیاز به حرف زدن کلارک از اژدها و ارتش دوتراکی ندارند. او می گوید که عاشق سریال «سرگذشت ندیمه» است و وقتی این سریال به پایان رسید گریه کرد، زیرا تحمل ندیدن ادامه سریال را نداشت. درخشیدن در بزرگترین سریال روی کره زمین مزایای خودش را دارد، به خصوص وقتی نوبت به لذت بردن از عشقش به هنر می رسد. کلارک درباره علاقه اش به تابلوهای نقاشی می گوید: «وقتی کم کم شروع به پول در آوردن کردم، نسخه های چاپی تابلوهای معروف را می خریدم.

یک تابلوی ماتیس دارم که یکی از 1002 تابلویی است که خریده ام و قیمت این تابلو بینهایت مناسب بود. من هنرمندان زن و آثاری که از زنان الهام گرفته شده اند را می پسندم. حالا در تلاشم تا آثار واقعی و اصیل را خریداری کنم، ولی هنوز توانایی مالی خرید آثار بزرگان را ندارم.»

این مصاحبه در شماره دسامبر ۲۰۱۷/ژانویه ۲۰۱۸ مجله هارپرز بازار چاپ خواهد شد که روز ۲۸ نوامبر در دسترس عموم قرار می گیرد.

مصاحبه از کلیم آفتاب، عکاس: ماریانو ویوانکو، فشن ادیتور: جولیا وون بوهم، تاریخ مصاحبه: 21 نوامبر 2017