۶۷۸۴۵۹
۱۰ نظر
۵۰۷۹
۱۰ نظر
۵۰۷۹
پ

ما همه از زیر شنل صادق هدایت بیرون آمده‌ایم؟

صادف هدایت داستان نویس، مترجم و ادیبی که تا سال‌ها بعد از مرگش سایه‌اش روی نویسندگان و جامعه ادبی محسوس بود و هست. چه چیز صادق هدایت را به چهره‌ای تقریبا اسطوره‌ای مبدل ساخت؟

وب سایت هنر آنلاین: صادق هدایت در سال ۱۲۸۱، ۱۱۵ سال پیش در بیست و هشتم بهمن ماه به دنیا آمد. داستان نویس، مترجم و ادیبی که تا سال‌ها بعد از مرگش سایه‌اش روی نویسندگان و جامعه ادبی محسوس بود و هست. چه چیز صادق هدایت را به چهره‌ای تقریبا اسطوره‌ای مبدل ساخت؟
روحیه مرگ اندیش و منفی دوست اهل ادب و اندیشه ایران؟ خلاقیت و نبوغ منحصر به فردش؟ کاهلی جماعت نویسنده؟ از سوی دیگر این سوال پیش می‌آید که این تاثیر گذاری به سود جامعه ادبی تمام شده یا به زیانش؟ هدایت گرایی بیش از حد جامعه داستان نویسی ایران در طول نیم قرن اخیر بسیاری را به این فکر وا داشته که تاثیر گذاری‌های صادق هدایت بر ادبیات داستانی معاصر به ضرر داستان‌نویس‌ها تمام شده.
ما همه از زیر شنل صادق هدایت بیرون آمده‌ایم؟
"ما همه از زیر شنل گوگول بیرون آمده‌ایم..." این جمله‌ای ست که داستایوسکی به دلیل دامنه تاثیر گذاری گوگل بر ادبیات داستانی روسیه به زبان آورده است، گزاره‌ای که به همین تقارن محمود دولت آبادی درباره صادق هدایت گفته است. اما این اعتراف تنها از زبان دولت آبادی شنیده نمی‌شود، می‌توان گفت در ادبیات داستانی معاصر ایران کمتر نویسنده‌ای هست که از هدایت تاثیر نگرفته باشد. این تاثیر تا بدانجا گستره یافت که بسیاری از نویسندگان معاصر بر این گمان‌اند که به این واسطه بخش اعظمی از ادبیات داستانی معاصر نسخه‌های ثانی "بوف کور" هدایت هستند؛ رمانی که می‌توان آن را مهم‌ترین اثر هدایت دانست.

هدایت، این اسطوره مدرن ادبیات ایران، همچنان یکی از نویسندگانی‌است که آثارش مورد مداقه و تحلیل قرار می‌گیرد. شمار آثار منتشر شده درباره هدایت خود گویای این مطلب است. بخشی از این کتب فهرست وار از نظرتان می‌گذرد: صادق هدایت، از افسانه تا واقعیت نوشته محمدعلی همایون کاتوزیان، ترجمه فیروزه مهاجر-صادق هدایت نوشته محمود کتیرایی-مجموعه‌ای از آثار صادق هدایت نوشته محمد بهارلو-هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم نوشته ماشاءالله آجودانی-خودکشی صادق هدایت نوشته هوشنگ پیمانی-آشنایی با صادق هدایت نوشته م. ف.
فرزانه (چاپ پاریس شامل دو مجلد بوده است: صادق هدایت چه می‌گفت؟ و آن چه صادق هدایت به من گفت)-"صادق هدایت و هراس از مرگ" نوشته محمد صنعتی-"ارزیابی آثار و آرای صادق هدایت" گردآوری مریم دانایی برومند-"صادق هدایت" نوشته ونسان مونتی ترجمه حسن قائمیان-"صادق هدایت در تار عنکبوت" نوشته مصطفی فرزانه-"صادق هدایت در گذر زمان" نوشته موسی‌الرضا طایفی اردبیلی-"نقد و تفسیر آثار صادق هدایت"نوشته محمدرضا قربانی-"نیمه پنهان سرگذشت صادق هدایت" نوشته جهانگیر هدایت-"صادق هدایت داستان‌نویس" نوشته جعفر مدرس صادقی-"داستان یک روح"(شرح و متن بوف کور صادق هدایت) نوشته سیروس شمیسا-"روی جادهٔ نمناک" ، نوشته محمد قاسم زاده، انتشارات کاروان-"زندگی، عشق و مرگ از دیدگاه صادق هدایت" نوشته شاپور جورکش.

تولد

هدایت در ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ به دنیا آمد. پدرش هدایت قلی‌خان و نام مادرش زیور الملوک است. جد اعلای صادق رضاقلی‌خان هدایت از رجال معروف عصر ناصری و صاحب کتاب‌هایی چون مجمع الفصحا و اجمل التواریخ بود. صادق کوچک‌ترین پسر خانواده بود و دو برادر و دو خواهر بزرگ‌تر از خود و یک خواهر کوچکتر از خود داشت.

صادق هدایت در سال ۱۲۸۷ تحصیلات ابتدایی را در سن ۶ سالگی در مدرسه علمیه تهران آغاز کرد و و دوره متوسطه را در دبیرستان دارالفنون گذراند ولی در سال ۱۲۹۵ به خاطر بیماری چشم‌درد مدرسه را ترک کرد و در سال ۱۲۹۶ در مدرسه سن‌لویی که مدرسه فرانسوی‌ها بود، به تحصیل پرداخت. به گفته خود هدایت اولین آشنایی‌اش با ادبیات جهانی در این مدرسه بود و به کشیش آن مدرسه درس فارسی می‌داد و کشیش هم او را با ادبیات جهانی آشنا می‌کرد. در همین مدرسه صادق به علوم خفیه و متافیزیک علاقه پیدا کرد. این علاقه بعدها هم ادامه پیدا کرد و هدایت نوشتارهایی در این مورد انتشار داد.

صادق هدایت در جوانی گیاه‌خوار شد و کتابی در فواید گیاه‌خواری نیز نوشت. او تا پایان عمر گیاه‌خوار باقی‌ماند. بزرگ علوی در این باره می‌نویسد: "یک بار دیدم که در کافه لاله‌زار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی می‌گفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشم‌هایش سرخ شد، عرق به پیشانی‌اش نشست و داشت قی می‌کرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمه نجویده را در آن تف کرد."

هدایت معتقد بود اگر انسان بخواهد دست از جنگ بردارد باید اول دست از کشتن و خوردن حیوانات بردارد.

اروپا

هدایت در سال ۱۳۰۵ با اولین گروه دانش‌آموزان اعزامی به خارج راهی بلژیک شد و در رشته ریاضیات محض مشغول به تحصیل شد. در همین سال داستان "مرگ" را در مجله ایرانشهر شماره ۱۱، که در آلمان منتشر می‌شد چاپ کرد و مقاله‌ای به فرانسوی به نام "جادوگری در ایران" در مجله له‌ویل دلیس، شماره ۷۹ نوشت. هدایت از وضع تحصیل و رشته‌اش در بلژیک راضی نبود و مترصد بود که خود را به فرانسه و در آن‌جا به پاریس که آن زمان مرکز تمدن غرب بود برساند. سرانجام در اسفند ۱۳۰۵ پس از تغییر رشته و دوندگی فراوان به پاریس منتقل شد.

صادق هدایت در سال ۱۳۰۷ اقدام به خودکشی در رودخانه مارن (فرانسه) کرد اما سرنشینان یک قایق او را نجات دادند. صادق در مورد خودکشی‌اش به برادرش محمود می‌نویسد: "یک دیوانگی کردم به خیر گذشت.

نخستین نمونه‌های داستان‌های کوتاه هدایت در همان سال خودکشی نافرجامش صورت گرفت. نمایشنامه "پروین دختر ساسان"، "زنده به گور" و داستان کوتاه "مادلن" را در همین دوران نوشته‌است.

تهران

هدایت در سال ۱۳۰۹، بی آنکه تحصیلاتش را به پایان رسانده باشد، به تهران بازگشت و در بانک ملی (در قسمت محاسباتی و دفتر ارسال مرسولات) مشغول به کار شد. او از وضع کارش راضی نبود و در نامه‌ای که به تقی رضوی (که دوست‌یشان در دوران متوسطه آغاز شده بود) در پاریس نوشته‌است، از حال و روز خود شکایت می‌کند. دوستی با حسن قائمیان که پس از مرگ هدایت خود را وقف شناساندن او کرد در بانک ملی اتفاق افتاد. هدایت در این سال با مسعود فرزاد، بزرگ علوی و مجتبی مینوی آشنا شده و حلقهٔ دوستی‌ای ایجاد می‌شود که گروه ربعه نامیده شد.

گروه ربعه

در آن دوران گروهی از نویسندگان و ادیبان فاخر بودند که به آن‌ها ادبای سبعه می‌گفتند و به گفتهٔ مجتبی مینوی "هر مجله و کتاب و روزنامه‌ای که به فارسی منتشر می‌شد از آثار قلم آن‌ها خالی نبود." این هفت تن که در واقع بیشتر از هفت تن بودند شامل کسانی چون محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، رشید یاسمی، سعید نفیسی و بدیع‌الزمان فروزانفر و محمد قزوینی می‌شدند. گروه ربعه این نام را برای دهن‌کجی به این افراد (که به نظر ایشان کهنه‌پرست بودند) انتخاب کردند. گفت وگو و دیدارهای گروه ربعه در رستوران‌ها و کافه‌های تهران بود از آن جمله کافه قنادی رُزنوار که در حدود سال ۱۳۱۰ پاتوق صادق هدایت و دوستان به‌شمار می‌آمد. بعدها نیز افراد دیگری چون پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین نوشین، غلامحسین مین‌باشیان و نیما یوشیج به گروه ربعه اضافه شدند.

هندوستان

هدایت در سال ۱۳۱۵ به همراه شین پرتو به هند رفت و در آپارتمان او ساکن شد. در هند به فراگیری زبان پهلوی نزد دانشمند پارسی (از پارسیان هند) بهرام گور انکلساریا پرداخت و کارنامه اردشیر بابکان را در هند از پهلوی به فارسی ترجمه کرد.

طی اقامتش در بمبئی اثر معروف خود بوف کور راکه در پاریس نوشته بود پس از اندکی جرح و تعدیل با دست روی کاغذ استنیسل نوشته، به صورت پلی‌کپی در پنجاه نسخه انتشار داد و برای دوستان خود فرستاد؛ از جمله نسخه‌ای برای مجتبی مینوی که در لندن اقامت داشت و نسخه‌ای برای جمالزاده که آن زمان در ژنو بود.

هدایت پس از سفر به هند به شدت در مضیقه مالی قرار داشته و خرج زندگی‌اش توسط ش. پرتو تقبل می‌شده‌است. گفته می‌شود همین فقر و شکست از بی‌اعتنایی جامعه سبب شد هدایت روی به طنز نویسی بیاورد .

هدایت در سال ۱۳۲۱ مجموعه سگ ولگرد را انتشار داده، ترجمه‌هایی از شهرستان‌های ایران گزارش گمان‌شکن و یادگار جاماسپ از پهلوی به فارسی صورت داد. بعد از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ و پایان جنگ جهانی دوم انتقادهای اجتماعی صادق هدایت شدت می‌گیرد. داستان بلند حاجی‌آقا داستان کوتاه "آب زندگی" و مجموعه ولنگاری که همه مضامین اجتماعی دارند در این دوران به چاپ رسیدند. علاوه بر این فعالیت‌ها هدایت به نوشتن مقاله‌های نقد ادبی و ترجمه آثاری از کافکا نیز پرداخت و در نشریه‌های مختلف به چاپ رساند.

در این دوران بسیاری از دوستان هدایت از جمله علوی و عبدالحسین نوشین به حزب توده پیوسته بودند، هر چند خود او هیچ وقت به این حزب گرایش پیدا نکرد.

صادق هدایت در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ بعد از این که بسیاری از داستان‌های چاپ نشده‌اش را نابود کرد، در آپارتمان استیجاری‌اش، در پاریس خودکشی کرد.

ما همه از زیر شنل صادق هدایت بیرون آمده‌ایم؟

آخرین عکس صادق هدایت که در سال ۱۳۲۹ برداشته شده... گفته می‌شود صادق هدایت این عکس را برای تمام خویشاوندانش فرستاد.

اظهار نظرات

در کتاب "یاد صادق هدایت" اثر علی دهباشی نظرات بعضی از منتقدان و اهل قلم در باب هدایت را می‌توان جست و جو کرد. محمدعلی همایون کاتوزیان می‌گوید بزرگی هدایت نه به خاطر انتقاد اجتماعی که به علت دیدگاه هستی شناختی و جامعه شناختی وی در اثری همچون بوف کور است که به اشتباه ، برخی آن را در دسته‌ی نقدهای او دانسته‌اند. با چنین دیدگاهی ، صادق هدایت فرزند انقلاب مشروطه ، قریحه‌ی جامعه‌شناختی کم نظیری داشته است ؛ همچون بزرگان دیگر ادبیات ایران، به ویژه مولوی ، که این وجه شخصیتی آنها معمولا به صورت جانبی بررسی شده است. به این ترتیب می‌توان به شباهت هدایت و عبید زاکانی اندیشید.
ناتل خانلری رازِ توفیقِ هدایت را در یک چیز می‌دانست:خواندن. او معتقد است صادق هدایت ، سبک های مختلف نویسندگی در دنیای مدرن را آموخته و با قریحه ی سرشارش چنان سبکی در فارسی پدید آورده است که هنوز قابل توجه می‌نماید. خانلری معتقد است انتحار هدایت به تغییر ناگهانی او نیز باز می‌گردد. عباس میلانی هدایت را نویسنده‌ای با سبک مدرن و متجدد اما جهان بینی تراژیک می‌نامد. صادق چوبک می نویسد : "یکی از علل خود کشی صادق هدایت آن بود که دستگاه تحویلش نمی‌گرفت ... از حکومت ها ناراضی بود . وطن و آزادی‌اش را در حد پرستش دوست داشت . می‌خواست بدون چاچلوسی و سر خم کردن و با توجه به کار و هنرش محترم باشد . فرانسه خوب می‌دانست و در زبان پهلوی کوشش‌ها کرده بود . داستانسرایی خوب و انسانی شایسته و درخورِ احترام بود . به تمام معنا ، شریف . اما دستگاه توی سر این آدم ها می‌زد و در عوض هر روز افرادِ فاقدِصلاحیت را بالاتر می‌برد ."

درباره بوف کور

معمولا مهمترین اثر هدایت را "بوف کور" می‌دانند. بسیاری حتی همچنان این رمان کوتاه را مهمترین و تاثیرگذارترین اثر داستانی معاصر می‌دانند. آندره بروتون، از بنیان گذاران جنبش سوررئالیسم " بوف کور" را جزو بیست کتاب شاهکار سدهٔ بیستم میلادی دانسته است.هنری میلر، نویسنده معاصر آمریکایی، درباره آن می‌گوید: "بوف کور هدایت کتابی است که من آرزو دارم روزی نظیر آن را بنویسم. مانند این داستان را در هیچ زبانی ندیده‌ام. آن را واقعا دوست می‌دارم." رنه لالو می‌گوید: "در این کتاب اهمیت هنر به معنی بسیار آبرومند کلمه، در نظر من بسیار صریح جلوه می‌کند".


ما همه از زیر شنل صادق هدایت بیرون آمده‌ایم؟

جلال آل احمد در پیرامون این کتاب می‌نویسد: "سکوتی که در آن دوران حکومت می‌کند، درخودفرورفتگی و انزوایی که ناشی از حکومت سانسور است، نه‌تنها در اوراق انگشت‌شمار مطبوعات رسمی و در سکوت نویسندگان نمودار است، بیش از همه در بوف کور خوانده می‌شود. ترس از گزمه، انزواء، گوشه‌نشینی، عدم اعتقاد به واقعیت‌های فریبنده، به ظاهرسازی‌هایی که به جای واقعیت جا زده می‌شوند، غم غربت (نوستالژی)، انکار حقایق موجود، قناعت به رؤیاها و کابوس‌ها، همه از مشخصات طرز فکر مردمی است که زیر سلطه جاسوس و مفتش (انکیزیتور) و گپئو زندگی می‌کنند. وقتی آدم می‌ترسد با دوستش، با زنش، با همکارش و با هر کس دیگر درددل کند و حرف بزند ناچار فقط با سایه خودش می‌تواند حرف بزند. بوف کور گذشته از ارزش هنری آن یک سند اجتماعی است؛ سند محکومیت حکومت زور."
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      صادق هدایت یه داستان نویس روانی چند بار خودکشی ناموفق داشته و از کشورش ایران اعلام تنفر کرده

      پاسخ ها

      • حسن کچل

        بدون نام بیسواد کمی مطالعه کن بعد نظر بده
        تنفر از ایران را کسانی دارند که به اسم خدا و..... در روز روشن دزدی ناموس و اموال کشور را میکنند و جانماز آب میکشند!!!! مطالعه کردن چیز بدی نیست. یکبار امتحانش کن هالوی بدون نام

    • مصطفی

      صادق اسطوره س

      پاسخ ها

      • رادمنش

        برای چه کسی اسطوره س برای کسانی که فحش و بی ادبی ادبیاتشونه !!!!..از نامه هاش خبری نداری برو خبر دار شو تا ندانسته تعریف نکنی .

    • مهین راد منش

      متاسفانه نسل جدید فقط چند کتاب از ایشان که خواندند براشون شده قهرمان .قلمش حرف نداره ولی دلش ..ای وای بروید و نامهایش را بخوانید تا بدانید و ببینید در مورد مردمش چه بی ادبیهایی کرده .بدانید و بعد نظر بدهید و در ضمن ایشان مروج و مشوق خودکشی بوده خدا همۀ ما را بیامرزد از جمله ایشان را که هر چی می کشیم از جهل و نادانی است .

    • بدون نام

      خدا نکنه همه از زیر شنل این آقا بیرون آمده باشیم ...عزیز جان تیترتو بپا .

    • بدون نام

      "داستانسرایی خوب و انسانی شایسته و درخورِ احترام ؛ به تمام معنا، شریف"

    • ایوب 13

      روحش شاد و یادش گرامی ، کاش یه سری فشارها چه از دولت چه از مردم بهش وارد نمیشد ، زخم های کمتری می خورد ، بی اعتنایی به همچین افکاری نمیشد ، کاش فشار ه مالی به این شدت گریبانگیرش نمیشد ، کاش به حقش میرسد ، کاش این فشارها نبود ، کاش حداقل کمی دیرتر خودکشی میکرد تا کتاب های بیش تری ازش داشتیم . چرا هیچ کس جای خودش نیست ، چرا جاهای درست با ادم های اشتباه پر میشع ! . فشارها قابل ه کنترل نیستن ، ظرفیت ها سایزهای متفاوتی داره ، هدایت انتخاب کرد ، اما خودکشی تنها گزینه ی ممکن بود و نمیشه اسمشو گذاشت انتخاب . روحش شاد:(

    • Amin

      صادق هدایت لطف بزرگی که در حق ملت کرده این بوده که در اکثر متونش به خرافه‌پرستی که دامن ایران و ایرانی رو گرفته سخت تاخته تا که شاید کسانی که این متون رو مطالعه می‌کنن به خودشون بیان... اما متاسفانه در این مملکت همیشه هر کسی دنبال آگاهی دادن به ملت بوده طرد شده و روز به روز خرافه‌پرستی رو به فزونی‌ست
      و امروز همین‌جا شاهدیم نظرات بی‌پایه و اساس دوستان رو...

    • مینا

      من یک کتاب خوان جدی هستم.در طول زندگیم هر روز کتابهای مختلف می خوانم.از رمان گرفته تا تاریخ و جامعه شناسی و سیاسی و....با کتابهای آقای صادق هدایت اصلا ارتباط یرقرار نکردم.روح حاکم بر کتابهایشان را دوست ندارم.نه در دوران نوجوانی و نه اکنون ....به نظرم دوستان ایشان بیشر قلم به دست بودند و درباره متن کتابهایشان غلو کردند!!!

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج