۶۸۰۴۶۶
۱ نظر
۵۰۱۶
۱ نظر
۵۰۱۶
پ

طنز؛ خلاصه وضعیت: شلم شوربا

پوريا عالمي در ستون طنز روزنامه شرق نوشت: ما دیروز مثل هر ایرانی وطن‌دوستی قصد داشتیم چند روز تعطیلی برویم خارج تا قدر وطن را بیشتر بدانیم، اما چه شد؟

پوريا عالمي در ستون طنز روزنامه شرق نوشت: ما دیروز مثل هر ایرانی وطن‌دوستی قصد داشتیم چند روز تعطیلی برویم خارج تا قدر وطن را بیشتر بدانیم، اما چه شد؟

۱- ما از یک سایت اینترنتی بلیت و هتل گرفتیم که گفت خدمات ۲۴ ساعته دارد، ولی از ساعت ۱۲ شب تا ۸ صبح هرچی زنگ می‌زدی، کسی گوشی را برنمی‌داشت. ما اول ناراحت شدیم. بعد فهمیدیم معنی خدمات ۲۴ ساعته یعنی کلا ۲۴ ساعت خدمات پس از فروش!

۲- درواقع ما فکر کردیم با زورق به دریا زدیم. بعد فهمیدیم زورق، زرورق بوده و مثل تایتانیک به امان خدا در گرداب فرودگاه رها شدیم!

۳- وقتی پرواز قشم‌ایر بعد از چندساعت تأخیر روی باند، کنسل شد، خلبان با حوصله وضعیت را شرح داد و گفت نمی‌توانیم پرواز کنیم، چون جان مردم در خطر است. بعضی از مردم در هواپیما گفتند: «جان ما را ول کن! بلیت هتل و کنسرتمان در خطر است!».

۴- وقتی از هواپیما پیاده شدیم، مسئولان قشم‌ایر گفتند بمانید تا ساعت هشت صبح برویم تفلیس. مردم گفتند باشه. بعد از نیم‌ساعت گفتند بروید شب بیایید، شاید ١١:٣٠ شب بشود پرواز اضافه کرد. مردم گفتند «بیا...» و سپس پسته تعارف کردند.

۵- در باقی دنیا اگر یک پرواز کنسل بشود چه اتفاقی می‌افتد؟ ما متوجه شدیم اینجا مردم چون نمی‌دانند تمام مسائلشان را با دولت و حکومت کجا مطرح کنند، هرجا شد مطرح می‌کنند!

۶- طرف می‌گفت: «اینها دستشون تو یه کاسه‌ست... هم عوارض خروج از کشور رو زیاد کردند...، هم دلار رو گرون کردند...، هم هوا رو آلوده کردند...، هم شیر آشپزخانه ما چکه می‌کنه...، هم كنسرت رو ممنوع کردند...، الان هم الکی بلیت فروختند که پول ما رو بگیرند...». درواقع تصور این بود که یک نفر آن پشت نشسته و دارد خون ما را در شیشه می‌کند.

۷- مردم می‌گفتند: «باقی جاها این‌موقع‌ها هتل و پرواز جایگزین می‌دهند به مردم». قشم‌ایر می‌گفت شعر قشنگی خوانديد.

۸- قشم‌ایر گفت آقاجان، با همین «ته‌بلیت» بروید خانه، شب «ته‌بلیت» دستتان باشد، بیایید سوار پرواز بعدی بشوید. مردم می‌گفتند اصلش را داده بودید دستمان سوارمان نکردید، از کجا معلوم با تهش سوار کنید؟

۹- از یک جایی به‌بعد مسافران می‌گفتند اینها سروته یک کرباس‌اند. آنها می‌گفتند سروته بلیت عین هم است. از دور که نگاه می‌کردی سروته جامعه یکی شده بود! و کسی به آن یکی «اعتماد» نداشت.

۱۰- این وسط یکی می‌گفت: «آقا بلیت من و خانواده‌م رو کنسل کنید بریم خونه». چهار نفر پریدند روش که «سازشکااااار... ترررررسو... امثال تو هستند که اینها عادت کردند حق ما را بخورند».

۱۱- مسافران معتقد بودند حقشان خورده شده. قشم‌ایر معتقد بود حق آنها را کامل نخورده و می‌تواند پس بدهد. مسئله اینجا بود که «مفهوم حق» برای مردم و مسئولان دولتی و خصوصی کامل هضم نشده! مردم می‌گویند حق ما خوردنی نیست، اما یک‌سری از آنها می‌گویند حق یعنی همه‌چیز را بدهند به ما چون مسئول نیستیم!
مسئولان خصوصی می‌گویند حق که هضم بشود، تمام شده و رفته و نهایت می‌شود کمپوست!
مسئولان دولتی می‌گویند نه‌تنها حق مردم خوردنی نیست، بلکه از بین هم نمی‌رود.

۱۲- در فرودگاه چندساعت بین مسافران با مأموران، بین مأموران با مسئولان، بین مسافران با مسئولان و در نهایت بین مسافران با مسافران بحث و دادوبیداد و دعوا راه افتاد و در نهایت قضیه حل نشد. مسئله این است که ما (همه جامعه) نه بلدیم با هم حرف بزنیم، نه به هم اطمینان داریم، نه آرامش فکری داریم، نه امنیت اقتصادی داریم و نه هنوز شورای شهر جایی را مشخص و مصوب کرده به اسم «اعتراض‌دونی!» که مردم بروند توش اعتراض کنند. برای همین تا چیزی می‌شود، سریع دعوا می‌شود، دعوا هم که می‌شود، سریع چیزی پیش می‌آید.

۱۳- ما و یک پرواز هنوز معطلیم. چند نفر هنوز دارند آن گوشه می‌گویند چون کشور نفت دارد نباید پرواز کنسل شود، چند نفر می‌گویند اگر خارج بود الان به مسافرها علاوه‌بر جریمه، هديه هم داده بودند، چندتا مأمور هم در حال سکته و سکوت هستند، چندتا از مردم هم که بچه کوچک داشتند یا پیر بودند، دارند گریه می‌کنند از دست شانسشان و بلاتکلیفی، چندتا زن و شوهر دعواشان شد و دارند طلاق می‌گیرند. ما چی؟ ما هنوز انگشت‌به‌دهان حیرانیم که کی ماست‌ها را ریخته توی قیمه‌ها.

۱۴- یک آقایی هم آمد گفت استشهاد من را امضا کنید. نوشته بود او برای سفر به تفلیس پنج میلیون تومان خرج کرده تا آنجا با یک دختر پولدار آشنا شود و ازدواج کند و بعد برود میلیاردر شود. به همین دلیل از مسئولان تقاضای یک میلیارد تومان غرامت دارد!

۱۵- فعلا شما هم‌وطنان عزیز برای اسکان یک پرواز قشم‌ایر در حیاط فرودگاه، چادر و کانکس و کیسه‌خواب اهدایی بفرستید فرودگاه. البته یک پاتیل هم گل‌گاوزبون بیاورید تا خشم فروخورده ما مردم از هم کمی آرام شود.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      عالییییی

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج