۷۰۰۴۱۷
۵ نظر
۵۰۰۹
۵ نظر
۵۰۰۹
پ

هراس عجیب مردم از قیمت بالای دلار

از شمال به جنوب، مردم از هراس قيمت بالاي دلار مي‌گويند.

روزنامه اعتماد: از شمال به جنوب، مردم از هراس قيمت بالاي دلار مي‌گويند.

«آن موقع كه پروژه نواب ساخته مي‌شد هر كسي از هواپيما از بالا به پايين نگاه مي‌كرد، يك كارگاه عظيم آهن‌آلات مي‌ديد كه عظمت فوق‌العاده‌اي داشت، در مجموع حدود دو ميليون مترمربع ساختمان‌سازي شده بود با ١٢-١٠ هزار واحد مسكوني و بخشي هم ساختمان‌هاي خدماتي.» حالا دو دهه از «آن موقع» كه غلامحسين كرباسچي، شهردار وقت تهران از آن ياد كرده است، گذشته. پروژه نواب كه يكي از اتفاقات مهم پايتخت در دهه هفتاد بود حالا تبديل شده است به خاطره‌اي رنگ‌باخته كه گاهي مورد توجه جامعه شناسان و شهرسازان قرار مي‌گيرد تا از آن به عنوان «اشتباهي كه نبايد تكرار شود» نام ببرند.

از شمال به جنوب اين خيابان مردمي ساكن هستند كه در كنار صداي هميشگي و قطع‌نشدني ماشين‌هاي بزرگراه زندگي و كار مي‌كنند، از ساكنان قديمي محله نواب گرفته تا مهاجراني كه از شهرشان آمده‌اند تا در كنار اين ساختمان‌هاي سرخ، خانه تازه‌اي پيدا كنند. آدم‌هايي با توان مالي متوسط كه برخي‌شان تلاش دارند روانه طبقه پايين‌تر نشوند. آدم‌هايي كه با فاصله زياد از راسته صرافي‌ها و تنور داغ بازار ارز مي‌روند و مي‌آيند اما زندگي و دغدغه‌هاي‌شان با نوسان دلار تنظيم مي‌شود.

«خودتان نمي‌دانيد وقتي دلار مي‌رود بالا همه‌چيز به هم مي‌ريزد؟ به خدا يارو رفته چند هزار دلار خريده و حالا در عرض دو روز يك سودي برده كه من و پدر و اجدادم هم هرقدر كار كنيم به اين پولي كه اينها دو روزه به جيب زده‌اند نمي‌رسيم.» چند راننده خط نواب- قصرالدشت زير سايه‌بان نشسته‌اند، محمدحسين، علي و رحيم هر كدام بيشتر از ١٥ سال است كه روي تاكسي كار مي‌كنند. هر سه نفر مي‌گويند كه نگران اين قيمت‌هايي هستند كه هر روز و هر لحظه روي پيام‌هاي تلفن همراه‌شان مي‌بينند يا از زبان اين و آن مي‌شنوند: «الان بچه‌هاي قنداقي هم بايد نگران باشند ما كه جاي خود داريم.» يكي نگران هر نخ سيگار است كه قيمتش بالا كشيده، يكي نگران اجاره خانه‌اي كه به زودي سر به آسمان مي‌گذارد و يكي ديگر نگران جهيزيه دخترش: «الان بايد سه برابر قبل پول بدهم كه بتوانم جهيزيه‌اش را جور كنم. دلار مي‌رود بالا تاوانش را ما مي‌دهيم.سال‌هاست دارد همه‌چيز گران مي‌شود.»

نام دلار اخم آدم‌ها را توي هم مي‌برد، صداي‌شان را بلندتر مي‌كند، شكايت‌شان را تبديل مي‌كند به جمله‌هاي پر از كنايه. مثل زن ميانسالي كه لبه جدول خيابان نشسته و صدايش اوج مي‌گيرد: «نه قيمت دلار نگران‌مان نكرده، خيلي خوشحاليم. خانه‌اي كه قبل از عيد ٢٣٠ ميليون تومان بود در همين دو سه روز شده ٢٤٨ ميليون تومان. فقط از قول ما بهشان بگوييد دست‌شان درد نكند!»

آقاي روحاني كجايي؟

از روي همان كاغذ زردشده و رنگ‌ورورفته‌اي كه پشت شيشه مغازه چسبيده و كلمات: روتختي حوله‌اي، دستمال سفره، كيسه سبزي و نان و... رويش رديف شده، مي‌شود عمر دراز مغازه كوچك پارچه‌فروشي را حدس زد. بين انبوه پارچه‌هاي در‌هم گوريده به زحمت مي‌شود كنار دو مشتري ديگر ايستاد. خود فروشنده بالاي پيشخوان ايستاده تا يك روتختي بنفش را از گوشه‌اي بيرون بكشد. «همه مانده‌اند چه كنند. شركت‌هايي كه ازشان جنس مي‌خريم همه دست نگه داشته‌اند شايد قيمت كمي ثابت شود و بعد دوباره كار فروش را شروع كنند. وضع خيلي نگران‌كننده شده، طلب‌هاي‌مان را نمي‌توانيم بگيريم، ديگر همسايه به همسايه رحم نمي‌كند.»

سيمين پنجاه و اندي ساله براي ديدن بچه‌هايش كه خارج از ايران زندگي مي‌كنند، نقشه كشيده بود: «حالا دست نگه داشته‌ايم چون با اين قيمت دلار نمي‌شود بليت گرفت و سفر رفت. نمي‌دانم قيمت بالا‌تر از اين مي‌رود يا مي‌رود پايين. البته امروز خواندم كه ١٥ تومان كمتر شده.»

«خانم! دلار ٣ هزار و ٥٠٠ تومان را رسانده‌اند به ٥ هزار و ٥٠٠ تومان. حالا ١٥ تومان كمتر به چه درد مي‌خورد؟ به مرگ مي‌گيرند كه به تب راضي شويم.» مشتري دوم مغازه زني است سي و شش ساله كه مستقيم از حسن روحاني مي‌خواهد كه پاسخگو باشد: «رييس‌جمهور چرا پيدايش نيست؟ چرا جواب نمي‌دهد؟ اگر توي روزنامه‌اي بهش بگو خودش را نشان بدهد و جوابگو باشد. بگو مردم به شما راي داده‌اند.»

توي يكي از بنگاه‌هاي املاك نواب گفت‌وگويي كه در مورد سند بين مشاور املاك و مشتري‌اش در جريان است قطع مي‌شود و خيلي سريع جواب‌هاي‌شان به سوال «نگران شده‌ايد يا نه؟» رديف مي‌شود، جواب‌هايي كه بيشتر دور همان قيمت خانه مي‌چرخند. سعيد ٤١ ساله مي‌گويد: «بنويسيد خانه‌هاي ٤٥ متري نواب كه پايت را تويشان دراز كني مي‌رسد به خانه همسايه شده ١٠ ميليون رهن و ٩٠٠ هزار تومان اجاره. ساختمان‌هاي نواب از خيلي جاهاي ديگر تهران ارزان‌تر هستند كه رهن‌شان شده متري يك ميليون تومان. كسي كه در نواب ساكن مي‌شود قشر متوسط رو به ضعيف است، مگر چقدر به حقوقش اضافه شده؟ صاحبخانه‌ها فشار مي‌آورند كه با قيمت بالاتر بدهيم، خودشان هم از چند جاي ديگر زير فشار هستند. يعني همه ما كه در اين قشر اقتصادي هستيم بايد براي جبران اين اوضاع به هم فشار بياوريم. براي پولدارها اين مساله خيلي مهم نيست.» مي‌گويد همين چند روز پيش يك موتوري گوشي عابر پياده را جلوي مغازه‌اش قاپ زده و رفته: «مطمئن باشيد او هم يك جور بدبختي‌اي دارد كه افتاده به اين كار.»

آقاي قرباني، مشتري بنگاه خودش مستاجر است و نگران اجاره خانه اما مي‌گويد كه حتي كوچك‌ترين اقلامي كه فكرش را هم نمي‌كنيم تحت‌تاثير قيمت دلار بالا مي‌روند و همين‌ها است كه روي هم جمع مي‌شود و گراني به بار مي‌آورد: «رفيقم در خيابان طالقاني لوازم شوفاژ دارد. مي‌گفت قبلا يكي از اين سرگيره‌هاي پكيج را مي‌خريديم و با سودش ٣٠ هزار تومان مي‌فروختيم. الان خودمان بايد ٤٠ هزار تومان براي خريدش بدهيم و تا برسد دست مشتري مي‌شود نزديك ٦٠ هزار تومان. يعني همين يك قلم جنس دو‌برابر شده.»

ما فقط مي‌خنديم

از حاشيه بزرگراه نواب مي‌پيچد سمت خيابان امام خميني، با سر پايين و قدم‌هاي تند. خودش ساكن خيابان مهرآباد است و حالا قبل از اذان ظهر مي‌رود سمت مسجد محل. به عباي سياه و عمامه سفيدش اشاره مي‌كند: «طلبه‌ام و پيش‌نماز مسجد.» مسعود ٣١ ساله است، سعي مي‌كند نگاهش را به طور مساوي بين صورت مصاحبه‌كننده و كف پياده‌رو تقسيم كند. مي‌گويد كه مردم توي مسجد هم در مورد قيمت دلار حرف مي‌زنند: «اين موضوع همه را نگران كرده چون خيلي از كالاها ارتباط مستقيم با نرخ ارز دارند و وقتي اين قيمت بالا مي‌رود مردم حس مي‌كنند گراني پيش مي‌آيد. براي خود من هم اين اضطراب پيش آمده. آخرين خبري كه توي كانال‌هاي تلگرامي ديدم اين بود كه قيمت دلار رسيده به ٦ هزار تومان.» مي‌گويد اضطراب و استرس در همه ايجاد شده از نماز‌گزارها گرفته تا مردم كوچه و خيابان: «همه از دولت توقع دارند، همه مي‌خواهيم كه اين قيمت كنترل شود و پايين‌تر بيايد.»

چند قدم آن‌طرف‌تر دو دختر كلاس هفتمي وقتي اسم دلار را مي‌شنوند مي‌زنند زير خنده. مريم مي‌گويد: «فكر كنم دلار شده ٦ هزار تومان» ثنا حرف دوستش را تصحيح مي‌كند: «٥ هزار و ٥٠٠» چرا در جريان قيمت دلار هستند؟ مريم به گوشي تلفنش اشاره مي‌كند: «همه در مورد دلار عكس مي‌گذارند و متن‌هاي مسخره زيرش مي‌نويسند. ولي توي خانه بابام خيلي عصباني است. قرار است يك مسافرت خارج از كشور برويم و براي همين بابا مرتب از قيمت دلار حرص مي‌خورد.» از اين حرصي كه در خانه مي‌خورند در چهره دو دختر نوجوان خبري نيست. وسط صحبت‌هاي‌شان چند بار از خنده ريسه مي‌روند. ثنا مي‌گويد: «من هيچي نمي‌دانم، اصلا برايم مهم نيست.» آنها فقط مي‌خندند و عكس‌هاي دوستان‌شان را در اينستاگرام لايك مي‌زنند. دلار براي‌شان اسباب تفريح است.

تاثير؟ بياييد جنوب تاثيرش را ببينيد

مرد ٣٣ ساله آباداني با چهره سبزه در ايستگاه بي‌آرتي ايستاده، خسته و مودب. مي‌گويد كاري به كار قيمت دلار ندارد چون ديگر كار از اين حرف‌ها گذشته: «ديگر فرقي نمي‌كند. مي‌خواهيد تاثير وضعيت را ببينيد؟ برويد جنوب، برويد سمت خوزستان. من چند ماهي است از آبادان آمده‌ام، از سر بدبختي. فقر و بيكاري را برويد ببينيد. همه‌مان فراري شديم يك عده تهران، يك عده يزد، يك عده مشهد.» در آبادان پخش لوازم آرايشي داشته و سال ٩٠ كه قيمت دلار بالا و پايين شد در مرز ورشكستگي قرار گرفته و بعد هم بارهايش را كه از دوبي مي‌آمدند و قاچاق محسوب مي‌شدند ضبط كردند: «١٠٠ ميليون تومان هم جريمه شديم. بعد از آن هر‌چه تلاش كردم خودم را بالا بكشم نشد. الان با حقوق يك ميليون و ٢٠٠ هزار تومان با زنم ساكن تهران شده‌ايم و بايد اجاره خانه بدهيم. خدا را شكر بچه نداريم.»

هر حرفي كه مي‌زند دوباره كلماتش برمي‌گردند سمت خوزستان: «دلم براي آبادان تنگ مي‌شود. اينجا غريبيم اما كاري نمي‌شود كرد. همه اعتراض مردم جنوب هم سر همين بيكاري و رفتن بومي‌ها از شهرها است. همه دارند فرار مي‌كنند.»

از شمال به جنوب خيابان نواب همه حرفي دارند كه در مورد قيمت ارز بزنند، بعضي‌ها با گلايه، بعضي‌ها با عصبانيت و بعضي‌ها هم مثل دو تا دختر كلاس هفتمي با سرخوشي. تنها كسي كه هيچ نظري در مورد اين موضوع ندارد پسر جواني است كه با لباس رفتگران شهرداري روي چمن‌هاي حاشيه بزرگراه نشسته. اهل افغانستان است و ساكن نواب: «من از دلار چيزي نمي‌دانم.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      همین مردمی که امروز اینجوری مینالند و از اوضاع نگرانند انتخابات بعدی صف اکل رائ گیری میبینیمشون.
      از ماست که بر ماست

    • کارمند

      این اقدامات تاثیر موقت و چند روزه داره ایران با سرعت درحال فروپاشی اقتصادی و تبدیل شدن به ونزوئلا میباشد

    • بدون نام

      شاید گرون شدن دلار برای ما بد شده ولی برای یه عده ای هم عالی شده

      همونا هم هر روز تلاش می کنن با ایجاد تلاطم بین مردم بیشترش کنن

    • خدا

      هراس از چی /شما که مردم را تا دم مرگ بردین/عاقبت کار را باید دید

    • بینام ایرانی

      کشور ورشکست شده ربطی به تحریم ندارد آقا زاده ها همه چیز را بردن میخواین نگران نباشیم

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج