طنز؛ بیخیال سیاست، حق با بهار بود...
آمریکا از برجام خارج شد. اوباما نامه بلندبالایی نوشت و توضیح داد که چرا این توافق بهنفع آمریکا بوده.
روزنامه شرق: آمریکا از برجام خارج شد. اوباما نامه بلندبالایی نوشت و توضیح داد که چرا این توافق بهنفع آمریکا بوده. ایران اعلام کرد از اول برجام براش علیالسویه بوده. یکربع بعد قرارداد فروش هواپیماهای بویینگ و ... به ایران دوباره ممنوع اعلام شد. تحریمهای پزشکی و علمی و پشتیبانی از سمت آمریکا از سر گرفته شد، اما کماکان آمریکا در منطقه روی وضعیت استراتژیک ایران در آب و خشکی حساب خواهد کرد. اما در همین وضعیت ناامیدی که تلویزیون شبیه مراسم ختم شده بود و اشک از چشم آدم درمیآورد، آن کانال اتفاق باحالی داشت میافتاد (دروغ گفتم تلویزیون ایران عین خیالش هم نبود. منتها همه رسانههای جهان این رویداد را پوشش دادند، جز تلویزیون ما!).
اصغر فرهادی که تا همین ۱۰ سال پیش توی همین تلویزیون سریال میساخت، فیلمی با ستارگان سینمای جهان ساخته بود و جشنواره کن به افتخار فرهادی و فیلمش ایستاد و کف زد. این دو حالت دیشب بود. دو روی سکه. غم و شادی. تفاوت مونولوگ و دیالوگ. به قول هوشنگ گلشیری: «حق با بهار بود، با همان ساقههای لخت. بر این پهنه خاک چیزی هست که بهرغم ما ادامه میدهد. خوب است که جلوههای بودن را به غم و شادی ما نبستهاند».در همین ساعات بود که یک کودک در خانواده رفقای ما، علی و سنا، به دنیا آمد. عصر او سختتر از دههای که ما به دنیا آمدیم نیست. لااقل الان بیشتر جاها لولهکشی گاز هست! تحریم دوباره ایران از سمت آمریکا نه عامل حتمی بدبختی این کودک خواهد بود، نه درخشش هنر سینمای ایران در جهان باعث خوشبختی او خواهد شد. همهچیز بسته به جایی دارد که او خواهد ایستاد و جهان را خواهد دید.
شاید ما هم باید جای آنکه به سیاستمداران دل خوش کنیم، به تولید فرهنگ و هنر بپردازیم. شاید باید جای مونولوگ، دیالوگ را شروع کنیم. شاید باید هرکدام از ما آن آدم هنرمند و باوجدان وجودمان را پیدا کنیم، بخوانیم و بنویسیم و بسازیم. شاید جای اینکه با غم، بازیهای سیاسی بسازیم، باید جهان را ما بسازیم. شاید باید بیخیال سیاستمداران بشویم و به خیالات پناه ببریم. وقتی هنر از مرزها بهراحتی عبور میکند و جهان را دربر میگیرد، جهانگستری به چنگ و دندان مضحک نیست؟ دیشب در همان ساعات که نیمی از جهان به سخنرانی ایرانهراسی ترامپ گوش میداد، نیمی از جهان به افتخار هنر سینمای فرهادی ایستاده بود و تشویق میکرد؛ درست در همان ساعاتی که در خانواده ما یک کودک چشم بر جهان گشود تا شاید جهان را جای بهتری کند؛ کودکی به نام حنا.
ارسال نظر