۷۳۶۹۰۴
۲۳ نظر
۵۰۱۰
۲۳ نظر
۵۰۱۰
پ

زن خیانتکار: با «مغول» رابطه شیطانی داشتم

صبح روز گذشته، دو متهم یک پرونده جنایی که با توسل به ترفندهای خاصی، ماجرای قتل مرد ۴۵ ساله را حدود شش سال پنهان کرده بودند، به محل ارتکاب جنایت واقع هدایت شدند تا در حضور قاضی ویژه قتل عمد، صحنه جنایت هولناک را بازسازی کنند.

روزنامه خراسان نوشت: صبح روز گذشته، دو متهم یک پرونده جنایی که با توسل به ترفندهای خاصی، ماجرای قتل مرد ۴۵ ساله را حدود شش سال پنهان کرده بودند، به محل ارتکاب جنایت واقع هدایت شدند تا در حضور قاضی ویژه قتل عمد، صحنه جنایت هولناک را بازسازی کنند.

در آغاز بازسازی صحنه قتل، بعد از آن که سرگرد خداوردی نژاد (افسر پرونده) توضیحاتی را درباره چگونگی کشف راز قتل و دستگیری متهمان با هوشیاری مقام قضایی و تلاش شبانه روزی کارآگاهان ارائه کرد، زن ۳۴ ساله در حالی که با دیدن خانه قدیمی و محل قتل همسرش، متاثر شده بود و اشک می ریخت، مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و پس از معرفی کامل خود گفت: همسرم (محمدرضا) با این مرد که معروف به «مغول» است و در یک تاکسی تلفنی کار می کرد، از مدتی قبل آشنا شده بود که همین آشنایی به رفاقت و رفت و آمد خانوادگی بین ما انجامید. دیگر مغول به راحتی به منزل مامی آمد به طوری که وقتی همسرم در منزل نیز حضور نداشت، او در خانه ما استراحت می کرد تا این که آرام آرام، رابطه ای شیطانی بین ما شکل گرفت و هوسرانی های پنهانی ما آغاز شد. این رابطه غیراخلاقی تا آن جا پیش رفت که «مغول» حتی اجازه نمی داد من نزد همسرم لباس راحتی بپوشم!

«ز- ف» ادامه داد: این گونه بود که اختلافات جدی خانوادگی بین من و همسرم در حالی شروع شد که دختربچه کوچکی نیز داشتم. درگیر و دار این اختلافات از همسرم خواستم مرا طلاق بدهد چرا که مغول اصرار داشت من باید از همسرم طلاق بگیرم تا با او ازدواج کنم! ولی همسرم مرا دوست داشت و حاضر به طلاق نبود. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که روزی ماموران انتظامی من و مغول را به اتهام داشتن رابطه نامشروع در آرامستان مشهد دستگیر کردند. آن روز همسرم به کلانتری آمد و در حالی که تقریبا به ارتباط ما مشکوک شده بود، به ماموران گفت: مغول دوست من است و ما با یکدیگر ارتباط خانوادگی داریم. به همین خاطر ما را آزاد کردند ولی همسرم که از این موضوع به شدت ناراحت بود، روی تکه کاغذی نوشت که قصد دارد دیگر از مشهد برود و هیچ گاه باز نگردد.اما او این دست نوشته را به خواهر من داده بود! که بعد از قتل همسرم از همان دست نوشته برای گمراه کردن پلیس و تغییر مسیر تحقیقات استفاده کردم.

زن ۳۴ ساله سپس درباره چگونگی وقوع جنایت و در پاسخ به سوالات تخصصی و فنی قاضی کاظم میرزایی گفت: رابطه من و مغول به حدی رسید که دیگر تصمیم به قتل همسرم گرفتیم چرا که او حاضر به طلاق نبود! بار اول مغول چند عدد قرص خواب آور به من داد تا به همسرم بخورانم اما وقتی شب برای کشتن همسرم به خانه ما آمد، ترسید چرا که او هنوز کاملا بیهوش نشده بود! چند شب بعد دوباره بسته ای قرص به من داد که من قرص ها را با چای به همسرم خوراندم. وقتی مغول سوار بر پراید خودش به خانه آمد، همسرم را با روسری خفه کرد! جسد همان جا بود تا این که صبح من دخترم را از خواب بیدار کردم، چادرم را طوری گرفتم که او جسد پدرش را نبیند. سپس دخترم را به مدرسه بردم و از آن جا به خانه مادرم رفتیم تا این که روز بعد هم جسد را به درون چاهی در اطراف روستای سهل الدین انداختیم.

در ادامه بازسازی صحنه قتل ، مغول متهم ردیف اول پرونده نیز مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و بعد از معرفی خود گفت: آن شب وقتی «ز-ف» (همسر مقتول) با من تماس گرفت و گفت همسرش با خوردن قرص ها بی حال شده است بلافاصله در همان نیمه شب به خانه دوستم رفتم. او دمر کف اتاق دراز کشیده بود، من طنابی را که از داخل خودرو برداشته بودم، چند بار کشیدم تا از محکم بودن آن اطمینان یابم ولی دیدم طناب سست است به همین خاطر از «ز» خواستم تا یک روسری بدهد! آن هنگام روسری را دور گردن دوست ۴۵ ساله ام انداختم و کشیدم ولی او در همان حالت نیز هوشیار شد و قصد درگیری با مرا داشت که دیگر مهلت ندادم و آن قدر روسری را کشیدم تا بی جان شد. بعد از آن در حالی که ترسیده بودیم جسد را در هال رها کردیم و به خانه یکی از دوستانم رفتیم. آن جا من مقداری شیره مصرف کردم و روز بعد دوباره با کمک «ز»، جسد را به کنار خودرو بردیم تا درون صندوق عقب بگذاریم ولی دهان «ز» از ترس خشک شده بود. او جسد را رها کرد و برای نوشیدن آب به داخل منزل رفت که در این هنگام من جسد را در صندلی عقب گذاشتم و با یکدیگر به روستای سهل الدین (روستای پدری متهم) رفتیم. آن جا بود که جسد دوستم را درون چاه عمیقی انداختیم و به خانه بازگشتیم.

بعد از این ماجرا در حالی که همچنان با «ز» در ارتباط بودم، گوشی تلفن همراه مقتول را نیز خاموش کردم و با خودم بردم! چند روز بعد وقتی گوشی را روشن کردم چند پیامک برایش ارسال شد که ترسیدم و سیم کارت آن را شکستم! از سوی دیگر هم پلیس به «ز» و من مشکوک شده بود حتی زمانی که «ز» در زندان بود، شایعه می کردیم که او (مقتول) را مثلا در بندرعباس دیده اند! دست خط محمدرضا هم برای رفتن از مشهد، سند محکمی بود که پلیس را گمراه می کرد و این تصور به وجود آمده بود که محمدرضا زنده است. ولی بعد از شش سال نمی دانم چگونه پی به ماجرا بردند و ما را دستگیر کردند.

متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافات تکان دهنده خود افزود: مدتی بعد از ارتکاب قتل فهمیدم «ز» با افراد دیگری هم ارتباط دارد. از این موضوع خیلی ناراحت شدم و او را چند بار تعقیب کردم حتی با یکی از همان مردانی که با او در ارتباط بود درگیر شدم و دعوا کردیم. به همین خاطر دیگر او را رها کردم و به دنبال زندگی خودم رفتم.

«ز» در پی اعترافات «مغول» گفت: او بعد از قتل دیگر اهمیتی به من نمی داد در حالی که من همسرم را از دست داده بودم و کسی را هم نداشتم. حتی چند ساعت مقابل خانه اش کشیک می دادم تا بیرون بیاید به او می گفتم من دیگر تنها هستم! برای مخارج خودم مانده ام! ولی او انگار نه انگار که همسرم را کشته و مرا به این روز انداخته است! به همین دلیل مجبور شدم با او قطع رابطه کنم! تا این که همین اواخر با فردی ازدواج کردم و در یکی از شهرهای اطراف مشهد ساکن شدم!

شایان ذکر است هنگامی که کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای هماهنگی با مستاجر منزلی که جنایت در آن رخ داده بود رفته بودند تا بازسازی صحنه قتل انجام شود، مرد مستاجر با شنیدن ماجرای قتل گفت: ما به تازگی به این جا نقل مکان کرده ایم اما همسرم همیشه می گفت این خانه روح دارد!! وقتی تو نیستی صدای عجیبی به گوشم می رسد که می ترسم!...

اول مهر سال ۹۱، ماجرای گم شدن مرد ۴۵ ساله ای پلیس را به تکاپو انداخت اما همه سرنخ ها به بن بست می‌رسید و دلیل محکمه پسندی برای ارتکاب قتل پیدا نمی شد تا این که بعد از گذشت شش سال از این ماجرا، قاضی کاظم میرزایی (قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) رسیدگی به این پرونده را به عهده گرفت و با مطالعه دقیق اوراق رنگ و رو رفته، روی فردی به نام «مغول» متمرکز شد. این گونه بودکه قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستور دستگیری و بازجویی از مغول را در حالی صادر کرد که قبل از آن، بررسی های نامحسوس چندین روزه، درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی همسر مقتول نیز با دستور وی صورت گرفته بود. وقتی متهم دستگیر شد با دیدن اسناد انکارناپذیری که روی میز قاضی قرار داشت به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت هولناک را با همدستی همسر مقتول فاش کرد.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • اسماعیل

      مدتی بعد از ارتکاب قتل فهمیدم «ز» با افراد دیگری هم ارتباط دارد...

    • بدون نام

      اکثر این جنایت ها در مشهد و اطراف رخ میدهد
      چرا ؟ نمیدانم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        کاربر گرامی 09/12به احتمال فراوان اولا تیمور و چنگیز از آن منطقه وارد این خاک شده اند شاید اینان از نژاد آن دو باشند، دوم چون شهر مقدسی است اول اعتماد می کنند و روابط عادی عادی شروع میشود و چون همیشه و در مثل هم آمده که، مرغ همسایه غاز است، از خواهر برادری یا زن داداش به زن دوست میگن بعد از مدتی به چشم پلید شان بهترین و آسوده ترین یار و محبوب خود را فراهم می بینند که در نتیجه، پایان این روش اینجوری از آب درمیاد، حال متوجه شدی؟

    • بدون نام

      ممنون از برترین ها،آیا امکانش هست یه بخش بنام صفحه حوادث ایجاد کنید؟؟؟

    • علی اکبرمحمدی

      سلام بیش ارنیمی ازخانمهاظرفیت این همه بها دادن رانمیدونداکثرجنایتها بواسطه خیانت همسربه شوهرهاصورت گرفته اینقدردوربه بعضی ازخانمهای بی ظرفیت وسست مذهب ندید قابل توجه قانون مدارهامون

      پاسخ ها

      • دروغگو

        جناب علی اکبر محمدی ضمن خسته نباشی باید بگم شما درست میگی اما کل ماجرا نیست اولاً مثلاً شوهر این خانم یا بطور کل مرد ها باید در دوستی ها به ندرت و تحقیق دوستی و ارتباط خانوادگی را برقرار کنند مثال در این مورد، خاص، دوم اینکه در اکثر مواقع مردها این کار پلشت و ننگین را برای خود خیانت نمی بینند و علاوه بر آن زرنگی و شجاعت میدانند، حال اگر مردی با زنی یکی ارتباط حتی تلفنی داشت و این نقطه ضعف زن از آبرو تن به قرار میدهد، پس از آن حالا ضعف بیشتر شده و مرد برگ برنده اش اینه که میگه افشا می کنم، زن باز از ترس آبرو مجبور به تمکین میشه پس از آن که هی توقع بیشتر داشت حالا تا گردن در منجلاب است مثل این خانم، از طرفی چون مرد فاعل است و زن مفعول، شما هرگز نشنیده ای که یک زن به مردی تجاوز کرد، این مورد مهم مرد هم مختار است و حتی زن را با اکراه به رابطه می کشاند چون این عمل را فقط برای زن عیب می داند و برای خود چه ارتباط نامشروع، چه خیانت و جنایت و همه بدی ها را برای زن می داند اما برای خود نه!!! از طرفی عامل مرد است اگر اراده کند هیچ زنی نمیتواند به زور با او رابطه داشته باشد اما یک مرد پس از مزاحمت زیاد برای زن و تهدید او را میتواند به طرف خود بکشاند در صورتی که چه در قانون و شرع هر دو خیانتکار هستند اما در عرف بیشتر برای زن عیب میدانند متاسفانه، ببخشید طولانی شد،

    • زهرا

      وای خدا!خونه ای که روح داره......

      پاسخ ها

      • بدون نام

        لعنت به کسی که با ابروی کسی بازی میکنه

    • بدون نام

      لعنت خدا بر این دو خبیث و خبیثه نجس
      باید در ملا عام گردن کثیفشون زده بشه تا درس عبرتی بشن واسه بقیه

    • مریم

      مشهدیا چشونه انقد جناااایت

    • بی نام

      همه مشهدیاکه بدنیستن ازمیون چندملیون نفرچندتانخاله پیدامیشن

      پاسخ ها

      • کاکاوند

        اکثر مشهديها دنبال جرم و جنایت و خیانت و فساد هستند!

    • بدون نام

      خدا لعنت کنه کسی رو که نمک میخوره و بازم چشم به ناموس طرف داره

    • بدون نام

      چرا واقعا مشهد.التماس کمی تفکر.امیدوارم سانسور نکنی

      پاسخ ها

      • ناشناس

        خاک بر سر ش کنه الهی داره میکه شوهرش زنشو دوست میداشته اصلا راضی نبوده زنشو طلاق بده
        ای زن پست فطرت شوهرتو کشتی الهی بحق پنج تن هرچه زودتر طناب دار رو بندازن رو گردنت تا سقط بشی آشفال کثافط

    • آ کیا

      مشهذی ها حو حو ...

    • عبدالقادر اف

      شنیده بودم ما ده گرگ درنده ووحشی است ولی ماده گرگ بااون وحشیگری خیانت نمیکنه این ازگرگ هم بدتره اگه ولایت ما بود مردم سنگسارس میکردن

    • مریم م

      همون موقع که زنه رو با مغول تو آرامستان مشهد گرفتن،شوهره باید طلاقش میداده.میفهمیده این زن،زن زندگی نیست....چرا باز با این زنه ادامه داده تا بکشنش؟؟؟

    • کاکاوند

      خدا لعنت کند این زنان هوسران را که دست این اعمال زشت میزنند متاسفانه از زنها کم در کشور ما نيستند که با داشتن شوهر و فرزند هنوز هم دنبال هوسرانی هستند و خودشان و خانواده خود را تباه میکنند!!!

    • باران

      عجب زن ای بوده به پدر دخترش هم رحم نکرده کثافت خدا همه هرزه ها چه زن چه مردن همه رو باهم نابود ولعنت کنه زندگی بقیه رو هم نابود میکنن

      پاسخ ها

      • احسان

        آمين

    • بدون نام

      خیلی کثیفی که شوهر داشتی ....و کثیف تر اون خوک هست که میگفته یه بارهم پیش شوهرت روسری تو باز نکن.......اون خواهرتم مثل خودت هست بقول عبدالقادر اگه چند کیلومتر اونور مرز بودید پخ پخ...! برترین ممنون که نامه رو نوشتی ....، شنیده بودم که زناکار میگه باکسی دیگه یی نباشی ..با شوهر رو نشنیده بودم!!! ناظر میتونی واضح بگی بچه در گروه هست یا راحت نثار کنیم؟؟؟ فحش باادبی .....!یه بار؟بگذارید حرف بزنم سانسور کنید عقده میشه!!!

    • ح

      رفیقان بر سه نوعند گر بدانی زبانی اند و نانی هستندو جانی . نانی را نان بده از در برانش

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج