۷۵۸۸۰
۳۴ نظر
۵۲۴۷
۳۴ نظر
۵۲۴۷
پ

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

عشق یعنی حالت خوب باشه! این جمله بچگانه، کلیشه ای و تهوع آور که بارها از دهان امیر تکرار می شود به دلیل تکرار زیاد و بی معنی بودن به یکی از نقاط ضعف فیلم تبدیل می شود، به طور کلی پرداخت بخش عاشقانه داستان به شدت ضعیف است در حالی که می توانست به یکی از قویترین بخش های فیلم تبدیل شود.

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

برترین ها - بهنام منقولی*: زوج جوانی در تعطیلات نوروز سال ۱۳۸۸ در شمال؛ شروعی جذاب و شیک برای یک فیلم تجاری و عامه پسند با تصاویر زیبا و چهره های جذاب شیرین (مهناز افشار) و امیر (بهرام رادان). برنامه ریزی آنها این است که پس از پایان پروژه کاری امیر و بهبود وضعیت مالی در اولین فرصت به خارج از کشور مهاجرت کنند اما سال پرتلاطم و ملتهب ۸۸ تقدیر دیگری را برای آنها رقم می زند.

بازیگران خوش چهره و خوش تیپ و و نماهای دل انگیز و حرکات مناسب دوربین تورج منصوری (مدیر فیلمبرداری) و سکانس های جوان پسند دورهم نشینی در شمال و خواندن آهنگ های خاطره انگیز و باران و ... شروع مناسبی برای فیلم به نظر می رسد. اثر حضور کارگردانی مسلط در سکانس های شمال به شدت مشهود است.

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

مهران مدیری (صبوحی) استاد سابق شیرین و امیر به آنها پیشنهاد می دهد که تا پایان یافتن پروژه امیر، شیرین برای انجام کارهای مهاجرت به دوبی برود و صبوحی نیز به آنها کمک کند. زوج جوان دل نگرانند و ناچار می پذیرند. از یاد نبرید سخنرانی تقریبا مضحک صبوحی یا بهتر بگوییم مهران مدیری! درباره لمس پوست شیر که هیچ گونه تاثیرگذاری ای بر مخاطب ندارد و به یاد آورید صحنه تصنعی خداحافظی زوج جوان در فرودگاه امام که حتی حرکات دوربین فیلمبردار زبردست هم نتوانسته رمقی به آن بدهد.

عدم اعتنای امیر در کافی شاپ فرودگاه مناظره های جنجالی انتخابات ریاست جمهوری برخلاف موج مردم ( یکی از بهترین سکانس های فیلم با آن هم زدن چای در لیوان و بیان نمادین التهابات درونی امیر جدا شده از همسر و جامعه ی در آستانه انتخابات )؛ از اینجا درام آغاز می شود. - امیر به جامعه و حواشی سیاسی آن بی اعتنا است. جنجال و درام بزرگتری در زندگی شخصی اش در راه است. پس از خروج شیرین هر لحظه منتظر ورود نازلی (هدیه تهرانی) عشق سابق امیر که یکبار در دعوای امیر و شیرین به نامش اشاره شد، هستیم.

تعهد و خیانت در پل چوبی تصنعی و ساختگی است و نه حتی قراردادی. شخصیت های سه گانه - امیر و شیرین و نازلی - در روابط احساسی شان معلق نیستند بلکه بیشتر سردرگم اند اما نه به آن شکل مرسومی که همه در روابط شخصی و احساسی مان تجربه کرده ایم . اینکه امیر با دیدار مجدد نازلی و ارتباط با او پس از سال ها به هم می ریزد کاملا منطقی است اما اینکه هیچ پیشنهادی به او نمی دهد در حالی که همسرش او را ترک کرده و نازلی نیز تاکید می کند که به کسی تعهدی ندارد به همان نسبت غیر منطقی است و در نهایت مانند ریک در درام عاشقانه کازابلانکا در راه آرام شدن عشق قدیمی اش بدون هیچ چشمداشتی فداکاری می کند و خانه اش را می فروشد میشل را به کمک سردار آزاد می کند.

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

بعضی از معدود نقاط قوت فیلم:

  • ورود مهمانان ناخوانده نمادی از غافلگیری زوج جوان در سال جدید و به هم خوردن برنامه ریزی های زندگی شان در پی حوادث سال ۸۸
  • استفاده از سیگار به عنوان نمادی از شکستن تعهد امیر به همسرش
  • پر رنگ بودن حضور پلیس در فرودگاه، درب منزل پدر امیر و حضور سردار که جو امنیتی را از ابتدا غالب می سازد.
  • حضور نیروهای نظامی (سردار) در اقتصاد
  • استفاده نمادین از پدر و خواهر امیر به عنوان سنت و مدرنیسم در جامعه و امیر به عنوان حلقه واسط این دو نسل در جامعه ایران

بعضی از نقاط آزار دهنده فیلم:

نریشن های تکراری و کلیشه ای بهرام رادان

نوستالژی بازی دایی ناصر و کافه - رستوران و کتلت و فضای دانشجویی در دانشگاه های تهران که اصلا هم به واقعیت موجود شباهتی ندارد و رفت و آمد پیاپی به آن کافه - رستوران بدون هیچ دستاورد خاصی. به واقع اگر آن مکان و شخصیت و محله ای را که اسم فیلم هم آن را یدک می کشد (پل چوبی) از فیلم بگیریم چه اتفاق خاصی می افتد؟ حداقل مسعود کیمیایی اگر به نوستالژی علاقه دارد تخصص و تجربه استفاده بهینه از آن را در فیلم هایش دارد. پل چوبی و دایی ناصر را مقایسه کنید با سکانس های ابتدایی «ضیافت» کیمیایی.

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

تاکید زیاد بر حضور شخصیت دوست خواهر امیر که از قضا از نظر کارگردان و فیلمنامه نویس شباهت هایی از نظر روحیه و عصیانگری اجتماعی و سیاسی به امیر در جوانی دارد و تاکید چند باره و مستقیم بر این موضوع فرعی!

توضیحات اضافه مهناز افشار در اثبات عدم خیانتش به شدت ابتدایی و مستقیم است. از نظر مخاطب و فیلمنامه نویس واضح است که او خیانت نکرده اما به فرض ممکن اگر ما تصور کنیم خیانت کرده خیلی بهتر است تا بیان جزئیات قرار و مدار با مهران مدیری و گردش در دوبی و .... به یاد آورید صحنه های اغراق آمیز و تصنعی ارتباط تلفنی و از راه دور زوج جوان فیلم و خنده های زن با مهران مدیری. (به اعتقاد نگارنده، مهدی کرم پور هرچقدر در کنترل و دکوپاژ سکانس های زوج در شمال در ابتدای فیلم موفق بوده است در نشان دادن روابط زوج در منزل بسیار ضعیف عمل کرده است. تنها برگ برنده او در منزل زوج بازی خوب و تاثربرانگیز مهناز افشار است)

رفت و آمد مکرر امیر و نازلی با دیالوگ هایی کلی درباره سرنوشت زندانیان که از فرط کلی بودن و تکرار به محتوای مذاکرات هسته ای پهلو می زد! و همان قدر که جزئیات این رابطه برای شیرین مبهم و سوال برانگیز بود برای ما به عنوان مخاطب که آگاه بودیم بی مورد و بی محتوا و تکراری و بی نتیجه بود. و یا گردش بی ثمر نازلی و امیر در محله قدیمی شان و باز نوستالژی بازی های مکرر بی نتیجه و بی تاثیر بر مخاطب.

افتضاح فیلم در سکانس آخر است ارجاع به جاده ، شمال و ابتدای فیلم و به بیانی آغاز سال ۸۸ و ناگهان حضور مهناز افشار در ساحل ولی شرایط این زوج تغییر کرده است و مانند ابتدای سال نیست.
مترسک هایی از بازیگران مشهور فیلم!

مترسک سوپراستارهای سینما در پل چوبی

هدیه تهرانی نه شکوه و جذبه یک معشوق و عشق قدیمی را زنده می کند نه خودش را پس از غیبت طولانی در سینما احیا می کند. در پل چوبی هدیه تهرانی حتی خودش نیست و گویا از سر تکلیف بازی اش را در سکانس ها به پایان می رساند! نمی دانم این ضعف به کارگردانی اثر باز می گردد یا به ستاره سابق سینمای ایران و بی انگیزه بودن شخص او. اختلاف سن هدیه تهرانی با بهرام رادان هم به عنوان عاشق و معشوق به شدت نمایان است. در تمام نیمه اول فیلم انتظار ورود نازلی را می کشیم اما پس از ورودش از بازی و شخصیت او نومید شده و در انتها به دلیل غیر جذاب بودن و سردی اش از رفتنش ناراحت نمی شویم.

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

از طرف دیگر مهران مدیری خودش است ولی به درد این فیلم و شخصیت صبوحی نمی خورد. به خصوص اینکه او را دقایق کمی در فیلم می بینیم که به هیچ وجه هم تاثیرگذار نیست، بازی کلیشه ای با لبخند همیشگی و کنش و واکنش های سریال های ۹۰ شبی و مجموعه های شبکه خانگی اش! بلوتوث در شمال ظاهر شده است.

بهرام رادان پیپچیده ترین و مهم ترین شخصیت فیلم را با صرفا «بازی» کردنش به قهقرا برده است. رادان در این نقش گویی روح ندارد و باورپذیر نیست. بین او و یک جوان زخم خورده از التهابات سیاسی دوره اصلاحات خیلی فاصله است. طنازی و سبک سری او در سکانس های برابر فرهاد اصلانی با آن تسلط اش بسیار تو ذوق می زند. امیر نه التهاب و جنون عشق را به خوبی نشان می دهد نه ناراحتی و التهاب ناشی از مشکلات اطرافیان را و با وجود منفعل بودن به طرزی ساختگی و جعلی بر موقعیت ها و مشکلات مسلط است.

مهناز افشار یک تنه آبروی سوپراستارهای فیلم را خریده است. او کاملا عشق و ترس از آینده رابطه را از همان ابتدای فیلم به خوبی نشان می دهد. مهناز افشار دیالوگ هایی مانند (کاش می تونستم زندگیم رو طوری بسازم که سایه آدم رفته روش سنگینی نکنه - آدمی که نفر دوم باشه، همیشه از برگشت نفر اول می ترسه) را از زبان شیرین باورپذیر نموده است و اگر در خط داستانی حذف نمی شد یکی از ماندگارترین بازی های او در ذهن مخاطبان سینمای ایران شکل می گرفت.

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

فرهاد اصلانی اگر جز این بود جای تعجب داشت. در یک نقشی که می توانست به پاشنه آشیل تبدیل شود بسیار سربلند است، کنش و واکنش هایش در موقعیت های مختلف (سر ساختمان، بازداشتگاه و آشپزخانه) بسیار حساب شده و هوشمند و متفاوت است. چند سر و گردن بالاتر از بازیگران مشهور فیلم و بسیار بالاتر از بازیگران معادل در نقش های نظامیان جمهوری اسلامی ایران. شخصیت سردار بهترین تیپ سازی و بازی موجود در فیلم است و پایبندی او به تعهداتش رنگی از اغراق ندارد و ما درباره او و اعمالش حق قضاوت به خود نمی دهیم.

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

آتیلا پسیانی با آن گریم مضحک و شخصیت اضافی و غیرواقعی یکی از ضعیف ترین بازی های عمرش را به نمایش گذاشته است.

به نوجوان دانشجوی فیلم هم زیادی میدان داده شده است. کارگردان می توانست و می بایست این شخصیت را در برابر امیر جسورتر طراحی می کرد، شخصیت او رنگی از عصیان در برابر خانواده مرفه و جامعه اش ندارد.

کازابلانکا ی آبروبٌر ایرانی!

عشق یعنی حالت خوب باشه! این جمله بچگانه، کلیشه ای و تهوع آور که بارها از دهان امیر تکرار می شود به دلیل تکرار زیاد و بی معنی بودن به یکی از نقاط ضعف فیلم تبدیل می شود، به طور کلی پرداخت بخش عاشقانه داستان به شدت ضعیف است در حالی که می توانست به یکی از قویترین بخش های فیلم تبدیل شود. شاید دلیل آن بسط علائق شخصی فیلمنامه نویسان به فیلم و داستان است . مانند همان جمله عشق یعنی حالت خوب باشه! یا پخش فیلمی از کودکی امیر و نازلی که واقعا هیچ توجیهی ندارد که چرا فیلمبرداری شده است و چرا اصلا نزد دایی ناصر است؟ شاید کپی ناشیانه ای از نوستالژی بازی های فیلم های خارجی است. جالب اینکه برخلاف ادعای فیلم و سازندگانش حتی اثری هم از عشق ملموس و حال خوب نمی بینیم که دلمان را به آن خوش کنیم مگر در حد نوستالژی کتلت!

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

ورود ناگهانی مهران مدیری غیر منطبق با فیلم و شخصیت و حذف ناگهانی تر، و حذف طولانی مهناز افشار و حضور کوتاه در انتها، عدم بازگشت او در طول چند ماه به ایران که به شدت غیر منطقی است؛ به این بخش از فیلم آسیب مضاعف زده است. مشکل اصلی پل چوبی در شخصیت پردازی و تیپ سازی است. کارگردان تلاشی برای همراه کردن مخاطب با تحول شخصیت ها انجام نمی دهد. شور اضافی هم به صحنه های رمانتیک تزریق نمی کند اما برداشت خاصی هم از آنها ندارد و این باعث بی روح شدن ملو درام شده است.

به طور کلی مهدی کرم پور بر تکنیک و فرم تسلط خوبی دارد و عناصر بصری و حرکات دوربین و قاب بندی و بازی با رنگ و نور و سایه و ... در این فیلمش هم خودنمایی می کند و ما حضور یک کارگردان مسلط بر اجرا را به خوبی حس می کنیم. موسیقی مناسب و ارجاعات به جا به آهنگ های نوستالژیک ایرانی از نقاط قوت فنی فیلم است. تکرار یک تم با سازهای مختلف تمهید مناسب کارن همایون فر برای ماندگاری و تاثیرگذاری موسیقی پل چوبی است - همایونفر تقریبا از همه سازها استفاده کرد سنتور و پیانو و گیتار و ترومپت و فلوت و ...

اما از سوی دیگر داستان های فرعی و بی شمار فیلم رمق داستان اصلی و کارگردان را گرفته است؛ پرسه زنی در تهران و پل چوبی و عشق قدیمی و همسر کنونی و دوستان قدیم و خواهر و خانواده و معشوقش و محیط کار وبازداشتگاه و سردار و سیاست و یک خارجی مشکوک به جاسوسی و کتلت و دایی ناصر و شمال و دریا وجاده .... و در نهایت مخاطب حق دارد بپرسد فیلم چه حرف حسابی دارد؟

فیلم نه جرات پرداختن به حوادث سال ۸۸ را دارد نه از قدرت و توانایی بازیگرانش استفاده کرده است، نه نوستالژی های دلپذیر و دوست داشتنی ای دارد نه به طور سر راست به مقوله عشق و تعهد و خیانت و ... می پردازد، نه پایان بندی مناسبی دارد (برخلاف شروع خوب و شسته رفته) نه دغدغه اش را به مخاطب منتقل می کند نه از لحاظ تکنیکی و بصری جاذبه ای دارد (به جز ابتدای فیلم و بعضی سکانس های ساختمان نیمه کاره) نه دیالوگ های تکان دهنده و به یاد ماندنی ای دارد نه احساسات و رمانتیسسیسم را در داستان به خوبی پیش می برد و ... فیلم برخلاف یدک کشیدن سال ۱۳۸۸ و حوادث آن سال و مانور تبلیغاتی بر آنها، هیچ نشانی از التهاب و تشنج ندارد. و فقط سو استفاده از حوادث اجتماعی - سیاسی به عنوان بستری برای جدایی امیر و نازلی در سال ۷۸ و وصال اتفاقی آنها در سال ۸۸.

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

مهدی کرم پور فیلمش را با درام های عاشقانه و کلاسیکی مانند کازابلانکا و دکتر ژیواگو و برباد رفته مقایسه می کند و از علاقه اش به آنها برای اقتباس و تاثیرپذیری می گوید و اینکه داستانی عاشقانه را در بستری از حوادث تعریف کرده است. (مصاحبه با مجله فیلم) اما کازابلانکا و پس زمینه جنگ جهانی و آدم هایی که آگاهانه در پی منافع خویش هستند کجا و پل چوبی کجا! پل چوبی میان عشق و سیاست معلق است و تکلیفش با خودش معلوم نیست. به همین دلیل خودش و عواملش را با خود به پایین می کشد.

فیلم ساز در مصاحبه هایش پیش از اکران فیلم، وجه سیاسی آن را منکر شده بود؛هم به دلیل کاهش حساسیت وزارت ارشاد که از اکران فیلم خودداری می کرد؛ هم به دلیل عدم تخصص و نداشتن نگاه و رویکردی خاص سیاسی به وقایع سال ۸۸ و شاید هم به دلیل متهم شدن به فریب مخاطب در ابتدای فیلم با اشاره به سال ۸۸ و اینکه وقایع داستان در انتها هیچ ربطی به سال ۸۸ پیدا نمی کند. به عبارتی اگر وقایع در سالی به جز ۸۸ اتفاق بیفتد در تم اصلی داستان هیچ تغییر خاصی ایجاد نمی شود. اما کرم پور در مصاحبه اخیرش با مجله فیلم می گوید که خواسته فیلمی درباره سیاست زدگی سال های اخیر بسازد و وظیفه خود می دانست که درباره آن برهه زمانی صحبت کند و بی توجه از کنار وقایع سال ۸۸ عبور نکند که این اظهارات بیش از پیش دیدگاه های متناقض کارگردان را نمایان می کند.

زشت ترین جمله عاشقانه در سینمای ایران

البته نتیجه این رویکرد احتمالا ناخواسته ی فیلم ساز تا حدی به نفع فیلم تمام شده است. عدم استفاده از حوادث سال ۸۸ به عنوان نقطه ای برای برانگیختن احساسات تماشاگر و عدم قضاوت نسبت به مقصرین و مسببین حوادث و عدم نمایش مظلومیت قربانیان و ... عدم نمایش هیچ کدام از طرفین اختلاف سیاسی و در عین حال نمایش جنبه های ولو اندک درگیری شخصیت های فیلم با حوادث سال ۸۸ به القای حس بی طرفی کارگردان و نویسنده به مخاطب کمک دو چندان نموده است و به باورپذیری شرایط جامعه و بستر داستان کمک نموده است. نکته آخر اینکه نام «پل چوبی» هم اصولا هیچ کارکردی در این فیلم ندارد، برخلاف «دربند» فیلمی که این روزها در حال اکران است...

* سردبیر برترین ها


پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • kasra

      مرسی

    • بدون نام

      اگه یه سری به شبکه های اجتماعی میزدین میدیدن این جمله "عشق یعنی حالت خوب باشه" فقط از نظر شما مسخره‌است و همه این جمله رو دوست داشتند.احتمالا شما یا عاشق ندشدی یا هیچوقت حالت خوب نبوده که معنی این جمله‌ی به قول شما بچگانه رو نمیفهمین!

      پاسخ ها

      • بدون نام

        حتي اگه اين جمله تو شبكه هاي اجتماعي خيلي پرطرفدار باشه قرار نيست تو فيلم هم به دل بشينه! پس خلاقيت نويسنده چي ميشه؟؟ يه باره بگيد نويسنده ها نوشتنو بذارن كنار تو فيس بوك دنبال ديالوگ بگردن ديگه!!

      • شمیم

        باهات موافقم، در ضمن من نقد رو نخوندم چون فیلم رو دوست دارم حرصم میگیره منفی بشنوم درباره اش

      • بدون نام

        دقیقا! باهاتون موافقم.... خیلی راحت یک جمله که شاید برای خیلی ها ملموسترین حالت عاشقانه است رو زیر سئوال می برند...

    • خوره فیلم

      نقد منصفانه ای بود، ولی میشد بیشتر از این هم از فیلم انتقاد کرد به نظرم.

    • بدون نام

      عالی بود

    • مرتضی جعفری پور

      وقتی یک فیلم قبل از انقلاب را با یک فیلم 35 سال بعد از انقلاب با هم مقایسه میکنید میبینید که تو این 35 سال فقط فیلمها رنگی شدند و تو مهتوا 35 سال پایین تر از فیلمهای اون موقع هستند.یادتونه فیلم هندیها رو مسخره میکردید

      پاسخ ها

      • بدون نام

        غلطه من کلی فیلم بعد انقلاب دیدم اصلا نظرت نمیتونه کلی باشه از مثبتها هم تعجب کردم

      • بدون نام

        مهتوا !!! محتوا

    • هتی

      خیلی طولانی بود نه فیلم رو دیدم نه حوصله کردم بخونم

    • پرند

      فیلمش میتونست بهتر از این باشه
      خیلی جای کار داشته
      مخصوصا بازی هدیه تهرانی که به شدت ضعیف بود...
      خط داستانی خوبی داشت ولی بد و بلاتکلیف رها شد

    • محبوب

      فيلم خوبي بود
      به نظرم با معنيه جمله عشق يعني حالت خوب باشه

    • احمد

      نقد نباید اینقدر طولانی باشه
      این نقد از خود فیلم هم طولانی تره ، من فیلم رو ندیدم شاید این نقد درست باشه اما طووووولااااانیییییه
      موجز و مخنصر بنویسید،فارغ از اینکه از فیلم خوشتون میاد یا نه.

    • بحیرا

      به نظر من جمله ی "عشق يعني حالت خوب باشه " بسیار با معنی و زیباست.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        من الان حالم خوبه اما نه اینکه عاشق باشم منظورم اینه که مریض نیستم !!عاشقی کجا و ووووووو احوال خوب کجاااااااااا
        نیم در صد از صد در صد تونسته عاشقی رو توصیف کنه همین

    • فهیمه

      اتفاقا من تنها دیالوگی که از این فیلم یادم مونده همین یه جمله قشنگش بود که خیلی هم به دل من نشست

    • صنم

      ماتوهمه دعاهامونم ميگيم احسن الحال ،حالاچرااين جمله ازنظر شمابده نميدونم شايد بنظر شما عشق يعني اينكه"حالت بدباشه"

    • الهه

      بچه ها درک این که حال خوب چیه واسه کسایی که تا حالا حال بد رو نچشیدن خیلی سخته باید سختی و حال بد رو بچشی تا حال خوب رو بفهمی

    • لیلا

      چرا همه همش دنبال ایراد گرفتن ازهم دیگن کسی میدونه

    • بدون نام

      اینقدر بدم میاد ازینجور فیلما که یه سری ادم در مورد یه سری مسائل پیش پاافتاده دور هم جمع میشنو ازینور به اونور تعدادشونم کم نیست اکثرشونم یک لوکیشن بیشتر ندارن

    • ملکه

      تحلیلتون عالی بود. دقیقا با همه نکات مطرح شده موافقم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        تحلیل زیاده کدومو میگی؟تحلیل بچه ها یا خود مجله؟

    • بدون نام

      ما دیگه سوژه هایی غیر ازدواج و زندان و دزدی و خیانت نداریم؟ چرا به محیط زیست و به بچه ها ی بی سرپرست و به معلولین و یا مدرسه یا دانشگاه و یا شهر خاص و ... هزار موضوع دیگر فکر نمیکنیم یا شاد کردن مردم و....

      پاسخ ها

      • بدون نام

        بهرااااااااااااام

    • رامان

      باید واسه فیلم کف بزنیم !!!و واسه تخلیلش دف بزنیم
      بابا بیخیال کدوم قیلم؟!کدوم تحلیل؟!
      سینمای دوزاری هم مگه دیدن داره ؟!من هنری نمیبینم همشون شدن بیزینسمن و و شدن الگوی بسیاری از جوانانمون (متاسفانه)حتی چپ و راست خودشونم بلد نیستن...

    • میتا

      نمایشنامه متوسط روبه بالایی داشت نقدخوبی هم روش کردین وکاملا موافقم نسبت به نقدروی بازی خانم تهرانی ولی انتقادات بیشتری میتوان کرد برای مثال فکر نمیکنید طراحی لباس هم ضعیف بود البته از حق نگذریم نکته های ریز خوبی داشت مثلا خاکی شدن کفش جناب رادان که مثل فیلم.....نبود که بارون میومد لباس حاجی خیس نشد بازهم مرحبا به این عزیزان که باهمه سختی فیلم میدن بیرون(خداقوت)

    • بدون نام

      من نظری ندارم ولی عشق یعنی حالت خوبه خیلی بامعنیه

    • نرگس بانو

      ثمن با نقد و تحلیل فیلم کاملا موافقم.با اینکه داستان خوبی داشت اما میان عشق و سیاست معلق ماند.
      اما جمله"عشق یعنی حالت خوب باشه"جزو دیالوگ های ماندگاره!.

    • saha

      بازی مهران مدیری افتضاح بود ...بهرام رادان خیلی تکراری بازی میکرد...کاراکتر اتیلا پسیانی غیر قابل تحمل بود...فقط بازی مهناز افشار و فرهاد اصلانی خوب بود

    • سمانه

      من این فیلمو کامل دیدم. همچین مال هم نبود. یه قرون نمی ارزید. کلا سینما اینجوریه...

    • لاله

      فیلم خیلی افتضاح بود.در پاسخ به دوستانی هم که گفتن نقد طولانی بود،باید بگم جایی نیاوردن که نقد لاید کوتاه باشه تا بشه بهش گفت نقد.به نظرم نقدی که خوندم منصفانه بود.

    • لاله

      فیلم خیلی افتضاح بود.در پاسخ به دوستانی هم که گفتن نقد طولانی بود،باید بگم جایی نیاوردن که نقد لاید کوتاه باشه تا بشه بهش گفت نقد.به نظرم نقدی که خوندم منصفانه بود.

    • مینا

      دمورد فیلم نظری ندارم .ولی درمورد بازیگر آقای مدیری مثل همیشه بیست بودن .

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج