۸۱۳۶۵۶
۳ نظر
۵۰۰۰
۳ نظر
۵۰۰۰
پ

از شنکلی تا کلوپ؛ تو تنها قدم نخواهی زد!

این روزها شاید هواداران لیورپول، خوشحال‌ترین طرفداران کره‌ی زمین هستند. این در حالی است، که به هرکجای اروپا نگاه می‌اندازیم، تیم‌های مطرح اکثرا حال و روز چندان مساعدی ندارند.

ورزش سه: از طرفی منچستریونایتد، رقیب سنتی و دشمن قدیمی مرسی‌سایدی‌ها در بحرانی بزرگ گیر افتاده است، بحرانی که تا بدین جا نتیجه‌اش، قرار گیری در رتبه ششم جدول، آن هم با اختلاف ۶ امتیازی نسبت به رده پنجم و اخراج آقای خاص بوده است. گرچه با روی کار آمدن، سولسشر شیاطین سرخ امیدوارند، که ادامه‌ی فصل را بهتر بگذرانند و سهمیه‌‌ی اروپا برای فصل بعد را کسب کنند.

به اسپانیا می‌رویم، جایی که رئال‌مادرید افولی بی‌سابقه را تجربه می‌کند. آن‌ها اکنون در رده‌ی چهارم لالیگا قرار دارند و از آن مهم‌تر الکلاسیکو رفت را نیز با نتیجه‌ی تحقیرآمیز ۵ بر ۱ به کاتالان‌ها واگذار کرده‌اند. لوپتگی که به آن همه جنجال در شرف جام‌جهانی، به لوس‌بلانکوس پیوسته بود، حتی یک نیم‌فصل نیز دوام نیاورد و بیش از یک ماه است، که سولاری هدایت کهکشانی‌ها را بر عهده دارد.

گرچه با آمدن سولاری کمی ثبات به تیم تزریق شده است، اما کیفیت نمایش‌های این تیم به وضوح با حالت ایده‌ال خود فاصله دارد. در آلمان نیز بایرن‌مونیخ حال چندان مناسبی ندارد، شاگردان کواچ نتایج نوسانی می‌گیرند و در حالی وارد تعطیلات کریسمس شدند، که در فاصله‌ی ۶ امتیازی دورتموند قرار دارند و قهرمانی را از خود دور می‌بینند. در میان تمامی تیم‌های اروپایی، تنها دو تیم یوونتوس و لیورپول از ابتدای فصل تاکنون ثباتی نسبی داشته‌اند و اکنون هر دو تیم نیز در صدر جدول لیگ کشور خود قرار دارند.

از شنکلی تا کلوپ؛ تو تنها قدم نخواهی زد!

تمامی این حرف‌ها را گفتم، تا عظمت کار قرمزها را در فصلی که اکثر تیم‌های بزرگ دچار بحران هستند، نشان دهم. آن‌ها اکنون تنها تیم انگلیسی هستند، که شکست نخورده‌ باقی مانده‌اند و در 19 بازی تنها 7 گل دریافت و 43 گل وارد دروازه حریفان خود کرده‌اند. در لیگ قهرمانان نیز، در حالی که در گروه مرگ قرار داشتند، شب آخر در آنفیلد جواز حضور در مرحله‌ی بعد را کسب کردند و اکنون در مرحله‌ی یک هشتم نهایی، باید به مصاف بایرن‌مونیخ بروند.

برای من که اکنون در اواسط بیست سالگی خود قرار دارم و از اولین روزی که عاشق این تیم انگلیسی شدم بیش از یک دهه می‌گذرد، تصور قهرمانی در این فصل رویای بی‌نظیری است.

تقریبا تمامی آمارهای منفی را از بَر هستم، تمامی این آمارها را از بس از هواداران خودی و رقیب شنیده‌ام، که آویزه‌ی گوشم شده و به مانند یک کوله پشتی، در همه جا آن را با خود حمل می‌کنم. می‌دانم، آخرین جامی که به دست آورده‌ایم مربوط به سال 12-2011 و در جام اتحادیه بوده است.

می‌دانم، در دوره‌ی جدید لیگ‌برتر هنوز موفق به قهرمانی نشده‌ایم و از آخرین قهرمانی‌مان در لیگ که مربوط به سال 90-1989 بود، بیش از ۲۵ سال می‌گذرد. می‌دانم، که سال‌هاست دیگر رکورددار قهرمانی در لیگ‌برتر و کامیونیتی‌شیلد نیستیم و هر دو رکورد را به رقیب سنتی(یونایتد) واگذار کرده‌ایم.

و هزاران می‌دانم دیگر...

تمامی این می‌دانم‌ها را گفتم، اما مقصود این نبود که به این دلایل ما بیش از هرزمان دیگری تشنه‌ی قهرمانی هستیم، گرچه همواره برای قهرمانی می‌جنگیم.

تمامی این می‌دانم‌ها را گفتم، تا در پس آن ضمیمه کنم؛ با وجود تمامی این می‌دانم‌ها عاشق لیورپول هستم. عاشق تیمی به رنگ سرخ دوس‌داشتنی(تنها رنگ قرمزی که در تمام دنیا دوست دارم) و برخاسته از شهری بندری، باشگاهی که ریشه‌ی مردمی دارد و رنگ جدیدی بر فلسفه‌ی هوادارای پاشیده است. هواداران لیورپول در هر بازی 90 دقیقه سراپا تیم را تشویق می‌کنند و این سنت نه به امروز و دیروز بلکه به دهه‌ها قبل باز می‌گردد، مردمانی که در سخت‌ترین شرایط هم پشت تیم خود را خالی نکرده‌اند و یک صدا نوای؛ "تو تنها قدم نخواهی زد" را زمزمه کرده‌اند.

تمامی این‌ها از نظر من یک دلیل دارد، لیورپول تنها یک باشگاه ورزشی نیست، بلکه یک مکتب است و ما (هواداران) جزئی از آن هستیم.

وقتی به جمله‌ی you will never walk alone کمی دقت کنیم، متوجه می‌شویم که در پس همین یک جمله چه مفهوم بزرگی نفهته است؛ تمامی ما یک خانواده هستیم!

بسیاری از فوتبال‌دوستان که مرا می‌بینند، گاه به شوخی و گاه به طعنه می‌گویند؛ این فصل دیگر بالاخره قهرمان می‌شوید! همان طور که در ابتدا اشاره کردم، لیورپول از همان روز آغازین تاسیس همواره تلاش کرده است، تا در تمامی رقابت‌ها حرفی برای گفتن داشته باشد؛ 18 قهرمانی لیگ‌برتر، 7 جام حذفی، 15 کامیونیتی شیلد، 8 جام اتحادیه(رکورد دار) و 5 قهرمانی در چمپیونزلیگ(رکورد دار) گواهی بر این مدعاست، اما هنگامی که کمی عمیق‌تر شویم و دید خود را کمی فراتر مجموعه‌ای از جام‌ها و مدال‌های افتخار ببریم، خواهیم دید که تحقق و پایداری یک سری ارزش‌ها بسیار بیشتر از چندین و چند قهرمانی ارزش دارد.

از شنکلی تا کلوپ؛ تو تنها قدم نخواهی زد!

در یک خانواده ممکن است، شما یک روز غذایی عالی میل کنید و ممکن است شبی نیز گرسنه سر بر بالین بگذارید، اما هیچ‌کس طلبکار نیست، بلکه تمامی اعضا سعی می‌کنند تا در کنار هم موانع را برطرف کنند و در نهایت اوضاع خانواده را بهبود ببخشند!

در کتاب خاطرات بیل شنکلی(قرمز باش یا بمیر، نشر گلگشت، ترجمه علی امیری‌فر) جایی خواندم، که کودکان به سراغ بیل شکنلی آمدند و از او خواستند به همراه آنان فوتبال بازی کند، یکی از بچه‌ها از او پرسید که دوست دارد، جای کدام یک از بازیکنان باشد و بیل بی‌درنگ جواب داد؛ لیورپول!

درحالی که بچه‌ها تعجب کرده بودند و اعتراض کردند که او نمی‌تواند همه‌ی تیم باشد، شنکلی کبیر این چنین جواب می‌دهد که؛ وقتی شما برای لیورپول بازی می‌کنید، باید به عنوان هرکس از تیم بازی کنید. چون وقتی برای لیورپول بازی می‌کنید، باید برای همه مردم بازی کنید. دیگر یک نفر نیستید، آن وقت شما همه‌اید. این تفاوتی است که باشگاه لیورپول دارد، تفاوتی نسبت به تمام باشگاه‌های جهان!

یا در جایی دیگر نقل شده است، که هنگامی که یکی از بازیکنان لیورپول زانوی خود را گرفته بود و ناله می‌کرد، شنکلی بر سرش فریاد می‌زند؛ که این زانوی تو نیست، زانوی لیورپول است!

مکتب و فلسفه هواداری باشگاه بر روی چنین ستون‌ و پایه‌ی استواری شکل گرفته است، به همین دلیل، افزودن یک قهرمانی دیگر به قهرمانی‌های دیگر، نه اینکه مهم نباشد، اما مسئله‌ی مرگ و زندگی نیست!

اگر شما بتوانید در باشگاه خود اعضایی با چنین باورهایی پرورش دهید، ناخودآگاه به قهرمانی‌های متعدد نیز دست پیدا خواهید کرد. کاری که در دوران شنکلی و باب پیزلی به درستی انجام شد و نتیجه‌ی آن تیمی باورمند و در عین حال مقتدر بود، که قهرمانی‌های مختلف را یک به یک کسب می‌کرد.

پس از فاجعه‌ی هیلزبرو، که منجر به کشته شدن ۹۶ هوادار لیورپول و به فاصله‌ی ۴ سال از وقایع استادیوم هیسل رخ داد، لیورپول در سطح وسیعی تحت فشار قرار گرفت. از طرفی با محرومیت فیفا رو به رو بود (محرومیت ۶ ساله پس از فاجعه استادیوم هیسل) و ریاست فیفا آنفیلدی‌ها را هیولا خواند، همچنین پلیس انگلیس و اتحادیه فوتبال نیز انگشت اتهام را به سمت هواداران گرفتند و دلیل فاجعه هیلزبرو را اوباش‌گری هواداران لیورپول بیان کردند. جراید مختلف از جمله روزنامه‌ی مطرح سان نیز علیه هواداران تاخت و تاز کرد و آنان را مقصر بی چون و چرای این فاجعه نامید.

این اتفاقات ضربه‌ی محکمی بر بدنه‌ی لیورپول وارد کرد، به طوری که در دهه‌ی ۹۰، تیم هیچ حرف خاصی برای گفتن نداشت. گرچه پس از ۲۳ سال تحقیق و بررسی مشخص شد، که پلیس و مسئولان برگزاری عامل روی دادن، فاجعه‌ی انسانی هیلزبرو بودند و دیوید کامرون، نخست وزیر وقت انگلیس در یک سخنرانی از خانواده‌ی کشته‌شدگان عذرخواهی کرد، همچنین روزنامه‌ی سان نیز در تیتر اول خود به اشتباه خود پس از ۲۳ سال اعتراف و بابت آن معذرت خواهی کرد.

از شنکلی تا کلوپ؛ تو تنها قدم نخواهی زد!

در تمامی این سال‌ها افراد مختلفی سکان هدایت قرمزها را بر عهده گرفتند، افتخارات متعددی نظیر؛ کسب 5مین قهرمانی در اروپا را نیز کسب کردند، اما اکثریت آنان در احیای آن باورها و مکتب حقیقی قرمزپوشان ناکام بودند. در تمامی این سال‌ها نمود تمامی ارزش‌های راستین باشگاه یک نفر بود؛ استیون جرارد!

بازیکنی که از همان روز اول متفاوت از بقیه و زاییده‌ی حقیقی مکتب آنفیلد بود، صد افسوس که در دوران او باشگاه روزهای چندان درخشانی را نمی‌گذارند. پس از آن که در میانه‌ی فصل 2015 یورگن کلوپ آلمانی قدم به مرسی‌ساید گذاشت، کم کم شاهد پیدایش دوباره‌ی آن لیورپول حقیقی بودیم.

کلوپ آلمانی، گرچه پیشتر هیچگونه حضوری در باشگاه نداشت، اما خود زاییده‌ی مکتب هوادارای بود و 28 سال از دوران فوتبالی خود (بازیکن-مربی) را در ماینتز گذرانده بود و پس از آن نیز سال‌ها هدایت دورتموندی را برعهده داشت، که هواداران‌شان زبانزد خاص و عام هستند، بنابراین به شکلی کامل با ارزش‌های حقیقی یک باشگاه مردمی و فلسفه هوادارای آشنا بود.

از آن سال باشگاه شکلی بهتر به خود گرفت و روز به روز نیز بر سرعت پیشرفتش افزوده می‌شد. کلوپ در عین حال، که خریدهای با کیفیت و گاه گرانی انجام می‌دهد، اما همواره در تیمش هیچکس بزرگ‌تر از باشگاه نیست و هر بازیکنی در پست خودش سعی می‌کند، تا بهترین نمایش را به جای بگذارد.

در روزگاری که نیمار در پاریس، پوگبا در یونایتد و رونالدو در رئال سرکشی می‌کنند و باشگاه را تحت امر خود می‌دانند. نظم و انضباط یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های تیم کلوپ است، تیمی که یک فوق ستاره ندارد، بلکه تمامی بازیکنان آن ستاره هستند و با یک همدلی بی‌نظیر برای موفقیت می‌جنگند.

کافی است نگاهی به ترکیب لیورپول بیاندازید، هیچ بازیکنی سلبریتی نیستند، کسی هیاهوی رسانه‌ای ایجاد نمی‌کند و پاپاراتزی‌ها به دنبال بازیکنی به راه نمی‌افتند، اما تمامی این افراد درون زمین عملکردی درخشان و فوق‌العاده دارند.

از الیسون بکر که درون دروازه، خیال آنفیلد را راحت کرده است و با 12 کلین شیت با اختلاف بهترین عملکرد را در میان دروازه‌بانان جزیره به ثبت رسانده است، تا ون‌دایک، اندرو رابرتسون، جو گومز و آرنولد که کمربند خط دفاعی را محکم‌تر از همیشه بسته‌اند و در زمره‌ی بهترین بازیکنان فصل قرار دارند.

از شنکلی تا کلوپ؛ تو تنها قدم نخواهی زد!

در خط میانی نیز، با وجود حضور چرخشی، تمامی بازیکنان عملکرد قابل قبولی داشته‌اند؛ فابینیو، واینالدوم، میلنر، کیتا و هندرسون همگی عملکردی تحسین‌برانگیز داشته و از آمادگی کامل برخوردارند.

در خط حمله نیز، مثلث آتشین تیم با وجود انتقادهایی که در ابتدای فصل به آن می‌شد، تا بدین جای کار عملکرد ۲۳ گل و ۱۰ پاس گل را از خود به جای گذاشته است، در ضمن ژردان شکیری نیز هرگاه وارد زمین شده، تاثیر گذار بوده و تا بدین جای فصل ۶ بار دروازه حریفان را فروریخته و ۲ گل برای هم‌ تیمی‌های خود ساخته است.

تمامی این فکت‌ها نشان از موفقیت یورگن کلوپ در ساختن لیورپول رویایی دارد، تیمی که اکنون نه تنها بار دیگر شور و هیجان را به سکوهای آنفیلد بازگردانده، بلکه در احیای ارزش‌های شنکلی و پیزلی نیز موفق بوده است.

باید دید که این لیورپول دوست داشتنی، چه نتایجی را کسب خواهد کرد، گرچه کسب نتیجه آنقدر مهم نیست، مهم این است؛ که تو تنها قدم نخواهی زد...!

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • جناب خان

      کی بشه ما تو ایران به این سطحِ از درک برسیم ....
      فککنم یک میلیون سال بعد

    • بدون نام

      عالی عالی

    • احمدی

      این احساس درهمه لیورپولی هاست.ازجمله بنده.باخت لیورپول برای من که استقلالی هستم درد آوره.مطلب جالبی ست.یادمه سالهای دور در یک مجله ورزشی مطلبی خواندم با عنوان لیورپول آتش مقدس.که هنوز مزه اش زیر دندون منه.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج