۸۴۷۴۲
۷۲ نظر
۷۰۴۷
۷۲ نظر
۷۰۴۷
پ

عاقبت شگفت‏‌انگيز «زيور» سریال «آواي باران»

چندي پيش که الهام چرخنده به خاطر حضور در سريال «پروانه» مهمان يك فنجان چاي ما شد، از آرزوهايش براي ايفاي نقشي متفاوت كه بتواند تمام تواناييهايش را در عرصه بازيگري به تصوير بكشد صحبت كرد.

بانی فیلم: چندي پيش که الهام چرخنده به خاطر حضور در سريال «پروانه» مهمان يك فنجان چاي ما شد، از آرزوهايش براي ايفاي نقشي متفاوت كه بتواند تمام تواناييهايش را در عرصه بازيگري به تصوير بكشد صحبت كرد.

«زيور» سريال «آواي باران» از آن دست نقشهايي است كه كمتر در دل قصه‏هاي ما نوشته و در تلويزيون به آن پرداخته ميشود. اين بار شانس به بازيگر فيلم سينمايي «يلدا» رو كرد تا او نشان دهد ميتواند سكاندار يك شخصيت محوري در سريالي هر شبي باشد. در سريال‏هايي به كارگرداني (حسين سهيلي‏ زاده) معمولاً بازيگران جوانش چهره و مدتها نقل محافل ميشوند اما اين بار الهام چرخنده بازيگر سريالهاي «من يك مستاجرم»، «پروانه» و... كه ساخته اخير محمدرضا آهنج (آسمان من) را در نوبت پخش دارد و فيلمهاي سينمايي «دامنههاي سپيد»، «اسبها همچنان ميتازند» و... را در نوبت اكران، به اعتقاد بسياري از بينندگان عام و خاص تلويزيون با «زيور» خوش درخشيده و يكي از مهرههاي موفقيت اين مجموعه تلويزيوني محسوب ميشود. چرخنده مهمان يك فنجان چاي ما شد تا از خلق «زيور» بگويد:

عاقبت شگفت‏‌انگيز «زيور» سریال «آواي باران»

مدتها به دنبال يك نقش خاص بوديد كه جاي كار داشته باشد تا به «زيور» رسيديد؟

ـ بعد از كار آقاي جليل سامان عزيز، دوستان لطف داشتند و چند تلهفيلم و سريال پيشنهاد دادند ولي با تمام احترامي كه براي عزيزان قائل بودم عذرخواهي كردم تا يك نقش متفاوت اتفاق بيفتد. آقاي اميرسليماني دستيار آقاي سهيليزاده با من تماس گرفتند مثل روند هر كاري خواستم فيلمنامه را برايم ايميل كنند. خلاصه داستان و ۵ قسمت از فيلمنامه را كه آماده بود مطالعه كردم. در همان وهله اول شخصيت «زيور» من را گرفت. احساس كردم اين شخصيت ميتواند براي من جاي كار داشته باشد.

از همان ابتدا مشخص شد كه قرار است در ۲ دوره سني اين كاراكتر را اجرا كنيد؟

ـ بله در خلاصه داستان اين مسئله ذكر شده بود و همين مسئله يكي از فاكتورهاي اين نقش بود كه من را درگير خودش كرد. فيلمنامه به طور درست و منطقي به همه شخصيتها پرداخته بود و زيور هم در ميان كاراكترهاي اين سريال حضوري مؤثر و تعيين كننده را ايفا ميكرد. بنابراين با افتخار پذيرفتم. از سويي حضور آقاي حسين سهيلي زاده عزيز هم برگ برندهاي بود براي اين انتخاب. جالب اينكه آنجا با آقاي هاشمي اصل در مقام تهيهكننده آشنا شدم و به نظرم بسيار حرفهاي و كاربلد هستند. بدون شك حضور تهيهكنندهاي فهيم كه قدرت زحمات تيم همكارش را ميداند باعث دلگرمي و پشتكار گروه ميشود. تمام اعضايي كه در اين پروژه دور هم جمع شده بودند جدا از توان حرفهاي از اخلاقي انساني نيز برخوردار بودند كه شما حاصل آن را جلوي دوربين ملاحظه ميكنيد. بالاخره پس از چند تست گريم و طراحي آن توسط آقاي نويد فرح مرزي شخصيت زيور درآمد.

بدون شك ناجي هر اثر دراماتيك، سياهيها و سفيدي‏ هاي آن هستند. زيور شخصيت خاكستري متمايل به سياه سريال را چگونه براي اجرا، طراحي كرديد؟

ـ به اعتقاد من زيور اصلاً نقش منفي نيست بلكه عملكرد منفي دارد. شايد در فيلمنامه و خود سريال هم يک جاهايي ذكر شود كه او گذشته خوبي نداشته، در زيرزمين ناپدرياش زندگي مي كرده و اوضاع خوبي را در زندگي تجربه نكرده است. من تمام تلاشم را كردم اين نقش را شيرين از آب دربياورم تا كاراكتر سياه به نظر نرسد. به اعتقادم شخصيتهايي شبيه به زيور در اطراف ما كم نيستند و اصولاً ميشد با نقش همذاتپنداري كرد. من با مردم اطرافم نفس به نفس ارتباط دارم و ميشنوم كه ميگويند زيور شبيه خواهر شوهر من است يا شبيه خواهرزن من است يا من زيور را در ميان خانوادهام ديدهام. جا دارد اينجا بگويم «زيور» حاصل اعتماد حسين سهيلي زاده به من است. استدلالي كه من از شخصيت «زيور» داشتم برميگشت به تمركز و فكري كه روي اين نقش داشتم. آن را با آقاي سهيليزاده مدام مطرح ميكردم و با راهنماييهاي ايشان نقش را جلو ميبردم. واقعاً كارگردان در نزديك كردن بازيگر به نقش و هدايت او نقش اساسي دارد و من اينجا بيش از پيش به اين مسئله رسيدم.

از شكل و شمايل كار مشخص است كه «زيور» در طول كار شكل گرفته و تنها استارت آن در فيلمنامه خورده است؟ به نظرم اين نقش در دل قصه «آواي باران» ميتوانست در سايه بماند و اينگونه رنگ و لعاب محوري نگيرد.

- به هر حال خاصيت آثاري كه مونتاژ موازي هستند و همزمان با پخش، كار نگارش و توليد ميشود همين است كه بازخوردها در مسير قصه تأثيرگذار است. مطمئناً نظر منتقدان محترم و البته در طول كار خود آقاي سهيليزاده در شكلگيري شخصيت «زيور» روي كاغذ، توسط نويسندگان محترم مؤثر و دخيل بوده است.

مشخصا در پارت اول فاكتور استفاده از حركات دست، چشم و ميميكهاي درشت در شخصيت «زيور» نمايان بود و البته در با نمك از آب در آمدن اين كاراكتر خاكستري مؤثر...

ـ هر بازيگري تكنيك و روش خاص خودش را در خلق يك شخصيت دارد. من «زيور» را زندگي كردم. در صحبتهاي اوليهاي كه با آقاي سهيليزاده داشتم گفتم چشم، ميميك صورت و صداي زيور بازي دارد. در واقع چشمهاي زيور و البته لحن حرف زدن او در شكلگيري كاراكترش مؤثر است. من تمام تلاشم را كردم مثل فضاي موسيقي كه فوسه ميگيري تا به اوج برسي و برعكس، زيور را اينگونه نمايش بدهم و در پارت يك زيور را بالا گرفتم.

عاقبت شگفت‏‌انگيز «زيور» سریال «آواي باران»

يعني بيرونيتر...

ـ بله دقيقاً، نميتوانم بگويم زيور را اغراقآميز كار كردم، چون بازي اگزجره آزار دهنده ميشود، اما از لطف دوستان منتقد و نقدهاي آنها ميشنوم كه زيور آزاردهنده از آب درنيامده است. من مدام از آقاي سهيليزاده ميخواستم كه مراقب باشند كه بازي من بيرون نزند. چون نوع بازي من براي شخصيت زيور طوري بود كه روي مرز خطرناك طنز حركت ميكردم و اين ريسك بزرگي بود چرا كه هر لحظه امکان داشت به بيراهه بروم. اگرچه از آن دست بازيگراني هستم كه به فيلمنامه بسيار اهميت ميدهم براي قلم نويسنده احترام خاصي قائل هستم و در اجرا بسيار به نوشته امانتدار. چند ديالوگ و صوت مثل اِ... وا؟! هم داشتم که به شخصيت زيور کمک مي کرد. استفاده از دست، نگاهها و صدايي كه گاه به سمت جيغ ماژور ميرفت را براي پارت يك در نظر گرفته بودم. ريتم و ضرباهنگ زيور در پارت يك طوري بود كه گاهي من در اداي ديالوگها نفس كم ميآوردم. (ميخندد) يا زمانهايي كه كار زيور با نادر به بحث و مرافعه ميكشيد باور كنيد دهانم خشك و از شدت عصبانيت نقش من بيروني ميشد.

در پارت دوم سريال زيور كمي عاقلتر، درونيتر و البته حالا با نگاهي نافذتر شد؟

ـ بله، وقتي دوستان به تركيه رفتند تا سكانسهاي آنجا را بگيرند من فرصت داشتم تا كمي بيشتر در مورد زيور و بخش دوم كار تأمل كنم. روي ميميك صورتم كار كردم، از آنجا كه در قصه داشتيم كه زيور در بخش دوم سريال وارد مسائل جراحيهاي صورت و... ميشود سعي كردم آن را در چهرهام ايجاد كنم، روي ميميك كار كردم بينيام را هنگام بازي و اداي ديالوگ به سمت پايين ميدادم و طوري حرف ميزدم كه گويا روي صورت و لبانش عمل زيبايي انجام شده است. با صحبتهايي كه در خدمت آقاي سهيليزاده و به طبع نويسندگان داشتيم مقدر شد كه او انستيتو زيبايي دارد و...

در واقع اين شغل را براي او به عنوان نماد يك آدم مرفه قلمداد كرديد؟

ـ يك جايي خودش ميگويد انستيتو زيبايي يعني پول!

اين يعني پس از ۲۰ سال هنوز نگاه و تفكر او تغيير نكرده حتي اگر ويترين رفتارياش ظاهراً تغيير كرده باشد.

ـ به هر حال آدمي يعني همين، واقعيت انسانها هرگز تغيير نميكند. شايد به صورت اكتسابي شخصيت برخي انسانها تغيير كند اما واقعيت وجودي آدمها خيلي عوض نميشود. در پارت دوم لحن ديالوگگويي و ريتم اين آدم آرام تر، نگاههايش تنگتر ميشود واين يك نگاه نافذتري را به قول شما به صورت او ميدهد. از تمام دوستان عزيزم از جمله مدير تصوير برداري سريال (آقاي افسري عزيز) و حتي بچههاي پشت صحنه ميخواستم كه مراقب راكورد ميميك و نگاههاي من باشند تا خداي نكرده از دستم در نرود و انصافا آنان، به خصوص آقاي افسري به من محبت داشتند و در اين مسير ياري ام کردند. در نهايت اتفاق رخ داده چيزي است كه شما ميبينيد و من بايد از تک تک اين عزيزان کمال تشکر را داشته باشم. اميدوارم تا پايان بتوانيم نظر منتقدان عزيز و تماشاگران عام تلويزيونمان را جلب كنيم. واقعاً جاي شكر دارد كه مخاطبان تلويزيون با توجه به دسترسي به انواع و اقسام شبكهها و سريالهاي آن سوي آبي، سريال «آواي باران» را انتخاب و تماشا ميكنند.

نکته اي که در مورد زيور به چشم مي خورد باهوشي اوست در عين سادگي، مي توان امروز نادر را (پارت دوم) تاثير پذير از زيور بر شخصيت ساده لوح نادر در پارت اول قلمداد کرد.

ـ زيور باهوش است که هوش و ذکاوتش تنها در يک سو کار مي‏ کند و گرنه شما در پارت اول مي‏بينيد که حتي او گول مي‏خورد. از جملاتي که نبايد به او بر بخورد ناراحت مي‏شود در واقع گاهي ساده است. مي‏توان گفت زيور هوش منفي دارد اما نگاهش ريزبين است. شما مديريت او را پس از بازگشت دايي طاها مي‏بينيد. تمام اين نکات و ريزبيني‏هاي شخصيت زيور از دل فيلمنامه آمد و من هم سعي کردم با راهنمايي‏هاي آقاي سهيلي‏زاده آن را طوري منعکس کنم که هدف قصه از تعريف اين شخصيت براي مخاطب در آيد.

عاقبت شگفت‏‌انگيز «زيور» سریال «آواي باران»

اگر چه شما معتقديد زيور يک کاراکتر منفي نيست بلکه عملکرد منفي دارد بايد گفت تماشاگر ايراني اين شخصيت و به خصوص رفتارش را در مقابل باران (به خصوص در زمان کودکي بر نمي تابد و نگاهي سياه به رفتار او دارد حالا چه کرديد تا اين شخصيت منفي، دوست داشتني هم از آب درآيد؟

ـ اين که مي‏گويم آقاي سهيلي زاده به من اعتماد کردند همين جاست، من خواستم با اضافه کردن فاکتورهايي به رفتار زيور او را از اين نگاه سياه نجات بدهم و ايشان در اين راستا مرا راهنمايي کردند. نمونه‏اش سکانسي که قاب عکس از دست او مي‏افتد، من به اين سمت رفتم که نشان بدهم زيور خودش از اين جريان نادم است، در بازي، ديالوگ من اين بود که (باران جان من از قصد اين کار را نکردم) بيننده اينجا به رفتار او حق مي‏دهد. ضمن اينکه مبيناي عزيزم (بازيگر نقش باران) که دختر بسيار با استعدادي است در آن سکانس بسيار خوب بازي کرد. آقاي سهيلي زاده بازي نقش يک دختر بچه گستاخ را بسيار خوب و ظريف از او گرفت، همان رفتار مبينا در نقش باران با زيور باعث مي‏شد تماشاگر او را نيز بعضي مواقع محق بداند. گاهي رفتارهاي نادم او و مهرباني‏هايش به باران مثل اينکه بارانم من امشب مي‏آيم و در اتاق تو مي‏خوابم باعث مي‏ شد تا حدي شخصيت زيور تطهير شود. اين رفتار را ما در خيلي‏ ها مي‏بينيم. من چندي پيش مادري را ديدم که مي‏گفت من هم وقتي فرزندم را تنبيه مي‏کنم بلافاصله پشيمان مي‏شوم ولي او نمي‏داند من چقدر در زندگي مشکل دارم. زيور هم عصبي بود و گاهي فکورانه رفتار نمي‏کرد اما گاهي از رفتارش پشيمان مي‏شد.

و رفتارش با مرضيه...

ـ او مي‏ترسد که حضور مرضيه باعث شود، ثروت طاها به او و نادر نرسد. در واقع از آزار دادن همه تنها يک هدف را دنبال مي‏کند رسيدن به ثروت. يک جا به نادر مي‏گويد من بالاخره پوز اين دختر را زدم. شما مي‏بينيد که مثل خيلي از انسان‏ها که پشت و جلوي ما رفتاري متفاوت دارند زيور پشت سر مرضيه با استفاده از ميميک صورت و... رفتارهايي مي‏کند و دوست دارد او را از سر راه بردارد. مردم به نظرم زيور را دوست دارند چرا که او را در اطرافشان ديده‏اند و خوب مي‏شناسندش. بسيار زياد از اطرافيانم در مورد آن سکانس که زيور خيار را با سر و صدا و با دهان باز مي‏جود شنيده‏ام، آن سکانس يک جورهايي معرف کاراکتر است. حالا در پارت دوم شما مي بينيد که سبک و سياق غذاخوردنش تغيير کرده است. او حتي سالاد مي‏خورد، رژيم دارد، به پوستش فکر مي کند و جنس رفتارش کاملاً تغيير کرده و به سمت و سويي رفته که با زيور پارت اول بي‏اندازه فاصله دارد.

مدل زيور سريال «آواي باران» را احياناً با برداشتي از ما به ازاي بيروني ساختيد؟ مي‏توان گفت زيور حاصل خوب ديدن بازيگر اين شخصيت است؟

ـ من هميشه در زندگي ام خوب ديدم، نگاه نکردم. شما شک نکنيد زيور ديگر در هيچ کاري از من تکرار نخواهد شد، در جريان هستيد که چند نقش شبيه به زيور اما در ژانر طنز اخيراً پيشنهاد شده که نپذيرفتم چرا که نگاه اينگونه به زيور نداشته ام. مصداق بارزش پارت دوم کار است که آن لايه هاي نازک طنزي که شايد در پارت اول در بازي زيور وجود داشت ديگر حس نمي شود. (اگر چه رگه هايي در برخي لحظاتش ديده مي شود که جزو لاينفک شخصيت است و زمان نمي تواند روي آن تاثير بسياري بگذارد. من در طول اين کار با زيور زندگي کردم، در ميان مردم به دنبال او گشتم، اصطلاح «خاک هفت حموم خرابه رو» را من از يکي از اطرافيانم گرفتم. به دنبال لحن و کلام اين شخصيت مي‏رفتم تا او را بشناسم، بتوانم واقعي و قابل باور به تصويرش بکشم. باور کنيد آنقدر به زيور نزديک شده بودم و با او زندگي مي‏کردم که جملات او خودش مي‏آمد. مثل يک نت موسيقي که مي‏داني پس از اور تور بايد اوج بگيرد. در همين راستا آقاي سهيلي‏زاده هم اعتماد مي‏کردند. در مورد اينکه سوال کرديد آيا زيور با ما به ازاي بيروني خلق شده بايد بگويم نه، شايد بخشي از اين شخصيت را از يکي گرفته باشم بخشي را از ديگري و بخشي را هم در خودم پيدا کرده باشم. من هميشه از خودم مي پرسم الهام چرخنده اگر قرار باشد در شرايط زيور قرار بگيرد چگونه رفتار مي‏کند و چه مي شود؟...

همان اگر طلايي يا اگر جادويي استانيسلاوسکي...

ـ بله دقيقاً... فکر مي کنم نبايد کل يک شخصيت را الگو بگيرم. تفکر خودم نيز در اين ماجرا دخيل بود.

طراحي لباس و گريم به شدت در نزديک شدن من به زيور موثر بود. من از آن دست بازيگراني هستم که طراحي لباس و گريم به شدت در کارم موثر است. تا به حال چند نقش خاکستري را تجربه کردم. سريال آقاي آهنج (در نقش يک تروريست) و سريال آقاي جليل سامان در نقش عاطفه که رئيس يک تيم منافق است، تمام تلاش من اين است که هيچکدام از اين نقش ها شباهتي با هم نداشته باشند چه به لحاظ اجرا و چه به لحاظ لحن و گويش، در واقع اين را اول به خودم و سپس به گروه سازنده قول مي‏دهم و مطمئناً پس از اين هم شما از من زيور نخواهيد ديد حتي اگر شخصيتي شبيه به او پيشنهاد شود من شخصيت متفاوت از آن بيرون خواهم كشيد.

عاقبت شگفت‏‌انگيز «زيور» سریال «آواي باران»

۲۰ سال ميگذرد و زيور ديگر عقده پولدار بودن را ندارد و...

ـ ولي ترسش را براي از دست دادن دارد.

به خصوص زمانيكه طاها برميگردد؟

ـ بله دقيقاً.

به لحاظ روانشناسي رفتاري و شخصيتي چه تفاوتهايي در اين كاراكتر ايجاد كرديد؟

ـ به جز لحن و بيان زيور شما متوجه برخوردهاي متفاوتش شدهايد. برخورد او با نادر تغيير كرده است. چند اصطلاح ياد گرفته است مثل Hello، نوع گويشش حتي برگرفته از تغيير رفتارش متفاوت شده، با بچهها طوري ديگر برخورد ميكند و...

به نظرم ارتباط شما با سام درخشاني نيز در شكل گيري دو كاراكتر نادر و زيور مؤثر بوده است، چقدر اين تعامل برقرار بود و چقدر در شكل گيري فضاهاي دو شخصيت ياريگر هم بوديد؟

ـ آقاي درخشاني از همكاران بسيار خوب من هستند. من توانستم به عنوان يك پارتنر خوب و كاربلد با ايشان همكاري داشته باشم. اگر سكانس جالبي شما در بازي من و ايشان ملاحظه ميكنيد برميگردد به رفتار حرفهاي ايشان، در مورد آقاي پگاه عزيز و سياوش خيرابي هم همين طور و سركار خانم خداوردي كه از دوستان عزيز من هستند. البته حضور آقاي دژاکام در اين کار به عنوان استاد تئاتر و بازيگري براي همه ما يک نعمت بود، از همکاري با ايشان بسيار خوشحال شدم.

در شكلگيري شخصيت زيور، كاراكتر پروتاگونيست «مرضيه» نيز مؤثر بوده است. از بازي مقابل سپيده خداوردي صحبت كنيد؟

ـ ايشان از دوستان هنرمند من هستند، ما بيرون از صحنه با هم قهوه ميخورديم، گپ ميزديم، راجع به نقشهايمان صحبت ميكرديم. من از فعاليتهاي موسيقي ايشان سؤال ميكردم، سپيده عزيز موزيسين بسيار خوبي هستند، گويا چندين ساز را هم مينوازند كه من تا به حال متأسفانه فرصت نشده بشنوم. ما پشت صحنه بسيار با هم خوب بوديم اما جلوي دوربين ميشويم زيور و مرضيه با ويژگيهاي متفاوت هر دو كاراكتر، نيش زبانهاي من به ايشان هم در غالب كاراكتر زيور بود.

خودتان زيور پارت اول را بيشتر ميپسنديد يا او را در پارت دوم بيشتر دوست داريد؟

ـ من او را در هر دو پارت دوست دارم. حتي احساس ميكنم دو نقش بازي كردم چون به دنبال اين بودم كه ويژگيهاي متفاوتي را براي هر دو پارت ايجاد كنم، حالا چقدر موفق بودم نميدانم. شايد اگر بيننده پارت اول را نديده باشد پارت دوم را با يك شكل خاص دنبال كند.

به نظرم ميشد پارت اول كمي ادامه پيدا كند و ما زندگي و رفتار جديد زيور را پس از رسيدن به خواستههايش ببينيم؟

ـ بايد اعتراف كنم كه من هم دوست داشتم پارت اول يك مقدار بيشتر ادامه پيدا كند. خيلي از مردم سؤال ميكنند ما دلمان براي آن زيور تنگ شده، ديگر برنميگردد؟! البته اين در مورد خيلي از كاراكترها وجود دارد به هر حال صلاحديد كارگردان و نويسندهها اين بوده اما نظر شخصي من اين است كه اگر پارت اول ۲ ـ ۳ قسمت ادامه پيدا ميكرد ميشد او را پس از پولدار شدن هم ديد، اينكه او در ثروتمندي چگونه رفتار ميكند و...

به نظر ميآيد مي‏شد براي نمايش خصوصيات و ويژگيهاي واقعي زيور در يكي ـ دو سكانس در طول كار به خصوص در پارت يك، تنهاييهاي اين آدم با خودش را ببينيم، ديالوگهايي كه زيور با وجدانش، برگرفته از رفتارش ميگويد، اينكه از كجا به كجا رسيده و..

ـ شايد براي نويسندگان و كارگردان كليت كار مهمتر بوده و فرصت نبوده تا بيشتر از اين به صورت مشخص به يك شخصيت پرداخته شود.

عاقبت و فينال كاراكتر زيور خيلي مهم است. (اگرچه معمولاً در آثار تلويزيوني نه نويسندگان، فينال پر و پيمان و فكر شدهاي مينويسند و نه كارگردانان رغبتي براي جمع كردن كارشان با يك منطق جذاب دارند.)

ـ صحبتهايي با آقاي سهيليزاده داشتيم كه اگر اتفاق بيفتد پايان متفاوتي براي زيور رقم خواهد خورد. اگرچه من اخيراً از بسياري از مردم شنيدهام كه دوست دارند زيور به عقوبت رفتارهايش برسد. باور كنيد من روز اربعين يك اس ام اس داشتم كه نميدانستم از كيست و چرا؟ براي من نوشته بودند (البته براي زيور) حوالهات به همين شب عزيز... من يك كم آنجا قلبم لرزيد ولي مطمئن شدم كه نقش زيور را درست بازي کرده‏ام. اگر من در بازيام طوري رفتار كرده باشم كه براي كساني كه مانند زيور زندگي ميكنند درس عبرتي بوده و آنها را به فكر فرو برده باشم به نظرم از پس رسالتم برآمدهام.

پايان اين فنجان چاي با صحبتهاي بازيگر شخصيت زيور...

ـ من از طريق «باني فيلم» به تمام اعضاي پروژه «آواي باران» خسته نباشيد ميگويم. به طور ويژه از سيد محمد هاشمي اصل تشكر ميكنم به خاطر فضاي خوبي كه در اين كار براي اعضاي گروه ايجاد كردند. از آقاي سهيلي زاده به خاطر اعتمادي كه كردند و دستم را براي خلق زيور بازگذاشتند قدرداني ميكنم از لطف بيشائبه منتقدان كه بازي من و دوستانم را خوب نگاه كردند و قلم زدند نيز كمال سپاس را دارم و در نهايت از مردم عزيزم كه واقعاً همچون يک متخصص سريال را ميبينند و نظر منتقدانه ميدهند سپاسگزاري ميكنم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • mehdi

      سایت خیلی خوبی است

    • بیتا

      سریال خوبیه ولی دو مورد در فیلمنامه ایراد داره یکی اینکه طاها چطور یهو بعد از بیست سال تبرئه میشه کسی که در کشور غریب حکمش حبس ابد بوده و دوم اینکه باران در کودکی از زیور میترسه چرا الان که بزرگ شده نمیره ازشون شکایت کنه و این همه ثروتو که حقش هست رها کرده و به طرز فلاکت باری زندگی میکنه این دو بخش سریال منطقی نیست.

      پاسخ ها

      • رضا

        خود طاها میگه که عفو خوردم.در مورد باران هم همه آدمها یه جور برخورد نمی کنن.همه قرار نیست اونجور که شما دوست دارین رفتار کنن.

      • بیتا

        آقای رضا منظورت اینه که یهو دولت ترکیه دلش واسه طاها میسوزه و بهش عفو میده ؟؟؟؟؟ بدون هیچ دلیل خاص؟؟؟؟کسی که مجرمه و حکمش حبس ابده در کشور خودش عفو نمیخوره چه برسه در یه کشور بیگانه. و در مورد باران یه همچین دختر شجاعی ازش بعیده که واسه گرفتن حقش بترسه.

      • گل

        انها از پلیس می ترسند که نمی روند شکایت کنند

      • عیسی

        بیتاخانم در مورد طاها که عفو خورده که میشه بهش عفو بخوره اونهم در ترکیه حتما با تبصره ای از قانون ترکیه بالاخره بهش عفو خورده فیلم دیگه و تخیل نویسنده و در مورد باران که گفتی مگه نمی دونستی که باران شناسنامه اش پیش نادر و زیوره ، بعد چه جوری باید بیاد ثابت کنه ؟ در ضمن با کدوم پول بیفته دنبال وکیل و کارهای دادگاه تا بخواد حقشو بگیره؟؟

    • بیننده

      یه کم این فیلم آدم رو خنگ جلوه میده
      با نظر بیتا موافقم.چرا باران الان که بزرگ شده دنبال مال و اموالش نمیره؟ چرا وقتی فرید رو شناخت چیزی نگفت؟ چرا اصلا در مورد فرید تحقیق نمیکنه؟
      و خیلی چراهای دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

      پاسخ ها

      • بیتا

        دمت گرم دوست عزیز.

      • س م ر ب

        به نظر شما آدمی که داره تو خیابونا گدایی می کنه و آس و پاسه می تونه وکیل بگیره و یا حتی بره حق و حقوقشو رو بگیره نمی گن تا الان کجا بودی؟؟؟

    • بدون نام

      من نمیدونم این آدمای بی کس و کار که هیچ فامیلی ندارن کجای ایران زندگی می کنن .
      یارو تو دنیا فقط یه دختر یه خواهرزاده و یه دوست داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    • بدون نام

      خیلی چیز ها توی این فیلم غیر واقعی به نظر می آید مثلا وقتی طاها می فهمه که باران واقعی یکی دیگست و فرید هم یه سر نخ هایی ازش پیدا کرده هیچی نمی پرسه . دنبال باران نمی گرده فقط به حرف فرید اکتفا می کنه و میره دنبال کار خودش . فرید خیلی بی علت باران رو پیدا میکنه و خیلی بی علت ولش می کنه . باران اصلا نمی ره ببینه بر سر خانوادش چی اومده . بعد از بیست سال هنوزم از زیور می ترسه . این ها که به همه گفته بودن باران مرده ولی هیچکس به طاها اطلاع نمی ده که باران مرده . طاها همین طور الکی همه شرکت را میزنه به نام بیتا . مگه تو شناسنامش اسمش نیست که همین طوره به نام اون بشه . اگه شناسنامش جعلیه خوب دیگه به نام اون نیست . اگه جعلی نیست مگه طاها گاگوله که همه چیز را بزنه به نام بیتا . بعضی صحنه ها توی قسمت های مختلف این سریال تکرار میشه . به هر حال این فیلم تونسته ذهن خیلی ها را درگیر کنه از این بابات باید بهش تبریک گفت. به نظرم بهتره این پدر و دختر را یه جوری به هم برسونند . اگه می خوان داستان رو ادامه بدهند بازم میشه یه جوره دیگه ادامه داد ولی این که تا قسمت 39 بخوان این پدر و دختر رو از هم جدا نگه دارند از جذابیت فیلم می کاهه .

      پاسخ ها

      • بدون نام

        آره...
        بعضی جاها واقعا مشخصه برای اینکه سریع به باران نرسن و بتونن کشش بدن چقدر آب قاطیش کردن!
        اصلا طاها چیکارست که با ازدواج بیتا و اون پسره موافقت کنه؟ باید رضایت پدر واقعی باشه! دیگه این بازیا چیه؟
        یا توی صحبت کردن هاشون! بنظرم با اینکه قشنگ از آب در اومده یکم اغراق آمیزه...
        ولی شخصیت باران و اون ترسش از شکیب خوب در اومده بنظرم...
        به هر حال این قسمتش که دارن الکی و آبکی طاها و باران رو از هم دور میکنن خیلی آزار دهنده است...
        ولی با تمام نقص هاش بازی های قشنگی توش دیده میشه و تونسته مخاطب رو به خودش جذب کنه...
        امیدوارم پایان خوبی داشته باشه...

    • زهرا خانوم

      چقدر توی مصاحبه "پارت"،"پارت" میکنن حالم بد شد!! خوب بگن:بخش...!

      پاسخ ها

      • س م ر ب

        زهرا خانوم همه که مثل من وشما زبان فارسی رو پاس نمی دارن بالاخره بعضی ها هم باید گازش بگیرن و پارس کنن به زبان بیگانه!!

    • fatemeh

      با این که مخاطب سریال آوای باران هستم ولی این انتقاد رو دارم که فرید که به شکیب و کیانوش گفته پدر باران برگشته خب چی می شه اگه یه اس ام اس بزنه به خودش بگه شمارشو که داره خب پیش خودش بگه سیندرلا اگه باران نبود ضرر که نمی کنم!

    • بدون نام

      خیلی طاها خنگه واصلا دنبال دخترش باران نمی گرده این واقعا چه پدریه

    • مهدی از کیش

      خیلی خوبه باران و فرید هم دوست دارم اما از کیانوش بدم میاد باران دوست دارم

    • خانومی

      طه تو فیلم فقط نقش مترسک سر جالیز رو بازی میکنه

    • maryam

      ﺑﻪ ﻧﻆﺮﻣﻦ ﺳﺮﻳﺎﻝ ﻗﺸﻨﻜﻲ .ﻭﻟﻲ ﺧﻰﻟﻲ ﻛﺸﺶ ﺩﺍﺩﻥ.

    • zahra

      به نظرمن سریال قشنگیه جداازتمام اظهارنظرهای بچه ها که من هم باهاش موافقم حداقل این سریال باعث شده واسه دیدن عاقبت باران وبقیه نقشها فکرمون کمی مشغول باشه همین که داریم ازیه جایی واسه ساختن سریالهای خوب شروع می کنیم خودش می تونه خیلی خوشحال کننده باشه ولی من تمام نقش های این سریال رادوست دارم حتی آفرین

    • ملی

      وقتی که فریدفهمید چرافورانرفت پیش س
      یندرلا

    • elnaz

      سریال خیلی خوبی هست ممنون

    • علي

      اگه هنوز هم مي خواهند كشش بدن يه پيشنهاد خوب دارم طه بگه آقا من موچم من هنوز مثلا تو تركيه زندانم . يا مثلا نشون بدن كه زيور از خواب بلند ميشه از ترس از دست دادن ثروت اينارو تو خواب ديده . يا مثل ديشب يك سر از اين كارهاي برنزي سفارش بدن و هرشب يك سمينار بزارن تا ساعت يك بعد از نيمش از اين جايزه ها به هم بدن و آخرشم زير نويس كنند كه امشب سريال پخش نميشه كي به كي يا خيلي كارهاي ديگه مثلا پدر و دختر را قسمشون بدين كه بهم نرسن آخه چرا ما ايراني ها تا يك كار مردم پسند ميكنيم خودمن با دست خودمن خرابش ميكنيم . فكر نمي كنيد ديگه اين دوري پر و دختر يك جوراي داره اعصاب مخاطب خورد ميكنه

    • بدون نام

      عهعه

    • علی تهران

      خیلی کشش دادند دارم ازش متنفر میشم

    • رویا

      بیشتر جاها بیننده رو خنگ حساب می کنن به شعور بیننده احترام نمی ذارن الکی کش میدن، یه هفته این بود که فرید میاد تهدید میکنه به طاها میگم زیور زنگ میزنه نادر فرید میره، کلا موضوعش جالبه ولی ایرادای خیلی بزرگی داره،

    • اردشیر

      دوستان فیلم خوبی است اگر هم کشش پیدا میکند به دل نگیرید هدف جذاب شدن فیلم است و بسیاری از فیلمهای ایرانی اینطور هستند جذابیت فیلم به آهنگ زیبای احسان خواجه امیری است

    • سارا

      حميدرضا پگاه و شكيب ضعيفترين بازي رو دارن از همه بهتر هم بازي سام درخشاني و بيتا و سينا هسش.

    • مریم

      خیلی فیلم خوبیه ما عاشقشیم....

    • فاطمه

      شما چقدر گیر می دید خیلی هم فیلم قشنگیه ازتون ممنونم ببینید اخرش چی می شه

    • سبحان

      دوس دارم باران به باباش برسه

    • مصطفی فرخی از گناوه

      بازیگران همگی خوب ایقای نقش کردند, ولی نویسنده داستان رو خوب ننوشته. مثلا" طاها به محضی که آمد بعد از 20 سال همه چیز رو به نام دختره زد پس شناسنامه و DNA چی میشه و مهم تر از آنها وقتی شنید دخترش زنده است و با گداها و اوباش دمخوره اصلا" هیچ اقدامی نکرد . هر پدری که باشه حتی بدترینش بعد از این همه مدت خودش رو به آب و آتش می زنه تا فرزندش رو پیدا کنه. و بدتر از آنها چرا فرید که مامور جمع آوری بچه های خیابانیست شکیب رو به مقامات انتظامی معرفی نکرد تا دستگیرش کنند و باندشو متلاشی کنند. اصلا چرا سریالهای ایرانی رو اینقدر کش مدهند . سریال بیش از 10 قسمت اعصاب خرابیه والله.

    • مریم علیپور

      اون روز خیلی گریه کردم بخاطره باران حتی آجی بزرگ ترم گریه کرد

    • الهام

      فیلم خیلی با احسا سی اما خیلی طولش میدین من فکر می کنم که انجا ی که باران پدر راصدا میکند شکیب با ماشین به باران میزند

    • مریم علیپور

      چرا نظر من و پخششششششششششش
      نمیییییییییییی کنیییییییییی تورو خدا قبول کن

    • آریا از اهواز

      این فیلم ساخته ذهن نویسنده است طبیعی است که چیزهای غیر واقعی در آن اتفاق بیفتد این سریال ۴۰قسمتی است ۳۰قسمت ازش پخش شده است در قسمتی که دیشب پخش شد باران فهمید که پدرش برگشته و برای دیدن پدرش به خانه نادر رفت حالا به نظر شما ۱۰قسمتی که ازش باقی مونده چطور میخوان کشش بدن که دختر و پدر بهم برسن ؟؟؟

    • ستاره

      فیلمش عالیه کار همه خوبه
      واقعا خسته نباشید

    • حکیمه رضایی

      [گل]در این سریال نکات اموزنده ی زیادی وجود دارد.از نقش زیور بخاطر بد رفتاری با باران متنفرم و همچنین از نامردی کیانوش.دوست دارم این سریال به طور قشنگی پایان یابد[قلب]

    • سحر

      واقعاکه صداوسیمااینجوری میخوادمردم روازفیلمهای ماهواره دورکنه باتقلیدکردن ازاوناداره مخاطب جذب میکنه ازفیلم های ترکیه وچرندیات دیگه یادگرفته هی هی هی هی کشش بده اینجورکه معلومه توقسمت31باران وپدرش بهم نمیرسن اگه اگه اگه خدابخوادانشاالله انشاالله توقسمت آخریعنی قسمت40این دونفربهم میرسن.به امیدآنروزالهی به امیدتو.

    • یه آدم

      سلام به همگی.سریال آوای باران بسیار فیلم زیبا و قشنگ هست.طوری که هرکس حتی برای بار اول یک قسمت انرا نگاه کنه حتما قسمت بعدو هم نگاه میکنه...بعضی از دوستان نظراتی دادند که دلیل اون بره دقت نکردن به فیلمه مثلا یه دوستی گفته بود طاها که میخواست شرکت رو به اسم بیتا(باران دروغین)بزنه شناسنامش رو ندیده که اسمش بیتاست؟دوست عزیز اگه دقت کرده باشی زیور به نادر گفت شناسمه باران رو دارم و به جای شناسنامه بیتا ازش استفاده میکنیم...در کل بسیار فیلم جالبی هست از تمامی دستندرکاران این مجموعه و آقای مهران رنجبر و خانم آزاده زارعی تشکر فراوان را دارم.

    • حمید

      سریال قشنگی هست وبه نظرم زیادکش ندادند،فکرمیکنم شکیب باماشین زیرباران میزنه وبقیه سریال باران بامرگ دست وپنجه نرم میکنه،ولی این سریال حقایق پنهان جامعه ماست زندگی این بچه هارو هرروزتوخیابون وسرچهارراه ها میبینیم ولی برای ماپنهان مانده متشکرم

    • نسترن

      هم خیلی سریال رو کشش دادن هم خیلی قسمت هاشو کوتاه نشون میدن ما قبلا فیلمارو یک ساعته میدیدیم الان شده بیست دقیقه ای یعنی اینکه در اصل دارن مردم رو سر کار می گذارند ولی در کل سریال اموزنده و قشنگیه.

    • فاطمه9ساله

      من از نقش بیتا وباران و فرید وزیور خیلی خوشم میاد

    • دیوید

      این سریال واقعا عالیه داستان خوبی داره من به شخصه همه نقش ها رو دوست دارم بخصوص نقش زیور رو که میگه اوا و نادر همشون خوب بازی میکنند .حیف که باران و باباش نمیتونن همدیگر رو بغل کنن ..این سریال واسه هممون پیامهای زیادی داره که باید در زندگیمون بکار ببریم . از بس که جذابه فیلم همه رو مجذوب خود کرده .. صبح تو برنامه زنده رود حمید رضا پگاه گفت چهارشنبه برا فیلم انقدر انتظار کشیدم نداد . واقعا خسته نباشید

    • fatemeh

      سریال قشنگیه امیدوارم آخرش نزنن خرابش کنن که بگیم حیف وقتی که پای دیدنش صرف کردیم!

    • لبخند

      سوسک توله ها خخخخخخخخخخخخ

    • طاها

      میدونید آخر فیلم چی میشه فرید و باران و مرضیه و طاها با هم عروسی میکنند و طاها زیور و نادر نسبت به کارهاشون تا حدودی می بخشد و کیانوش و حامد هم تو شرکت طاها مشغول به کار می شوند شکیب هم به جرم قتل و دزدی به زندان می افتد در آخر بیتا و سینا از هم طلاق میگرند درست می گم عزیزان یا نه؟؟؟

      پاسخ ها

      • زهرا

        یکباره بگو هندی تموم میشه خودتو راحت کن.البته امیدوارم هندی تموم نشه.

    • علی جون

      خوب ند بود:(

    • باران

      خیلی کسس می دید فیلم همش اینه اخرش فرید وباران عاشق هم میشن

      پاسخ ها

      • س م ر ب

        منظور از کسس چیه نکنه کشش بود!!!!!!!!!!!!!!

    • امیرارسلان

      ب نظر من خیلی فیلم جذاب وپربیننده ای هست ولی خیلی تایم سریال کم میباشد

      پاسخ ها

      • سحرناز

        آره واقعا گل گفتی..

    • آوای باران

      فیلم کشش پیدا کرد ببیندگان باران بازهم تو این قسمت به پدرش نرسید فعلا سرکار باشیم تا ببینیم کی دختر و پدر به هم میرسن من که امشب از دیدن این فیلم صرف نظر کردم اعصبام خرد شده

    • سام

      خیلی جالبه طاها سهام شرکت رو مگر نکرد به اسم باران (اون موقع بیتا بود ولی با شناسنامه باران بود ) سهام شد به اسم باران ،حالا چرا سهام به اسم بیتاست؟؟
      هرکس فهمیده به من توضیح بده!!!

      پاسخ ها

      • بیتا

        شناسنامه باران عکس نداشت و رفتن عکس بیتا رو زدن وامضای بیتا پای املاک هس تا طاها بیاد ثابت کنه بیتا دخترش نیست کلی مراحل قانونی داره و خیلی هم طول میکشه تا ثابت شه.

    • حسین

      به نظر من اگررسیدن این دختر و پدر به هم در قسمت چهلم سریال اتفاق بیفته واقعا که آخر اعصاب خردیه
      دیگه شورشو در آوردند میشد این دوتا زود تر به هم برسند وبقیه سریال ادامه پیدا کنه امیدوارم که به خاطر حدس نزدن و غافل گیری بینندگان به آخر سریال گند نزنن که دیگه از هر چه سریال ایرانیه متنفر میشم باران که تا حالا به باباش نرسیده حد اقل به امید یه پایان قشنگ برای این سریال که به پاش نشستیم.

    • وحید

      باران گمگشته باز اید نزد پدر ولی خدایا" تا کی خسته شدیم

    • حسین

      به نظر من اگررسیدن این دختر و پدر به هم در قسمت چهلم سریال اتفاق بیفته واقعا که آخر اعصاب خردیه
      دیگه شورشو در آوردند میشد این دوتا زود تر به هم برسند وبقیه سریال ادامه پیدا کنه امیدوارم که به خاطر حدس نزدن و غافل گیری بینندگان به آخر سریال گند نزنن که دیگه از هر چه سریال ایرانیه متنفر میشم باران که تا حالا به باباش نرسیده حد اقل به امید یه پایان قشنگ برای این سریال که به پاش نشستیم.

    • عیسی درباد

      فیلمش عالیه ، فقط خدا کنه آخرشو خراب نکنن . چون خیلی از فیلمها که شروع به جذب بیننده می کنن و بیننده هم با تمام ذوق و شوق دنبال می کنه یکدفعه آخرش که باید نتیجه بده با بدترین شکل ممکن خرابش می کنن. خدا کنه این اینجوری نشه...

    • زینب

      به نظرمن فیلم جالبی هست باران خیلی قشنگ بازی میکنه. بخاطری که کشش میدن اعصابمون رو خرد میکنن. بابا دیگه چراکشش میدین حوصله دارین ؟خدانکنه آخرشو بد تموم کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    • بیتا

      دوس ندارم سریال هندی تموم شه به نظر من یکی از آدم خوبای داستان باید کشته شه مثلا فرید.یا کیانوش البته به شرطی که دیگه نامردی نکنه و از کارش پشیمون شه.چون حالم از پایان هندی بهم میخوره واز فیلم هندی متنفرم.

    • مصطفی فرخی از طرف نوه ام امیرحسین

      این نظر نوه 9 ساله ام امیرحسین که هر شب میگه باباجان کی باران به باباش میرسه خسته شدم. چرا باران نمیره کلانتری و از پلیس کمک نمیگیره که دوباره او را ندزدند. متشکرم

    • مريلا

      واقعاقشنگه..مخصوصازيورخيلي باحاله...توروخدااينقدوکشش نديد...خسته شديم...بسيارممنون

    • عیسی از شهر صیدون

      مگه میشه طاها بعد از 20 سال برگرده وقتی به تهران میرسه باوجود اینکه همه چیز عوض شده ولی زیاد عکس العمل یا تعجبی نمی کنه! حالا این به کنار : چطور وقتی از فرید میشنوه که بیتا دختر واقعیش نیست و معلوم نیست سر باران چی اومده اینقدر خونسرد و فقط برای لحظاتی حالش گرفته میشه و بعد هم میره تو شرکت و با بیخیالی همه چیزو می سپاره دست فرید تا باران رو پیدا کنه. این با عقل جور در نمیاد.

    • یکی

      دیروز اوای باران تموم شد و من واقعا دلم برای عاقبت ظیور می سوزد وخیلی به خاطرش گریه کردم

      پاسخ ها

      • باران

        شنیدی که میگن: ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسفندان.

    • مین جانگو

      این چه وضعشه هی میگفتن پایان جذاب این بود پایان جذابشون چرا باران که کیانوشو دوست داشت دنبال جسدش نگشت.زیور چرا اینجوری شد اصلا منطقی نیس مگه فیلم هندیه که دقیقا همون بلایی که سر باران آورده باید سر خودشم بیاد.

    • محسن

      سريال خوبي بود ولي بهتر بود بايك مشاور حقوقي مشورت ميكردن چون يك ابهام بزرگ براي بيننده وجود داشت اينكه اموال به نام بيتا زده شده اونم با شناسنامه باران كه طاها خيلي ساده ميتونست اموالشو بگيره اگه بيتا با شناسنامه باران رفته محضر كه مشكلي نيست و اموال به نام بارانه ولي اگر فرضا بيتا با شناسنامه خودش رفته محضر و طاها كه فكر ميكرده اين باران ودخترش آيا اينقدر گاگول بوده كه تو محضر برگه رو نخونده كه به اسم كي ميزنن واقعا نكته گنگ و درعين حال تعيين كنندهاي بود

    • Haniyeh

      سلام و خسته نباشيد ممنون ودست تون درد نكنه واقعا
      اين سريال يك جور واقعيته حداقل برايه pedar ها و مادرها و ما
      جوانان هميشه همين طوره اخرش يا pedar ها و مادرها مقصرن يا
      ما جوانان همين اخه chera خدا نكنه يك خطايي إز ما سر بزنه اينقدر
      الم شنكه ميزارن كه ما جوانان عقده ايي ميشويم واقعا كه خدا نكنه
      ازدواج بكنيم واييييييييييييييييييييييييييييييييييييي بيا و ببينيد che ميكنن
      انكار جنايت كرديم بهشون بي احترامي كرديم حالا بيتا جون
      يك خواستكاريkochek كرده mageh. Cheah وا عصبانيييييييييييي

    • بدون نام

      خخخخخخخخخخخخخخخ

    • کیمیا

      خیلی فیلم زیبایی بود اکثراً بازی های فرید خوب بود

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج