فرستادن این پیغام‌ها به عشق قبلی، ممنوع!

به نظر من ادم نباید خیلی ذهنشو درگیر کنه، هر چی خواستی همون موقع بگو

دلم برایت تنگه،تنگ میشود
اما
دیره
خیلی دیره

اینارو می خونیما ولی پاش بیفته احتمالا گند می زنیم

اگه کسی بخواد برگرده خودش برمی گرده نخواتم برگرده یه عالمه التماسشم کنی بر نمی گرده

نوشتن این جملات خیلی آسونه ولی وقتی تو ی رابطه هستی و در شرایط قرار میگیری همیشه هم نمیشه آنقدر منطقی برخورد کرد و اشتباه نکرد، بالاخره احساسات آدم ها چیزی هست که وجود داره و بیشتر ارتباطات ما آدم ها بر اساس اون شکل میگیره، مهمترین فاکتوری که میتونه به آدم کمک کنه اینه که قبل از اینکه وارد رابطه ای بشه همه جوانب رو بسنجه و با عقلش وارد بشه و خودش رو توجیه نکنه در غیر این صورت آخرش همون گندی میشه که از اولش هم فکرش رو میکردی

یه زمانی فکر میکردم اگه یه روز بدون اون باشم میمیرم
الان دقیقا یک سال و چند ماهه که با هم نیستیم و از هر زمانی هم حالم بهتره،اوایل سخت بود ولی من خواستم و شد
اون موقع که با هم بودیم بدیهاش رو نمیدیدم الان خدا رو شکر میکنم که نشد وگرنه خدا میدونه چی میشد

کسی که خودش بخواد برمیگرده. منکه یه سال پیش به یکی ابراز علاقه کردم که اشنا بود.، بهم گف چیزی بینما نیس و نخواهد بود و رفت. این جملش خیلی منو سوزوند نزاشت من حرفمو بزنم. مطمینم اگه میذاشت من حرفامو بزنم هیچوقت نمیذاش بره. افسوس

من عاشق یکی از فامیلا بودم رفتم بهش گفتم قبول نکرد نزاشت حرفام تموم بشه نصف نیمه گذاشت و رفت، منم ولش کردم ولی هنوز دوسش دارم اما بعضی وقتا یادم میوفته که باید ازش متنفر باشم چون دلمو شکوند

منم بعد از دوسال که با یکی بودم و فک میکردم یه ثانیه بدون اون نمیشه تمومش کردم و انصافا هم خیلی سختی کشیدم اما الان خیلی خوبم و البته تمام راه های ارتباطی رو از بین بردم و نذاشتم حتی یه حرف دیگه بینمون رد و بدل بشه . فک کنم واسه همینم تموم شد وگرنه معلوم نبود چی میشد.....

به مردونگیش قسم خورد ولی خیلی راحت ولم کرد به خودم قول دادم جوری پاشم که به التماس بیفته حیف که لیاقت عشق و نداشت حیف.....

بنظرم ادم باید ول کنه بره
ادم هرررر چقدر هم ‌ عاشق کسی باشه اخرش یروزی میرسه ک دیگه بهش فکر نمیکنه
هر چقدر بیشتر تلاش کنه زودتر فراموش میکنه
تازه بنظرم ادم توب این مدت میتونه گام های بلند تری رو هم برداره چون خودشو بیشتر دوست داره

من به شدت عاشق یکیم اما نمیدونم چجوری بهش بگم، نمیدونم حتی فرستادن واسطه برای زدن این حرف درست هست یا نه، به قدری ذهنم درگیره که ثانیه‌ای نیست که بهش فکر نکنم.

ت

من ۶سال باشخصی دوست بودم وروزگار نگذاشت به هم برسیم
بعدازحدود ۱۰ سال بهم زنگ زد دوباره ونزدیک بود زندگی من وخودش را بهم بزنه ونابود کنه ،باچندتا بچه
حالا من خواهش میکنم وقتی تمام کردید واقعا بی خیال هم بشیدکه خیلی اشتباه دنبال کردن.میوه ممنوه است واقعا

كاش ما ياد بگيريم وقتي يكي نخواستمون تمامش كنيم به زور كه نميشه
طرف شوهر كنه زن بگيره هم ول كن نيستن بخدا زشته اگه ميخواستت كه تو دوران مجردي راحت تر برميگشت كاش بفهميم باپيام و شعر و يادآوري زجرش نديم و فكر نكيم حس خوبي به طرف داديم كه هنوزم با اينكه شوهر داري بچه داري دوست دارم يا برعكس بخدا نفرت انگيزه اين كار

عشق در دل ماند و یار از دست رفت ...

آسونترین کار دنیا بستن چشما روی دنیا و آدمهاست.

شایلین جون اون تقصیری نداشته؛دوجنسه بوده.خودتوعشقه.من ۱۰ سال پای یه نفربودم الان نزدیکای ۴۰سالمه ،همه خواستگاراموردمیکردم.خوشگل ،تحصیل کرده،وفادار،خانواده خوب؛مادرش برگشت به من گفت بگودوسش نداری میخوام عروسم خواهرزاده خودم باشه.منم گذاشتمش کنار به همین راحتی.

آنکس که مرا نشاط و مستی داد
آنکس که مرا امید و شادی بود
هر.جا که نشست بی تأمل گفت
او یک زن ساده لوح عادی بود
می سوزم از این دو رنگی و تزویر
یکرنگی کودکانه می خواهم
ای مرگ از آن لبان خاموشت
یک بوسه ی جاودانه می خواهم
رو پیش زنی ببر غرورات را
کاو عشق تو را به هیچ نشمارد
آن پیکر داغ دردمندت را
با عشق به روی سینه نفشارد
ای زن که دلی پر از صفا داری
از مرد وفا مجو مجو هرگز
او معنی عشق را نمی داند
راز دل خود به او مگو هرگز هرگز

یه سوال چرا من عاشق نمیشم؟
مغرورم نیستم

از تمام راز ورمز های عشق
جزهمین سه حرف
جز همین سه حرف ساده ی میان تهی(ع ش ق)
چیز دیگری سرم نمی شود
من سرم نمی شود
ولی
راستی
دلم
که می شود

منم تو سن نوزده تا بیست و دو عاشق یعنی چی بگم عاشق و دیوانه وار یک نفر بودم خیلی خیلی دوستش داشتم همش تو خواب و رویای اون بودم امّا وقتی آمد خواستگاری من را نپسنید بلکه خواهرم را پسندید..این کار به خواهرم بر خورد...خواهرم از من زیباتر هست هرکسی می آمد خواستگاری من وقتی خواهرم را می دید اونو می پسنیدند نه من را..‌تا جایی که شکسته شدم من چهره ی معمولی دارم هیچ وقت آرایش نمی کنم همین ساده بودن را دوست دارم..بعد از آن موقع ها دیدم و فهمیدم که مردها دنبال زیبائی هستند و من تصمیم گرفتم به عشق و عاشقی و ازدواج فکر نکنم و سرم تو درس باشه..الانم تو سن بیست و هشت هستم و شاغل رسمی در بیمارستان ...از همه چیز همه راضیم خودم مستقل زندگی می کنم همیشه هم در بیمارستان هستم و فقط و فقط خدمت رسانی به آدم ها زندگیم را پیش می برد..و آن کسی را که دوست داشتم با یک نفر دیگه ازدواج کرد و حتّی عروسیش هم ما را دعوت کرد و الان اون کارش مکانیک هست و همین....من آن زمان ساده لوح بودم فکر می کردم ازدواج چیز بزرگی هست بچه دار شدن یا لباس عروس پوشیدن و این رویاها ...الان به آن روزها که فکر می کنم از خودم خجالت می کشم تا الان هم هیچ دوست پسری نداشتم و همیشه با دلم با خدا بود و اینکه پاک باشم تا از من راضی باشد. امّا بگم که عشق معجزه زندگی هست متأسفانه باید بگم من واقعاً دوستش داشتم و هنوز در خاطر من هست امیدوارم خوشبخت بشه....و اینکه من دقیقاً مخاطب همان بیت شعر هستم که میگه من همانم که پسنید و پسنیده نشد....ان شاءالله عاشقان واقعی به هم برسند. و حتّی وقتی به هم نرسیدند و هر کدام رفتند زندگی خودشان..دیگر برنگردند و زندگی دو نفر دیگر را خراب نکنند..از خدا بخواهید که کسی را که مال شما نیست سر راه زندگیتان سبز نکند..و ان شاءالله همه به قسمت خود برسند و اگر نرسیدند صبر کنند که خدا تو قرآن گفته که این دنیا نشد قطعاً آن دنیا بهترینش را به شما خواهد دهد...و این دنیا جادوانه نیست ارزش ندارد به خاطر عشق قبلی. ، بخواهید زندگیتان را نابود کنید.

سلام لطفا اونایی که تجربه کردن جواب بدن خواهش میکنم
من سال 96 پسردایم رو دیدم و عاشقش شدم پسرداییم یه سال از من بزرگه .مجبور شدم از هر جایی که شده شمارشو پیدا کنم بعد 6 ماه تو تلگرام باهاش حرف میزدم بعد دو ماه گف که من به تو هیچ حسی ندارم و عاشق یکی شدم بعد دیگه من باهاش قطع ارتباط کردم .ولش کردم درواقع عشق من یک طرفه بود .حالا میخوام بدونم ایا اون ممکنه نظرش عوض شه و برگرده ؟؟ اخه هنوزم دوسش دارم

هانیه،هانیه،هانیه جان:
نظرش عوض نشده،اگه شده بود بهت میرسوند.