اینبار استقلال مجیدی را قال گذاشت
فرهاد مجیدی برای هدایت استقلال انتخاب نشد تا با یک پست اینستاگرامی گلایهآمیز بهنوعی از این تیم خداحافظی کرده باشد.
فرهیختگان: فرهاد مجیدی برای هدایت استقلال انتخاب نشد تا با یک پست اینستاگرامی گلایهآمیز بهنوعی از این تیم خداحافظی کرده باشد. در این مطلب روایتی از چند سکانس با محوریت فرهاد مجیدی و بزنگاههایی که او دست استقلال را در پوست گردو قرار داد، انتخاب کردیم و آن را بدون مقدمهای خاص به نگارش درمیآوریم تا در پایان هواداران استقلال که فرهاد مجیدی را حتی بیشتر از نام بزرگ استقلال دوست دارند، نتیجهگیری لازم را انجام داده و به عمق ماجرا پی ببرند.
در این گزارش از بین رسانههای مختلف تاریخ را ورق زده و به آنچه شاید در پایان دلخواه هواداران استقلال (بخوانید فرهاد) نیست، رسیدیم.
سکانس اول: سال 77
در سال ۷۷ فرهاد مجیدی در مصاحبهای پرسروصدا خطاب به هواداران استقلال گفت: «استقلالیها رخصت، میروم پرسپولیس!» پس از این اظهارنظر جو استقلال ملتهب شد و فتحاللهزاده سعی کرد به هر قیمتی جلوی حضور فرهاد را در پرسپولیس بگیرد. آن زمان امیر عابدینی، مدیرعامل پرسپولیس بود و میخواست به هر قیمتی مجیدی را سرخپوش کند ولی استقلالیها هم نمیخواستند ستاره جوان تیمشان را از دست بدهند.
از این ماجرا مدت زمان زیادی سپری شده، اما نگارنده بهخوبی اتفاقات آن زمان را به یاد دارد؛ اختلاف حجازی و مجیدی نزدیک بود به قیمت جدایی ستاره وقت آبیپوشان و پرسپولیسی شدنش تمام شود، اما درنهایت در ۳ روز همهچیز ختم به خیر شد تا مجیدی استقلالی بماند. پس از کشوقوس فراوان سرانجام مجیدی با مبلغی حدود ۲۰ میلیونتومان یک فصل دیگر هم در استقلال ماند تا خیال هواداران آبی راحت شود.
این درحالی است که در آن مقطع گرانترین بازیکن استقلال نهایتا ۸،۷ میلیون میگرفت ولی فتحاللهزاده ۲۰ میلیونتومان به او داد تا پرسپولیسی نشود و البته حجازی هم رضایت داد ستاره جوانش برگردد.
سکانس دوم: 29 آذر 90
فرهاد مجیدی خیلی زودتر از آنچه هواداران آبیپوش استقلال فکرش را بکنند، از جمع کهکشانیها جدا شد و قرار بود برای ادامه مسیر فوتبالی خود به کشورهای حوزه خلیجفارس سفر کند. تابناک آن زمان نوشت: «ماجرا از همان اول فصل آغاز شد. وقتی فرهاد مجیدی پس از چند جلسه تمرین بدنسازی، راهی امارات شد، همان موقع بسیاری گفتند اختلافاتی در درون تیم ایجاد شده؛ اما بعدها فرهاد گفت برای کارهای شخصی به امارات رفته بود.
برای کارهای شرکتش و البته برای دخترش. هیچکس نمیتواند بداند فرهاد مجیدی و دخترش تا چه اندازه به هم وابستهاند. او پس از چند روز حضور در امارات، به تمرینات برگشت تا با حضور فرهاد و ملیپوشان، تمرینات کاملا جدی شود. البته همه متوجه شدند که دل فرهاد پیش دخترش مانده و او نگران بهانههایی است که دختر فرهاد برای پدر میگیرد. حالا کمکم باید باور کنیم که کاپیتان فرهاد دارد از تیم استقلال مىرود.
حالا دوراهى زمانه سراغ فرهاد آمده، مىگویند بهانهاش است که به دلیل فرزندش قصد رفتن کرده، اما چرا حالا؟ اگر بهانه بود، زمان مناسبترى هم وجود داشت. فرهاد استقلال رویاهاى شیرینى داشت و دارد؛ او هم مثل همه هواداران مىخواهد جام قهرمانى را خودش بالاى سر ببرد، چون هیچکس به غیر از مجیدى استحقاق آن را ندارد.
پس از پایان بازی با نفت تهران و قهرمانی در نیمفصل نخست، بازیکنان استقلال که چند روز پیش از احتمال جدایی ناگهانی فرهاد مجیدی و پیوستن او به تیمهای اماراتی باخبر شده بودند، در رختکن نشسته بودند تا سخنان کاپیتان را بشنوند. فرهاد مجیدی اما ساکش را برداشت و بدون توجه به اطرافش آماده رفتن شد.»
فرهاد درست در زمانی که عنوان بهترین گلزن تاریخ استقلال را به دست آورده بود و درحالی که استقلال در نیمفصل با ۶ امتیاز از سپاهان پیش بود، از این تیم جدا شد تا هم قهرمانی استقلال از دست برود و هم عنوانی که بهسختی آن را به دست آورده بود. جالباینکه او به بهانه دخترش استقلال را به مقصد امارات ترک کرد و سر از قطر درآورد!
سکانس سوم: 7 آبان 92
مجیدی در تاریخ هفتم مهر ۱۳۹۱ با انتشار نامهای، خداحافظی خود با دنیای فوتبال را اعلام کرد. اما ۸۱ روز پس از خداحافظی از فوتبال، در بامداد ۲۸ آذر ۱۳۹۱ با قراردادی ۵/۱ ساله بار دیگر به استقلال پیوست و در هفتم آبان ۹۲ در بازی استقلال مقابل مس کرمان در دقیقه ۸۸ بازی بعد از تعویض با نیکبخت واحدی به آغوش امیر قلعهنویی رفت و پس از دور افتخار و بوسیدن چهارگوش مستطیل سبز رسما از دنیای بازیگری فوتبال وداع کرد. او پس از خداحافظی در کلاسهای مربیگری درجه C در انگلستان شرکت کرد. در همین سال هم استقلال فرصت خوبی برای قهرمانی داشت، اما همهچیز به یکباره با خداحافظی مجیدی از هم پاشید تا آبیها از کسب یک قهرمانی دیگر نیز محروم شوند.
سکانس چهارم: 14 دی 97
فرهاد مجیدی شماره ۷ محبوب آبیها که گلهای خاطرهانگیزی برای این تیم به ثمر رسانده، بعد از مذاکرات طولانیمدت با مسئولان باشگاه استقلال و وینفرد شفر بهعنوان مربی تیم استقلال انتخاب شد. مجیدی که سابقه کار با شفر را دارد بعد از جلسات متعددی که با این مربی و مسئولان استقلال داشت بهعنوان دستیار این مربی از نیمفصل دوم روی نیمکت آبیپوشان نشست. فرهاد بهعنوان آلترناتیو شفر سرانجام با اخراج این مربی کار را بهعنوان مرد اول استقلال در اختیار گرفت، به این امید که فصل بعد هم سرمربی این تیم باشد اما... .
سکانس پنجم: 27 اردیبهشت 98
مجیدی پس از پایان بازی استقلال با سپیدرود در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت: «خوشبختی را در استقلال خیلیزود تجربه کردم، ستاره بودم و میلیونها نفر من را دوست داشتند. همیشه قراردادهای میلیاردی بسته شده و هیچ نتیجهای هم حاصل نشده است. موضوع تلخ این است که شخصیت استقلال در دهههای گذشته درحال از بین رفتن بوده است. فوتبالیستهای ما همه بچههای خوبی هستند، اما اگر میخواهیم شخصیت فوتبالی را به بازیکنان منتقل کنیم، باید ساختار باشگاه درست شود.»
فرهاد که خود را در قالب قهرمان استقلال تصور میکرد هنوز هم هیچگاه به این موضوع اشاره نکرده که چرا آن زمان که ستاره بود و میلیونها نفر او را دوست داشتند از این تیم دو بار بیدلیل جدا شد تا جایی که حتی یکی از هوادارانش نیز به خاطر خداحافظی بیموقعی که انجام داد جانش را از دست بدهد.
سکانس ششم: 20 خرداد 98
مجیدی بعد از توافق با مدیران تیم ملی امید در صفحه شخصی خود در اینستاگرامش نوشت: «دوباره در آستانه خداحافظی از استقلال قرار گرفتهام، شادمان و شاکرم که در آزمون به غرور گردن برافراشتن سربلند بیرون آمدهام؛ چراکه سخن و عمل ناحق را نپذیرفتم، بر اصولم پای فشردم، به امید اینکه در روزگار دیگری به این خانه برگردم که شرف معنا داشته باشد، حرمت معنا داشته باشد، که شأن، منزلت، معرفت و انسانیت معنا داشته باشد. فرصت بسیار است، به اعجاز جوانی و رویاهای جوانان این مرز و بوم بسیار امید دارم که همه آنچه را که ما نتوانستیم، آنها محقق کنند.»
مجیدی اما نگفت آیا آن زمانی هم که از این تیم رفت، آیا شأن، منزلت و معرفت معنایی نداشت تا بماند و برای سربلندی استقلال و ۲ قهرمانی دیگر با این تیم با پیراهن آبی تلاش کند؟
سکانس هفتم: توهم یک نماد
در تاریخ باشگاه استقلال اینطور ثبت شده است: «دو بار استقلال فرهاد را برای قهرمانی میخواست اما او نماند و حالا فرهاد، استقلال را برای خودنمایی روی نیمکت میخواهد. او برای جاهطلبی و زیادهخواهی بدون اینکه کارنامه مشخصی در بحث مربیگری داشته باشد میخواهد بعد از ۶ فصل ناکامی، باز هم این تیم را اسیر آزمون و خطا کرده و برای هفتمین سال پیاپی ناکام بگذارد. در آن سالها فرهاد به پای استقلال نماند و این روزها بحق، استقلال نمیخواهد به پای مربی تازهکارش بماند.
قضاوت با طرفداران استقلال، اما اگر مجیدی احساس میکند به خاطر ایجاد یک نماد در استقلال نسبت به تمامیت این تیم حق دارد و استقلال و استقلالیها زیر دین او قرار دارند، سخت در اشتباه است، اما با این حال فرهاد نباید خیلی هم ناراحت باشد. او باید مسیر گذشتگان را طی کرده و در تیمهای مختلف فولادآبدیده شود و بهعنوان ذخیره و گنج باشگاه استقلال در آینده در بهترین زمان ممکن به این تیم اضافه شود. به قول حافظ: «دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت/ دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور.»
نظر کاربران
خخخخخخخ از بی کسی گربه رو کردن مونسی(اسطوره) خخخخخخخ
من ۱۷ساله استقلالی ام
خیلی هم متعصب اما برعکس خیلی از استقلالی ها از اول دلم بامجیدی صاف نبود
استقلال قربانی زیاده خواهی و باندبازی شده
هیچوقت استقلالمون اینجور نبوده
نفرین به باعث وبانی ها
نفرین به فتحی و خطیر ورحمتی و مجیدی
آقای مجیدی ساده لو یک ابزاری بود که بخاطر فرصت طلبی ایشان برای کسب سر مربیگدی و تسویه حساب شخصی از قبیل برخورد با رحمتی و... بکار بردنو و نیز سکوت و چراغ سبز با معنای آقای مجیدی در مقابل برخورد زشت با آقای شفر خود آقای مجیدی باخث همه این مشکلات شد.
کیسه کش دوپینگی
در اینکه شما ضد استقلال هستید شکی نیست تمام مطالب شما کل ماجرا نیست پشت پرده آن مسائل ی هست که خود مجیدی باید افشا گری کنه بخشی از آن را مظلومی سربسته همان زمان توضیح داد الان اگر فتحی و خطیر سرسپرده مجیدی سرمربی با اختیارات تام میکردند با توجه به بی پولی که از طرف وزارت برای استقلال هست با همین جوانان و حذف باند بازی درون تیمی طی دو یا سه سال تیم رؤیایی ساخته میشد اگر شماها میذاشتین
پاسخ ها
ایا همه نظر ها باید تایید بشه بعد ثبت بشه پس این نظرات چرت و پرت چيه ثبت شده
ادمین لنگی
هوچی گر
اگه شرف داشتی از فساد برانکو و تیمت هم می نوشتی
شب و روز کارت شده مطلب تفرقه افکنانه نوشتن در مورد استقلال
اگه شرف داری این پیام رو هم ثبت کن
دقیقا لنگی هستی که این رو نوشتی مرسی
فرنازلاشی،حقشه این اشغال ،دوتاقهرمانیوپروند
این آقا چه رزومه ای داره تنها رزومه اش تغییر اسمش بپد که شد الفرهاد
چیزی که عوض داره گله نداره!!
این هم از اسطوره پفکیه اس دق لالیها...برترین ها هم با این نوشته هم یار و پیمان وزارت ورزش و فدراسیون و سازمان لیگ و دولتی ها شد...پذیرفتن حقیقت سخته اما کمک میکنه راه درست رو انتخاب کنیم.اسطوره یعنی ناصر خان،منصور خان،جباری،فریبا،زرینچه،فکری،پاشازاده و ...
بی شرفی هم حد و مرز دارد اما نه برای نویسنده این متن سراسر عقده ای
خیلی سوزش داشتی از فرهاد
من استقلالی شدیدم وخیلی هم روتعصب دارم ولی الان هرچی گفتین درست درسته مااستقلال روبیشترازمجیدی دوس داریم اون زمان خیلی به تیم ضربه زدنه یک باربلکه دوسه بار
چه باشگاه مسخره ای
با ۳۰سال سابقه تاجی دو آتیشه هیچگاه مجیدی را تاجی نمیدانم،حجازی و پورحیدری و جباری و روشن کجایند که مجیدی مدعی محبوبیت شده