امام حسین، پارتی نمیخواهد
دو ردیف صف تشکیل شده است؛ خانم ها جدا، آقایان جدا، روبهروی هم و نقطه شروع صف هم مقابل درِِ کوچکی است که داخل آن، یکی ایستاده و مامور قفل در است تا اگر آشنایی را بیرون دید به داخل راه بدهد و البته اجازه ندهد غریبه ها وارد شوند.
ایرنا: دو ردیف صف تشکیل شده است؛ خانم ها جدا، آقایان جدا، روبهروی هم و نقطه شروع صف هم مقابل درِِ کوچکی است که داخل آن، یکی ایستاده و مامور قفل در است تا اگر آشنایی را بیرون دید به داخل راه بدهد و البته اجازه ندهد غریبه ها وارد شوند.
ظهر تاسوعاست، چنددقیقهای از اذان ظهر گذشته و هر لحظه طول صف بیشتر میشود اما هنوز توزیع غذا برای مهمانان امام حسین که بیرون در منتظرند را شروع نکردهاند.
آشنایانِ کسانی که غذا را طبخ کردهاند یکی یکی داخل میروند و کیسه به دست همراه با چندین پرس غذا بیرون میآیند، پشت سر هم، هر دو دقیقه یکی وارد و دیگری خارج می شود و منتظران همچنان ایستاده در صف هم به آنان که با پارتی چندین غذا گرفتهاند خیره، نگاه میکنند.
صدای نفر جلویی من بالاخره در میآید، صدا که نه البته به معنای اعتراض و آنگونه که به گوش دست اندرکاران برسد، وقتی سوال میپرسم که کی توزیع میکنند، در حالی که یک ظرف غذای نذری در دست دارد و آمده تا اینجا هم غذای نذری دیگری بگیرد ادامه میدهد: در خیابان بغلی دو ساعت ایستادم تا تونستم یک ظرف غذا بگیرم اما اونجا هم مثل همینجا، یکی یکی خارج از صف میرفتند داخل و با چند پرس غذا بیرون میآمدند.
اینجا هیات، حسینیه یا تکیه عزاداری نیست، یعنی سردر یا پرچمی ندارد، در کنار چند مغازه واقع در یکی از میدان های شرق پایتخت، یک در که معلوم نیست متعلق به واحد تجاری است یا مسکونی هرسال تاسوعای حسینی ناهار می دهد؛ این را مغازه داران کناری این در می گویند.
یکی از مغازه داران که می بیند صف مقابل مغازه اش دارد به چندین متر می رسد می گوید: دو ساعت دیگه هم توزیع غذا شروع نمی شه.
وقتی یکی از آشنایان فردی که نذری می دهد از در خارج می شود و در نیمه باز است، سرم را داخل می برم و با لبخند می پرسم: به مهمانان خودتان که خوب می رسید، کی به مهمانان امام حسین غذا می دهید؟ جوان دربان پاسخ می دهد: حدود ۲۰ دقیقه دیگر شروع می کنیم، اول باید همه غذاها را بکشند.
چند دقیقه نشده که همان مغازه دار که به ما می گفت دو ساعت دیگر هم توزیع غذا شروع نمی شود، از داخل همان در بیرون می آید، حدود هفت پرس غذا در سه کیسه پلاستیکی سفید در دست دارد و وارد مغازه اش می شود اما این بار دیگر به صورت ما نگاه نمی کند، توصیه ای ندارد و توقف هم نمی کند.
بانویی از داخل صف زنان می گوید: قربان امام حسین، انتظار برای غذای حسین عین عبادت و شفاست؛ ادامه می دهد: اگر نذری حسین را گدایی هم کنیم اشکال ندارد، برای گرفتن نذری آمدیم دیگر باید تحمل هم داشته باشیم.
۲۰ دقیقه هم می گذرد اما همچنان خبری از توزیع غذا برای مهمانان امام حسین نیست و همانطور طبق روال، تک تک کسبه میدان یا دیگر افرادی که شناخته شده هستند داخل می روند و موقع بیرون آمدن هم سریع بیرون می پرند و به چشمان افرادی که در صف ایستاده اند حتی نگاه نمی کنند و سریع دور می شوند.
یکی از پشت سر من می گوید: پارتی بازی همه جا هست، حتی در هیات عزاداری، گرچه قربانش بروم آقا امام حسین پارتی نیاز ندارد و همه را طلبیده اما ظاهرا اینجاها هم پارتی کارساز است. سپس خندهای میکند به نشانه اینکه طبیعی است اگر نذری میخواهیم که میخواهیم برای تبرک، باید منتظر بمانیم و این انتظار قابل تحمل است.
یکی دیگر اما سعی دارد موضوع را فراتر و از بعد اجتماعیتر و مرتبط با حقوق شهروندی ببیند، از عقب تر ادامه می دهد: همین الان اگر ما هم متولیان نذری را می شناختیم می رفتی،و می گرفتیم و خیلی راحت بیرون می آمدیم مثل همین افراد؛ خیلی ها که از رانت و پارتی بازی و ... در کشور گلایه می کنند، وقتی خودشان دستشان به جایی برسد، هرجا برای هر کاری ولو کوچک، خیلی راحت از حق دیگران تجاوز می کنند و به فکر خودشان هستند.
البته این انتقادها آنقدر در فضایی پر سر و صدا مطرح نمیشود که بخواهد بینظمی ایجاد کند یا به گوش متولیان نذری برسد؛ انگار عشق امام حسین اجازه بروز ناراحتی نمیدهد. شاید اینجا در مهمانی امام حسین تنها جایی باشد که پارتی بازی صدای اعتراض کسی را آنچنان مثل سایر جاها در نمیآورد.
به سخن آن فرد منتقد فکر میکنم و میبینم درست میگوید؛ رانت و پارتی بازی که فقط مربوط به رقم های بالای میلیاردی و کارهای آنچنانی نمی شود، همین نکات ریز حقوق شهروندی هم در رفتارهای ما می تواند محل تامل باشد و بارها دیده ایم همین شهروندان و خود ما که بارها از رانت و پارتی بازی در هرجایی گلایه مندیم، وقتی نوبت به خودمان می رسد خیلی راحت از کنار موضوع می گذریم یا به هر طریقی توجیه میکنیم.
ماندهام بیشتر بمانم یا از صف خارج شوم. اجازه نمیدهم این پارتی بازی متولیان توزیع غذای نذری ناراحتم کند زیرا به یاد چند شب پیش میافتم که رفته بودم یکی از حسینیه های مرکز شهر برای تهیه گزارش که وقتی گزارش ما تمام شد، مسئولان آشپزخانه آن هیات، غذای نذری ما را دادند دستمان تا با خودمان به منزل ببریم و من آن غذا را در حالی پذیرفتم که توزیع عمومی غذا هنوز شروع نشده بود چون عزاداری ادامه داشت.
آن شب البته هنوز صفی مقابل آشپزخانه هیات برای دریافت غذای نذری شروع نشده بود اما حالا اینجا ظهر تاسوعا به یاد آن شب می افتم که چطور توانستم غذا به دست از کنار عزاداران رد بشوم؛ از خیر نذری میگذرم گرچه توزیع عمومی نذری هم هنوز شروع نشده و جرقه ای در ذهنم می خورد که چند هیات دیگر را هم بروم و ببینم که آیا این مساله عمومیت دارد یا خیر و زود قضاوت نکرده باشم.
حدود ۱۵ هیات را در دو ساعت می گردم، نکته جالب اینکه در هیچکدام نمی توانم پس از انتظار چند دقیقه ای غذایی نذری دست و پا کنم.
در همه آنها صف تشکیل شده اما افرادی لابه لای صف ها با هماهنگی مسئولان هیات اجازه داخل شدن دارند و با چند پرس غذا خارج می شوند.
هرچه بیشتر به سمت جنوب شهر میروم، بر تعداد حاضران منتظر در صف افزوده و شکل صف ها هم عوض می شود. اگر در دیگر هیات ها افراد به صورت منظم پشت سر هم در صف ایستاده بودند، در مناطق پایین تر صف منظمی دیده نمی شود، همه به سمت در هیات هجوم آورده اند و یکجا تجمع کرده اند و هرکس زورمندتر باشد شاید بتواند زودتر نذری بگیرد.
چند منطقه جنوب شرق پایتخت را می گردم در هیچکدام از هیات ها یک غذای نذری هم نمی توانم پیدا کنم مگر آنکه حداقل یک ساعت در صف بمانم.
در ادامه تهیه گزارش مسیرم به میدان شوش می رسم. از هیات خبری نیست اما بالاتر از میدان و نرسیده به جایگاه پمپ گاز، خودرو شاسی بلند و سفید رنگ هیوندا ایستاده و عده ای مقابل در عقب آن تجمع کرده اند.
از ماشین پیاده می شوم و جلو می روم؛ فردی قصد توزیع غذای نذری داشته و به اینجا آمده تا در میدان شوش غذایش را توزیع کند. اینجا خلوت تر است و اگر منتظر بمانم حتما می توانم یک غذا بگیرم اما می بینم نمی توانم خودم را راضی کنم که از این غذا بگیرم چون صاحب نذری، غذایش را با نیت خاص و برای جامعه هدفی که خودش در نظر داشته آورده تا توزیع کند و به گمانم من جزو آن دسته از اعضای جامعه هدف او نیستم، احتمالا.
به حرکتم به سمت بالای میدان ادامه می دهم و حوالی پل ری به یک تکیه دیگر بر می خورم. تعدادی نوجوان، غذا و نوشابه به دست ایستاده اند، پیاده می شوم و چند دقیقه ای منتظر می مانم تا اینکه میبینم اینجا هم امام حسین نطلبیده است. صدای یکی از نوجوانان معترض پشت درهای بسته، اینجا به نشانه اعتراض بلند می شود و یکی از مسئولان هیات در را باز می کند تا جوابش را بدهد و می شنوم که می گوید: اگر در عزاداری هیات بودی و مشارکت داشتی حالا داخل بودی. به نظر می رسد بقیه غذای نذری را گذاشته اند برای عزاداران همان هیات که داخل ساختمان که به گاراژ یا واحد تجاری بیشتر شبیه است غذایشان را میل کنند.
تا نزدیکی ساختمان مجلس شورای اسلامی بالا می آیم و دیگر خبری از هیات نیست، تا در ضلع شمالی مجلس یک هیات در حال توزیع غذاست و خلوت اما وقتی در را باز می کنم می گوید: تمام شد.
می خواهم حرکت کنم و از خیر ادامه گزارش هم بگذرم که در ضلع شرقی ساختمان مجلس چشمم به مردی میانسال می افتد؛ غذای نذری در دست دارد و پای هر درخت می رسد، یک مشت برنج زیر آن می ریزد؛ شاید برای پرندگان تا آنها هم از سفره امام حسین بی بهره نمانند.
نمی دانم آن مرد پارتی داشته و غذایش را سریع گرفته یا ساعت ها در صف ایستاده و حقوق شهروندی دیگران را رعایت کرده تا نذریاش است را بگیرد اما این را می دانم که یک لحظه به حال او غبطه می خورم که در اینهمه همهمه شهر، پرندگان خدا را از یاد نبرده است.
نظر کاربران
همه نمک گیر حسین هستیم نیازی به این چیزها نیست
متاسفانه ما از قوم عاد و ثمود هم بدتریم با این تفاوت که ادعامون از اونها هم بیشتره!
این همه خرج میکنند خدا قبول کند ولی با آن کارهای زشت پارتی بازی همه خرج هدر میرود چون امام حسین بخاطر عدالت شهید شد پس بیایید کاری نکنیم که زحماتمان به هدر رفت
چطور میتونید برای یکی دو پرس غذا یه ساعت توی صف بایستید به بهانه ی تبرک. از خیرش بگذرید و خودتونو آزاد کنید. عزاداری تبدیل شده به صف غذا.
توزیع غذای نذری باید عادلانه باشد
توزیع غذای نذری باید عادلانه باشد
خوب خاک بر سر کسی که اینجوری خودش را تحقیر میکند باور کنید همه کسانی که در صف اینجور جاها می ایستند احتیاجی ندارند، اون بیچاره ای که احتیاج دارد هیچوقت تو این صف ها نمیره، همه چی شده برای نمایش و چشم و هم چشمی، ملت نمیدونم چرا اینقدر بی عزت نفس شدن خاک بر سرمان، اگه قحطی بشه چی میشه؟!!!
خاااااااک تو سر کسی که صف وایسه واسه نذری.
پاسخ ها
ملت گشنه نیستن واسه غذا اون غذا متبرکه چون به نیت امام حسین هست
من اهل خوزستانم اوضاع نذری دادن در شهر ما با وجودی که شهر مذهبی هست باند بازی وهیت بازی هست چند روز قبل از نذری دادن بخصوص روز عاشورا کوپن به هیت ها میدن همشون هم محله ودوستان خودشون هستن به ادم های که کوپن غذا ندارن اصلا غذا نمیدن خیلی فرق به عزاداران حسین میدن
دیشب. شب عاسورا مردم روسرهم ذیختند براغذا پارتی فراتراز .....وجیغ وداد زنان از طرفی وهجوم مردان ار دروذبوار برای مردمی که ادعای فرهنگ مبکنند بعیداست انهم در استانی که از لحاط ثروت سوم هست.مقایسه باشهر کربلا تفاوت از زمین تا نزدیک کره ماه است
فکر نمیکنم هیچ کس زمانی که نذر میکنه مثلا اینجوری بگه که یا امام حسین اگر مشکلم حل شد هر سال غذا نذر میکنم برای دوستان و آشنایان و عده ای به خصوص برای چاپلوسی .. اما در عمل میبینیم که خیلی از آدما دقیقا غذای نذری که درست میکنند رو فقط برای عده ای خاص اول کنار میگذارند و اگر چیزی باقی ماند اون هم با یه نگاه پر از منت به غریبه ها نقدیم میکنند و این نوع نذری از ریشه اشکال داره ..نذری رو میبریم برای کسانی که میدونیم هر روز بهترین غذاها رو میخورند اون هم برای خود شیرینی و اصلا توی نیتشون خبری از حسین نیست .. وای به حال ما مردم که هیچوقت عملکردمون خدایی نمیشه ..یا طرف دعوتی میده و فقط مثلا ریُس هاشو دعوت میکنه و کسانی که بهشون نیاز داره ... این رسم مردانگی زیستن نیست
تبرک....!!! جامعه هدف درستش هم همینه جامعه هدف نه شکم سیر ها و غیره
ان شاءالله جواب این مقاله ات را میگیری نترس با دستگاه امام حسین خیلی ها خواستن در بیوفتن اما ور افتادن
شماهام بدبختین که واسه غذا میرید توی صف، شما منو یاد همون ماشینایی میندازین که واسه یه باک ارزونتر صف میبستن
سلام و درود
ژن پارتی بازی یکی از ژن های ما ایرانی ها ست .
تنها تفاوتش شدتش هس .
البته بگما ژن های دیگه ای هم داریم
ژن خود خواهی
ژن حرص و طمع
ژن خود برتر بینی که همون ژن عقل کل هس
این ژن ها از اصلی ترین ژن ها هس
حالا بماند که بعضی از ژن های حسادت و زیر اب زنی و خود شیرینی و از اینجور ژن ها هم داریم
به نظر من زشت ترین صحنه در ایام محرم صفوف نذری است و بدتر از آن بی احترامی نذری دهنده و صد برابر بدتر تحمل و قبول بی حرمتی از طرف مردم است. به امید روزی که مردم شان و احترام خودشان را به یک وعده غذا نفروشند.
کدوم نذری !؟فعلا گدایی شده وحقارت
کی این صف هاتو ایران تموم میشه خدا میدونه! واسه هرچیزی دوست داریم صف ببندیم
اگه غذاتبرکه خو بذارید یک بدبخت که به نون شب محتاجه بگیره نه اینکه چندقابلمه به زوربیگیریدوآخرشم بریزین توسطل آشغال! اونایی هم که نذر دارن اگه میخوان به دوست وآشنا بدن خو درخونه روببندن باهم میل کنن چرا الکی ادای خیرها رو درمیارن!؟
امام حسین راضی نمیشه همسایت گشنه باشه شما غذاروبدی واسه پارتی پیداکردن "مسلمون"
اینجا بوشهر هم همینجور است بعد از کلی معطلی می گویند تمام شد؟