قرار نیمهشب در گورستان مخوف
طبق نقشهای که از قبل طراحی کرده بودیم قرار بود جسد دامادمان را هم بعد از ارتکاب جنایت به گورستان روستا انتقال دهیم و ...
روزنامه خراسان: اینها بخشی از اظهارات سه متهم یک پرونده جنایی است که در یک نیمه شب وحشتناک، شوهر خواهرشان را به قتل رساندند و جسد او را به آتش کشیدند. سه برادر که یکی از آنها نقش کم رنگ تری در این ماجرای هولناک داشت، توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به روستای شایع در جاده سیمان مشهد انتقال یافتند تا در حضور قاضی ویژه قتل عمد ناگفتهها و جزئیات این جنایت فجیع را بازگو کنند.
متهمان این پرونده شگفت انگیز که هنوز از چگونگی لو رفتن ماجرای قتل در حیرت بودند، خیره خیره به یکدیگر مینگریستند و در افکار خود با سوالات بی پاسخ زیادی درگیر بودند که نقشه کامل و زیرکانه آنها چگونه فاش شده است! در این هنگام صدای قاضی رشته افکار آنها را برید و به دستور قاضی کاظم میرزایی، سه برادر مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفتند تا در حضور مقام قضایی به تشریح صحنه جنایت بپردازند.
در بازسازی صحنه قتل که سرهنگ علی بهرام زاده (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی) نیز حضور داشت، ابتدا سروان جمالی (افسر پرونده) خلاصهای از محتوای این پرونده جنایی را بازگو کرد و سپس قاضی کاظم میرزایی با یادآوری و تفهیم موادی از قانون مجازات اسلامی به متهمان، از آنان خواست تا در برابر دوربین قوه قضاییه حقیقت ماجرای قتل را شرح دهند.
«محمد- ب» جوان ۴۰ سالهای که طبق تحقیقات پلیسی مدتی قبل از جنایت نیز دو نفر را اجیر کرده بود تا بدون دخالت او شوهر خواهرش را به قتل برسانند، اما این نقشه نافرجام مانده بود، با معرفی کامل خود گفت: حامد (مقتول) خواهرم را اذیت میکرد او رفتارهای نامتعارف و زشتی داشت به طوری که خواهرم حدود چهار سال جدا زندگی میکرد. شوهر خواهرم در همین زمان با زن غریبهای ازدواج کرد، ولی آن زن هم با بخشیدن مهریه اش طلاق گرفت تا این که بالاخره با وساطت بزرگترها، خواهرم دوباره به زندگی مشترک خودش با حامد بازگشت. با این حال رفتارها و ارتباطات نامتعارف او همچنان ادامه یافت تا جایی که دیگر این وضعیت برای خواهرم قابل تحمل نبود!
متهم این پرونده جنایی مدعی شد کار او به جایی رسید که حتی قصد داشت با دختر یکی از بستگان نزدیک مان نیز ارتباط برقرار کند. وقتی خواهرم این گونه رفتارهای زننده را برای من تعریف کرد به حدی خشمگین شدم که نقشه قتل او را طرح کردم و با برادرم مجتبی (متهم ردیف اول) در میان گذاشتم، ولی خواهرم از قصد ما آگاهی نداشت و فکر میکرد قرار است او را فقط گوشمالی بدهیم.
این مرد ۴۰ ساله که شغلی فرهنگی نیزدارد در ادامه اعترافات وحشتناک خود افزود: خواهرم در روستای شایع زندگی میکرد قرار گذاشتیم با خودروی جک شاسی بلند من ابتدا به گورستان روستا برویم و بعد از آن که در نیمه شب شوهر خواهرم را به قتل رساندیم جسدش را به همان گورستان ببریم و آتش بزنیم که همین کار را هم طبق نقشه انجام دادیم، ولی نفهمیدم چگونه پلیس موضوع را ردیابی کرد و ما دستگیر شدیم.
در ادامه بازسازی صحنه جنایت، «مجتبی» (جوان ۳۰ ساله) نیز در برابر قاضی میرزایی ایستاد و به بیان ناگفتههایی از این جنایت وحشتناک پرداخت. او بامعرفی کامل خود گفت: آن شب حدود ساعت یک بامداد بود که سوار بر خودروی جک محمد به گورستان روستا رسیدیم. طبق نقشه خودرو را در انتهای گورستان پارک کردیم و فاصله حدود ۲۰۰ متری را پیاده تا روستا رفتیم. پیامکی برای خواهرم فرستاده بودیم که شب در حیاط را باز بگذارد. وقتی به آن جا رسیدیم به آرامی وارد منزل شدیم.
دامادمان به حالت دمر در پذیرایی خوابیده بود! خواهرم که با چشمان نیمه باز منتظر بود دختر کوچکش را بغل کرد و به داخل اتاق برد. من چند شال بزرگ زنانه همراه داشتم که یکی از آنها را دور گلوی دامادمان انداختم و محمد هم محکم پاهایش را گرفت آن قدر دو طرف شال را کشیدم که دیگر بی حرکت شد. سپس جسد را با شالهای دیگر بستیم، اما هنگام خارج کردن پیکر بی جان حامد از منزل، خواهرم از اتاق بیرون آمد او فکر میکرد ما فقط برای گوشمالی شوهرش آمده ایم، ولی وقتی دید که او را کشته ایم همان جا گریه کرد؟!
متهم این پرونده جنایی شگفت انگیز ادامه داد: من راندن موتورسیکلت را به عهده گرفتم و برادرم محمد نیز پشت سر جسد قرار گرفت تا سقوط نکند سپس جسد حامد را با موتورسیکلت خودش به گورستان بردیم و درون خودروی جک گذاشتیم. محمد پشت فرمان خودرو نشست و من هم سوار موتورسیکلت شدم تا این که در میدان امام حسین (ع) موتورسیکلت را در گوشهای انداختم و با خودروی محمد به سمت گلبهار رفتیم جایی که برادرم هاشم نیز در آن جا سکونت داشت.
میخواستیم اثری از جسد باقی نماند به همین دلیل طبق نقشه به زمینهای اطراف گلبهار رفتیم. محمد یک گالن ۲۰ لیتری بنزین از جایگاه فروش سوخت خرید و به محل آورد من هم جسد را در حالی به آتش کشیدم که هوا روشن شده بود. در محل ایستادم و آن قدر جسد را تکان دادم که به طور کامل سوخت. اول صبح بود که به مشهد بازگشتیم.
«محمد» به تربت جام و محل کارش رفت تا کسی به او مشکوک نشود روز بعد با ارسال پیامکهای دیگر از خواهرم خواستیم تا خانه را تمیز کند، ولی از سوی دیگر نگران پیدا شدن جسد بودیم به همین دلیل روز بعد دوباره سوار بر خودروی جک و به همراه محمد به گلبهار رفتیم. محمد به هاشم (متهم دیگر پرونده) پیام داد که چند کیسه بزرگ زباله و دستکش برای انتقال جسد تهیه کند!
هاشم که در جریان موضوع بود هفت کیسه پلاستیکی فراهم کرد سپس بقایای جسد را درون آنها ریختیم و به طرف قوچان حرکت کردیم تا این که در اطراف روستای جعفرآباد و در محلی توقف کردیم که گودالی شبیه چاه بود بقایای جسد سوخته حامد را درون چاه ریختیم تا کسی آن را پیدا نکند. همه چیز طبق نقشه و با دقت انجام شده بود که ما به مشهد بازگشتیم. خواهرم به خانواده شوهرش گفته بود که حامد برای کارکردن به تهران رفته است و آنها هم باور کرده بودند، اما نمیدانم کجای این نقشه ایراد داشت که کارآگاهان در همان ساعات اولیه اعلام مفقودی و با دستور قاضی میرزایی به سراغ من آمدند!
این گزارش حاکی است: هاشم و همسر مقتول به عنوان متهمان دیگر پرونده نیز اعترافات وحشتناک دو برادر را تایید کردند و بدین ترتیب قاضی با تجربه شعبه (۱) دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پایان بازسازی صحنه جنایت را اعلام کرد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.
سابقه خبر
خرداد گذشته بود که زن میان سالی با مراجعه به دایره فقدانیهای پلیس آگاهی خراسان رضوی از ماجرای گم شدن پسر ۳۰ ساله اش پرده برداشت او به سرهنگ سرایانی (افسر دایره فقدانی) گفت: پسرم از دوم آذر سال گذشته گم شده است و هیچ اطلاعی از او نداریم. عروسم ادعا میکند همسرش برای کار به تهران رفته و از پایانه مسافری با او تماس گرفته است، ولی در مدت شش ماه حتی به یک تماس تلفنی هم پاسخ نداده است. عروسم میگوید: او به دنبال خوش گذرانیهای خودش بود. به همین دلیل اجازه نمیداد به پلیس گزارش کنیم و ادعا میکرد که با این گزارش آبرویمان میرود! بنابر گزارش خراسان، کارآگاهان با شنیدن این ماجرا، مراتب را به قاضی میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد) اطلاع دادند و این گونه دستورات محرمانهای از سوی مقام قضایی برای بررسیهای غیرمحسوس خانوادگی آغاز شد.
گروه ویژهای از کارآگاهان با نظارت و فرماندهی مستقیم سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) وارد عمل شدند و با رصدهای اطلاعاتی به سرنخهایی رسیدند که نشان میداد همسر حامد و برادرانش رازی عجیب را پنهان کرده اند. بازجویی از متهمان با دستور قاضی میرزایی طی چند ساعت به نتیجه رسید و برادران همسر مرد گم شده به ارتکاب قتل اعتراف کردند.
نظر کاربران
مشهدوالمباااارک..هههه
پاسخ ها
به زن چهال ساله میگن میانسال به مرد کپک زده چهل ساله میگن جوان.آخه این شپشو کجاش جوانه؟
اون زن رو هم بايد اعدام کنن
اون زن رو هم بايد اعدام کنن
جناب ضد آمریکا
فقط یک نفر اعدام میشه یعنی همون کسی که باعث قتل بوده
در ثانی اگر یک زن اعمال کثیفی مثل این مرد انجام داده بود تو و امثال تو این برادران رو قهرمان میخوندین و از غیرت و مردونگیشون حرف میزدید و به به و چه چه میکردین ولی ا این مرد مختار بوده هر عمل کثیفی انجام بده و حالا که کشته شده زنش هم باید کشته بشه به کدوم گناه؟
این مرد کثافتکاری کرد و به جزاش رسید
حالا من میگم دست این برادر ها درد نکنه دمشونگرم که یه فاسد رو از روی زمین برداشتن و خواهر خودشون رو نجات دادن
دستشون درد نکنه آدم بد را باید از صفحه روزگار پاک کرد فرقی نمیکند کی باشد
پاسخ ها
یعنی چه ؟
خب اگه آدم بدی بود چرا طلاق نگرفتی ، باید حتما از برادرات قاتل می ساختی؟
منم اگه جای اینا بودم همین کارو میکردم
آدم خواهرشو که از سر راه نیاورده
پاسخ ها
خب از این که مقتول انسان بدی بوده شکی نیست.. اما این برادرا با حمایت درستشون از خواهرشون میتونستن همون موقع طلاقش رو بگیرن. .. که حالا چند خانواده نابود نشن.
زنده زنده اتیششون بزنید زنده فقط
مشهد مشهد چه خبره جرم.جنایت قتل وغارت.
خب ازش طلاق میگرفت دیگه چرا کشتنش هرچند حقش هم مردن بود
اینا از حیوون هم بدترند
چهل ساله یه پاش لب گوره.جوانه؟؟
پاسخ ها
چهل سال به بیست سال امروزی خیلی خوب است تو مواظب خودت باش پسربچه تا نیفتی تو توگور دربیست سالگی
به چهل ساله میگن جوان، به هفتاد ساله میگن میانسال.شما دویست سال عمر می کنید؟
چقدر جک جک شاسی بلند کردن خوبه پراید نداشتن
چقدبی رحم خب طلاق خواهرتونومیگرفتین دیگه چراکشتینش الان خوب شدهمگی تون گرفتارشدین
من نمیدانم چرا این خبرها را این وقت شب میزاره مرد حسابی دستشوئی ما تو حیاطه حال من چکنم لعنت به هر چه مردم آزار:
مممممممشششششششههههههددددددد ....این دیگه چه شهریه ؟ابروی ایران و بردند
پاسخ ها
مرکز قتل و فساده مشهد
آخرش تلکیف جک شاسی بلند محمد چی شد نگفتید!؟:)))
پاسخ ها
خخخخخ
جک را دادن به من
خخخخخ
کار خوبی کردن ادم هوسباز و خیانتکار حقش مرگ بوده
یااااااااا خدا!!!!!!!!!!!!!!
خانواده ها برای برطرف کردن مشکلات پای دیگران رو وسط نکشند که اینچنین مصیبتهایی بوجود اید اختلافها و مشکلات با کمی مدیریت و صبوری حل میشود زن ومرد از دو خانواده متفاوتندکم کم باید شرایط رو با هم نزدیک کنند اگر چند سال گذشت ونشد مراحل روانشناسی هم طی شد و نشد نهایتا از هم جدا شوند نه اینکه به مرگ هم راضی و پای دیگران رو هم وسط بکشند
پاسخ ها
خانم خونه اجاره کرد و رفت ، خدا خیرش بده ، راحت شدیم از دعوا و کتک کاری هاشون ،،، خب متمدن باشید ، اگه هیچ راهی نداشتید طلاق بگیرید ، چراهمدیگهمستاجرمونچراهمدیگهاد ؟از قدیم گفتن خون نمیخوابه ،،، اونوقت قاتلا تعجب میکنن که چرا لو رفتن
'''''' لطفا این ''' قاتلان'''' را به همان شکل ''' قصاص '' نمایید'!
شوهرمن انقدر بد اخلاق وعصبی ویه دنده وخسیس است حرف فقط حرف خودش است توی بیست سال به جان ۳ فرزندم یه روز خوش ازش ندیدم ویه خاطره خوب ازش ندارم اگر از بدیهاش بگم یه کتاب می شود شاید باور نکنید هنوز که هنوز است از جهیزه من استفاده می کنیم خرجی نمی دهد من از ارث بابام که رسیده خرج خود وبچه هایم می کنم چند بار بر سر موضوع بی اهمیت مرا کتک زده ولی من به خانواده ام نگفته ام منم ۴ برادر داشتم دخترم میگه طلاق بگیر حقوق پدرت هم بهت می رسه دخترم را وادار می کند در کنکور ان هم سراسری قبول بشود دوسال است دخترم خانه نشین شده بچه هایم از دستش خسته شده اند فقط یه کمی خوردنی می خرد اگر چیزی خراب بشود نه تعمیر می برد نه می خرد من مجبور می شوم با پول خودم ببرم اصلا محبت حالی نمی شود من این مرد را واگذار کرده ام به خدا این را هم بگم به فامیل خودش انقدر رسیدگی می کند پول می دهد در حالی که انها اصلا چیزی به ما نمی دهند
پاسخ ها
خدا لعنتش کنه. حالا اساتید میان میگن طلاق بگیر. مگه قاضی با این چیزا میده؟
خدا کمکت کنه
خواهر جان متاسف شدم. ،،،، امیدوارم درِ رحمتی ب رویتان باز شود ، ان شاالله
بچه هات که بزرگ شدن بردارشون برو طلاق بگير
بچه هات که بزرگ شدن بردارشون برو طلاق بگير
بچه هات که بزرگ شدن بردارشون برو طلاق بگير
کاش زودترمیگفتی این برادرا قبل دستگیرشدن شوهرشماروهم سرب نیست میکردن
اگه درمورد رفتارش راست گفته باشید ک دستتون درد نکنه. بره ب درک هوسباز بی غیرت
قاتل کدام یکی است شال انداخته دور سر مقتول انقدر پیچیده است ا
محمد همون قاتل واقعا آدم احمقي هست، شدیدا تعجب کرده که پلیس چطور فهمیده. آخه اَبله خودت داری میگی پیامک فرستادم برای خواهرم که خونه رو تمییز کن و یک پیامک هم برای داداشم فرستادم که کیسه پلاستیکی و دستکش بگیر برا جمع کردن بقایای جسد.
آخه چقدر آدم باید ابله باشه خدایا
پاسخ ها
اصل خریت شون که نبود خود مقتول بوده
خواهرشون به خانواده طرف میگفته شوهرش تهرانه خب تهران باشه الان عصر ارطباته همه موبایل دارن مگه میشه بعد ماه ها به خانواده اش زنگ نزنه معلومه که خانواده گم شدن پسر شون رو اطلاع میذن و اولین مظنون هم کسی هست که داره میگه از مقتول خبر داره و میخواد اونو زنده جلوه بده
یعنی خریت تا این حد خب میگفتین رفته و ازش خبر نداریم
واقعا فکر کردن تا کی میتونن خانواده پسره رو گول بزنن
مشهد شده پر از افغاني همين ميشه ديگه
حقش بوده مردک هرزه، به درک واصل شده، درود برشرفت برادرانش
من نظری ندارم