۹۲۰۱۶۱
۴۹ نظر
۵۰۲۸
۴۹ نظر
۵۰۲۸
پ

اعترافات هولناک دخترِ جوان به قتل پیرمردِ ثروتمند

دختر جوان پس از کشتن پیرمرد ثروتمند، جسد او را به همراه شریک جرم خود به شمال برده و دفن کرد.

رکنا: دختر جوان پس از کشتن پیرمرد ثروتمند، جسد او را به همراه شریک جرم خود به شمال برده و دفن کرد.

مرد جوان وقتی فهمید پیرمرد وضع مالی خوبی دارد، سناریوی قتل او را طراحی کرد و به همین دلیل دختر جوان را به خانه‌اش فرستاد تا بتواند نقشه را اجرا کند؛ نقشه‌ای که جنایتی هولناک را در کرج رقم زد. این دختر با کمک پسر جوان پیرمرد را کشتند و قصد داشتند اموال او را با جعل سند تصاحب کنند. گفتگو با این دختر متهم به قتل را بخوانید:

*چندسال داری؟

۲۷ سال

*درس خوانده‌ای؟

تا سوم راهنمایی درس خواندم. بعدش دیگر ادامه ندادم.

* چرا؟

پدرم که فوت شد، دیگر جا و مکان ثابتی نداشتم، خودم هم علاقه ای به درس نداشتم.

*مادرت چه؟

وقتی پنج سالم بود به خاطر بیماری فوت شد. من هم به بهزیستی رفتم.

*مگر پدرت زنده نبود؟

معتاد بود و نمی توانست از ما نگهداری کند. به همین خاطر به یک مرکز بهزیستی در شمال تهران رفتیم.

*چند تا بچه بودید؟

سه خواهر بودیم. یکی از خواهرهایم این شرایط را تحمل نکرد و خیلی زود ازدواج کرد.

*پدرت هم بر اثر بیماری فوت شد؟

نه. سال ۸۶ به دنبال ما در بهزیستی آمد و خواست عید کنارش باشیم. همراه پدرم به شیراز رفتیم، سیزده بدر در حال برگشت بودیم که در جاده تصادف زنجیره ای رخ داد و فقط پدرم فوت شد.

*چطور مستقل شدی؟

۱۸ ساله بودم که با زن مطلقه ای آشنا شدم. او خانه ای مجردی در جنوب تهران داشت و به خانه او رفتیم. سیما اهل مهمانی‌های شبانه بود و من هم همراهش به این مهمانی ها می رفتم. در این مهمانی ها بازنان و دختران آشنا شدم و تعداد دوستانم بیشتر شد.

*برای رهایی از این وضع چرا ازدواج نکردی؟

چون دوست داشتم جوانی کنم. به همین دلیل وارد رابطه جدی با مردان نمی شدم. پدر و مادر نداشتم و نمی خواستم آنها این را سرکوفت کنند و تو سرم بکوبند. از طرفی می خواستم آزاد باشم و دوست نداشتم در خانه بشینم و کهنه بچه بشورم.

*به این وضع تاکی می خواستی ادامه بدهی؟

این اواخر واقعا خسته شده بودم. به اندازه کافی جوانی کرده بودم و دوست داشتم خانه و زندگی داشته باشم، آشپزی کنم و شب منتظر شوهرم باشم تا به خانه بیاید و باهم شام بخوریم.

*چطور با مهران آشنا شدی؟

از طریق همین رفیق بازی و مهمانی ها.

*میدانستی همسر و بچه دارد؟

بله. البته یک سال بود جدا از هم زندگی می کردند.

*با این شرایط قبول کردی با او باشی؟

دوستش داشتم، او هم مرا دوست داشت. خانواده او می دانستند که ما به هم علاقه داریم.

*می خواستید ازدواج کنید؟

نه، مهران برای دوستی خوب بود اما برای ازدواج نمیشد روی او حساب کرد.

*همسرش هم از این رابطه اطلاع داشت؟

بله. یک بار سراغم آمد و خواست از زندگی مهران بیرون بروم تا سر زندگی اش برگردد. من هم قبول کردم. رابطه ام را با مهران تمام کردم اما او خودکشی کرد. دوباره برگشتم چون نمی خواستم خودش را به خاطر من بکشد.

* مهران می دانست علاوه بر او با مردان دیگر هم در ارتباط هستی؟

مهران کسی نبود که خرج مرا بدهد. حتی بعضی وقتها از من پول می گرفت. یادم هست یک بار می خواست برای دخترش کادو بخرد، پول کادو را من به او دادم. او مرد پولکی بود و باید با پول او را نگه می داشتم، به همین خاطر از هر دو مشتم استفاده کردم.

*یعنی چه؟

مهران را در یک مشتم نگه می داشتم و مردانی که پول خرج می کردند را در مشت دیگرم. این طور عشق و علاقه ام با مهران بود و خرجم برعهده مردان دیگر.

*سابقه داری؟

نمیدانم سابقه چیست، اما برای تصادف و دعوا به دادسرا و کلانتری رفته بودم.

*الان به چه اتهامی دستگیر شدی؟

با مهران مرد ۷۰ ساله ای را برای تصاحب اموالش کشتیم.

*مقتول را می شناختی؟

بله، اسمش رضا بود. حدود پنج ماه با هم دوست بودیم و به خانه اش رفت و آمد داشتم.

*او همسن پدربزرگت بود.

مرد تنهایی بود و دوست داشت کسی کنارش باشد.

*چطور با او آشنا شدی؟

دوستی داشتم که شرایط مرا داشت. او ابتدا با رضا دوست شد، بعد از طریق او با رضا آشنا شدم. رضا به من علاقه داشت، وقتی فهمیدم دوستم از پیرمرد جداشده است، من به او نزدیک شدم، مهران هم وقتی متوجه وضع خوب پیرمرد شد نقشه سرقت از او را طراحی کرد.

*رضا از شرایط زندگی ات اطلاع داشت؟

تا حدودی واقعیت ها را به او گفته بودم. همیشه به من می گفت تنها هستم و پیشم بمان.

*در این پنج ماه در خانه او بودی؟

نه. آدمی نبودم که این مدت در خانه او بمانم.

*پس چطور بیرون می آمدی؟

به دروغ گفته بودم پرستارم و شب ها شیفت دارم. شبها به این بهانه بیرون می آمدم.

*مقتول از رابطه ات با مهران خبر داشت؟

به طور کامل نه. مهران را به عنوان دکتر معرفی کرده بودم. حتی چند بار پیرمرد تزریق داشت که مهران به خانه اش آمد و تزریق را انجام داد.

*درباره نقشه قتل بگو.

مهران ابتدا می خواست خودروی گران قیمت پیرمرد را سرقت کند اما رضا قطعا متوجه می شد که من در سرقت نقش داشته ام و رابطه اش را تمام می کرد و دیگر پولی نمی داد.

*مگر از او پول می‌گرفتی؟

ماهی حدود چهار میلیون تومان به من خرجی می داد.

*منبع درآمدش از کجا بود؟

پولی در بانک سپرده بود و ماهی ۲۷ میلیون تومان سود می گرفت. همین سپرده باعث شد مهران نقشه قتل را طراحی کند

*چقدر بود؟

یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان.

*قرار بود چطور آن را از بانک خارج کنید؟

با جعل مدارک.

*پیرمرد که خرجی ات را می داد و مشکلی نداشتی، چرا قبول کردی در نقشه قتل شرکت کنی؟

همسر مهران وقتی فهمید او با من رابطه دارد مهریه اش را اجرا گذاشت و همه اموال دوستم را تصاحب کرد. مهران هر وقت دعوا می کردیم این موضوع را توی سرم می‌کوبید. من هم برای این که منتی روی سرم نباشد قبول کردم با او همکاری کنم تا بتواند به پول از دست رفته اش برسد. پیرمرد به من گفته بود شناسنامه ات را بیاور تا اسمت را به عنوان دخترم در شناسنامه ام بیاورم و همه دارایی ام بعد از مرگم به تو برسد.

*خب با این کار بدون قتل به اموال او می رسیدید.

مهران میگفت دروغ می گوید و این کار را نمی کند.

*شب قتل چه اتفاقی افتاد؟

مهران متادون، ترامادول، مرگ موش و مشروبات الکلی خرید، مقداری از آنها را در مشروب ریخت و خواست آن را به پیرمرد بدهم. شب به خانه اش در گوهردشت رفتم. او برایم قرمه سبزی درست کرده بود. بعد از شام، رضا که از نقشه مان خبر نداشت مشروب را خورد و حالش بد شد. گفتم الان به دکتر زنگ می زنم که بیاید و معاینه ات کند. وقتی مهران آمد سم و ترامادول را در سرنگ ریخت و به او تزریق کرد که باعث مرگ رضا شد

*بعد از مرگ رضا دچار عذاب وجدان نشدی؟

شدم. او خیلی تنها بود و دلم برایش می‌سوخت.

*بعد از قتل چه کردید؟

جسد را در صندوق عقب ماشین گذاشتیم و راهی شمال شدیم. ویلایی اجاره کردیم. در محوطه آنجا مهران چاله ای حفر کرد و جسد را آنجا دفن کردیم و بعد به تهران آمدیم.

سهم تو از پول‌های مقتول چقدر بود؟

قرار بود بعد از این که حساب مقتول را خالی کردیم، ۳۰۰ میلیون تومان به من بدهد تا با آن خانه ای بخرم و از اجاره نشینی راحت شوم. یک میلیارد هم به مهران می‌رسید.

*چرا مساوی تقسیم نکردید؟

مهران قابل اعتماد نبود. اگر سهم بیشتری می خواستم احتمال داشت که مرا دور بزند و هیچ پولی به من ندهد. حتى یک جا فکر کردم می خواهد مرا دور بزند که به بانک رفتم تا حساب را ببندم که قول داد سهم مرا می دهد. از طرفی هم همه کارهای جعل را او انجام می داد و حقش سهم بیشتری بود.

*فکر نمی‌کردی سر تو را هم زیر آب کند؟

به این فکر نمی کردم.

*توانستید حساب را خالی کنید؟

در یک قدمی آن بودیم که دستگیر شدیم، البته مهران با جعل سند توانست ماشین مقتول را ۵ میلیون زیر قیمت بفروشد حتی می خواست پول ودیعه خانه را از صاحبخانه بگیرد.

*فکر می‌کردی دستگیر شوی؟

نه. اگر مدیر ساختمان دخالت نمی کرد ماجرا لو نمی رفت.

* در این مدت مهران را دیدی؟

بله، چندبار با هم رودررو شدیم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      نمک به حروم فاسد

      پاسخ ها

      • A 21

        خدا خرو شناخته با اون زندگی سگیش

      • بدون نام

        یاد داستان مرغ تخم طلا افتادم یه وقتهایی خدا بهت لطف میکنه تو نمیخوای

      • بدون نام

        ضعیفه ها و نرینه ها هم رو بکشند وضع جامعه بهتر میشه!

      • بدون نام

        زنی که برای پول زن پیرمرد میشه یک ضعیفه است

    • حسین روشنی

      درمملکتی که بانکش به من ناچارودرمانده بیست میلیون وام میدهدوسی وشش میلیون میگیرد ودرعوض به پولدارهایی که بلدنیستنددرست خرج کنندومعلوم نیست ازکجااین پولهاروجمع کردندبهره چندین درصدی میدهندازاین اتفاقات هم می افتد ضمن اینکه مخالف کلاهبرداری واینجورکارهاهستم اینم نگفتم که کاراین زن ورفیقش روتاییدکرده باشم فقط ناله وافسوس دل خودم راگفتم بیاییم بجای اینکه عاقبتمان به این جاهابکشدبجای استفاده ازپولهای اضافه درعیاشی به فکرراه درست استفاده کردن ان باشیم

      پاسخ ها

      • پسر شمالي

        اگه بيست و هفت ميليون در ماه ميگرفتم خدايي سعي ميکردم هرماه ارزوهاي چند نفر رو براورده کنم خيلي حال ميده

      • پسر شمالي

        اگه بيست و هفت ميليون در ماه ميگرفتم خدايي سعي ميکردم هرماه ارزوهاي چند نفر رو براورده کنم خيلي حال ميده

      • پسر شمالي

        يه بيست ميليونم ميدادم بهت که لذت ببري از زندگي

      • بدون نام

        چشم

      • بدون نام

        زیاد فکر نکن
        خیلی از حرف هات درسته
        ولی از اجاره نشین بودنش معلومه که یه پیرمرد تنها بوده که خونه اش رو یک میلیارد و سیسد فروخته گذاشته بانک رفته اپارتمان کرایه کرده

      • بدون نام

        منم تنهام و دارم پیر میشم البته پولم ندارم آینده تاریکی در انتظارمه فقط خدا بهم قدرت بده هر وقت بیشتر از این از زندگی خسته شدم بتونم خودمو راحت کنم

      • بدون نام

        ما خونه مون رو فرختیم پولشو گذاشتیم تو بانک. زحمت کشیده پدر و مادر کارمندم بود.بخاطر شرایط بد اقتصادی نمی تونیم سرمایه شش بچه رو که پنج تاشون بیکارند ببریم تو بازار

    • علیرضا

      بنده خدا چه دوران کودکی غمباری داشته قطعا پدرش در بدبخت شدن او شریک هست

    • کهنه سرباز وطن

      این داستان رو چند ماه پیش خواندیم فقط فرقش اینه که دختر نبود بیوه زن بود و اسم نفرات فرق داشت خانمه معتاد بود

    • حسین روشنی

      کاش این نوع پیرمردهابجای خرج کردن پول خوددرعیاشی بفکربدهکارانی بودندکه نه تنهانمیتوانندقسط بانک روبدهندبلکه پول نان روزانشون روهم ندارندبخاطراین روش بانکداری مملکت که پدربدهکاررودرمیاره ودرعوض به این پولدارهااینقدرمیده که نتوننددرست خرج کنندوقتی ازمن بدهکاردوبرابرپول میگیرندوبه این بابامیدهندنتیجه اه مردم میشه این

      پاسخ ها

      • بدون نام

        جواب خوبی بدیه

      • بدون نام

        دقیقا

    • بدون نام

      خدایایه آدم به کجامیرسه که این کارهارومیکنهمیگن شیطون توجسم یه نفرمیره ولی تواین مورداین خانم توجلدشیطون رفته

    • علیبرززززز

      خاک بر سرت

    • معبدآناهیتا

      عجب آشفته بازاری است دنیاااااااا....

    • بدون نام

      عجبا.

    • رضابندری

      خاک بر سرت کنن دختر بخاطر همچی آدم عوضی پیرمرد بدبخت را کشتی حتی اگه بنامت هم نمیزد همین ماهی4میلیون و جای خواب برات کافی بود خاک عالم تو سرت،خدا جای حق نشسته.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        رضا بندری باهات موافقم ، تازه بعد از پیرمرد نوبت خود دختره میشه

    • بدون نام

      خاک توسرش کنن ....بیچاره مرده چه سرنوشت بدی داشته

    • بدون نام

      چقدر مردم نامرد وبی رحم شده اند.

    • تنها

      خدا لعنتت کنه نمک به حرام

    • sayedrezamosavy

      آدم نمک نشناسی هستی تو دختر

      ماهی 4میلیون بهت میداد اونوقت تو ب قتل رساندیش
      دیگه چی میخواستی والا 4میلیون برا خرج ی نفر عالی بود
      تازه پیشنهاد خوبی بود شناسنامه
      خیلی راحت و بی دردسر میتونستی ب اونی ک دوست داشتی برسی
      لایق اعدامی

    • داریوش

      بی ناموس ها .مفسدفی الارض

    • بدون نام

      چی بگم؟ لال بشم بهتره. چه روزگاری شده

    • پسر شمالي

      حاضر نيستم ريالي براي دختر خياباني خرج کنم ادمهاي زيادي هستن پدر و مادر ندارن ولي شخصيت دارن . شخصيت توي ذات ادمه که نه تو و مهران داشتيد نه اون پيرمرد هوسران حالام واقعا خوبه که سه تا ادم بد ذات از دنيا پاک ميشن

    • علی

      عجب آشغالی بود
      زنها مراقب شوهراتون باشید همچین گرگهای کثیف و نجسی در جامعه هستند کم هم نیستند من خودم مرد هستم و معتقدم همسرم من را در جامعه حفظ میکند اما افسوس که بعضی از زنها مثل زن مهران بعد از اینکه شوهرشون ولشون کرد تازه به تکاپو می افتند
      شاید اگر همسر مهران حواسش بیشتر بود این جنایت رقم نمی‌خورد
      آقایون قدر همسرانتان رو بدونید به تعبیر قرآن شما و آنها لباس همدیگرید

    • بدون نام

      وای خدا چه زندگی هایی
      فکر می کنم برترین ها این داستان رو چند روز پیش هم نوشته بود البته خیلی خلاصه و من یکی از کسانی بودم که گفتم این پیرمرد هوس باز بوده که قضاوت درستین بود خدا منو ببخشه و اون پیرمرد رو رحمت کنه
      شاید اشتباه کرد که یه دختر جوون رو انتخاب کرد و همین اشتباهش باعث مرگش شد ولی از سر تنهایی و شاید کمک به این دختر همچین کاری رو کرده بوده

    • بدون نام

      وای خدا چه زندگی هایی
      فکر می کنم برترین ها این داستان رو چند روز پیش هم نوشته بود البته خیلی خلاصه و من یکی از کسانی بودم که گفتم این پیرمرد هوس باز بوده که قضاوت درستین بود خدا منو ببخشه و اون پیرمرد رو رحمت کنه
      شاید اشتباه کرد که یه دختر جوون رو انتخاب کرد و همین اشتباهش باعث مرگش شد ولی از سر تنهایی و شاید کمک به این دختر همچین کاری رو کرده بوده

    • بدون نام

      طوری از مهران حرف میزنی انگار قربانی بوده
      این مردک صد برابر کثیف تر از اون دختره هست یه انگل کثافت که از پولی که دختره از راه های کثیف در میاورده زنددگی میکرده تو عرف ما همچین مردانی یه اسم خاص دارن که نمیشه اینجا ذکرش کرد
      بعد تو اومدی از همچین شخصی دفاع می کنی و جالب تر اینکه خودت رو با همچین آدمی مقایسه می کنی
      چرا چون فقط اسم مرد رو یدک می کشیده؟
      عچب بابا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

      پاسخ ها

      • بدون نام

        نمیشه اینجا ذکرش کرد؟ چرا؟ خب حرف اولش رو بگو

    • عبدالرحمن

      جامعه دارد به این مسیر می رود و کسی نمیتواند کاری بکند لعنت به همه مون همه مقصریم!

    • بدون نام

      پیرمرد خرفت حقش بوده

    • ایرانی

      چه قدر راحت تهمت میزنید به این پیرمرد. اگر هوسباز بود با دختره رابطه داشت و بهش پیشنهاد نمیداد به عنوان دخترش اسمشو تو شناسنامش ثبت کنه اما واقعیت اینه سودهای بانکی ربا و حرامه شاید دلیل عاقبت این بنده خدا همین باشه. قطعا ادم خوش قلبی بوده که کمک میکرده به این دختر و ازکجا میدونید شاید به خیلیای دیگه هم کمک میکرده. الان یک اپارتمان خیلی معمولی بالای یک میلیارده خونشو فروخته گذاشته توی بانک خودش مستاجر بوده قطعا ادم پولداری نبوده.

      پاسخ ها

      • زهرا

        پیرمرد خرفت مقصرکه به این دختر فاسد
        بی بندوبار ول ترحم کرده حیوان جانی.

    • بدون نام

      یه بنده خدایی اکثر مناطق بهزیستی خدمت کرده بود میگفت بچه های پرورشگاه هم یه سری به دانشگاه وتحصیلات ختم میشه هم یه سری حتی عاطفه رو ازشون دور میکنه بستگی به افراد بیرون .....داره اینم گفته دوستان ناباب ....رفت امد داشته

    • رضاخان

      ماهی ۴میلیون میشه سالی ۴۸میلیون بدون هیچ زحمتی بهت میدادکم بودخاک برسرت

    • قاصدک

      دختر کثافت حقت مرگه.سگ نسبت به‌تو صفات داره.پیرمرد بیچاره

      پاسخ ها

      • بدون نام

        پیرمرد اگه بیچاره بود خرج هوسرانی نمیکرد

    • بدون نام

      بابای معتاد و شوهر هوسران

    • بدون نام

      پیرمرد هوسران عاقبت همینه

    • بدون نام

      مهران چقدر کثیف بوده از تن فروشی یه دختر پول درمیاورده

    • بدون نام

      بودا میره دهی و میخواسته مهمان یکی از زنان ده باشه کدخدا بهش میگه نرو این زن هرزه است بودا یکی از دستای کدخدا رو گرفت و گفت حالا دست بزن کدخدا گفت امکان نداره با یک دست بودا هم گفت زن هرزه توسط مرد های هرزه و پولشان بوجود میاد
      برترین ها بچاب

      پاسخ ها

      • بدون نام

        شما اين حكايت را صد مرتبه تعريف كردى و هر بار هم چاپ شد.
        حالا اين حكايت را بشنو:
        فرداى همون روز، بودا میره ده ديگری و میخواسته مهمان یکی از مردان ده باشه کدخدا بهش میگه نرو این مرد هرزه است بودا یکی از دستای کدخدا رو گرفت و گفت حالا دست بزن کدخدا گفت امکان نداره با یک دست بودا هم گفت مرد هرزه توسط زن های هرزه و حس آهن پرستى آنها بوجود میاد
        برترین ها بچاب

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج